ابیگیل

ابیگیل

ابیگیل

ماگدا سابو و 2 نفر دیگر
4.2
21 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

75

ناشر
بیدگل
شابک
9786227554045
تعداد صفحات
662
تاریخ انتشار
1400/6/2

توضیحات

کتاب ابیگیل، نویسنده ماگدا سابو.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ابیگیل

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به ابیگیل

پست‌های مرتبط به ابیگیل

یادداشت‌ها

بسم الله ا
          بسم الله الرحمن الرحیم

دومین کتاب با محوریت مدرسه و دانش اموز🥸

فکرش رو بکنید، شش ساعت در روز پشت صندلی بشینید و اشک دختر‌بچه‌های ۱۳-۱۵ سال رو پاک کنید. به مدت یک‌سال و هفته‌ی چهار روز! قطعا از یه جای به بعد تکراری و ملال آور میشه و حتی فکر کردن به ۲۹ سال آینده با این ترتیب وحشتناک سخت میشه.

خب بعد از سه ماه تعطیلی و تمدد اعصاب این کتاب باعث شد دوباره برم توی حال و هوای کاری.

گینای ۱۴ ساله، دست کمی از یه پرنسس نداره و چی‌میشه اگه زندگیش یهو از این رو به اون رو بشه؟
همه چی به سرعت اتفاق افتاد، دایه محبوبش،جشن‌های شبانه‌ی عمه میمو و عاشق سینه‌چاکش رو کمتر از یک هفته از دست داد و به مدرسه‌ی مذهبی که در گذشته یه صومعه بوده تبعید شد.
چه جنایتی!

با چنین شروعی چه فکری پیش خودتون می‌کنید؟
خب اولش خیلی دلسرد شدم، با خودم گفتم:
_خُبه حالا! چیزی نشده که اینقدر گریه میکنه
و کتاب رو بستم گذاشتم کنار خوابیدم. 
اشتباه بزرگی کردم چون کتاب صدام می‌زد و من دیر به نِداش لبیک گفتم.
فکر میکردم این کتاب شامل غرهای گینا باشه،که بود.
شامل  فکرای احمقانه‌ش برای برگشت به خونه و فرار باشه ،که بود.
شامل گیرافتادن ها و طرد شدنش باشه،که بود.
چی منو پای کتاب نگه داشت؟
ابیگیل عزیز( خودش را به در و دیوار می‌زند)
ابیگیل،ای مجسمه‌ی مهربون که حواست به ما هست،میشه حواست به گینا هم باشه؟
گینای که باورت نداره و فکر میکنه از بقیه بیشتر میفهمه و دلش به حال خواهر ژوژآنای عزیز می‌سوزه که چنین سرنوشت شوربختانه‌ی داره؟
میشه لطفا؟
و بله ابیگیل مهربون با وجود تمام توهین های که بهش شد قبول کرد.
چه مجسمه‌ی نازنینی!

پ‌ن¹: کتاب بر محوریت جنگه اما خیلی کم بهش پرداخته،وقایع مربوط به جنگ رو پشت هاله ای از مه بیان کرده.
پ‌ن²:به این کتاب باید فرصت بدید تا خودش رو بهتون ثابت کنه( به شخصه اینقدر جیغ زدم و خودم رو به در و دیوار کوبیدم که مادر محترم دست از شفا گرفتنم کشید)
شاید بپرسید چی داشت که اینقدر هیجان زده‌م کرد، باید بگم که این یه رازه😔😂
پ‌ن³: حس و حال کتاب بر اساس زاویه دید گینا دائم در چرخش بود. اونجای که ناراضی و در عذاب بود می‌تونستم ناراحتی‌هاش رو،هر چند بچگونه و لوس حس کنم.( این کاربر اصلا از گینا خوشش نیومده)
پ‌ن⁴:اگر معلم مدرسه یا دانش اموز هستید بخونید، اگر هم نیستید بازم بخونید( کتاب خوبیه)
پ‌ن⁵:با جمله بندی و صفحه بندی کتاب مشکل ناموسی داشتم، یه جای اصلا معلوم‌نبود کی داره حرف می‌زنه، کی داره فکر میکنه، کی به کیه اصلا!
صفحه بندی هم خیلی توی‌ذوق می‌زد و مناسب نبود به نظرم.
پ‌ن⁶:رابطه‌ی پدر دختری گینا و ژنرال خیلی ماچ کردنی بود🤌منتهی گینا چون خیلی بچه‌ی لوس پرورده‌ی بود دائما کاری می‌کرد باباش تا  سر مرگ بره و بیاد(تربیت دستی نشده بود متاسفانه،خیلی متمدنانه و  برو تو اتاقت به کار بدت فکر کن بود)
پ‌ن⁷:دلم میخواد بیشتر بگم اما چون در مرز لو دادن داستانم همینجا تمومش میکنم.
        

50