۲۶۰ حکایت اخلاقی،عرفانی و پندآموز کوتاه از منبر ها ،مواعظ وکلام شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی ..🥰
بی نهایت دوستش داشتم پس هر روز چند حکایت بیشتر نمیخوندم تا بتونم مزه مزه اش کنم👌
حکمت ها متنوع و عامیانه اما ظریف بیان شده بودند وبنظرم برای همه رده سنی پر از نکته خواهد بود...🤌
برای همچون منی احساس دور افتادگی از کلام عارفان رو نداشت و خب چی از این بهتر🥲❣،
اینکه دقیقا کلام خود آقای مجتهدی رو منعکس کرده بودند برای من کشش داشت حالا نه اینکه من ایشون رو میشناختم اما قبلا اتفاقی چندتا کلیپ از ایشون دیده بودم و زمانی که کتاب رو میخوندم حس میکردم واقعا روبه روی ایشون نشستم💞.
برای نمونه حکمت۲۰۹ :
اگر کسی ذاتا بخیل باشد باید چه کار کند ؟
باید خودش را تربیت کند. ریزش داشته باشد. آرام آرام پول بدهد .
این قصه مال ۴۰ سال پیش است شخصی بخیل بود سختش میآمد که خمس بدهد، واجب هم بود که خمس بدهد اما خیلی سختش میآمد. دید چارهای ندارد، کلید گاوصندوق را به شاگردش داد و گفت ((دست و پای من را ببند در گاوصندوق را باز کن یک میلیون وجوهات بردار و به آیت الله خوانساری بده هر چقدر هم که من به تو دشنام و ناسزا گفتم اعتنا نکن هرچه گفتم پدر سوخته در گاوصندوق را چرا باز کردی؟ پولها را چرا برمیداری؟ بگو حاج آقا خودت گفتی.))
این شوخی نیست جدی است چون این شخص ذاتاً بخیل بوده از طرفی شنیده بود که باید خمس هم بدهد دید چارهای ندارد مگر اینکه دست و پایش را ببندند شاگرد هم دست و پای او را بست، در صندوق را باز کرد هرچه به شاگردش بد گفت او گفت(( آقا خودت گفتی))پولها را برداشت و به آقا داد.
اینها که بخیل هستند راهش این است باید دست و پایشان را ببندند.