یادداشت طهورا:)
1404/3/20
فضای جدیدی را تصویر سازی کرده بود. دختری نوجوان در جنگ جهانی دوم، در مجارستان در یک خانواده ارتشی که حال باید آن را به مقصد یک مدرسه شبانه روزی مسیحی پرور ترک کند. تصویری که از مدرسه ساخته بود با تصور اتم تفاوت داشت و حققیتا نمی دانم چقدر واقعی بود. کتاب درباره مسیحیت خیلی صحبت نمی کرد، بر خلاف تصورم از بازگو کردن مکانی که در آن بود برایم هیجان انگیز بود و هست . در کل کتاب داشت تلاطم های دورنی یک دختر نوجوان را که در مکانی غریب گیر افتاده توصیف میکرد، احساساتی از جنس اعتماد کردن و یا نکردن و شک و تردید داشت و اواهر آن هیجانش بیشتر بود. ظریفانه گوشه هایی از تاریخ جنگ مجارستان و آلمان را در زندگی مردم عادی آورده بود و نهآنقدر از جنگ دورشان کرده و در فضایی خیالی گذاشته بودشان که برای خواننده غیرقابل باور باشد ، و نه آنقدر درگیر جنگ که زندگی خود را از یاد ببرند و پر از تلخی برا خواننده باشد، حرفه ای گذرهایی که جنگ را-بدون زد و بندها و بازگو کردن بی مورد مسائل سیاسی بی ربط به داستان_ در زندگی دخترک آورده بود. دختری که زندگی اش به به پدرش، و زندگی پدرش به جنگ گره خورده بود...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.