یادداشتهای محمد میرزایی (7) محمد میرزایی 1403/9/2 واژه نامه سیاسی - فرهنگی شهریار زرشناس 4.2 4 کتاب "واژهنامه سیاسی_فرهنگی" اثر شهریهر زرشناس این کتاب همانطور که از عنوانش پیداست، پیرامون واژه های سیاسی و فرهنگی سخن میگوید. شاید شماهم وقتی الفاظی همچون لیبرالیسم، سوسیالیسم، سکولاریسم و... را میشنیدید، بسیار کنجکاو میشدید که معنای اینها چیست؟! و همیشه دنبال کتابی بودید که هر واژه ای را در چند صفحه، به صورت مختصر و مفید به شما توضیح بدهد. این کتاب به شما کمک میکند با بسیاری از این واژه ها آشنا بشوید؛ که قطعا تنفس در فضای سیاسی مرهون فهم این واژههاست. نکته ویژه این کتاب این است که شخصی چون دکتر شهریار زرشناس این واژهها را برای شما توضیح میدهد؛ که از منتقدان جدی جریان نواندیشی دینی، غرب مدرن و وضعیت علوم انسانی در ایران است؛ و مفاهیم و مکاتب غربی را به باد انتقاد میگیرد. توصیه بنده این است که این کتاب را تا آخر بخوانید و دائما هم دم دست داشته باشید و به آن رجوعات داشته باشید. 0 6 محمد میرزایی 1403/8/26 مسخ فرانتس کافکا 3.7 71 کتاب "مسخ" اثر فرانتس کافکا با ترجمه صادق هدایت ماجرا از این قرار است که شخصیت داستان، بعد از اینکه صبح از رختخواب بلند میشود، میبیند که تبدیل به سوسک شده است. و از آن پس زندگی سوسکی را میپذیرد و مانند سوسک و با تمایلات سوسکی به زندگانی ادامه میدهد. شخصیت داستان، قبل از اینکه تبدیل به سوسک شود، نان آور خانواده (پدر و مادر پیر و خواهر جوانش) بود. اما بعد از اینکه سوسک میشود، خانواده اش با او حتی برخورد شایسته با یک حشره را هم ندارند و خواهان کشته شدن او هستند. او حتی بعد از اینکه تبدیل به حشره میشود، بازهم دائم به فکر خانواده اش است و به آنان عشق میورزد . خوش بینانه ترین نظری که در مورد داستان دارم این است : امکان دارد صورت انسان داشته باشی اما مسخ شده باشی، که حتی ذره ای هم انسانیت و عشق را متوجه نشوی. و امکان دارد به حشره ای تبدل شوی( و به ظاهر مسخ شده باشی)، اما از قلبی سرشار از انسانیت و مروت برخوردار باشی. ( به تعبیر بهتر : مسخ واقعی، به «شخصیت» تعلق دارد و نه «ظاهر» صرف). میتوان گفت که کاراکتر سوسک صرفا یک عنوان مشیر یا نشان سمبولیک است؛ بدین صورت که کافکا میخواهد بگوید تو بعد از آنکه ضعیف و زشت و ناتوان و غیرقابل تحمل شدی (به هر دلیلی، مانند دچار شدن به مریضی های لاعلاج یا صعب العلاج)، عزیزترین نزدیکانت هم میتوانند تو را طرد کنند و از خود برانند. ( و مسخ واقعی اینجاست و از برای این چنین انسان های بیوجودی است) ✔️ راستش را بخواهید داستان آنطوری که باید و شاید، من را نگرفت و توقع داشتم ادامه داشته باشد، اما به یکباره خاتمه یافت. این کتاب را با خوانش زیبای آرمان سلطانزاده گوش دادم 0 5 محمد میرزایی 1403/8/20 زن: فاطمه فاطمه است علی شریعتی 4.1 19 کتاب "زن، فاطمه فاطمه است " اثر دکتر علی شریعتی دکتر شریعتی در این کتاب، پیرامون زندگانی حضرت زهرا(س) سخن میگوید. او سعی دارد جایگاه حقیقی زن و نمونه یک اسوه و شخصیت را از لابلای صفحات تاریخ بیرون کشیده و به مخاطب اصلی خود، که زنانِ رانده از «سنتگرایی تعصبی» و مانده از «غربگرایی سکسوالیتهای» باشد، نشان بدهد. بگذارید خود دکتر با شما سخن بگوید : آنچه می خوانید، سخنرانی من است در موسسه ارشاد. ابتدا خواستم گزارشی بدهم از تحقیقات پروفسور لویی ماسینیون، درباره شخصیت و شرح حال پیچیدهی حضرت فاطمه (س)، و به خصوص اثر عمیق و انقلابی خاطرهی او در جامعه های مسلمان و تحولات دامنه دار تاریخ اسلام، اختصاصا برای دانشجویانم در کلاس درس «تاریخ و شناخت ادیان» و «جامعه شناسی مذهبی» و «اسلام شناسی». به مجلس که آمدم، دیدم جز دانشجویان، بسیاری دیگر هم آمدهاند. وجود جلسه، مساله فوری تر را ایجاب میکند. بر آن شدم که به این «سوال مقدر» که امروز به شدت در جامعهی ما مطرح است جواب بگویم که زنانی که در قالب های سنتی قدیم مانده اند، مساله ای برایشان مطرح نیست؛ و زنانی که قالب های وارداتی جدید را پذیرفته اند، مساله برایشان حل شده است. اما در میان این دو نوع «زنان قالبی»، آنها که نه می توانند آن شکل قدیم موروثی را تحمل کنند و نه به این شکل تحمیلی تسلیم شوند، چه باید بکنند؟ اینان می خواهند خود را انتخاب کنند ، خود را بسازند. الگو می خواهند، نمونه ایده آل. برای اینان مسالهی «چگونه شدن» مطرح است. فاطمه با بودن خویش، پاسخ به این پرسش است. در جای جای کتاب، تحرک و انقلابیگری موج میزند. 0 6 محمد میرزایی 1403/8/14 قمارباز (از یادداشت های یک جوان) فیودور داستایفسکی 3.9 127 رمان "قمارباز" اثر فئودور داستایفسکی، به ترجمه سروش حبیبی است که پیرامون قمار و تاثیرات آن بر فرد و جامعه سخن میگوید شخصیت اصلی رمان، مردی به نام الکسی ایوانوویچ است که داستان را روایت میکند. قمار مقولهای است که با تخدیر و افیون خود مغزها را ایستا نموده و به انحلال میکشاند. به تعبیر داستایفسکی " کسی که در این راه قدم گذاشت به آن میماند که با سورتمهای از سراشیب برفپوش کوهی فرو لغزد. پیوسته بر سرعتش افزوده میشود..." و یا "روح آدمیزاد، بعد از چشیدن این همه احساسهای تند، دیگر سیری نمیشناسد و بهعکس تشنگیاش تیزتر میشود و خواهان احساسهای تند دیگری است، احساسهایی هرچه شدیدتر و تندتر تا آنکه پاک از رمق خالی شود". اما جامعه ای که به سوی قمار روی آورد، مفهوم کار و تلاش در آن رنگ میبازد و به سطح «گردهمایی مشتی معتاد مصرفگر» تنزل مییابد. داستایفسکی در این رمان نیز، به مانند رمانک "نازنین" مساله عشق و نفرت و تناقضات احساسی را مطرح میکند. معشوقهٔ الکسی که پولینا نام دارد، در عین اینکه به الکسی علاقه دارد، او را تحقیر میکند و از خود میراند. من دو سوم ابتدایی کتاب را به صورت متنی خواندم و بقیه را با خوانش فوق العاده زیبای آرمان سلطانزاده... 0 13 محمد میرزایی 1403/7/8 کتاب فاضل نظری 4.0 39 از بین کتابای فاضل این کتاب و کتاب گریه های امپراتور رو بیشتر از بقیه دوست داشتم 0 6 محمد میرزایی 1403/6/6 بوف کور صادق هدایت 3.5 140 رمانک "بوف کور" اثر صادق هدایت، داستانی سیاه همراه با توهمات راوی است که پیرامون عشق و نفرت سخن میگوید. نیمه اول داستان از اینجا شروع میشود که راوی علی رغم اینکه مشغول به نقاشی روی قلمدان است، بی اختیار یک تصویر مشخص روی آن ها میکشد؛ و آن زنی با جاذبه های جنسی که روبه روی یک پیرمرد قوزی تعظیم کرده است. تا اینکه طی مراحلی توهم آلود، آن زن(اثیری) را با همان شرایط ملاقات میکند. نیمه دوم داستان هم در مورد زن لکاته خود راوی است که اتفاقا آن روی دیگر زن اثیری است. راوی بسیار به او علاقه مند است اما زن علی رغم اینکه با مردان بسیاری رابطه دارد، به هیچ وجه از شوهر خود تمکین نمیکند. راوی تفکرات خاص و سیاهی دارد؛ فضای بیرون از خانه و اجتماع را فضایی میداند که تماما در آن رجاله ها به زندگانی میپردازند و اینطور قلمداد میکند: "هریک دهانی هستند با مشتی روده که از آن آویزان شدهاست و به آلت تناسلی شان ختم میشود و دائم دنبال پول و شهوت میدوند." دین و مذهب را خرافه میپندارد و تماما به فکر مرگ و نیستی پس از مرگ است.(اینجا باید با تامل و احتیاط خوانده شود) در جای جای داستان، با پردازش های جنسی راوی مواجه میشویم؛ پس بهتر است از ایموجی🔞استفاده کنم. داستانِ آنچنان زیبایی نیست، اما خواندنش هم از لطف خالی نیست. خیلی درهم برهم و شلوغ پلوغ است و آخر کار هم شاید با خود بگویید "چقدر چندش و مسخره". 3 2 محمد میرزایی 1403/5/10 گریه های امپراتور فاضل نظری 4.3 47 فاضل نظری عالیه😍 0 4