معرفی کتاب مرثیه‌ای بر یک رهایی اثر آزاده جهان احمدی

مرثیه‌ای بر یک رهایی

مرثیه‌ای بر یک رهایی

3.1
41 نفر |
20 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

6

شابک
9786227763676
تعداد صفحات
169
تاریخ انتشار
_

توضیحات

کتاب مرثیه‌ای بر یک رهایی، آزاده جهان احمدی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مرثیه‌ای بر یک رهایی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به مرثیه‌ای بر یک رهایی

یادداشت‌ها

          رفیق نیمه راه

کتاب مرثیه‌ای برای رهایی، در مورد طلاق است. جایی که رشته‌ی ابریشمیِ عقد که با عشق و محبت بافته شده، تبدیل به طنابی زبر و زمخت شده، زن و مرد می‌کشند تا پاره شود و در لاک خود فرو روند.

در شناسنامه، زیر عنوان کتاب نوشته شده ،ده روایت در مورد طلاق. ولی با توجه به نکات دبیر مجموعه در پیش‌گفتار، همه‌ی این متون روایت نیست. به همین دلیل  در مورد چیستی  نوشتار گفتگویی ندارم و از آن عبور می‌کنم.

سوژه‌ی این متون قابل تامل است. آدم‌هایی با اخلاق و شخصیت متفاوت در کنار هم مشکلات عجیبی را تجربه می‌کنند.جدایی دردناک است و خواندن کتاب هم درد دارد. خصوصا علم به حقیقی بودن وقایع، خواننده را آزار می‌دهد. هر متن یعنی فر‌و ریختن یک سقف و خرابی یک آشیانه.

روایت‌ها گاهی اول شخص است و در مواردی زندگی شخص دیگری روایت می‌گردد.  بعضی از آنها نگاهی که متن را به روایت تبدیل می‌کند، داراست. دریچه‌ای تازه یا نقطه‌نظری نو که مخاطب را به تماشای ماجرا از آن زاویه رهنمون می‌سازد. ولی در بعضی دیگر نکته‌ی خاصی وجود ندارد. انگار یک نفر نشسته و خاطراتی که مشابه آن را از دیگران شنیده‌ایم، برایمان تعریف می‌کند.

برای نمونه چند روایت از این مجموعه را که چالش بیشتری با فرم و محتوای آن داشتم، در ادامه می‌آورم؛

در متن "یک حفره کوچک"راوی داستان مرده است. خواننده وقتی در پایان روایت از مرگ او مطلع می‌شود ، سردرگم شده که داستان خوانده یا روایتی واقعی از زندگی؟

پایان متن "یک فلش بزرگتر"نیز از نظر محتوایی و پیامی که به مخاطب می‌دهد، دچار خطاست. راوی خانم در بخشی به پسر کوچکش می‌گوید:.... وقتی  مرد شدی آدم‌هایی وارد زندگی‌ات می‌شوند که باید بیشتر از من دوستش داشته باشی.
منظور راوی، همسر پسرش است. اساسا عشق مادر و پسر با زن و شوهر متفاوت است و از یک جنس نیست که قابلیت  مقایسه داشته باشد.این توصیه درست نیست که مرد زنش را بعد از ازدواج بیشتر از مادرش دوست داشته باشد. بلکه بحث بر سر مدیریت روابط عاطفی مرد در روش و نحوه‌ی دوست داشتن مادر و همسر است. 

در روایت"دالان سیاه"حجم اندوه و مشکلات زندگی سوژه به قدری زیاد است که نویسنده برای رسیدن شخصیت به ساحل آرامش و پایان بدبختی‌ها، ناچار شده روی دور تند بزند و فقط تعریف‌کرده و به مدل خاطره گویی بسنده می‌کند.
در حالی که نشان دادن زندگی این فرد و درگیری‌های او ، خود کتاب مستقلی را می‌طلبید.نباید یک تکه‌ی گزارش گونه در میان ده روایت دیگر می‌بود.

 آخرین روایت از کتاب مرثیه‌ای، متن "سوی ما می‌آید" ،نیز علاوه بر  زندگی از هم پاشیده، یک رفتار بحرانی شرح داده می‌شود و راوی که روبروی زن مستاصل نشسته، مدام در فکر خود و تاثیر رفتارش بر فرزندش است و داده‌هایی روانشناسی ارائه می‌کند. داده‌هایی که در مقام علم، خوانندگان به آن واقفند و برداشتی تازه به مخاطب ارائه نمی‌دهد.‌ 

کتاب مناسب بزرگسالان است و با توجه به جمیع نکات امتیاز اثر ۳ از ۵ خواهد بود.
#مرثیه‌ای_بر_یک_رهایی
https://eitaa.com/vazhband
        

12

9

          مرثیه‌ای بر یک رهایی

مرثیه‌ای بر یک رهایی، مجموعه‌ای از ... روایت، پیرامون طلاق و جدایی است.
بعضی روایت‌ها توسط خود تجربه‌گر نوشته شده است و بعضی توسط نویسنده و از زبان تجربه‌گر و سه یا چهار روایتی نیز از زبان شاهدی نزدیک به تجربه‌گر.
از نگاه من، روایت‌ها از نظر قدرت و پرداخت در یک سطح نبودند. بعضی از روایت‌ها، شاید به خاطر رنج به خاطر آوردن خیلی سرسری با وقایع برخورد کرده بود. بعضی روایت‌ها که توسط ناظر بیرونی بود نتوانسته بود فضای حاکم بر شرایط زوج را نشان دهد و بیشتر صدای ذهنی نویسنده بود، اما بعضی روایت‌ها، علی‌رغم رنجی که نویسنده، موقع نگارش تجربه‌اش داشت، تا حد معقولی توانسته بود در انتقال آنچه که گذشته بود موفق باشد. یا این همه بیشتر آن‌ها درگیر نوعی پرده‌پوشی و خودسانسوری بود، یا حداقل منِ خواننده چنین برداشتی داشتم.
کتاب، موضوعی شیرین و خوشایند نداشت و برای خواننده عادی، گزینه‌ی دلچسبی نباشد. از طرفی دید دقیق و موشکافانه نیز در روایت‌ها، به آنچه گذشت یا دلایل و ... وجود نداشت. شاید از این لحاظ برای کارهای پژوهشی کمک کننده نباشد. از نظر تکنیکی هم روایت‌ها به صورت میانگین، سطح متوسطی داشت و قدرتمند نبود. در واقع برای خود من نیز گزینه‌ای نبود که به صرف موضوع سمتش بروم و به دلیل همراهی با حلقه کتاب مبنا، مطالعه آن را شروع کردم.
        

3

          بعد از نزدیک به سه‌سال زندگی مشترک، روزی از همسرم پرسیدم: به‌نظرت چه اتفاقی میتونه باعث بشه من و تو یه روزی به جدایی فکرکنیم؟
و بعد از تمام تبادل نظرهایمان به این نتیجه رسیدیم که فقط تغییر افراطی در شخصیت یا عقاید یا سلیقه یا هرچیزی که برایمان قابل تحمل نباشد، می‌تواند ما را به این سمت ببرد.
کتاب مرثیه‌ای بر یک رهایی را با در نظر داشتن همین سوال مطالعه کردم. چه می‌شود دونفری که حتی ثانیه‌ای هم نمی‌توانند از هم جدا باشند به جدایی مادام‌العمر فکرمی‌کنند؟ 
جواب این کتاب این بود که اکثر این خانه‌ها از پای‌بست ویرانند! و مهر تاییدی زد به همان جوابی که خودم و همسرم به آن رسیده بودیم. 
من برای گرفتن جواب این کتاب را مطالعه کردم ولی اگر کسی بخواهد صرفا روایت بخواند و تکنیک‌ها برایش خیلی مهم باشند و فرم دست و پا شکسته آزارش می‌دهد، این کتاب شاید سوهان روحش شود‌. 
اما برای درک نتیجه فاجعه‌بار عدم‌آگاهی در خانواده‌ها، به‌نظرم می‌تواند تلنگر بزرگ و خوبی به حساب بیاید...
        

2

          با لاوید از دوران راهنمایی دوست هستم. صمیمی نیستیم ولی از این مدل‌هاست که به داشتن هم دلگرمیم. سال دوم لیسانس بودم که کارت عروسی‌اش دستم رسید. نه بخاطر دوستیمان. چون همسایه بودیم از طرف خانواده‌اش، خانوادگی دعوت شدیم. مراسم خوبی بود و همه چیز سر جایش بود. آقای داماد خوشتیپ به نظر می‌رسید و به قول معروف عروس و داماد به هم می‌آمدند.
پنج شش ماه بعد شنیدیم از هم جدا شدند.
می‌دانستم که شرایط سختی دارد. بهش نزدیک شدم. از این مدل‌ها که در کتاب "خرگوش گوش داد" سالها بعد برای پسرم خواندم. آقا مبتلا به یک بیماری بود که بلافاصله بعد از مطرح کردن در دادگاه حکم به نفع خانم جاری شده و پروسه‌ی طولانی طلاق در یک جلسه به سرانجام رسیده بود.
اگر روزی بنا به نوشتنش داشته باشم؛ حتما با خواننده‌ام روراست خواهم بود و قصه‌ی دوستم را با من راوی روایت نمی‌کنم. کاری که در چند روایت از مجموعه‌ی " مرثیه‌ای بر یک رهایی" که مجموعه روایت‌های طلاق است، خواندیم. این فرم نوشتار نه داستان کوتاه است و نه در قالب روایت تعریف می‌شود.
اگر از این نقطه ضعف کتاب به انضمام  ایرادهای متعدد فرمی و ویراستاری روایت‌ها بگذریم؛ نفس پرداختن به مسئله‌ای که روز‌به‌روز برای جامعه‌ جدّی‌تر مطرح می‌شود آن هم در فرم جذاب روایت که مخاطب عام دارد؛ بسیار ارزشمند است.


        

5

          بسم‌الله
ابن خلدون مقدمه‌ای در کتاب تاریخ‌نگاری‌اش دارد که به بنیان علم جامعه شناسی معروف است. در آن مقدمه به‌خوبی می‌توان دانش و چندبعدی بودن ابن خلدون را مشاهده کرد. او به رویکرد انتقادی و تحلیلی بسیار اهمیت می‌داد؛ نکته‌ای که مورخان پیش از او در نظر نمی‌گرفتند. او  گفته‌هایش را به روش‌های مختلف اثبات کرده و گاهی منابعی که استفاده کرده را نیز مورد انتقاد قرار داده است. اما در نگارش خود کتاب تاریخش از اصول مقدمه پیروی نمی‌کند!
مقدمه جهان‌احمدی بر کتاب مرثیه‌ای بر یک رهایی، یادداشتی جامع در هویت، یا بهتر بگویم، اختلال هویت روایت‌نویسی در ادبیات ایران بود‌. اما اگر مثل من کتاب را دنبال یک روایت معتبر می‌گردید، هشدار دهم که کم و کمتر می‌یابیدش!
وقتی به نقطه پایان روایت بدنوشت حسام آبنوسی رسیدم، باورم نمیشد فقط روایت «اگر مارکز بفهمد» عمق قابل اعتنایی برای شیرجه زدن داشت! مابقی در حد قوزک پا‌.
اما چیزیکه با خوانش این کتاب برایم کاملا جا افتاد، این بود که من راوی،  اصلی‌ترین و مهمترین شاخصه روایت است. آن خودافشایی‌ جسورانه وقتی خودت راوی خودت هستی کجا و زدن پاورقی  « این داستان زندگی دوستم است» کجا؟ 
روایت کردن دیگران همیشه آسان است. 
        

2

          گمانم به گوش‌مان بیشتر کتاب‌هایی با نام ازدواج خورده باشد یا بیشتر به دنبال کتاب‌های ازدواجی بودیم برای خودمان یا پیشنهاد به جوان‌های مجرد یا تازه متاهلین.
"مرثیه‌ای بر یک رهایی" ده روایت درباره‌ی طلاق است. کتابی که اسم طلاق را یدک می‌کشد اما به نظرم بیشتر ازدواجی‌ست. درواقع تا ازدواجی نباشد، طلاقی در کار نخواهد بود. این کتاب را می‌توان به جوان‌های مجرد و متاهل تا افراد مسن هدیه داد.
 ده روایت از طلاق‌های مختلف یا شکست در زندگی که ناشی از ده‌ها نقطه کوچک پیش افتاده بوده و کسی گمان نمی‌برد این نقاط کوچک روزی تبدیل به چاهی عمیق شود که شاید چندین زندگی را در خود بکشد و نابود کند.
دو سه تا از روایت‌ها زیاد باب میلم نبود و از جهت داستانی و پرداخت ضعیف‌تر بودند؛ اما باقی روایت‌ها طوری بودند که باید بعد هر روایت کتاب را می‌بستی و به عمق و زوایای آن فکر می‌کردی تا بتوانی تلخی و حقایق آن را هضم کنی و سراغ روایت بعدی بروی.
پیشنهاد خواندن کتاب را به همه می‌دهم،
به همه حتی آن‌هایی که زندگی خوب و خوشی دارند پیشنهادش می‌دهم برای آگاهی از نقاط ریز بی‌خطر و جلوگیری از رشد و فوران آتشفشان‌‌های زندگی.
        

6

        روایت‌هایی جسورانه و تلخ از زندگی‌هایی که به دلایل مختلف موفق نبوده. نوشتن و انتشار این روایت‌ها جسارتی دوبرابر میخواهد نسبت به من خواننده که حین خواندن کتاب را صد جا پنهان می‌کردم که برای دیگران ذهنیتی ایجاد نشود. 
مقدمه کتاب به بحث تعریف روایت و ترجمه درست نان فیکشن و ادبیات واقعیت محور پرداخته بود که خدا به نویسنده‌اش خیر بدهد، ولی انصافا آنقدر که بزرگش می‌کردند «روشن شدن تکلیف چیستیِ فرزندِ مورد اجحاف، روایت، یک بار برای همیشه در ایران!» نبود. خلاصه‌اش این می‌شد که نگویید ناداستان، بگویید ادبیات واقعیت محور. سلمنا، اینکه فریاد نداشت!
نکته دیگر که می‌خواستم بیشتر به خود آقای آبنوس بگویم ولی خب اینجا هم بستری است برای نقد، کاش روایت آخر آنقدر لرزان و مکرر نبود. یعنی حداقل با توجه به روایت‌های اول شخص قبلی که ما را عمیقاً به درون  خودش می‌کشید، آخرین متن که باید حسن ختام باشد و به یاد ماندنی، از قضا برخلاف آنچه برایش تلاش شده، این روایت و تکرارهایش به کتاب ننشسته. انگار نویسنده بسیار اصرار داشت بگوید من تجربه‌گر این واقعه تلخ نیستم و خیلی رو مطرح می‌کرد دارم از نگاه خودم، منی که پدرِ پسری پنج ساله‌ام، به قضیه نگاه می‌کنم. نگاهی سطحی به تجربه دیگری که بارها جملاتش به طرز غیر لازمی تکرار می‌شد. متاسفانه این روایت را می‌شد در کمتر از یک صفحه هم تعریف کرد.
تلاش زحمت کشان کتاب با توجه به جسارت طرح موضوع‌شان ستودنی است و حقیقتا کاش من همه بودم، با همه دست‌ها این کتاب را جای جزوه‌های مسخره‌ی نخواندنی، پیش از ازدواج برای همه اجباری می‌کردم.  چه آنان که در شرف شکل دادن یک اجتماع دونفره‌اند، چه آنان که با دلایلی نادرست دست به جدایی زده‌اند و چه آنان که به طرزی نادرست به قیمت نابودی خودشان و فرزندشان تصمیم به تحمل یک زندگی اشتباه گرفته‌اند. کسی باید باشد تا بعضی حرف‌ها را بزند، قبل از اینکه خیلی اتفاق‌ها بیفتد...
 از آن امیدهای واهی و «موفق باشید»های پایان برگه امتحانات است اما زنانه، امیدوارم هیچ زنی چنان نشکند که خانه آرزوهایش را با دست خودش ویران کند و یا حداقل اگر مجبور به چنین رنجی شد، آنقدر حمایت خانوادگی و قانونی بشود که حقوق انسانی و زنانه‌اش لگدکوب قدرت قانونی مردان نباشد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4