شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
مِرگان آبد

مِرگان آبد

6 ساعت پیش

        مكان: آخر آسفالت اهواز، حياطى كه اتاقاش به سبک قدیم ایرانی و دور تا دور حیاط قرار گرفتن
زمان: سالهاى منتهى به كودتاى ٣٢
راوى: خالدِ نوجوان و در سن بلوغ
کاراکترا: همسایه‌هایی که درد مشترک(فقر) اونارو با هم خویشاوند کرده
اسم همسایه‌ها معمولا با یه ترکیب وصفی همراهه : امان آقای قهوه‌خانه‌دار، رحیم خرکچی، خواج توفیق تریاکی، محمد مکانیک، یا با صنم و پسر زردنبویش، هاجر و پسر ریغماسی‌اش، … 

از اونجا که راوی کم سن و ساله ما با جملات کوتاه و نثر ساده و روانی روبروییم که این نشون می‌ده اجرا به خوبی در خدمت محتواست 


داستان در بستر بلوغ جنسی و از پی اون بلوغ عقلی و سیاسی خالد رقم می‌خوره و بذر مبارزه و مقاومت هم همراه با خالد رشد می‌کنه
و مرهم خالد در تمام این مشقت‌ها یاد و خاطره‌ی سیه‌چشمه…
انگار که عشق آخرین و تنها فریادرسه…

زمان داستان خطی نیست و محمود با تکنیک خاطره و تداعی مدام روایت رو می‌شکنه 
پایان رمان هم از پایان‌هایی که در رمان‌های اون سال‌ها می‌بینم متفاوت و مدرنه…
در آغاز منو یاد فضای رمان سنگ صبور انداخت و فکر کردم با یه رمان ناتورالیستی مواجهم اما هر چقدر داستان جلوتر رفت از قضاوتم فاصله‌ی بیشتری گرفتم.

یه جمله‌ی سنگین از عمو بندر : «آخه پسرم، اگه ما آدمای یه لاقبا به همدیگه کمک نکنیم، کی به دادمون میرسه؟»
      

4

حامد محسنی

حامد محسنی

8 ساعت پیش

        من کتاب سیلو رو نخوندم و یادداشت زیر رو بعد از دیدن فصل اول سریال سیلو، برای معرفی سریال نوشتم.  اما فکر کنم برای معرفی کتاب هم بشه ازش استفاده کرد.

-----------

«چی میشه اگه تمام چیزایی که می‌دونی درستن، در واقع فقط یه دروغ بزرگ بوده باشه؟»
این دیالوگ از یه سریالیه که دیشب تمومش کردم و در ادامه بیشتر راجع‌بش صحبت می‌کنم. اما به عنوان مقدمه توو ادامه راجع‌به ۳ تا ایده‌ میگم که این سال‌ها خیلی راجع‌بش فیلم/سریال/انیمه ساخته شده.

۱- ایده‌ی «جهان‌های موازی»
اینکه جهانی که ما توش زندگی می‌کنیم، یکی از جهان‌های ممکنه و همه‌چیز می‌تونست/می‌تونه به شکل دیگه‌ای باشه. معمولاً این ایده با سفر در زمان هم ترکیب میشه. چون این‌ها به نوعی به هم مربوطن. مثلاً سریال Dark با ایده‌ی سفر در زمان شروع می‌کنه ولی ناگزیر در فصل سوم پاش به جهان موازی باز میشه. انیمه‌ی Stain's Gate هم که به نظرم از بهترین نمونه‌های این ایده است.

۲- ایده‌ی «جهان‌های شبیه‌سازی شده»
اینکه دنیایی که ما توش زندگی می‌کنیم واقعی نیست و ما توو یه محیط شبیه‌سازی شده قرار داریم. حالا یا به قصد آزمایش یا هرچیز دیگه‌ای. شاید فیلم Matrix شاخص‌ترین نمونه‌ش باشه. یا سریال 1899 که توو سال‌های اخیر از نتفلیکس پخش شد و بعد از فصل اول دیگه ادامه پیدا نکرد. یا حتی میشه West World رو هم توو همین دسته قرار داد.

۳- ایده‌ی «جهان‌های پشت دیوار» (شاید بعداً یه اسم دیگه روش بذارم)
معمولاً در یه فضای پساآخرالزمانی روایت میشن. جایی که بنا به هر دلیلی، دنیا نابود شده، همه‌ی انسان‌ها از بین رفتن، و فقط یه عده‌ی محدودی زنده موندن و حالا دارن توو یه فضای بسته، مثلاً جایی که دور تا دورشون دیواره، یا داخل یک سیلو، یا... زندگی می‌کنن. بدون اینکه از دنیای بیرون خبر داشته باشن، یا حتی از تاریخ گذشته. شاخص‌ترین و شاهکارترین اثری که می‌تونم برای این ایده اسم ببرم، انیمه‌ی Attack on Titan هستش. و سریالی هم که می‌خوام معرفی کنم توو همین دسته قرار می‌گیره.

-----------

سریال Silo یه درام علمی-تخیلی، دیستوپیایی و پساآخرالزمانیه که توو اون ۱۰ هزار نفر در یه سیلوی ۱۴۴ طبقه‌ای در اعماق زمین زندگی می‌کنند. می‌دونن که دنیای بیرون آلوده است و هوای مسمومی داره و قابلیت سکونت نداره، اما نمی‌دونن چرا. نمی‌دونن سیلو رو‌ کی، کِی و چجوری ساخته. نمی‌دونن دنیای بیرون چه زمانی آماده‌ی زندگی میشه و فقط پذیرفتن که «آن روز امروز نیست». اگه اهل اینجور داستان‌ها باشید احتمالاً حدس می‌زنید که داستان توو چه مسیری قراره پیش بره. اینکه آدم‌هایی پیدا میشن که شک می‌کنن به همه‌چی و می‌خوان حقیقت دنیایی که دارن توش زندگی می‌کنن رو بفهمن.

شاید فکر کنید خب اینکه خیلی تکراری و کلیشه‌ایه. شاید کلی فیلم، سریال یا انیمه با این ایده دیده باشید. ولی به نظرم Silo ناامیدتون نمی‌کنه.
      

5

12

شایان شیروانی

شایان شیروانی

10 ساعت پیش

        جایگاه زن در تاریخ فلسفه سیاسی

این متن به بررسی جایگاه زنان در تاریخ فلسفه سیاسی می‌پردازد و به این پرسش می‌پردازد که آیا زنان در این تاریخ نادیده گرفته شده‌اند یا صرفاً ناپیدا بوده‌اند. متن در سه بخش اصلی سازمان‌دهی شده است:

۱. نادیده‌انگاری یا نگاه منفی به زنان در متون فیلسوفان برجسته

بررسی آثار فیلسوفان کلیدی و تأثیرگذار (کانونی) نشان می‌دهد که به طور کلی، توجه مثبتی به زنان نشده و اغلب نگاهی منفی یا تحقیرآمیز به آنان وجود داشته است:

ارسطو: در کتاب *سیاست*، زنان را ذاتاً پست‌تر از مردان می‌داند که باید فرمان‌بردار باشند و حتی از نظر اخلاقی نیز آنان را پایین‌تر می‌انگارد.
توماس هابز: در *لویاتان*، اشارات بسیار کمی به زنان دارد. هنگام تعریف خانواده، نقش زنان را تقریباً نادیده می‌گیرد و تنها به سلطه مادران بر فرزندان در "وضع طبیعی" اشاره‌ای گذرا می‌کند.
 افلاطون: در کتاب *جمهور*، زنان را طبقه‌بندی می‌کند. در آرمان‌شهر او که فیلسوف‌شاه در رأس آن قرار دارد، زنان (همراه با بردگان و مهاجران) از حقوق اساسی مانند رأی و اعتراض محروم‌اند.
 آرتور شوپنهاور: زنان را "فریب طبیعت" برای بقای نسل می‌داند و نگاهی ابزاری و صرفاً تولیدمثلی به آنان دارد.
فردریش نیچه: در *چنین گفت زرتشت*، از زبان پیرزنی نقل می‌کند که هنگام رفتن به سراغ زنان، نباید "تازیانه" را فراموش کرد، که بیانگر نگاهی تحقیرآمیز است.

نتیجه‌گیری بخش اول: این نمونه‌ها نشان‌دهنده یک الگوی رایج در تاریخ فلسفه سیاسی است که در آن زنان یا نادیده گرفته شده‌اند یا با نگاهی فرودستانه و منفی به تصویر کشیده شده‌اند.

۲. چارچوب تحلیلی برای بررسی جایگاه زنان

متن اشاره می‌کند که یک تحلیل جامع‌تر (احتمالاً مانند کتابی که نویسنده مطالعه کرده) می‌تواند بر سه محور اصلی تمرکز کند، هرچند ممکن است به همه آن‌ها به اندازه کافی پرداخته نشده باشد:

 الف) بررسی نگرش فیلسوفان کانونی: تحلیل دقیق نحوه مواجهه متفکران اصلی فلسفه سیاسی با موضوع زنان.
 ب) شناسایی و معرفی زنان فیلسوف: وارد کردن و به رسمیت شناختن زنان به عنوان متفکران تأثیرگذار در تاریخ فلسفه.
 ج) تأثیر جنسیت بر خودِ فلسفه سیاسی: بررسی اینکه چگونه توجه به مقوله جنسیت می‌تواند پرسش‌ها، مفاهیم و روش‌های فلسفه سیاسی را دگرگون کند.

 ۳. نمونه‌ای از تأثیر زنان: هریت تیلور و جان استوارت میل

به عنوان نکته‌ای قابل توجه و شاید استثنایی بر قاعده کلی، متن به تأثیر عمیق هریت تیلور (همسر جان استوارت میل و از متفکران اولیه فمینیسم) بر اندیشه‌های میل اشاره می‌کند:

   هریت تیلور، با گرایش‌های فمینیستی چپ‌گرا، تأثیری بنیادین بر آثار میل، به‌ویژه کتاب مهم *درباره آزادی*، داشته است.
  خودِ جان استوارت میل در تقدیم‌نامه کتاب *درباره آزادی* به صراحت به نقش تعیین‌کننده همسرش در شکل‌گیری استدلال‌های کتاب اذعان کرده است.

اهمیت این نکته: این مثال نشان می‌دهد که حتی در دوره‌هایی که زنان به طور سیستماتیک نادیده گرفته می‌شدند، تأثیر فکری آن‌ها می‌توانسته (هرچند اغلب در سایه) وجود داشته باشد.


      

9

        کلاس دیالوگ نویسی ...

گذر زمان بار دیگه ما رو در باشگاه نمایشنامه خوانی هامارتیا به سراغ یار قدیمی خودش یعنی مارتین مک دونا آورد. یکی مونده به آخرین نمایشی که مک دونا نوشته و معتقده که وقت برای نمایشنامه نوشتن و فیلم ساختن زیاده و باید به سیر جهان بپردازه. 

مامورین اعدام ، داستان شخصیه که در پرده اول دست به اعدام یک مجرم میزنه و علیرغم اینکه مجرم داد میزنه که من بیگناهم ، باز هم اونو اعدام میکنه. مجرم در لحظه اخر میگه کاش به جای تو مامور اعدام بهتری منو اعدام میکرد . داستان از همینجا آغاز میشه. ما متوجه میشیم که نقطه ضعف هری ، مامور اعدام همین شخصیه که اسم برده و هری دوست داره که خودش بهترین مامور اعدام کشور باشه. 

بلافاصله در صحنه بعدی با یک فلش فوروارد دو ساله ، ما هری رو میبینیم که حالا با همسر خودش یک بار رو اداره میکنه و مجازات اعدام هم در آستانه لغو شدنه . در همین بین شخص عجیبی وارد بار میشه و...

نمایشنامه ، تمام مشخصات قبلی آثار مک دونا رو داره. خشونت ، بد دهنی ، بی حوصلگی و... داستان از همون ابتدا گیراست و دیالوگ های بین افراد درخشانه. به نظرم یکی از بهترین نمایشنامه ها برای شناخت و تمرین دیالوگ نویسی همین مامورین اعدامه. اینقدر دیالوگ ها خوب و روون و واقعی نوشته شدند که آدم واقعا حس میکنه توی همون بار نشسته و در این مکالمات شرکت داره. 
شخصیت پردازی در سطح خوبی قرار داره و درام نمایش به موقع رخ میده و تا اخر آدم رو درگیر خودش میکنه.

مامورین اعدام طولانی ترین نمایشنامه مک دونا تا امروزه. نزدیک به 150 صفحه این نمایشنامه رو تبدیل به یکی از طولانی ترین نمایشنامه های مدرن کرده. اما چیزی که هست اینه که این طولانی بودن اصلا آدم رو خسته نمی کنه و نمایشنامه لحظه ای از ریتم نمیفته. 

پایان نمایشنامه هم دقیقا مثل بقیه آثار مک دونا با خشونت همراهه و البته خشونتی که کمی تغییر ماهیت داده و برعکس ملکه زیبایی لی نین ، دیگه چاره ساز نیست بلکه پوچه ، پوچی ای بکت وار از اون دست پوچی هایی که در " در انتظار گودو " و " ستوان آینیشمور " دیدیم. 

ترجمه هم ترجمه خوبیه ولی همچنان با مشکل فحش ها رو به رو هستیم. استفاده زیاد از دو فحش " کوفتی" و " نکبت " کمی اثر رو از زیبایی انداخته. 

در انتهای کتاب هم مثاله خوبی در باب خشونت در آثار مک دونا ترجمه شده که یک بررسی اجمالی و کوتاه از 8 نمایشنامه مک دونا انجام داده که قطعا خوندنیه. 

ما با یک اثر دیگه ، پرونده مک دونا رو در هامارتیا و کلا پرونده فصل اول نمایشنامه خوانی رو خواهیم بست اما چیزی که هست اینه که همه ما مک دونا رو دوست داریم و با آثارش از ادبیات نمایشی لذت بردیم. به نظر شخص خود من ، مک دونا یکی از بهترین نمایشنامه نویسان انگلیسی زبان تاریخه ، حتی بالاتر از میلر و تنسی ویلیامز و یوجین اونیل و اسکار وایلد و برنارد شا...

توصیه میکنم همراه با هامارتیا باشید و آثار مک دونا رو بخونید و لذت ببرید.
      

20

        شرمنده خانم مونتگمری عزیز، کاش زندگی همین‌قدر کلیشه‌ای و مسخره‌بازی بود، ولی نیست.
نمی‌توانم بگویم از خواندن آنی شرلی پشیمانم. اگر پشیمان بودم قاعدتاً جلد چهارم را شروع نمی‌کردم. اما اینطور هم نیست که عاشقش باشم.
فضای عاطفی داستان که کلیشه‌ای تر و غیرواقعی‌تر از این نمی‌توانست باشد.
و همچنان هم در جای جای داستان همه عاشق آنی می‌شوند و درباره هوش و شخصیت و ذکاوتش صحبت می‌کنند. و موفقیت ها پشت سر هم بر روی سر آنی فرو می‌ریزند.
مثلاً آقای داگلاس عاشق جَنِت است، ولی وقتی جنت و آنی بیرون جلسه کلیسا ایستاده‌اند شروع می‌کند به تعریف کردن از آنی!
همه این چیز ها مجموعاً توی ذوقم زد.
آنی‌شرلی، مشکلی ندارد، فقط زیادی قصه است...
آن‌قدر که نمی‌شود با زندگی واقعی تطبیقش داد و فکر کرد آه بله دنیا چه جای قشنگی‌ است!

پ.ن۱: اگه تو هیچ‌کدوم از جلدای بعدی هم آنی هیچکدوم از موارد افسردگی، دوره طولانی غم و شکست رو تجربه نمی‌کنه باید تبریک بگم. اون یه ابرانسانه!

پ‌.ن۲ با هشدار لو رفتن کمی از داستان: تو این جلد تنها چیزایی که خیلی دوستشون داشتم و به نظرم واقعی و زیبا اومدن، یکی مرگ غم‌انگیزِ روبی گیلیسِ تشنه‌ی زندگی بود، و اون یکی انتخاب عجیب فیلیپا گوردن(:ازدواج با یک کشیشِ ساده، با قیافه‌ای معمولی، و فقیر) بود. دخترک خوش‌قلبِ شاد که اوایل داستان زیاد ازش خوشم نمی‌اومد.
      

16

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.