معرفی کتاب همسایه ها اثر احمد محمود

همسایه ها

همسایه ها

4.2
277 نفر |
91 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

30

خوانده‌ام

491

خواهم خواند

319

شابک
9642617021113
تعداد صفحات
502
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        داستان رمان نگاهی به زندگی پایین  ترین طبقات مردم ایران در شهر اهواز و از دیدگاه جوانی به نام خالد است. زمان داستان در دوره ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق است و به نوعی می توان گفت فعالیت  های حزب توده و تاثیرات آن در طبقه پایین و عمدتا کم سواد کشور را برای بسیج شدن در حرکت ملی کردن صنعت نفت نشان می دهد. از این بابت می  توان گفت که گرایش های ذهنی و سیاسی نویسنده به صو
  داستان رمان نگاهی به زندگی پایین  ترین طبقات مردم ایران در شهر اهواز و از دیدگاه جوانی به نام خالد است. زمان داستان در دوره ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق است و به نوعی می توان گفت فعالیت  های حزب توده و تاثیرات آن در طبقه پایین و عمدتا کم سواد کشور را برای بسیج شدن در حرکت ملی کردن صنعت نفت نشان می دهد. از این بابت می  توان گفت که گرایش های ذهنی و سیاسی نویسنده به صورتی کاملا پررنگ در متن داستان به چشم می خورد.داستان در نهایت با کودتای ۲۸ مرداد به پایان می رسد، هرچند در هیچ یک از مراحل داستان وقایع سیاسی و تاریخی ملی شدن صنعت نفت به صورت مستقیم به چشم نمی خورد و تنها بازتاب آن ها در میان مردم طبقه پایین کشور دیده می شود.احمد استاد مسلم زبان و فضا سازی است. او نویسنده داستان های کارگری است. و در این راه بسیار موفق می باشد. آثارش به لحاظ فضا بازتاب همه ی جنوبی  ها است. زاویه دید رمان اول شخص مفرد است. سیر تحول شخصیت قهرمان داستان به خوبی پرداخت شده است. این سیر تحول مرا یاد پابرهنه ها اثر زاهاریا استانکو می اندازد. آنجا هم قهرمان پسربچه ای است که در انتها فلسفه و دیدش تکامل پیدا می کند و دارای نگرش جدیدی می شود. این دگرگونی در همسایه  ها برای خالد(قهرمان داستان) به تدریج اتفاق می افتد با شرح دقیقی که در کتاب آمده است. همراه با تحولات جامعه. توصیفات و تصویرسازی  ها کاملا ما را به فضای جامعه و مردم آشنا می کند. این هم نقطه قوت و مهارت دیگری از محمود است. مهم  تر آنکه کلیشه در رمان نیست. احمد مردم را بهانه برای شعارها و عقاید خود نمی کند. مردم کاملا مردم هستند با حرف  های خودشان. داستان رنج و تلخی واقعیت با بیان زیبا و روایت عالی محمود برای خواننده شیرین هضم می شود. رمان در اوج تمام می شود. گویا داستان یک شهر ادامه زندگی خالد است.
  ...more
      

لیست‌های مرتبط به همسایه ها

نمایش همه
همسایه هازمین سوختهسیندخت

ایران خواندنی: جنوب (خوزستان، بوشهر، کرمان)

17 کتاب

سلسله فهرست‌هایی در دست تهیه و تکمیل است تا کتاب‌هایی را معرفی کند که وقایع و داستان‌های آن‌ها به طور کامل یا بخشی از آن با محوریت شهرها و نواحی کشور عزیزمان ایران، اتفاق افتاده است. هدف کتاب‌های رمان و داستان بوده نه کتاب‌های پژوهشی، تاریخی و مستند. حتماً کتاب‌های ارزشمند دیگری هم هستند که به دلیل آگاهی کمتر بنده، محدود بودن منابع، فرصت محدود، غیرقابل اطمینان بودن بعضی منابع و... در فهرست نیامده‌اند. فهرست‌ها بعد از اطمینان و تحقیق کافی، به تدریج اصلاح (حذف و اضافه) می‌شود. ضمناً ترتیب کتاب‌ها بر اساس اولویت خاصی نیست. منابع: - سایت سلام صدا - وبلاگ طاقچه - وبلاگ فیدیبو - سایت ایران کتاب - هوش مصنوعی (فقط برای نخ دادن خوب بود. پر بود از اشتباهات مکرر که کمک کردم خودش را تصحیح کند!) -------------------------------------------------------------- خوزستان • همسایه ها • زمین سوخته • سیندخت • زمستان 62 • هستی • دا • نخل های بی سر • چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم • مدار صفر درجه بوشهر • تنگسیر • رمان زندگی همین است • رمان کشتی توفان‌زده • بر جاده‌های آبی سرخ کرمان • بولوار پارادیس • بچه های قالیبافخانه • سیریا، سیریا • کنیزو

127

پست‌های مرتبط به همسایه ها

یادداشت‌ها

          همیشه در مطالعاتم درباره جنبش چپ در ایران یک سوال بی پاسخ داشتم که باعث میشد دانسته هایم به هیچ کاری نیایند. این سوال بی پاسخ، حلقه اول زنجیر بود. اینکه اندیشه مارکسیستی چطور توانست در ایران با توده ها ارتباط برقرار کند؟ نقطه اتصال چه بود؟ قلاب ماجرا کجا گیر کرد؟ چه شد که بعد این همه سال هنوز این اندیشه اینقدر در میان دانشجویان و روشنفکران و ... نفوذ دارد؟ این را نمیفهمیدم. یعنی مثلا درباره اینکه جنبش چپ چه سیر تحولی را پشت سر گذاشته است، کلی مطلب هست. اما اینکه اصلا این اندیشه از کجا اینقدر دامنگیر شد، سوالی بود که کسی برایش جوابی نداشت. کسی برایش جوابی نداشت جز احمد محمود. همسایه ها، به فارسی آسان توضیح میدهد که چه شد که این اندیشه در ایران جدی گرفته شد. 
نویسنده آنقدر با فضای رمان آشناست که آن را سرشار از جزئیات کرده است. باورکردنی نیست. انگار هر صفحه از رمان، یک داستان کوتاه باشد با جزئیاتی که نویسنده ای کلی وقت صرفش کرده باشد. همین جزئیات است که به آدم میفهماند چپ از کجا آمد و چطور در دل مردم جا باز کرد و ماندگار شد. 
نویسنده آشکارا از مذهبی ها دل خوش ندارد. حاج شیخ علی حضور کوتاه اما پر رنگی دارد. همانطور که شربت بیدمشک را سر میکشد، سرنوشت قهرمان داستان را هم تعیین میکند. اما نویسنده با بقیه تقریبا جانب انصاف را نگه داشته است.
اما از همه اینها مهم تر، مقدمه ای است که ویراستار بر چاپ اول کتاب در سال ۵۳ نوشته است. اینجاست که آدم به قدرت خوانش متن پی میبرد. انگار که مثلا احمد محمود از دربار پهلوی سفارش گرفته باشد برای نوشتن کتاب. و تو میبینی که چطور میشود با یک مقدمه این کتاب را از دل سیستم سانسور پهلوی رد کرد و به دست چاپ سپرد. از مهدی سهرابی عزیز هم ممنونم که برایم چاپ افست کتاب را خرید که این مقدمه را هم داشته باشد و بتوانم بخوانم.
        

19

          احمد محمود برای من نویسندهٔ مورد احترام، ارزشمند و بزرگی است.

و این، بخش سخت ماجرا است. اینکه نوشته‌های آدم بزرگی مثل محمود، برایم دلچسب نیست. چه در فرم و چه در محتوا.
راستش را بخواهید اصلا هم قصدم این نیست که بخواهم برخلاف جهت رودخانه شنا کنم و این صحبت ها...

فارغ از هرزه‌نویسی‌های پرتراکم که هیچ نفهمیدم چه پیشبردی در داستان دارد، رمان کاملا دوپاره است. تحول خالد برایم غیرقابل لمس است. داستان علیرغم اینکه در اهواز دارد اتفاق می‌افتد اما با یک اهواز بی‌شخصیت روبرو هستیم که هیچ کنش و واکنشی ندارد. خبری از لهجه نیست. چرا یک آدم درست در بین همسایه‌ها وجود ندارد؟ همه یا هیز و چشم‌چران و زنباره هستند، یا بدکاره. داستانی که اینقدر نمادین است، مادرش فقط بلد است دعا بخواند؟
چرا انقدر پرگویی؟ اگر دو فصل اول را حذف کنیم اصلا چه خللی در داستان به وجود می‌آید؟ و کلی سوال بی‌جواب دیگر...


آقای محمود.
من از شما نمی‌بُرم و سراغ باقی کتاب‌هایتان هم می‌آیم. بلکه با شما آشتی‌ام بشود...
        

14