معرفی کتاب همسایه ها اثر احمد محمود

همسایه ها

همسایه ها

4.1
264 نفر |
89 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

27

خوانده‌ام

462

خواهم خواند

298

شابک
9642617021113
تعداد صفحات
502
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        داستان رمان نگاهی به زندگی پایین  ترین طبقات مردم ایران در شهر اهواز و از دیدگاه جوانی به نام خالد است. زمان داستان در دوره ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق است و به نوعی می توان گفت فعالیت  های حزب توده و تاثیرات آن در طبقه پایین و عمدتا کم سواد کشور را برای بسیج شدن در حرکت ملی کردن صنعت نفت نشان می دهد. از این بابت می  توان گفت که گرایش های ذهنی و سیاسی نویسنده به صو
  داستان رمان نگاهی به زندگی پایین  ترین طبقات مردم ایران در شهر اهواز و از دیدگاه جوانی به نام خالد است. زمان داستان در دوره ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق است و به نوعی می توان گفت فعالیت  های حزب توده و تاثیرات آن در طبقه پایین و عمدتا کم سواد کشور را برای بسیج شدن در حرکت ملی کردن صنعت نفت نشان می دهد. از این بابت می  توان گفت که گرایش های ذهنی و سیاسی نویسنده به صورتی کاملا پررنگ در متن داستان به چشم می خورد.داستان در نهایت با کودتای ۲۸ مرداد به پایان می رسد، هرچند در هیچ یک از مراحل داستان وقایع سیاسی و تاریخی ملی شدن صنعت نفت به صورت مستقیم به چشم نمی خورد و تنها بازتاب آن ها در میان مردم طبقه پایین کشور دیده می شود.احمد استاد مسلم زبان و فضا سازی است. او نویسنده داستان های کارگری است. و در این راه بسیار موفق می باشد. آثارش به لحاظ فضا بازتاب همه ی جنوبی  ها است. زاویه دید رمان اول شخص مفرد است. سیر تحول شخصیت قهرمان داستان به خوبی پرداخت شده است. این سیر تحول مرا یاد پابرهنه ها اثر زاهاریا استانکو می اندازد. آنجا هم قهرمان پسربچه ای است که در انتها فلسفه و دیدش تکامل پیدا می کند و دارای نگرش جدیدی می شود. این دگرگونی در همسایه  ها برای خالد(قهرمان داستان) به تدریج اتفاق می افتد با شرح دقیقی که در کتاب آمده است. همراه با تحولات جامعه. توصیفات و تصویرسازی  ها کاملا ما را به فضای جامعه و مردم آشنا می کند. این هم نقطه قوت و مهارت دیگری از محمود است. مهم  تر آنکه کلیشه در رمان نیست. احمد مردم را بهانه برای شعارها و عقاید خود نمی کند. مردم کاملا مردم هستند با حرف  های خودشان. داستان رنج و تلخی واقعیت با بیان زیبا و روایت عالی محمود برای خواننده شیرین هضم می شود. رمان در اوج تمام می شود. گویا داستان یک شهر ادامه زندگی خالد است.
  ...more
      

لیست‌های مرتبط به همسایه ها

نمایش همه

پست‌های مرتبط به همسایه ها

یادداشت‌ها

          همیشه در مطالعاتم درباره جنبش چپ در ایران یک سوال بی پاسخ داشتم که باعث میشد دانسته هایم به هیچ کاری نیایند. این سوال بی پاسخ، حلقه اول زنجیر بود. اینکه اندیشه مارکسیستی چطور توانست در ایران با توده ها ارتباط برقرار کند؟ نقطه اتصال چه بود؟ قلاب ماجرا کجا گیر کرد؟ چه شد که بعد این همه سال هنوز این اندیشه اینقدر در میان دانشجویان و روشنفکران و ... نفوذ دارد؟ این را نمیفهمیدم. یعنی مثلا درباره اینکه جنبش چپ چه سیر تحولی را پشت سر گذاشته است، کلی مطلب هست. اما اینکه اصلا این اندیشه از کجا اینقدر دامنگیر شد، سوالی بود که کسی برایش جوابی نداشت. کسی برایش جوابی نداشت جز احمد محمود. همسایه ها، به فارسی آسان توضیح میدهد که چه شد که این اندیشه در ایران جدی گرفته شد. 
نویسنده آنقدر با فضای رمان آشناست که آن را سرشار از جزئیات کرده است. باورکردنی نیست. انگار هر صفحه از رمان، یک داستان کوتاه باشد با جزئیاتی که نویسنده ای کلی وقت صرفش کرده باشد. همین جزئیات است که به آدم میفهماند چپ از کجا آمد و چطور در دل مردم جا باز کرد و ماندگار شد. 
نویسنده آشکارا از مذهبی ها دل خوش ندارد. حاج شیخ علی حضور کوتاه اما پر رنگی دارد. همانطور که شربت بیدمشک را سر میکشد، سرنوشت قهرمان داستان را هم تعیین میکند. اما نویسنده با بقیه تقریبا جانب انصاف را نگه داشته است.
اما از همه اینها مهم تر، مقدمه ای است که ویراستار بر چاپ اول کتاب در سال ۵۳ نوشته است. اینجاست که آدم به قدرت خوانش متن پی میبرد. انگار که مثلا احمد محمود از دربار پهلوی سفارش گرفته باشد برای نوشتن کتاب. و تو میبینی که چطور میشود با یک مقدمه این کتاب را از دل سیستم سانسور پهلوی رد کرد و به دست چاپ سپرد. از مهدی سهرابی عزیز هم ممنونم که برایم چاپ افست کتاب را خرید که این مقدمه را هم داشته باشد و بتوانم بخوانم.
        

19

          📖 به بهانه ۲۹ اسفند، روز ملی شدن صنعت نفت ایران

کتاب همسایه‌ها از جمله آثاری است که جای خالی‌اش در کتاب‌های درسی ما احساس می‌شود؛ اما نه در دوران پیش از انقلاب و نه پس از آن، اجازه انتشار گسترده نیافت و تنها در تیراژ محدودی منتشر شد. اگر احمد محمود را نمی‌شناسید، او نویسنده‌ای است که مهارت شگفت‌انگیزی در ترسیم خانه، کوچه و محله در ذهن خواننده دارد. شخصیت‌های او را از خلال مکالمات روزمره‌شان می‌شناسیم، گویی خود در آن محله زندگی می‌کنیم.

پس از خواندن همسایه‌ها، خانه تک‌تک شخصیت‌ها، وسایل داخل اتاق‌هایشان و حتی روابط خصوصی‌شان را می‌شناسیم. این داستان را از نگاه خالد، نوجوانی که دوران ملی شدن نفت را روایت می‌کند، می‌خوانیم.

برای بسیاری از ما، ۲۹ اسفند صرفاً یک روز تعطیل تقویمی است که در آن مصدق نفت را ملی کرد؛ اما برای خالد، این روزها سرشار از فقر، بحران و استیصال است.

❝ او از روزگاری می‌گوید که در آن ایرانی‌ها باید نوکری عرب‌هایی را بکنند که خود، نوکر انگلیسی‌ها هستند. ❞

حین خواندن کتاب، بارها با خود گفتم چه خون دلی خوردیم تا توانستیم پای بیگانه را از خاک خود بیرون کنیم. چقدر درد، شکنجه، زندان و خون پشت این روزهای ماست... عجیب نیست که همچنان هم روزگار بر ما سخت می‌گذرد. احمد محمود در سال ۱۳۵۴ روایت می‌کند که این خون در شیشه شدن‌ها از خیلی قبل از دهه ۲۰ آغاز شده بود.

خالد از گوشت و مرغ خاطره‌ای دور دارد، چرا که هر شب غذای اصلی‌شان اشکنه است و بابت همان هم شکر خدا را به جای می‌آورند.

دست روزگار، خالد را زودتر از آنچه باید، بزرگ می‌کند. او چاره‌ای ندارد جز مواجهه با حقیقت‌هایی که هر روز در اطرافش رخ می‌دهد. ما همراه با او این حقایق را می‌بینیم، اما هم‌زمان از شیطنت‌ها، شهوت‌ها و نگاه‌های نوجوانانه‌اش نیز بی‌خبر نمی‌مانیم.

در سال‌های دور، مردم ایران را با این باور تربیت کرده بودند که نفت‌شان متعلق به آن‌ها نیست و ایرانی‌ها فقط سرایداران سرزمین خود هستند؛ چرا که به باور استعمارگران، جز انگلیسی‌ها کسی عرضه و دانش بهره‌برداری از این طلای سیاه را ندارد. اما مردم ایران جنگیدند تا این باور را از جان خود بیرون کنند و بگویند:

❝ ما سرایدار این سرزمین نیستیم، ما مالک آن‌ایم و دست خر کوتاه! ❞

همسایه‌ها پر از مکالمات و دیالوگ‌های ناب است، جملاتی که ارزش قاب کردن به دیوار را دارد. احمد محمود پند و درس‌های زیادی در دل قصه‌اش گنجانده، اما نه با زبان خطابه، بلکه با روایت‌های زنده و واقع‌گرایانه. او بدون سانسور، وجوه تاریک شخصیت خالد را نیز به تصویر کشیده، اما قصدش تحریک یا اروتیک‌نویسی نبوده است، بلکه می‌خواهد زندگی را همان‌گونه که هست، نشان دهد.

احمد محمود راوی قصه‌های جنوب ایران است، چه در زمین سوخته که از روزهای نخستین حمله عراق می‌گوید، و چه در مدار صفر درجه که فضای امنیتی و مبارزاتی بعد از کودتای ۳۲ را روایت می‌کند.

یافتن همسایه‌ها در بازار کتاب چندان آسان نیست و نیاز به جست‌وجوی بیشتری دارد، اما بی‌تردید ارزش این تلاش را دارد.
        

0

          همسایه‌ها، اثر ماندگارِ احمد محمود، نویسنده‌ی قَدَر ادبیات ایران.
داستان در بستر تاریخی دوران ملی‌شدن صنعت نفت و در بستر مکانی جنوب کشور روایت می‌شود.
راوی، پسر نوجوانی است به نام خالد که از ماجراهای همسایگانش که همه وضع مالی نامساعدی دارند می‌گوید و از ارتباطاتش با آنان.
قصه‌ای که چند سال از روند زندگی خالد را بیان می‌کند. از پدرش که برای خرج‌ومخارج خانواده، به کویت رفته تا امورات زندگی‌اش بگذرد؛ از رابطه نامشروع بلور خانم، همسر امان آقا با خالد؛ از اتفاقات و مشکلات روزمره زندگی همسایگان؛ تا پیوستن خالد به گروهی سیاسی که خواهان ملی‌شدن صنعت نفت و اخراج انگلیسی‌ها از کشور هستند. آن‌جایی که در بحبوحه علاقه‌اش به دختری، به او گوشزد می‌کنند: عشق و احساس در دوران مبارزه، جایی ندارد...
زبان رمان، مختص احمد محمود است و بسیار قوی، شخصیت‌ها ملموس‌اند، و تصویرسازی اثر عالی.
.
.
پ.ن: اگر این اثر رو پسندیدید، "برج سکوت" حمیدرضا منایی رو هم از دست ندید.
        

58

آدم همه‌چی
          آدم همه‌چیزو می‌تونه تحمل کنه. 
(یادداشت من داستان را فاش نمی‌کند اما به بعضی از جزئیات داستان اشاره می‌کند) 
همسایه‌ها سرگذشت خالد، نوجوان اهوازی، است که در مقابل چشمان خواننده قد می‌کشد و به مبارز سیاسی‌ای جسور تبدیل می‌شود. او و خانواده‌اش همراه با چند خانواده‌ی دیگر در اتاق‌های یک خانه‌ی بزرگ زندگی می‌کنند. (دنگال) خالد روزها کنار پدرش در آهنگری می‌ایستد اما حالا که بازار کار صنف آهنگری کساد است و به قول پدرش حتی کلنگ هم از خارج وارد می‌کنند، اوقاتش را جور دیگری می‌گذراند. گاهی کفتربازی می‌کند. گاهی هم با دوستانش، که از ساکنان همان دنگال هستند، می‌روند پی بازیگوشی. روزی، تصمیم گرفتند که بروند پنجره‌ی غلامعلی‌خان را بشکنند. ظاهراً عهدوعیال غلامعلی‌خان خارج از شهر بودند و او فاحشه‌ای به خانه‌اش آورده‌بود. خالد فکر می‌کند این کار خوبی نیست اما قبل از اینکه دوستانش را هم راضی کند که سنگ نزنند، سنگی به شیشه می‌کوبند و فرار می‌کنند و خالد گرفتار می‌شود. غلامعلی‌خان او را به پاسگاه می‌برد و بازداشتش می‌کنند. درفاصله‌ی کوتاهی که خالد بازداشت است با پندار آشنا می‌شود. پندار از خالد می‌خواهد خبر دستگیری‌اش را به شفق برساند و این آغاز راهی‌ست که خالد با قدم‌گذاشتن در آن بزرگ می‌شود، مرد می‌شود، تبدیل به یک مبارز جان‌برکف می‌شود، عاشق می‌شود، زیر شکنجه می‌رود و هزار ماجرای‌ جورواجور از سر می‌گذراند.
بنا به گفته‌ی ویراستار، ماجرای همسایه‌ها از پیش از ملی‌شدن صنعت نفت آغاز می‌شود و تا پیش از کودتای ۲۸ مرداد پایان می‌یابد. در فصل‌های ابتدایی کتاب تکاپوی مردم برای ملی‌کردن صنعت نفت و اخراج انگلیسی‌ها از ایران تصویر شده‌است. موقعیت مکانی داستان شهر اهواز است، هرچند هیچ‌کجای داستان صراحتاً از آن اسم برده‌نمی‌شود، اما از روی توصیفات مشخص است.
رمان پر از شخصیت‌های مختلف است و هریک به دقت توصیف شده‌اند. به‌طورکلی می‌توانیم شخصیت‌های اصلی را به چندگروه تقسیم کنیم: دسته‌ی اول اهالی دنگالی هستند که خالد و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کنند. همسایه‌ها. دسته‌ی دوم اعضای گروه چریکی‌ست که خالد باهاشان حشرونشر دارد و دسته‌ی سوم اهالی زندان است که آن‌ها هم به نوعی همسایه‌های خالد به حساب می‌آیند. شخصیت‌های فرعی دیگری هم وجود دارند که در این سه دسته‌ی اصلی نمی‌گنجند. به زندگی طیف‌های مختلفی از مردم در سراسر رمان پرداخته‌شده‌ است که به همین واسطه شرایط اجتماعی آن روزگار منعکس شده‌است. آفاق که برای امرار معاش پارچه قاچاق می‌کند و می‌فروشد و شوهر تریاکی‌اش هیچ کار نمی‌کند. رحیم خرکچی که در کوره‌پزخانه آجر جابه‌جا می‌کند و زنش مریض است.  ناصر دوانی، بنایی که برای کار با کویت رفته‌است. امان‌آقا که قهوه‌خانه‌ای بین راه دارد که پاتوق کارگران است. شفق، صاحب کتابفروشی مجاهد که مغازه‌ش پاتوق مبارزهاست. بیدار، معلمی که مسئول مستقیم خالد است و... سراسر رمان پر از خرده‌روایت‌هایی‌ست که امثال این شخصیت‌ها نقش آن را بازی می‌کنند و خالد راوی آن است.
جملات کوتاه و مختصر است و جزئیات زیاد است. همه چیز به دقت توصیف شده‌است و بعضی از بخش‌های رمان به یک سکانس سینمایی شبیه است. روز عروسی کرم و بانو که رحیم خرکچی با زنش دعوا می‌کند، چیزی از شرح یک سکانس سینمایی کم ندارد یا شب دیوانگی غلام قاتل در زندان. زبان رمان ساده است و به‌ندرت کلماتی وجود دارد که در فارسی امروزی منسوخ شده‌باشند. یکی از نکته‌های جالب، معادلی بود که برای لفظ رایج پیرسینگ به‌کار برده‌بود: بینی‌واره. و دیگر کاربرد اصطلاحی لفظ پارتی در همان معنایی که امروزه ما به کار می‌بریم: تو هیچ‌ کسو نداری پارتی‌ت بشه؟(صفحه‌ی ٣٢٧)
توصیفات از شهر و ساختار آن دقیق است. خصوصاً توصیفاتی که از مبارزه‌ی شهری می‌شود، به تکمیل تصاویر ما از تاریخ کمک می‌کند. دیوارنویسی‌ها، اعتصاب‌ها، پخش و انتشار اعلامیه.
یکی از نشانه‌های تمایز شهر از روستا این است که اهالی یک شهر به اندازه‌ی اهالی روستا یکدیگر را نمی‌شناسند اما خالد به تأکید و چندباره اشاره می‌کند که اگر یک‌بار تا چهارراه پهلوی بروی همه‌ی مردم شهر را می‌شناسی. البته کلام خالد اغراق‌گونه‌ است اما این از عجایب شهر و معنای آن است. خصوصاً در ایران.
جزئیات زیادی از سبک زندگی مردم شهر، مشکلات اجتماعی‌شان، ساختار اصناف مختلف و وضعیت معیشت مردم در رمان وجود دارد که به نحو احسن به آن پرداخته‌شده است. یکی از صحنه‌های عجیب داستان، جایی‌ست که پس از ملی‌شدن صنعت نفت و اخراج انگلیسی‌ها، مردم با پارچه و کهنه و چوب، شمایل یک انگلیسی را درست می‌کنند و کنارش جمع می‌شوند و با سرنا و دهل می‌نوازند و می‌رقصند. بچه‌ها هم یک شعر درست کرده‌اند و همه با هم می‌خوانند. این جشن و پایکوبی مصادف شده‌است با آغاز بهار و گویی مردم برای هر دو خوشحالند. (علاقه به ساختن شمایل تمسخرآمیز از دشمنان سابقه‌ای طولانی دارد.از شمایل عمر خطاب گرفته تا همین اواخر، بوش و اوباما و ترامپ) نکته‌ی دیگری که نظرم را جلب کرد، سبزچشم‌بودن کارکتر‌های منفی قصه بود. غلامعلی‌خان ‌و علی شیطان هردو چشم‌های سبزی دارند. مقایسه کنید با محبوبه‌ی خالد که نامی ندارد و خالد به او سیه‌چشم می‌گوید. این موضوع هم مسئله‌ای قدیمی و تاریخی میان ایرانیان است که به آدمی با چشم و موی رنگی بدگمان‌اند.
خالد در‌حالی‌که پانزده‌ساله است شروع می‌کند به روایت قصه‌ی زندگی‌اش و در ۱۸سالگی، زمانی که هزاربار با روز اول داستان فرق کرده‌است، قصه را تمام می‌کند.
سرگذشت خالد خیلی چیز متفاوت و دوری از زندگی امروز جوانان ایرانی نیست. اصلاً این یک روح جمعی بزرگ است که همه چیز را تحمل می‌کند. از زمان خالد و قبل‌تر تا حالا. با تمام ناامیدی‌ها و سرشکستگی‌ها. همان‌جوری که پندار به خالد می‌گفت:«آدم همه چیزو می‌تونه تحمل کنه. که اگه دو روز مقاومت کنی همه چیز تموم می‌شه. اما این دو روز آدم باید فیل باشه.» و ایرانی‌جماعت صدهاسال است که فیل است. 
        

24

          همسایه‌ها رمانی اجتماعی با خط اصلی مبارزه‌ست. احمد محمود با بیانی شیوا و روان چندین سال از زندگی یک نوجوان رو به تصویر می‌کشه. خالد در حال دست و پنجه نرم کردن با بلوغ در خانه‌ای اجاره‌ای با همسایه‌هایی زندگی می‌کنه که هر کدوم داستان خودشون رو دارند اما در یک چیز مشترکند، فقر. شروع داستان با کتک خوردن بلور خانوم توسط امان آقا شروع میشه، خالد، شخصیت اصلی و راوی داستان جوری این ماجرا رو تعریف می‌کنه که مشخصه این قضیه‌ی کتک خوردن نه اولین باره و نه آخرین بار خواهد بود. در هیاهوی ملی شدن صنعت نفت، شور جوانی خالد از قضایای جنسی و حشر و نشر با بلور خانوم شروع میشه تا به رفقایی با سیبیل زیبا و اعلامیه و شب‌نامه میرسه و در نهایت زندان.ه

پ.ن: من نمیتونم برای این مبارزان خیلی ذوق کنم، این دوستان با سیبیل زیبا هر جا روی کار اومدن دو برابر ظالم قبلی ظلم کردند، آب من با اینا تو یک جوی نمیره

قسمتی از متن کتاب: «اگه عمامه‌ی آخوند رو بدزدی که زیرشلوارش کنی، مشمول ماده‌ی ۱۲۷ میشی. آخه آخوند از ابنیه و آثار مذهبیه.... عمامه‌ی آخوند از آثار مذهبیه اما کون پتی تو که احتیاج به شلوار داره چی؟»
        

10

          در این که احمد محمود استاد فضاسازیه هیچ شکی نیست و فضاسازی‌های این کتاب هم فوق‌العاده بودند؛ چه محیط خانه، چه شهر و چه زندان. 
داستان جذابه. کشش خوبی داره و به جز چند صفحه‌ی اندک در اواسط کتاب، هرگز از ریتم نمی‌افته.
طبق معمول، پویایی و تحول شخصیت‌ها هم نکته‌ی جالبی بود؛ به ویژه درباره‌ی خالد. خالد اول کتاب و خالد آخر کتاب خیلی تفاوت داشتند.
مثل بقیه‌ی داستان‌های محمود، در همسایه‌ها هم زنان روح‌وار هستند. حضور دارند اما نقشی در پیشبرد داستان ایفا نمی‌کنند. به نظر من این تنها ایراد (شاید هم ویژگی دوست نداشتنی) داستان‌های احمد محموده. البته که این فقط نظر منه و نمیشه به نویسنده خرده گرفت که چرا نوشتن در فضایی کاملا مردانه رو دوست داره.
چیز بیشتری نیست که بخوام به ریویوهای خواننده‌های قبلی اضافه کنم.
من همسایه‌ها رو دوست داشتم و خواندنش رو پیشنهاد می‌کنم.
نمی‌دونم چی شد که یکباره تصمیم گرفتند جلوی چاپ کتاب رو بگیرند. به هر حال، چیزی که در این کتاب رخ میده اصلا به بدی چیزی که در جامعه یا در زندان‌های کنونی می‌بینیم نیست.
        

2