مجموعه‌ای ای از چند داستان که به نظر من  نویسنده دوست داشته است در آنها مسائل اجتماعی مانند مهاجرت، زندگی کارگران و ... را مطرح کند اما در میانه چاشنی اتفاقات فراطبیعی را هم اضافه می‌کند تا شاید خرق عادتی کرده باشد. دوستش نداشتم ... کاش نویسنده فقط به موضوع اصلی و دغدغه‌اش می چسبید. 
      

        اودیسه هومر،یک سفر خودشناسی است، کتاب داستان اولیس شهریاری که در جنگی ویرانگر به پیروزی می رسد اما برای شکست خود و راضی شدن خدایان بیست سال سرگردان می‌شود. اگر علاقه‌مند به موضوعات حوزه اسطوره های یونان هستید این کتاب را پیشنهاد می‌کنم.
      

        کتاب روایتی داستان واره از حضور نیروهای ایرانی در جنگ علیه مسلحین در سوریه است. کاش کتاب‌های با این فرم در مورد مدافعین حرم بیشتر منتشر می‌شد. روایت‌های معصومانه و مامانی از جنگ ها جوابگوی روایت‌های طرف مقابل نخواهد بود و باعث خواهد شد در جبهه افکار عمومی هم شکست خورده باشیم. باید قهرمان‌هایی مانند علیزاده و مجتبی معرفی شوند و بر اساس آنها فیلم و سریال ساخته شود. جنگ، جنگ است ویرانی و کشته شدن دارد اما مهم است که قهرمان جنگ شما باشید حتی اگر در آن شکست خورده باشید.
      

        سفرنامه نویسی و سفرنامه خوانی یکی از روش‌های خوب برای آشنایی با فرهنگ  جوامع دیگر است در سفرنامه‌ها مشاهدات و نحوه برخورد نویسنده با جامعه جدید را می‌خوانیم در این کتاب نویسنده که استاد دانشگاه است در  چین به همراه خانواده خاطراتش را در قالب سفرنامه آورده است شاید کمتر مطلب 
 مکتوبی در این قالب در مورد چین داشته باشیم و عمده اطلاعات ما در قالب فضای مجازی است کتاب گاهی با شوخی  گاهی با طعنه پیش می‌رود اما در مجموع شما را با برخی از 
ویژگی‌های زندگی در شانگهای  سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ آشنا می‌کند دوست داشتم نویسنده بیشتر و با جزئیاتی دقیق‌تر مخاطب را با جامعه محلی چین و حتی دانشجویان و جامعه دانشگاهی آن آشنا سازد در کل خواندن یک بار کتاب، خالی از لطف نخواهد بود.
      

        خواندن داستان های کتاب مانند این است که در یک بعداز ظهر دم گرفته تابستان روی یکی از نیمکت های پارک آزادی شیراز نشسته باشید و با موبایلتان وَر می روید.ناگهان پیرمردی لاغر اندام را کنارتان احساس می کنید که سیگار به لب بدون هیچ مقدمه شروع می کند به حرف زدن و داستانی را برای یک مخاطب نامرئی تعریف می کند و با پایان داستان ناگهان بلند می‌شود و می رود و شما می‌مانید که آیا چیزی که دیدید واقعیت داشته است یا نه؟

      

        کتاب در مورد یکی از باورهای قدیمی در مورد خشکسالی و آیین هایی است که افراد باورداشته اند با قربانی کرد می توانند باعث بارش باران شوند. 
کتاب خوش‌خوان است  اما پایانی بی سرو ته دارد شاید به این خاطر که خواننده را در این توهم نگه دارد که کل موضوع هم داستانی خیالی و وهم آور بر پایه باورهای قدیمی است
پایان را اصلا دوست نداشتم 
اگر از کتاب  خوشتان آمد کتاب پیراهنی بر آب لیلا باقری را هم پیشنهاد می کنم مطالعه کنید.
      

        اینکه کتاب از زاویه دید دو جنایتکار  پیش می‌رود جالب است زن و شوهری که زن تمایلات روانی آزار دیگران و کنترل اطرافیانش را دارد و شوهری  که آماده است در قالب یک رابطه  که فکر می کند حس دوست داشتن آن را شکل داده است تن به همکاری در جنایت بدهد... اما کتاب جاهایی خواننده را بی جواب می‌گذارد پایان کتاب کمی ساده‌انگارانه و انگار قرار است چون تمام شود مخاطب را سریع دور بزند و به یک پایان همه با خوبی و خوشی تا پایان عمر زندگی کردند دست پیدا کند.


      

        نه خوب نه بد اما بسیار جانبدارانه در مورد رژیم گذشته مطالب نوشته شده گرچه در برخی صفحات به خوبی به وضعیت اجتماعی، اختلاف طبقاتی، تورم و ... اشاره شده است. گرچه به صورت کلی به روند شکل گیری شرکت ایران ناسیونال اشاره می شود اما کاش کتاب دو بخش بود بخشی که موضوعات را از نگاه برادر خیامی هم مطرح می کرد و یک دید کلی تر می داد. 
      

        شخصیت اصلی کتاب دختری است از قبیله ای در آفریقا، توجه به پیش زمینه ها ی اینچنینی در کتاب جالب توجه است در ابتدا مرا یاد سری ایندر گیمز انداخت اما در ادامه و پایان کتاب جنبه علمی و تخیلی به مراتب ضعیف شد
      

        به خوشمزگی کتاب های آبنباتی آقای صدقی نبود شایدنوعی  کپی  کردن از روی دست خودشان بود. کتاب داستان حامد است جوانی که با پدرش هم دانشگاهی است و در این گیر و دار عاشق هم می شود حوادث بامزه و خنده دار در کتاب مخاطب را جذب می کند اما کاراکترها انگار فقط برای بامزه بودن خلق شده اند عمق ندارند منظورم این است پیش زمینه و تاریخچه ای از شخصیت ها عنوان نمی شود شاید در کتاب دوم بیشتر در مورد حامد و خانواده اش متوجه شویم.... 
      

        کتاب صوتی را با صدای آقای میرطاهر مظلومی شنیدم. از آن کتابهای شیرین که شیرینیش آدم را نمی زند.... روایت زندگی آدم هایی عادی که فارغ از مشکلات زمانه شان لحظه های شاد را تجربه می کنند شخصیت های مختلف که هر کدامشان خرده روایت های خودشان را دارند.... کاش روزی یک کارگردان خوب سریالی از این کتاب بسازد
      

        نه.... کتاب را دوست نداشتم حتی با خواندن کودک 44 هم نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.  شوروری و فضای اون دستمایه بسیاری از کتابها و فیلم ها بوده...  قابل پیش بینی بودن داستان... شخصیت پردازی ضعیف و  نداشتن قوام داستانی باعث شد تا از خواندنش پشیمان شوم.
      

        صوتی اثر رو گوش دادم نتوانستم با کتاب ارتباط برقرار کنم. بیشتر متن تفکرات ذهنی و اعتقادات سیاسی اجتماعی نویسنده بود که در بینش چندتایی هم بیت از شاهنامه فردوسی در آن گنجانده شده بود.
      

        پروژه هیل مری، را انتخاب کردم چون از خواندن مریخی از همین نویسنده لذت بردم، البته مترجم کتاب هم کم تاثیر نبود.... کتاب روایتی است از حمله بیگانگان به خورشید(البته نه بیگانگانی که با لیزر و... همه چیز را تخریب می کنند) انسانها در یک ائتلاف بین المللی تلاش می کنند تا مانع از بین رفتن حیات زمین شوند روایتی از یک سفر فضایی و ارتباطی با یک بیگانه که آینده زمین و حیات در یک سیاره دیگر به ان وابسته است... روایت های علمی دقیق نویسنده... سعی در القا آن دارد که کتاب را از یک علمی تخیلی فضایی صرف خارج کند و به واقعیت نزدیک باشد... انتظار یک اپرای فضایی را نباید داشته باشید بلکه کتاب روایت روزانه‌ی یک دانشمند است از کارهایی که می تواند سرنوشت بشریتی که گرفتار آخرالزمان بدون خورشید شده است نجات بدهد.
      

        کتاب شرح یا گزارشی است از حوادثی که همزمان با حضور یک استاد بازنشسته دانشکده نفت در اهواز  در سال 62 رخ می دهد. شرحی تمثیل وار از افراد،حوادث ،رخدادها، باورها و اعتقادات افراد نسبت به جنگ و مردمی که درگیر جنگ هستند. لحن نویسنده را دوست نداشتم گرچه از کتاب بسیار تعریف شده است اما نگاه از بالا به پایین نشان دادن وجه منفی ملتی که درگیر جنگ هستند به جای واقعیت ها، خودبرترپنداری عده ای که همیشه بر این باورند نسبت به دیگران یک پله بالاتر هستند چون زبان می دانند، کتاب خوانده اند و یا بسیار سفر کرده اند خیلی جاها توی ذوق می زد. کاش نویسندگانی بودند که از تلخی جنگ عراق علیه ایران می نوشتند اما ملتی را در کتابهایشان نمایش می دادند که گرچه سختی می کشند اما برای آنچه باور دارند حاضرند شرافتنمدانه جان خود فدا کنن و نه اینکه گرفتار یک برزخ جهنمی شده اند. در این کتاب مردمان درگیر جنگ  یا در حال خوردن قیمه خورشت هستند یا اینکه بدنبال تسویه حساب شخصی یا افراد بی سوادی که برای درمان مریضی خود به دنبال فضولات حیوانی هستند یا اینکه انگار نمی دانند در اطرافشان چه می گذرد