یادداشت نگـین

نگـین

نگـین

1402/12/28

همیـشه خون
        همیـشه خوندن کتابهـایی با حجـم زیاد برام پر دغدغـه بوده . به پیشـنهاد پدرم این کتاب رو خوندم و فقط ۱۰ روز نیاز داشتـم تا کتاب رو تمام کنم ! کتاب همه جا باهام بود . از هر فرصتـی برای خوندنش اسـتفاده کردم . جذاب بود . کشش داسـتانی داشت . بدون نقـص نبود . میشد بهتـر باشه . میشد مختصـرتر باشه. اما خط داسـتانی با جزئیات بسیار ریز و کامل داشت ک خواننـده رو با خودش پیش میبرد .
این نکـته رو هم دوس داشتم اینجا بنویسـم که انتخاب اسمـها رو دوس داشتم . 
پندار 
همت 
آزاد 
بیدار 
شفق 
بلور 
بانو
      

26

(0/1000)

نظرات

مهران م

مهران م

1402/12/28

منم همین جوری بودم ولی واقعا راحت خوندم.که بعدش رفتم سراغ داستان یک شهر که شنیدم ادامه ش بود ولی  بعد از حدود چهل صفحه گفتم بذارم بعد از عید ادامه بدم
1

2

نگـین

نگـین

1402/12/28

من سالها پیش اومدم کتاب داستان یک شهر بخونم 
برام جذاب نبود ، جزئیات زیادش کلافه‌م میکرد و البته نمیدونستم ادامه ی کتاب دیگه س . و ناتمام رهاش کردم‌
الان ب این امید برمیگردم سمتش که بتونم بعد از خوندن همسایه ها،  بیشتر باهاش ارتباط بگیرم . 

2