روانشناس آدمخوار (سهند)

تاریخ عضویت:

دی 1401

روانشناس آدمخوار (سهند)

بلاگر
@Nfsahand

250 دنبال شده

439 دنبال کننده

https://t.me/In_My_Labyrinth

یادداشت‌ها

نمایش همه
        - دو کشور متفاوت با عقاید سراسر ضد هم یک معاهده ای درست می کنند که شاهزاده خانم با پادشاه ازدواج کنه و اینجوری جلوی جنگ گرفته بشه، اما صرفا این معاهده برای جلوگیری از جنگ کافیه؟

- در اینجا ما با متفاوت ترین کتاب سندرسون مواجه هستیم در این کتاب کلی رنگ، طبیعت و گل می بینید اما تمام این ها به این معنی نیست که خبری از خون و خونریزی نیست و  مثل همیشه دین در این کتاب هم جایگاه پررنگی داره و بخش عظیم از داستان رو به دوش می کشه، به شکلی که اگه سندرسون معلم دینی بود من که صد در صد با علاقه تو تمام کلاسش ساکت می نشستم و گوش می کردم.

-سیستم جادوی کتاب پیچیده تر از سیستم جادوی مجموعه مه‌زاد هست و چون کتاب تک جلدیه فرصت کافی برای قدم به قدم توضیح دادن این جادو نیست اما به مرور و با گذشتن صفحات خوب قلقش دستت می آد و می تونی کم کم درکش کنی.

- یکی از جذاب ترین بخش های این داستان برای من خاکستری بودن تمام شخصیت های  کتاب بود، شما حتی شخصیتی پیدا نخواهید کرد که تماما بد یا تماما خوب باشه و جالب اینه که حتی حقیقت در نگاه و دیدگاه هر شخصیتی متفاوته پس نمی تونه اگه خانم X داره درست می گه آقای Y در اشتباه باشه.

- با وجود تک جلدی بودن کتاب شخصیت پردازی ها به طور کامل پر جزئیات نوشته شده و خبری از حفره های باب اسفنجی مانندی تو روح شخصیت ها نیست اما همین شخصیت سازی کامل باعث می شه نیمه اول کتاب روندی کند داشته باشه اما در نهایت جمع بندی و نیمه دوم کتاب ارزش صبر کردن داره.

- این اثر باعث شد که من بخوام کل آثاری که نشر هوپا از سندرسون چاپ میکنه  رو بخونم، حالا چرا هوپا؟ چون کپی رایت نویسنده رو دارن و با خرید این کتاب هم شما جزو آمار جهانی خواننده ها حساب می شید و هم نویسنده به حق خودش میرسه و فرهنگ کپی رایت در کشورمون جا میوفته، از اون طرف به خاطر حق کپی رایتی که نشر هوپا خریده آقای امیر‌کسرا آرمان مترجم این کتاب به طور مستقیم و غیر مستقیم با نویسنده این کتاب در ارتباط بوده و معادل های فارسی با انتخاب نویسنده در کتاب جای گرفته.

- در آخر اگه به دنبال شروع کردن جهان کتاب های سندرسون هست و می خواید با یک تک جلدی ببینید از این جهان لذت می برید یا نه این کتاب رو بهتون پیشنهاد می کنم.
      

21

        • پدر سرگی که در دسته ی داستان های رئالیسم قرار میگیره داستان یک پرنس زیبا و رشیده که به دلایلی  سمت خودش رو رها می کنه و تبدیل به یک پدر روحانی میشه رو روایت میکنه.

• قبل از خوندن باید این رو بدونیم که این داستان یک جورایی نشونه از درگیری های معنوی و درونی خود تالستوی میده و درون این نویسنده رو برای مخاطب روشن میکنه، جالبه که بدونید خودت تالستوی هم مدتی یک زندگی انزواطلبانه همراه با سختی رو در پیش می گیره.

• تو این کتاب با صفحات کم خبری از هیچ اضافه گویی نیست و به خوبی سیر رشد و نزول شخصیت داستان به تصویر کشیده میشه و نکته ی آشکار کتاب نقد کلیسا و ایمان های رایج در جوامع مسیحیت که به خوبی نشون می ده که ایمان خالصانه چگونه میتونه تبدیل به یک گناه بشه و شکل غرور رو به خود بگیره.

• از ترجمه استاد حبیبی که نمیشه چیزی گفت پس سراغ این میرم که چقدر این کتاب با درون مایه های روان شناختی خودش قابل لمس بود و تالستوی در این چند صفحه نشون میده انسان رو به چه اندازه میشناسه و در کنارش از عقیده خودش دفاع می کنه و ایمان واقعی به خدا رو نه در انزوا بلکه در زندگی عادی و کمک به دیگران میبینه.

• خطر لو رفتن داستان اجازه تحلیل بیشتر این اثر رو بهم نمیده اما خوندنش رو بهتون پیشنهاد می کنم چون این کتاب باعث میشه به کارهای خیر خودتون نگاه جدیدی داشته باشید.
      

35

        •داستان این کتاب از جایی شروع میشه که یک دکتر برای نوشتن کتابی میاد تو این عمارت به ظاهر تسخیر شده و آدمایی رو همراه خودش میاره که تو زندگیشون اتفاق های فرا طبیعی ای افتاده.

• تو کل کتاب من منتظر شروع داستان بودم و این شروع حتی تا آخر کتابم اتفاق نیفتاد شخصیت سازی خیلی گمراه کننده بود و شخصیت ها طبق تعریفی که ازشون شده بود عمل نمی کردن برای مثال یه شخصیت که در حرف زدن توانایی نداشت مثل یه سخنور بلبل زبانی می کرد و شخصیتی که دزد بود و آدم بدی تعریف شده بود حتی یک دزدی هم در طول کتاب نکرد کل داستان یه علامت سوال بود، شخصیت ها بی هدف در دل داستان قدم می زدن و حتی یه خط داستانی مشخص هم نداشتن.

• ترجمه هم بهتر از کتاب نبود جدا از سانسور بعضی از گفتگوها به صورت نامفهومی ترجمه شده بود.

• تنها بخش جالب این  کتاب گوتیک شخصیت سازی عمارت هیل بود نوع تصویرسازی و پرداخت به جزئیات باعث به وجود اومدن شخصیتی مستقل برای این خونه شده بود که در ادبیات داستانی من تا امروز بهش برنخورده بودم.

• راجع به پایان هم داستانی وجود نداشت که بخواد پایانی داشته باشه. انگار نویسنده از نوشتن خسته شده بود و به شخصیت ها می گفت: خب کافیه نخود نخود هر کی رود خانه خود.

• همین طور که بعد این همه غر زدن فهمیدید خوندن این کتاب رو به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنم اما اگر می خواید نویسنده بشید تصویرسازی این کتاب میتونه براتون مثل یه کلاس درس باشه.
      

20

        • بهترین راه برای معرفی این کتاب میتونه این باشه: برایم بکشم و من برای تو می کشم.

• قبل از خرید این کتاب توی نمایشگاه کتاب امسال گهگاهی تعریفش را از افراد دیگه می شنیدم پس با یه دید مثبت و انتظار زیاد سراغ خوندن این کتاب رفتم و می دونی چیه؟ این کتاب یکی از بهترین جنایی های زندگیم بود.

• داستان از دید چند شخصیت روایت میشه که خط داستانی مخصوص خودشون رو دارن و در عین حال هر چقدر که داستان رو به جلو میره این خط های داستانی به هم نزدیکه میشن و روی همدیگه تاثیر می ذارن نکته ای که برام جالب بود این بود که با وجود چند خط داستانی در یک کتاب چهارصد صفحه ای خبری از هیچ حفره ی پر نشده ای نبود و به همه چیز خوب پرداخته شده بود و نویسنده هیچ عجله ای برای جلو بردن داستان نداشته؛ فکر نکنید منظورم اینه که داستان روایت کندی داشت، نه بلکه روایت نه مثل کتاب های مک فادن اونقدر تند بود که  نور بهش نرسه و نه اونقدر کند.

• جزئیات داستان شدیدا زیاد و دارای خون و بکش بکشه پس اگه در دسته عیووووو خون قرار دارید بهتره سمت این کتاب نیاید و لذت خوندنش رو از دست بدین.

• ترجمه ام که همه چیش خوب بود و نون مثل اکثر اوقات خوب کار کرده بود.

• در کل طولانیش نکردم که یه جوری نشه که نتونید بخونید اما حتما سراغ این کتاب برین اگه هم سوالی داشتید بگید تا بیشتر راجع بهش بنویسم.
      

76

        • کتاب به پوچ ترین حالت روایت میشه شخصیت اصلی بی هیچ دلیلی عمه خودش را با ضربات چکش میکشه و حتی دلیلی برای اینکار  نداره.

• شاید در نگاه اول و خوندن خلاصه داستان یاد کتاب بیگانه آلبر کامو بیفتید اما قلم و روایت نویسنده بسیار به کافکا نزدیکه.

•  قاتل هیچ دلیلی برای قتل نداره پس صرفا دنبال تغییر می چرخه و میخواد هدفی پیدا کنه، پیدا کردن این هدف در شخصیت داستان می تونه اشاره به وضعیت جامعه جوانان لهستان بعد از جنگ جهانی دوم داشته باشه فریاد نامتعارف برای معنا!

• با اینکه تصویرسازی داستان بسیار تاریکه و دیدن بخش طنز در این تاریکی یه امر سخته اما طنز سیاهی در داستان وجود داره، طنزی که به شکل غیرمتعارفی همه چی رو به سخره میگیره.

• شخصیت پردازی و حرکت رو به جلوی شخصیت داستان به مقصد دیوانگی به بهترین حالت پیش میره و روایت به شکلی ادامه پیدا میکنه که تمایز واقعیت و رویای شیدا آمیز غیر قابل تشخیص میشه.

• این کتاب که از روی ترجمه انگلیسی به فارسی برگردونده شده به اندازه کافی به لحن نویسنده نزدیکه و تجربه ی رضایت بخشی رو ایجاد می کنه جوری که خواهان خوندن دیگر آثار این نویسنده میشین اما این نویسنده ناکام در سن بیست و پنج سالگی به علت مشکل قلبی فوت میکنه و این رمان در کشوی میزش پیدا می شه با مهری که رویش نوشته: رد شده از طرف ناشر!
      

25

        • پرده جهنم مجموعه ای از داستان های کوتاهی به قلم آکوتاگاوا است که در ابتدا با زندگینامه ی کاملی از نویسنده شروع می شود، زندگینامه ای که باعث به وجود اومدن انس فوق العاده ای با خالق این اثر می شود.

• تصویرسازی و گسترش دنیای داستان در همچنین آثار کوتاهی بزرگترین نقطه قوت این مجموعه به حساب می آید، تصویرسازی که گهگاه به قدری منزجر کننده میشن که حتی خوندنشون آزار دهنده میشه چه برسد به تصور کردنشون.

• فرهنگ ژاپنی و آیین های ژاپنی در این کتاب کاملا قالب است و اکثر داستان ها در فضای  ژاپن قدیم روایت می شود که به خوبی مخاطب رو در دل اون فضا قرار میده.

•با خوندن زندگینامه ای که در ابتدای کتاب آورده شده پنجره ی جدیدی رو به مخاطب باز میشه که کمک میکنه به خوبی داستان و هدف نویسنده درک بشه و شیرینی فهم رو به روان مخاطب میرسونه.

• نوع روایت داستان معمولا به صورت دوم شخص و حالت خاطره گویی همراه است  که ترجمه ی فوق العاده ای که شدیدا به لحن نویسنده وفادار باقی مانده خوندن این پرده ی جهنمی رو به امر شیرینی تبدیل می‌کند.

• نکته ای که باید قبل از انتخاب کتاب به اون توجه داشته باشید این هست که داستان اول این مجموعه آخرین اثر نویسنده پیش از خودکشی هست، اما با تمام این تفاسیر برای شروع به خواندن آثار این نویسنده کاملا انتخاب مناسبی هست.

• پس اگر به دنبال خوندن یک اثر ژاپنی واقعی هستید این کتاب درست ترین انتخاب برای شماست.

پ.ن : در صورت لذت بردن از این کتاب می‌تونید مجموعه داستان کوتاه راشومون از همین نویسنده که توسط نشر امیر کبیر چاپ شده رو خریداری کنید.
      

36

        مهر مادری به تنهایی قادر به غلبه بر شانزده سال جدایی می شه؟

• از آخرین باری که ریچل پرایس دیده شده شانزده سال می گذره و آخرین نفری که اون رو زنده دیده دختر دو ساله اش بوده که الان به سن هجده سالگی رسیده اما دقیقا وقتی که راجع به این اتفاق شروع به ساخت مستند می کنند ریچل پرایس برمی گرده!

• نسبت به بقیه کتاب های این نویسنده شخصیت پردازی و پرداخت به جزئیات و طبیعت کتاب به شکل کامل تری انجام میشه و قرار گرفتن در دل اتمسفر داستان به کار لذت بخشی تبدیل میشه.

• اما از طرفی اوایل داستان وجود شخصیت های زیاد میتونه کمی گیج کننده باشه،  نویسنده فرصتی برای شناخت به خواننده نمی ده و چپ و راست کاراکترهای خودش رو به روی صحنه میاره هر چند که در ادامه این مشکل حل میشه

•ترجمه کتاب و کار نشر نون کاملا خوب بوده و طراحی جلد هم قابل قبوله پس از این نظر من مشکلی ندیدم.

• اگه طرفدار سه گانه دختر خوب از این نویسنده هستید (مخصوصا جلد آخر) میتونید از اون نیمه اول کتاب چشم پوشی کنید و سراغ این داستان برید. اما اگه تازه می خواید شروع به خوندن آثار این نویسنده کنید یه قدم به عقب بردارید لباس های بیرونتون رو بپوشید و از نزدیک ترین کتابفروشی جلد اول مجموعه دختر خوب رو بخرید.
      

26

        •اصلا انتروپوسِن ( Anthropocene) یعنی چی ؟

• بزارین اینجوری تعریفش کنم، به دورانی که سرآغاز تاثیر فعالیت های انسان برا اکو سیستم هست رو انتروپسِن میگن( اگه میتونی سه بار پشت هم تکرارش کن).

• من از بچگی عادت به امتیاز دادن به چیز های مختلف رو دارم، کتاب؟ لازانیا؟ آب معدنی؟ میزارن خنکی خونه ی خاله ی بابام؟ مهم نیست چی باشه من همیشه پیدات میکنم و از یک تا ده بهت امتیاز میدم.

• جان گرین در این کتاب راجب به چیزهای مختلفی مثل هات داگ، طاعون، جنگ، چمن های همیشه سبز جلوی خونه های آمریکایی ها و... حرف میزنه و در آخر از یک تا پنج بهشون نمره داده و ما هم یک صندلی گذاشتیم و همراه شدیم با دغدغه های این نویسنده و با هر مکثش بین حرفاش سر تکون میدیم میگیم: عجب، دیگه چی ؟

• کتاب بیشتر حالت تک نگاری داره و در هر فصل که نهایتاً پنج صفحه میشه راجب موضوعات مختلفی حرف میزنه، طبیعیه که قرار نیست خوندن همشون لذت بخش یا مفید باشه چون ما تو همه ی دغدغه ها و علاقمندی ها با این نویسنده هم نظر نیستیم پس هر از گاهی پیش میاد که خوندن کتاب خسته کننده بشه.

• جلد این اثر( برعکس جلد های جدید نشر چشمه) واقعا حس خوبی رو القا میکنه و یادآوری میکنه که باید کمتر در گذشته یا اینده باشیم و یکم بیشتر روی حال تمرکز کنیم، که واقعا زندگی کنیم.

• ترجمه ی کتاب متوسط بودش و آنچنان خبری از پانویس ها از طرف مترجم نیستیم و بیشتر پانویسی ها از طرف خود نویسنده هستش.

•خوندن این کتاب اصلا برای شروع جان گرین خوانی مناسب نیست، در واقع اگه چندتا کتاب از این نویسنده نخونده باشین می‌تونه حتی حوصله سر بر هم باشه اما برعکس اگه چند کتاب از این نویسنده خونده باشین حتی اشارات به کتاب های دیگه هم میتونه براتون لذت بخش باشه.

• به امروزت از یک تا ده چند میدی؟
      

33

        •«گی دی موپاسان» در ستایش این کتاب گفته: خواندن « مرگ ایوان ایلیچ» تولستوی من را به کلی از خود نا امید کرده است؛ می‌خواستم تک تک کتاب هایم را بسوزانم.

• در این داستان کوتاه همان طور که از اسمش مشخص است ما به تماشای مرگ ایوان ایلیچ می‌نشینیم، به تماشای زجرکش شدن یک انسان جلوی چشمانمان، خیر نمی توانیم کمک کنیم، ما نیز باید زجر بکشیم؛ اما با خواندن...

• کتاب شروعی طوفانی دارد دقیقا مانند کتاب «بیگانه» از آلبرکامو و مخاطب با وجود دانسته هایش در شوک نگه می‌دارد و بعد تازه شروع به روایت این داستان ترسناک می‌کند.

• قلم تولستوی در این کتاب بی‌رحمانه و کاملا رک ترس از مرگ را یادآوری می‌کند  حتی اگر گمان کنیم از آن در امانیم آنچنان بی‌رحمانه بی تفاوتی اطرافیان و جهان را پس از مدتی به گوشمان می‌زند که انگار خود نویسنده هم در این ترس شریک است، البته که همینطور هم است، در زمان بازنویسی این کتاب زن تولستوی در نامه ای می‌نویسد که تولستوی در حال نوشتن کتاب تلخی است و به نظر می‌رسد این تلخی از وجود خودش برخواسته.

•جدا از تصویرسازی خوب، بخش مثبت این داستان توجه ی ویژه ی نویسنده به بخش روانشناختی است به گونه ای که به خوبی ارجحیت درد درونی را نسبت به درد جسمانی در زمان مرگ نشان می‌دهد؛ چه می‌شود اگر در زمان مرگ به این بینش برسید که کل زندگی خود را به بیهودگی سپری کرده اید؟

• کار نشر کتاب پارسه برای این کتاب بی نظیر بوده، صحافی و چاپ خوب، ترجمه ی فوق العاده ی آقای آتش بر آب و مقدمه ی فوق العادشون خواندن این کتاب رو دوچندان لذت بخش کرد. اشاره به اقتباس های این اثر، عکس جلدهای کتاب و ترجمه های دیگر آن در دیگر کشورها و اشاره به سمفونی هایی که این اثر الهام بخش آن ها بوده دیگر نقاط مثبت این مترجم و نشر هستند.

• این کتاب را بخوانید و پیش از مرگ، مرگ را تجربه کنید. اما حواستان باشد، شاید دیگر هیچ چیز مثل قبل نباشد.
      

51

        چگونه زن خود را بکشیم؟

ـ در کتاب «۱۹۲۲» که در ایران به اسم زن کش ترجمه و چاپ شده ما با مردی مواجه میشیم که بخاطر مقداری زمین پسر ۱۴ ساله اش رو شست و شو مغزی میده تا با کمک هم مادر این خانواده رو بکشن و زمینش رو صاحب بشن، اما این فقط شروع این داستان رعب انگیزه.

ـ داستان که به صورت وقایع نویسی از دید شخصیت اصلی روایت میشه یه روند اروم و ساده اما جذاب رو دنبال می‌کنه که به خوبی با عجله نکردن در گفتن داستان هیجان رو در طول کتاب حفظ می‌کنه و با جزئیات کامل خودش فضای شدیدا تاریکی رو میسازه که تصور نکردنش سخته و بعیده که در روحیه ی خواننده تاثیر نزاره.

ـ در روند خطی که در دل روایت وجود داره به خوبی تغییر روان و روحیه ی راوی داستان دیده میشه و کاملا استادانه توسط استیون کینگ بهش پرداخته شده و مرز سلامت روان و شیدایی رو قابل لمس میکنه و به خوبی دیده میشه که استیون کینگ تبحر خاصی در زمینه روانشناختی داره.

ـ راوی غیرقابل اعتماد یکی دیگر از بخش های جذاب این کتاب به حساب میاد، اعتمادی که هرچقدر صفحات ورق میخوره کمتر و کمتر میشه و به مخاطب حس بازجو بودن رو القا میکنه.

ـ جالبه بدونین که استیون کینگ ایده ی این کتاب رو از اخبار واقعی درباره ی جنایات خانوادگی و تنش های مالی در مناطق روستایی گرفته و به خوبی به رشته ی تحریر درآورده.

ـ در بخش و ترجمه ی کتاب و چاپ نشر کاملا قابل قبول کار شده و ایرادی نمیشه ازش گرفت.

ـ از این کتاب یک اقتباس سینمایی هم به دست نتفلکیس در سال ۲۰۱۷ ساخته شده که بازیگر شخصیت اصلی ی کتاب توماس جین هست و فیلم به فضای تاریک و سنگین کتاب کاملا وفادار مونده.

- در آخر این کتاب که در مجموعه ی Full Dark, No Star's  استیون کینگ قرار میگیره رو به هیچ عنوان به افراد با روحیه ی حساس پیشنهاد نمی‌کنم، اما اگه از یه فضای سنگین و تاریک لذت می‌برید این کتاب، کتاب شماست.
      

27

        •با شکوه

•در جلد سوم مه زاد که پایانی برای سه گانه ی اول  این مجموعست با یک پرش زمانی کوتاه مدت به دل داستان برمی‌گردیم( به علت لو نرفتن داستان خلاصه ی بهتری نمیتونم بگم)

• وقتی که صفحه اول کتاب رو باز میکنیم با نوشته ای از سندرسون مواجه میشیم، نوشته ای که در بخشیش میگه که این جلد کتاب برای اینه که خودشو رو به دیگران و به خودش ثابت کنه اما آیا موفق بوده؟

• اگه جلد دوم رو پیش زمینه ای بزرگ در نظر بگیریم، جلد سوم جاییست که همه چیز های بزرگ اتفاق میوفته، حفره ها دونه به دونه پر میشه و داستان با افشای هر راز خودش روند رو برای دنبال کردن جذاب تر میکنه.

•تو این جلد حتی شخصیت پردازی ها هم به اوج خودشون می‌رسند و برخلاف جلد اول که روند داستان از دید دو شخصیت اصلی روایت میشد در این جلد به اکثر شخصیت ها فرصتی برای ساختن داستان خودشون داده میشه، داستان های فرعی جذابی که در نهایت به یک انسجام می‌رسند.

• در دل داستان با کمی دقیق شدن رگه هایی از فلسفه دیده میشه، فلسفه ای که ایمان، تردید، سرنوشت و نیاز همزمان به نابودی و زندگی رو مورد بررسی قرار میده.

• در طول داستان با ادیان تخیلی آشنا میشیم که ساخته ی ذهن نویسنده اند و ریشه هایی از دین های مختلف دارن که برای من یکی از جذاب ترین بخش های داستان از جلد اول بوده و در این جلد بالاخره به سوالی که سه جلد ایجاد شده بود پاسخ میده؛ ایا دین راستین وجود داره؟

• در رابطه با ترجمه های منتشر شده از  این کتاب طبق مقایسه هایی که کردم آنچنان تفاوتی بین نشر هوپا و آذرباد وجود نداشت اما چیزی که هوپا رو تبدیل به انتخابی بهتر می‌کنه معادل های فارسی خوب برای دنیای جادوی کتاب، کیفیت چاپ و داشتن حق کپی رایته.

• گمونم سندرسون در ثابت کردن خودش به مخاطبان و شخص خودش موفق بوده و پایانی فوق العاده ای رو برای این سه گانه رقم زده؛ خوندنش فوق العاده لذت بخش بود.


پ.ن: این سه گانه پیش درآمدی به اسم تاریخ پنهان داره و یک مجموعه چهار جلدی هم از دنیای این کتاب نیز منتشر شده که توسط اذرباد درحال ترجمه هست و طبق چیزایی که نشر هوپا بهم گفته دیر یا زود حتما سراغ ادامه ی ترجمه ی این مجموعه میرن.
پ.ن²: این مجموعه با یک سه گانه درنهایت به پایان میرسه که جلد اولش به گفته ی خود نویسنده سال ۲۰۲۸ منتشر میشه.
      

38

        • چه اتفاقی میوفته اگه دنیا زمین بازی شیاطین بشه؟

• زمین پر شده از شیاطین و خواهر دوقلو یک پلیس خودکشی کرده، پلیس داستان ما برای حل پرونده خودکشی خواهرش سراغ کنستانتینی میره که یک جادوگر مرتد و تحت تعقیب خود شخص لوسیفره.

• اگه فیلم کنستانتین با بازی کیانو ریوز رو دیده باشید همین الان هم با این شخصیت جذاب آشنا هستید، اما در این کتاب که یک جورایی اقتباسی از فیلمش هست با داستانی تاریک تر و عمیق تر مواجه هستیم.

• داستان توسط سه شخصیت متفاوت با شخصیت پردازی خوب روایت میشه، یک جادوگر مرتد، یک پلیس و یک جوان زباله گرد مکزیکی که باعث میشه روند داستان یکنواخت و خسته کننده نشه.

• جان شرلی که قلم خوبی در نوشتن داستان هایی در ژانر فانتزی تاریک داره در این کتاب یک روند وهم آلود و پر تنش را ایجاد میکنه که با کمک دیالوگ های کار شده اش به عمق روانشناختی شخصیت ها و به خصوص شخصیت اصلی داستان می‌پردازه.

• مخاطب در سراسر داستان با پرسش های فلسفی درباره ی ماهیت انسان، مسئولیت ها و عواقب کار ها مواجه میشه که به مرور  توسط شخصیت های مختلف پاسخ داده میشه ، شخصیت هایی که نه کاملا خوب و نه کاملا بد، بلکه خاکستری اند.

• جزئیات و تصویرسازی کتاب از لباس پاره شده مسیح تا تفنگ برادران وینچستر که الهام گرفته شده از تاریخ مسیحیت بود یکی از موارد موردعلاقه ی من در این کتاب بود، جزئیاتی که شاید بعضی اوقات بیش از حد بود اما همچنان جذابیتش حفظ میشد.

•در بین این همه نقاط قوت، بهترین بخش کتاب تصویرسازی جهنم بود، پر جزئیات و سوزان، به شکلی که با خوندن اون بخش ها روح شما در اون فضا حضور پیدا می‌کنه و مانند تمام جهنمیان از شکنجه ها عذاب میکشه.

• با اینکه با یه داستان کمیکی طرف هستیم که تحت لیبل دی سی ( DC) منتشر شده، کتاب می‌تونه به تنهایی و بدون پیش نیاز خونده بشه و انتخاب خیلی خوبی برای کسانی باشه که به ژانر مذهبی-تخیلی علاقه دارن.

      

42

        •شعری که یک مصرع اش جا مانده.

• زمین بر پشت لاکپشت ها که به نام های مشابه ی دیگری هم در ایران ترجمه شده یک داستان ساده را مورد روایت قرار میده: پدری میلیارد گم شده و یک رابطه ی عاشقانه ی تمام شده دوباره بین پسر این میلیارد و قهرمان داستان ما شکل می‌گیره.

• شروع داستان کاملا جذاب آغاز میشه و رنگ و بوی دیگر آثار جان گرین را همراه خود داره، به شکلی که اوایل خواندن کتاب این فکر در ذهنم شکل گرفت که میشه این کتاب رو در دسته ی کتاب های تابستانی قرار داد.

• بزرگترین نکته منفی کتاب نصفه و نیمه بودنه، شخصیت پردازی ها گاهی سطحی و گاهی نصفه و نیمه است و در عین حال در اواسط داستان سوالی مطرح میشه که حتی در آخر داستان بهش توجه ای نمیشه، انگار که هیچوقت وجود نداشته.

• در اواسط داستان شاهد دیالوگ های فکر شده ای هستیم که خواندنش امری کاملا لذت بخشه، اما هرچقدر که به پایان داستان نزدیک میشیم این دیالوگ ها شروع به سطحی و سطحی تر شدن گام برمیدارند.

• پرداختن درست به وسواس فکری شخصیت اصلی بزرگترین یا شاید تنها برگ برنده ی این اثر میتونه باشه، پرداختن به احساسات و گردابی درونی که وسواس فکری درون انسان ایجاد می‌کنه به بهترین شکل ممکن در این کتاب توصیف شده و بسیار قابل لمسه، که میتونه دلیلش وسواس فکری خود نویسنده هم باشه.

• کل پایان بندی کتاب متاسفانه در یک فصل خلاصه میشه، داستان عجولانه به پایان خود میرسه و به سوالاتی که برای مخاطب ایجاد میشه جوابی نمیده. شاید اگه کتاب صد صفحه بیشتر داشت برخی از مشکلات داستان حل میشد و ما اینجوری با ضعیف ترین کتاب جان گرین مواجه نبودیم.

پ.ن: از این کتاب یک فیلم به همین اسم هم ساخته شده.
      

32

        • شوالیه و تخم مرغش.

• در کتاب شوالیه هفت اقلیم ما باری دیگر در دنیای نغمه پای میزاریم و این دفعه با شوالیه ای بلند قامت و ملازمی باهوش با بدنی نحیف همراه می شویم.

• شاید شنیدن اینکه با مجموعه ای از داستان های کوتاه همراه هستیم خود به خود باعث بشه انتظار شخصیت سازی و داستان عمیقی رو نداشته باشیم، اما «مارتین» در سه داستان صد و خورده ای صفحه ای، سه بار ثابت می‌کنه که شخصیت سازی اش در این کتاب از خیلی داستان های پانصد صفحه ای هم بهتره.

• توصیف جهان درون کتاب و کوچک ترین جزئیات در هر سه داستان در بی نقص ترین حالت ادا میشه و به خواننده فرصت گشت و گذار در صفحات کتاب رو میده، اون هم درحالی که کم پیش اومده از نگاه یک فرد تقریبا عادی این جهان را ببینیم و با دغدغه جای خواب و غذای آن ها همراه بشیم.

• شوخی های به جا و طنز خاص مارتین در این اثر هم حفظ شده شده، انقدری نیست که دل رو بزنه و در عین حال انقدری نیست که لحن کتاب رو بیش از حد خشک و جدی کنه.

• سرعت روند داستان هم دقیقا مثل موضوع کتاب هست، همانند یک شوالیه به موقع نبرد تند و جذاب و در مواقع صلح، آرام و در عین حال گوش به زنگ و همین تغییر سرعت روایت داستان خودش باعث عدم تکراری شدن روایت میشه.

• ایراد گرفتن به این کتاب صرفا براساس سلیقه ممکنه، و برای من اگر داستان صفحاتش زیادتر بود شاید نوع توصیف درگیری ها و نبرد ها تکراری میشد و آنچنان تغییری درونش قابل مشاهده نبود.

• اگر با دنیای نغمه آشناییت داشته باشید میدونید ترجمه کتاب های این مجموعه در ایران یک امر تقریبا غیرممکنه ولی آقای اسکندری آذر و نشر ویدا نه تنها  این امر رو ممکن کردن بلکه یک ترجمه قوی رو تحویل جامعه کتابخوان ایران داده اند، ترجمه ای که با وجود محدودیت ها دارای کمترین سانسور هست و اگر حذفیاتی هم وجود داشته به داستان آسیبی نرسیده، و در آخر کتاب هم چند صفحه ای برای معرفی شخصیت ها، مکان ها و خاندان ها در نظر گرفته شده تا اگر خواستید از خودتون یک اِگ ( شخصیت کتاب) بسازید، می‌تونید تمومش رو حفظ کنید.


"دانک با خودش گفت، پادشاه ها ظهور و سقوط می کنن. اون وقت، گاو ها و رعیت ها سرشون به کار خودشونه."


• از طرفی دیگر نه تنها در ترجمه بلکه در ویراستاری، طراحی جلد، بوک مارک و کیفیت چاپ هم نشر ویدا فوق العاده کار کرده و بهتون قول میدم که با یکی از زیباترین و با کیفیت ترین آثار نشر های ایران روبرو هستید.

• در آخر، اگه با جهان نغمه آشنایید که هیچ، مطمئنم این کتاب رو خواهید خوند، ولی حتی اگه با جهان نغمه آشنا نیستید، میتونید خودتون رو مهمون یک فانتزی شگفت انگیز کنید و از سراسر صفحات کتاب لذت ببرید.


      

42

        •دوین پسری که به تازگی قلبش شکسته، تصمیم میگیره تابستون خود را با کار کردن در یک شهربازی بگذرونه، شهربازی که در تونل وحشتش یک روح واقعی به انتظار نشسته.

•شهربازی دومین کتابی بود که از شاهزاده ژانر وحشت خوندم، کتابی که شدیدا برام لذت بخش بود، همانند داستان های ترسناکی که بچگی برای هم تعریف می‌کردیم.

•به عنوان یک کتاب در ژانر دلهره آور نباید انتظار مضامین عمیق رو داشته باشیم اما گاهی شاهد دیالوگ  هایی خواهیم بود که به خوبی می‌تونه احساس هم ذات پنداری را درونتان به کار بندازه.

• انتظار رُمنس خاصی را در کتاب نداشته باشید، هرچند که گاهی لحظاتی هست اما مگر عشق برای یک تقریباً نوجوان چیزی جز هورمون ها و تنش های جنسی می‌تونه باشه؟
اما از طرفی دیگر کتاب به صورت پنهانی به موضوع مهمی یعنی تنهایی می‌پردازده ، به التماس روح برای برقراری ارتباط با اجتماع حتی با وجود غرور جوانی که پافشاری می‌کنه تنهایی بهتره.

•سرعت روایت داستان متوسط رو به بالا هست و جزئیات و پرداختن به فضای شهربازی اون رو قابل لمس میکنه و گشت و گذار در دل داستان رو تبدیل به روندی لذت بخش می‌کنه که حتی با گوش دادن آهنگ هایی که در داستان بهش اشاره شده این روند کامل تر هم میشه.

•یکی از ویژگی های داستان که بلافاصله پس از اتمام تو ذهنم نقش بسته بود، این بود که با وجود فضای ماوراءالطبیعی که در بخشی از داستان موج میزد حتی لحظه ای کتاب از  روند واقعیش دور نمیشد، به گونه ای که اگه از دل داستان فاصله میگرفتی تعجب می‌کردی واقعا روح ها وجود ندارن، چه استادانه!

•و در آخر ، عجب ترجمه ای! همون‌طور که خانوم چفلکی در مقدمه کتاب گفت ، این کتاب صرفا به زبان انگلیسی نوشته نشده، بلکه به زبان کارناوالی نوشته شده، زبانی که با کلمات خود ساخته ی خود کینگ در هم آمیخته شده و برگردانی به زبان فارسی نداره،با این وجود برگردان ها و ترجمه خانوم چفلکی واقعا فوق العاده بوده و لایق خسته نباشیده.
      

18

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

فرندز؛ دوستان و عاشقانFriends, Lovers, and the Big Terrible ThingFriends, Lovers, and the Big Terrible Thing

به یاد متیو پری...

3 کتاب

خوب نوشتن در این حال سخت و غیرممکنه اما بازم سعیم رو می‌کنم. امروز که با خبر مرگ متیو پری روبرو شدم باور نکردم ، دنبال منابع معتبر گشتم و دیدم دارم ناخودآگاه اشک میریزم ، اشکایی که نمیتونستم کنترلش کنم. برای من متیو پری بیشتر بیشتر از یک بازیگر با استعداد بود ، او همراه با فرندز در سخت ترین روز های زندگیم همراهم بود ‌و در اوج درد باعث قهقهه زدنم می‌شد جوری که حتی با گذشت چند سال از تموم کردن سریال بازم هرچند روز برمیگشتم تا یکی از قسمت هارو نگاه کنم و از دنیای واقعی دور بشم. متیو با وجود بچگی بد ، افسردگی و مبارزه دائمی با اعتیاد باعث خندیدن میلیون ها آدم شد با رقصیدنش ، کنایه ها ، جوک ها ، خندیدن ها ، تیکه کلام معروفش و ... این مرد انقدر خندوندن آدم ها براش مهم بود که در قسمتی از کتابش نوشته بود: ( اگر اون هارو نمی خندوندم حس میکردم دارم میمیرم). کتابش را بخوانید چون این میراث اون برای کمک به دیگران بود. تو باعث کلی لبخند شدی و درست میگفتی ( ما تنها میمیریم). گفتن این ها برام سخته و قلبم رو سنگین کرده اما : تو قوی بودی ، خیلی قوی و الان میتونی بالاخره استراحت کنی. خداحافظ رفیق... پ.ن: بخاطر نداشتن قابلیت پست گذاشتن مجبور شدم این نوشته رو به عنوان یه لیست منتشر کنم.

54

80

شهر خرسما در برابر شمابرندگان

تریلوژی بیرتاون (شهر خرس)

3 کتاب

وقتی اسم فردریک بکمن را می شنویم ، مطمئنیم که با اثری پر از احساسات و روابط انسانی مواجه ایم ، آثاری که تا مدت ها در ذهنمان ماندگار خواهد بود و ازش نقل قول خواهیم کرد . احتمالا بارها شده که حس کنید یک سریال شما رو وابسته تر به خودش کند تا فیلمی تک قسمتی ، یکی از دلایل این اتفاق رشد کردن ما همزمان با رشد شخصیت اون سریال در طی زمان چند فصله است و نیز در دنیای جادویی آنها بیشتر از یه فیلم باقی میمونیم و هر لحظه دل کندن سخت و سخت تر می شود. تریلوژی شهر خرس نمونه بارز یک سریال شاهکار است که دل کندن ازش نه سخت بلکه غیرممکنه ، تنها تفاوتش نسبت به سریال این است که خود شما کارگردان و مسئول انتخاب بازیگر ها در ذهنتون هستید. در این کتاب خبری از اژدها یا ابرقهرمان و ویلین( ضد ابرقهرمان ) نیست بلکه پر است از آدم های خاکستری که برای کار ها و عکس العمل های خود دلایل قانع کننده ای دارند ؛ ویژگی و نقطه قوت اصلی این کتاب دقیقا همین است اینکه دقیقا شبیه به دنیا امروزیست و امکان ندارد که در این کتاب شخصیتی نزدیک به شخصیت خودتون پیدا نکنید. هرچند همون‌طور که اشاره کردم این سه گانه تماماً از دنیای امروزی الهام گرفته شده اما در آخر کاری با دلتان میکند که جای نامه هاگوارتز به دنبال بلیت اتوبوس به سمت بیرتاون( شهر خرس) باشید. در این سفر پر از اشک و خنده ، درد و شادی ، مرگ و تولد و هرچیزی که از یک کتاب انتظار دارید رو می یابید و در نهایت خانواده ای پیدا میکنید که همیشه در قلب و مغزتان باقی خواهند ماند به گونه ای که هنگام مشکلات یا هر تصمیم کوچک و بزرگی در زندگی از خودتان خواهید پرسید اگر پیتر ، بنجی یا تیمو (شخصیت های کتاب) بودند چه کار میکردند؟ پ.ن: به شکل رسمی اعلام نشده توسط فردریک بکمن اما احتمال داره پیش درآمدی از کتاب در آینده نوشته بشه و به گونه ای ادامه غیر مستقیم این تریلوژی باشه. در زیر ترتیب کتاب هارو مشاهده می کنید :

71

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.