روانشناس آدمخوار (سهند)

روانشناس آدمخوار (سهند)

بلاگر
@Nfsahand

129 دنبال شده

252 دنبال کننده

https://t.me/In_My_Labyrinth
پیشنهاد کاربر برای شما
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
        • چه اتفاقی میوفته اگه دنیا زمین بازی شیاطین بشه؟

• زمین پر شده از شیاطین و خواهر دوقلو یک پلیس خودکشی کرده، پلیس داستان ما برای حل پرونده خودکشی خواهرش سراغ کنستانتینی میره که یک جادوگر مرتد و تحت تعقیب خود شخص لوسیفره.

• اگه فیلم کنستانتین با بازی کیانو ریوز رو دیده باشید همین الان هم با این شخصیت جذاب آشنا هستید، اما در این کتاب که یک جورایی اقتباسی از فیلمش هست با داستانی تاریک تر و عمیق تر مواجه هستیم.

• داستان توسط سه شخصیت متفاوت با شخصیت پردازی خوب روایت میشه، یک جادوگر مرتد، یک پلیس و یک جوان زباله گرد مکزیکی که باعث میشه روند داستان یکنواخت و خسته کننده نشه.

• جان شرلی که قلم خوبی در نوشتن داستان هایی در ژانر فانتزی تاریک داره در این کتاب یک روند وهم آلود و پر تنش را ایجاد میکنه که با کمک دیالوگ های کار شده اش به عمق روانشناختی شخصیت ها و به خصوص شخصیت اصلی داستان می‌پردازه.

• مخاطب در سراسر داستان با پرسش های فلسفی درباره ی ماهیت انسان، مسئولیت ها و عواقب کار ها مواجه میشه که به مرور  توسط شخصیت های مختلف پاسخ داده میشه ، شخصیت هایی که نه کاملا خوب و نه کاملا بد، بلکه خاکستری اند.

• جزئیات و تصویرسازی کتاب از لباس پاره شده مسیح تا تفنگ برادران وینچستر که الهام گرفته شده از تاریخ مسیحیت بود یکی از موارد موردعلاقه ی من در این کتاب بود، جزئیاتی که شاید بعضی اوقات بیش از حد بود اما همچنان جذابیتش حفظ میشد.

•در بین این همه نقاط قوت، بهترین بخش کتاب تصویرسازی جهنم بود، پر جزئیات و سوزان، به شکلی که با خوندن اون بخش ها روح شما در اون فضا حضور پیدا می‌کنه و مانند تمام جهنمیان از شکنجه ها عذاب میکشه.

• با اینکه با یه داستان کمیکی طرف هستیم که تحت لیبل دی سی ( DC) منتشر شده، کتاب می‌تونه به تنهایی و بدون پیش نیاز خونده بشه و انتخاب خیلی خوبی برای کسانی باشه که به ژانر مذهبی-تخیلی علاقه دارن.

      

34

        •شعری که یک مصرع اش جا مانده.

• زمین بر پشت لاکپشت ها که به نام های مشابه ی دیگری هم در ایران ترجمه شده یک داستان ساده را مورد روایت قرار میده: پدری میلیارد گم شده و یک رابطه ی عاشقانه ی تمام شده دوباره بین پسر این میلیارد و قهرمان داستان ما شکل می‌گیره.

• شروع داستان کاملا جذاب آغاز میشه و رنگ و بوی دیگر آثار جان گرین را همراه خود داره، به شکلی که اوایل خواندن کتاب این فکر در ذهنم شکل گرفت که میشه این کتاب رو در دسته ی کتاب های تابستانی قرار داد.

• بزرگترین نکته منفی کتاب نصفه و نیمه بودنه، شخصیت پردازی ها گاهی سطحی و گاهی نصفه و نیمه است و در عین حال در اواسط داستان سوالی مطرح میشه که حتی در آخر داستان بهش توجه ای نمیشه، انگار که هیچوقت وجود نداشته.

• در اواسط داستان شاهد دیالوگ های فکر شده ای هستیم که خواندنش امری کاملا لذت بخشه، اما هرچقدر که به پایان داستان نزدیک میشیم این دیالوگ ها شروع به سطحی و سطحی تر شدن گام برمیدارند.

• پرداختن درست به وسواس فکری شخصیت اصلی بزرگترین یا شاید تنها برگ برنده ی این اثر میتونه باشه، پرداختن به احساسات و گردابی درونی که وسواس فکری درون انسان ایجاد می‌کنه به بهترین شکل ممکن در این کتاب توصیف شده و بسیار قابل لمسه، که میتونه دلیلش وسواس فکری خود نویسنده هم باشه.

• کل پایان بندی کتاب متاسفانه در یک فصل خلاصه میشه، داستان عجولانه به پایان خود میرسه و به سوالاتی که برای مخاطب ایجاد میشه جوابی نمیده. شاید اگه کتاب صد صفحه بیشتر داشت برخی از مشکلات داستان حل میشد و ما اینجوری با ضعیف ترین کتاب جان گرین مواجه نبودیم.

پ.ن: از این کتاب یک فیلم به همین اسم هم ساخته شده.
      

27

        • شوالیه و تخم مرغش.

• در کتاب شوالیه هفت اقلیم ما باری دیگر در دنیای نغمه پای میزاریم و این دفعه با شوالیه ای بلند قامت و ملازمی باهوش با بدنی نحیف همراه می شویم.

• شاید شنیدن اینکه با مجموعه ای از داستان های کوتاه همراه هستیم خود به خود باعث بشه انتظار شخصیت سازی و داستان عمیقی رو نداشته باشیم، اما «مارتین» در سه داستان صد و خورده ای صفحه ای، سه بار ثابت می‌کنه که شخصیت سازی اش در این کتاب از خیلی داستان های پانصد صفحه ای هم بهتره.

• توصیف جهان درون کتاب و کوچک ترین جزئیات در هر سه داستان در بی نقص ترین حالت ادا میشه و به خواننده فرصت گشت و گذار در صفحات کتاب رو میده، اون هم درحالی که کم پیش اومده از نگاه یک فرد تقریبا عادی این جهان را ببینیم و با دغدغه جای خواب و غذای آن ها همراه بشیم.

• شوخی های به جا و طنز خاص مارتین در این اثر هم حفظ شده شده، انقدری نیست که دل رو بزنه و در عین حال انقدری نیست که لحن کتاب رو بیش از حد خشک و جدی کنه.

• سرعت روند داستان هم دقیقا مثل موضوع کتاب هست، همانند یک شوالیه به موقع نبرد تند و جذاب و در مواقع صلح، آرام و در عین حال گوش به زنگ و همین تغییر سرعت روایت داستان خودش باعث عدم تکراری شدن روایت میشه.

• ایراد گرفتن به این کتاب صرفا براساس سلیقه ممکنه، و برای من اگر داستان صفحاتش زیادتر بود شاید نوع توصیف درگیری ها و نبرد ها تکراری میشد و آنچنان تغییری درونش قابل مشاهده نبود.

• اگر با دنیای نغمه آشناییت داشته باشید میدونید ترجمه کتاب های این مجموعه در ایران یک امر تقریبا غیرممکنه ولی آقای اسکندری آذر و نشر ویدا نه تنها  این امر رو ممکن کردن بلکه یک ترجمه قوی رو تحویل جامعه کتابخوان ایران داده اند، ترجمه ای که با وجود محدودیت ها دارای کمترین سانسور هست و اگر حذفیاتی هم وجود داشته به داستان آسیبی نرسیده، و در آخر کتاب هم چند صفحه ای برای معرفی شخصیت ها، مکان ها و خاندان ها در نظر گرفته شده تا اگر خواستید از خودتون یک اِگ ( شخصیت کتاب) بسازید، می‌تونید تمومش رو حفظ کنید.


"دانک با خودش گفت، پادشاه ها ظهور و سقوط می کنن. اون وقت، گاو ها و رعیت ها سرشون به کار خودشونه."


• از طرفی دیگر نه تنها در ترجمه بلکه در ویراستاری، طراحی جلد، بوک مارک و کیفیت چاپ هم نشر ویدا فوق العاده کار کرده و بهتون قول میدم که با یکی از زیباترین و با کیفیت ترین آثار نشر های ایران روبرو هستید.

• در آخر، اگه با جهان نغمه آشنایید که هیچ، مطمئنم این کتاب رو خواهید خوند، ولی حتی اگه با جهان نغمه آشنا نیستید، میتونید خودتون رو مهمون یک فانتزی شگفت انگیز کنید و از سراسر صفحات کتاب لذت ببرید.


      

36

        •دوین پسری که به تازگی قلبش شکسته، تصمیم میگیره تابستون خود را با کار کردن در یک شهربازی بگذرونه، شهربازی که در تونل وحشتش یک روح واقعی به انتظار نشسته.

•شهربازی دومین کتابی بود که از شاهزاده ژانر وحشت خوندم، کتابی که شدیدا برام لذت بخش بود، همانند داستان های ترسناکی که بچگی برای هم تعریف می‌کردیم.

•به عنوان یک کتاب در ژانر دلهره آور نباید انتظار مضامین عمیق رو داشته باشیم اما گاهی شاهد دیالوگ  هایی خواهیم بود که به خوبی می‌تونه احساس هم ذات پنداری را درونتان به کار بندازه.

• انتظار رُمنس خاصی را در کتاب نداشته باشید، هرچند که گاهی لحظاتی هست اما مگر عشق برای یک تقریباً نوجوان چیزی جز هورمون ها و تنش های جنسی می‌تونه باشه؟
اما از طرفی دیگر کتاب به صورت پنهانی به موضوع مهمی یعنی تنهایی می‌پردازده ، به التماس روح برای برقراری ارتباط با اجتماع حتی با وجود غرور جوانی که پافشاری می‌کنه تنهایی بهتره.

•سرعت روایت داستان متوسط رو به بالا هست و جزئیات و پرداختن به فضای شهربازی اون رو قابل لمس میکنه و گشت و گذار در دل داستان رو تبدیل به روندی لذت بخش می‌کنه که حتی با گوش دادن آهنگ هایی که در داستان بهش اشاره شده این روند کامل تر هم میشه.

•یکی از ویژگی های داستان که بلافاصله پس از اتمام تو ذهنم نقش بسته بود، این بود که با وجود فضای ماوراءالطبیعی که در بخشی از داستان موج میزد حتی لحظه ای کتاب از  روند واقعیش دور نمیشد، به گونه ای که اگه از دل داستان فاصله میگرفتی تعجب می‌کردی واقعا روح ها وجود ندارن، چه استادانه!

•و در آخر ، عجب ترجمه ای! همون‌طور که خانوم چفلکی در مقدمه کتاب گفت ، این کتاب صرفا به زبان انگلیسی نوشته نشده، بلکه به زبان کارناوالی نوشته شده، زبانی که با کلمات خود ساخته ی خود کینگ در هم آمیخته شده و برگردانی به زبان فارسی نداره،با این وجود برگردان ها و ترجمه خانوم چفلکی واقعا فوق العاده بوده و لایق خسته نباشیده.
      

14

        - جنگ با غریبه ای در آینه.

- کتاب «همزاد»، دومین کتاب داستایوفسکی است که در سال ۱۸۴۶ بلافاصله پس از «بیچارگان» منتشر شد و داستان شخصیتی به اسم گالیادکین و درگیری او با همزادش را مورد روایت قرار داد.

- کمتر نویسنده ای ریسک عوض کردن سبک کتاب هایش را بلافاصله بعد از موفقیت اولین کتاب قبول میکند، اما داستایوفسکی در این کتاب برخلاف « بیچارگان» به درونیات انسان می پردازد و همچون یک روانشناس ماهر کشمکش های درونی انسان را برای نمایش قرار می‌دهد، به گونه ای که حتی نیچه گفته: « داستایوفسکی تنها روانشناسی است که چیزی از او یادگرفتم».

- با اینکه این کتاب جزو آثار کوتاه این نویسنده به شمار می آید، خواننده را با یک شخصیت پردازی بی نقص مواجه می‌کند که به دنبالش رفتن لذت بخش است.

- از طرف دیگر با کمی دقیق شدن در روح داستان، دیدن تاثیری که «گوگول» در این داستان گذاشته راحت است، مخصوصا داستان کوتاه « شنل» و «دماغ» که شباهت زیادی به این اثر دارد.

- محیط تاریک داستان، پر شدن قطر قطره ظرفیت روانی شخصیت و رسیدن اون به ورطه دیوانگی به همراه پایانی شدیدا مفهومی ، این کتاب را تبدیل به اثری کرده که مدت ها بعد از پایان به زندگی کردن در ذهن خواننده خود ادامه میده.

- در آخر بهترین ترجمه این اثر از نظر من ترجمه ی استاد حبیبی از نشر ماهی بوده که در آخر هم تحلیل مناسبی از داستان ارائه داده
      

31

19

        - نقطه ی سقوط کارنامه ی مک فادن

- فکر کنید که صبح در کنار یک غریبه بیدار می‌شوید و هیچ خاطره ای در مغزتان ندارید و از تنها خاطره ای که به ذهنتون میاد ده سالی میگذره ، چه احساسی پیدا می‌کنید ؟ این همان داستان است که مک فادن برای روایت انتخاب کرده.

- با خوندن کتاب بخش دی از همین نویسنده با انتظاری بالا سراغ این کتابش رفتم اما چیزی که باهاش مواجه شدم در بهترین حالت چیزی جز فاجعه نبود ، ایده ی اولیه داستان به نظر جذاب میاد اما متأسفانه حوصله سر بر روایت میشه و کاملا حس یک رمان تلگرامی رو میده که در زمان جاهلیت اکثرمون خونده میشده.

- از اون طرف نویسنده حتی به هدفش که نشون دادن وضعیت یک بیمار دچار فراموشی هست هم نمی‌رسه و خواننده رو درون یک تکرار حوصله سر بر رها می‌کنه و تموم سعی نویسنده برای جذاب نشون دادن شخصیت ها در نهایت به موفقیت نمیرسه و یک فاجعه از خودش به جای میزاره.

- حدس زدن کل داستان حتی در صفحات اول به راحتی آب خوردنه و حتی وقتی به پایان پر از حفره ی خودش می‌رسه چیزی برای ارائه نداره که جذاب باشه.

- برای بخش آخر ، آیا با تمام این ها کتاب ارزش خوندن داره؟ صد در صد نه ، حتی اگر در خواندن سخت گیر نیستید طرف رادیو اکتیو این اثر نشوید، اما اگر دلتون خوندن یک کتاب بد رو میخواد تا قدر کتاب های خوبتان را بدانید ، این شما و این کتاب یادت هست؟
      

35

        - راک اند رول!

- نوشتن همچین کتابی با چنین نوع روایتی نیاز به یک هنر فوق العاده در زمینه نویسندگی داره ، کاری که نویسنده این کتاب به خوبی از پسش براومده و تصمیم گرفته تا داستان یک گروه راک رو به صورت مصاحبه ای روایت کنه.

- کتاب به گونه ای هنرمندانه ، دقیق و پر جزئیات نوشته شده که من حتی تا اواسط این رمان فکر می‌کردم واقعا همچین گروهی وجود داشته و تک تک کارکتر های اشاره شده در داستان وجودی مستقل برای خود داشته اما نه ! تک تک شخصیت های این کتاب ساخته نبوغ نویسنده آن است و دقیقا برای همین است که هنر نویسندگی این کتاب برای من بیشتر از خود داستان جذاب بوده.

- اما بپردازیم به سرعت و نوع داستان ، همونطور که گفتم کتاب داستان یک گروه خوانندگی رو دنبال می‌کنه و برای اینکه بتونه به خوبی احساسات رو منتقل کنه دارای جزئیات زیاد و روند نسبتا کندیه ، از طرفی هم کتاب صرفا یک شخصیت رو مورد بررسی قرار نمیده و یک کتاب شخصیت محور نیست و به این دلایل اگه طرفدار سفت و سخت موسیقی نباشید می‌تونه یک تجربه نسبتا حوصله سر بر براتون بسازه.

 

پ.ن : از این کتاب سریالی هم به همین اسم ساخته شده و همینطور آهنگ های این کتاب در آن سریال بازخوانی شده که می‌تونید در اپلیکیشن اسپاتیفای بهش دسترسی داشته باشید.
      

43

        • منطق خفته در شیدایی 

• این کتاب که از روی کمیک شاهکاری به همین اسم به نویسندگی آل مورو و تصویرگرایی برایان بولند نوشته شده داستان یک روز بد را روایت می‌کنه و به این سوال پاسخ میده که آیا ما با جنون فقط یک روز بد فاصله داریم؟

• برای منی که کل زندگیم بتمن بخش بزرگی ازش رو تشکیل داده خواندن این کتاب نوستالژی خاصی داشت ، داستان کلاسیک کمیک و حتی انیمیشن حالا در یک کتاب جلوم قرار گرفته اما آیا برای کسی که به این اندازه از دنیای این کتاب آشناییت نداره هم به همین اندازه جذابه ؟ فکر نکنم.

• داستان در اوایل جذاب شروع میشه اما روند خودش رو کم کم از دست میده و در یک سری داستان غیر لازم و اعصاب خرد کن گم میشه که نه آنچنان مربوط به داستانم و نه آنچنان جذابیت داره که شاید دلیل این اتفاق وجود صفحات زیاد و نا لازم کتاب باشه.

• صد صفحه آخر به طور تقریبا کاملی داستان کمیک رو پشتیبانی می‌کنه و حتی حس اضطراب و انزجار رو بهتر از نسخه‌های دیگر این داستان به مخاطب ارائه می‌کنه و این فضاسازی فوق العاده خوب تنها نقطه قوت این اثر نسبت به نسخه‌های دیگرش به حساب میاد.

• ترجمه نشر باژ مثل همیشه در این کتاب هم خوب عمل می‌کنه و حتی با وجود مواردی که سانسور شده نکات رو زیر سیبیلی به خواننده می‌رسونه و نمی‌ذاره آهنگ داستان از دست خارج بشه.

• بخونیم یا نخونیم؟ اگر عاشق دنیای بتمن و دی سی هستید به طور قطع از اشاره‌ها و رفرنس‌های این کتاب لذت خواهید برد اما اگر صرفاً از روی کنجکاوی این سمت اومدید می‌تونید از نسخه کمیک انیمیشن این اثر بیشتر لذت ببرید و بهتون قول میدم هیچ چیز در کتاب رو از دست نمی‌دید.
      

36

        • چرک نویس‌های بیگانه 

• کتاب داستان فردی به اسم مورسو را روایت می‌کنه که به دنبال پیدا کردن خوشبختی در زندگیه حتی اگه هزینه‌اش کشتن یک فرد معلول باشه.

• اولین چیزی که بعد از خواندن صفحه اول توجهم را به خودش جلب کرد اسم شخصیت اصلی یعنی مورسو بود و این فکر رو در ذهنم ایجاد کرد که نکنه این همون مورسو کتاب بیگانه باشه ، اما خیر اینطور نیست ،آلبر کامو این کتاب را که بعد از مرگش منتشر شده در واقع در سن ۲۵ سالگی وقتی که هنوز خام بوده و تحت تاثیر تفکرات نیچه و داستایوفسکی بوده نوشته و یک جورایی این کتاب چک نویس شاهکارش یعنی بیگانه حساب میشه و این ارتباط اسمیم به همین دلیل است.

• کتاب شروع فوق العاده جذابی داره و نوید یک کتاب فوق العاده رو میده اما بزارید بهتون بگم که اینطور نیست ، داستان کتاب به هم ریخته است شخصیت‌ها بدون هیچ پیش زمینه‌ای به صحنه وارد و خارج می‌شدند و جز شخصیت اصلی دیگر شخصیت‌ها چیز جذابی برای ارائه ندارند اما با همه این نکات نقطه قوت کتاب تصویر سازی فوق العاده‌اش است که بهترین شکل ممکن صحنه‌های کتاب را در ذهن مخاطب زنده می‌کند. 

• برعکس دیگر کتاب‌های کامو که شخصیت در آخر به پوچی می‌رسد در این کتاب مورسو در پوچی زندگی می‌کند و به دنبال خوشبختی است ، آیا موفق می‌شود؟ میزارم خودتون به جواب این سوال برسید. 

• آیا این کتاب را باید خواند؟ به خوبی قابل دیدنه که کامو  ۲۵ ساله در این کتاب به دنبال سبک خودش است و هنوز قلمش به پختگی آثار معروفش نرسیده پس اگر به طور جدی دنبال خوندن از کامو نیستید چیزی از دست نداده اید اما اگر از عاشقان این نویسنده هستید بهترین زمان خواندن این کتاب بعد از شاهکار بیگانه است.
      

31

        ☕رئالیسم جادویی با طعم قهوه .

• فکر کنید می توانید در زمان سفر کنید اما هر تغییری در گذشته ایجاد کنید در زمان حال تغییری ایجاد نمی شود و باید برای برگشتن به زمان خود قهوه ی تان را پیش از سرد شدن بنوشید...

• نوع روایت و نثر کتاب خیلی خودمانی و گرم نوشته شده است ، هر چند که یاد گرفتن اسم شخصیت ها اوایل کمی سخت است اما باعث نمی شود حتی بخشی کوچک از این فضای گرم را از دست بدهید.

• داستان از چند داستان کوتاه مرتبط به هم و شخصیت هایی دوست داشتنی و قابل لمس تشکیل شده که فضایی بسیار شبیه به کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا است ، هرچند که به خوبی آن کتاب نمیرسد. چرا ؟ بهتون میگم.

• داستان و ایده ای که نویسنده برای داستانش انتخاب کرده بود پتانسیل مثبت و جذابی در دل خود داشت و برای یک رمان بلند ایده ای فوق العاده جذاب بود اما تعداد صفحات کم و کلی حفره های پرنشده رانندگی در دل قصه را در آخر نا امید کننده میکرد.

• هرچقدر که به نکات درونی شخصیت های پرداخته شده بود همان‌قدر به نکات بیرونی شخصیت ها مانند سن یا جنسیت بی توجهی شده بود به گونه ای که چند شخصیت در اوایل تشخیص جنسیتشان برام سخت بود.

• ترجمه نشر مون فوق العاده روان و عالی بود که با حق کپی رایتی که از نویسنده ها خریداری می‌کنند یک نشر ده از ده رو می‌سازند. 

• اگر خواننده سخت گیری نیستید و از خواندن معجزه های خواربار فروشی نامیا لذت بردید خواندن این کتاب خالی از لطف نیست و همانند یک داستان قبل خواب دلنشین اما ناماندگار است.
      

38

        - سروده ای ناتمام .
• کامو در آخرین کتاب خود که به علت مرگ نتوانست تمامش کند زندگینامه ی خود را به نمایش می‌گذارد ، زندگینامه ای که به گفته خودش قرار بود بهترین کتابش باشد.

• داستان یا بهتر است بگویم نیمی از زندگینامه کامو همواره با موضوع های فرق ، مادر ، خانواده و استعمار عجین شده و اطلاعات جامعه‌ای از این فیلسوف طغیانگر به علاقمندان خود ارائه می‌کند.

• در این کتاب خبری از فلسفه‌های کامو و اعتقاداتش نیست بلکه صرفاً دلیل به وجود آمدن این اعتقادات در دل کتاب عرضه می‌شود که می‌توان نمونه فوق العاده برای یک زندگی‌نامه ی کامل باشد ‌.

• کامو با جزئیاتی که در دل کتاب خود جای داده دیدگاهی کامل و دقیق از وضعیت محل زندگی اش ( الجزایر) که به مدت ۱۵۰ سال تحت استعمار فرانسه بود نشان داده که هرچند در بعضی از مواقع توصیف جزئیات بیش از حد  خسته کننده می‌شد و خواندن کتاب را سخت می‌کرد .

• روند داستان و زمانبندی کتاب گاهی به هم خورده و گیج کننده میشه اما با توجه به این موضوع که این کتاب از یادداشت‌های ناتمام دفتر یادداشت نویسنده که توسط کاترین کامو جدا شده و در خیلی از جاها کلمات ناخوانا بوده‌اند یا حتی نقطه گذاری نشده  بودند قابل چشم پوشی است.

• ترجمه کتاب نسبت به سال انتشارش به خوبی انجام شده اما برای ادبیات این دوره منسوخ شده و برای من جزو آن دسته از کتاب‌ها قرار می‌گیره که احتیاج به دوباره ترجمه شدن داره.

• در طول خواندن این کتاب همواره این غم بر روی وجودیتم سنگینی می‌کرد که اثری ناتمام از نویسنده مورد علاقم در دستم است و برای من همچون یک مراسم خاکسپاری برای عزیزی تازه فوت کرده بود. 

• اگر تا به امروز از کامو کتابی نخوانده‌اید  یا کم خوانده‌اید فعلاً سمت این کتاب نیاید و آن را برای خداحافظی آخر نگه دارید چون این کتاب ناتمام یک شاهکار هنری یا یک اثر خوب نیست بلکه یک سنگ قبر در مراسم خداحافظیست.
      

27

        • نامه عاشقانه به توماس هریس.

• در یک شهر کوچک طبیعتاً باید همه چی آرام باشد اما نه ، اینطور نیست ، قاتلی معروف به نجواگر دوباره پس از ۲۰ سال شروع به دزدیدن بچه‌ها و کشتنشان کرده اما نکته این است که قاتل تمام این مدت در زندان اسیر بوده.

• در طول خواندن این کتاب الکس نورث ( که اسم واقعیش در واقع استیو مازبی هست) نمی‌تونستم یاد قلم توماس هریس و فیلم Se7en از فینچر نیوفتم که البته بعد از بیشتر دونستن از این نویسنده و شناختن الگوهای زندگیش آنچنان هم دور از انتظار نبود.

• داستان با دو نوع روایت مختلف دنبال می‌شود روایتی اول شخص و روایت‌های سوم شخص که با وجود شخصیت سازی بی‌نظیر حس خوبی را هنگام خوندن در مخاطب برپا می‌کند.
 • جزئیات روانشناختی همچون یک باران در وجود کتاب باریده و با نشون دادن موضوعاتی همچون اعتیاد ، مرگ ، جدایی ، والد بودن و گذر کردن تخم همدلی را در دل خواننده کاشته و کاری می‌کند همچون یک دوست صمیمی به دنبال داستان شخصیت‌ها پیش برید.

• ترجمه کتاب و پانوشت‌ها بسیار خوب بود و خبری از سانسورهای اعصاب خردکن و چرخ کردن گوشت کتاب نبود که همین دلیل محکمی است که مترجمان کتاب( میلاد بابا نژاد و الهه مرادی) کارشان را به خوبی انجام دادند.

• در بخش پایانی کتاب حفره‌ای باقی نموند اما خیلی سریع و جمع و جور به پایان رسید و جوری به نظر می‌رسید که انگار نویسنده فقط به فکر این بوده که هرچه زودتر داستان کتاب رو به پایان برسونه در حالی که پتانسیل بیشتر و بهتری در خود داشته و می‌توانسته بیشتر به شخصیت منفی داستان توجه نشون بده.
      

56

        • سندروم استکهلم

• یک دزد با یک هفت تیر غیر واقعی یک گروگانگیری را آغاز می‌کنه اما نه این یک دزدی ساده است و نه گروگان‌ها و نه پلیس‌ها.

• اگر کتاب تمام آنچه پسر کوچولوم باید در مورد دنیا بداند را خونده باشید می‌دونید که بکمن تجربه گروگان بودن رو در یک دزدی از بانک داشته و با فضایی که درون کتابش ساخته آنچنان هم ناآشنا نیست.

• ترجمه و جمله بندی کتاب گاهی اوقات گیج کننده و بد میشه که تنها نقدی هست که میتونم به نشر نون داشته باشم

• اگر  یکی از دنبال کننده‌های بکمن باشید بعید می‌دونم از اشارش به کتاب‌های دیگرش در هر کتاب بی‌خبر باشید و رمان مردم مشوش هم از این قاعده مستثنا نیست.

•  اگه بخوام به این کتاب نمره بدم باید به سه بخش تقسیمش کنم

° بخش اول ،  ۳/۵ از ۵ :
نویسنده برای شروع کتاب از ایده ای جذاب استفاده می‌کنه ، مثل یک پدر شروع به گفتن داستان زندگی یک سارق می‌کنه و گاهی به زبان طنز و انتقادی خواننده را مورد قضاوت قرار میده و یک شروع تقریباً جذاب را برای کتابش آغاز می‌کنه.

° بخش دوم ، ۲ از ۵ :
بخش بد داستان دقیقاً از همین جا شروع میشه ، کتابی که یک ایده نوین و جذاب درون قلب خود داشت از پتانسیلش خوب استفاده نمیشه و اتفاقات داستان حوصله سربر و تکراری دنبال میشه و همین اتفاق خوندنش را سخت می‌کنه ، جدول زمانی اتفاقات کتاب بهم ریخته میشه و هیچ اشتیاقی برای ادامه دادن کتاب به وجود نمیاره.

° بخش سوم ، ۴ از ۵ : 
تمام مشکلات بخش قبل کتاب در آخر داستان به عنوان یک نقطه مثبت تغییر ماهیت می‌دهند ، دیالوگ های عمیق و قابل تفکر یک شاهکار پایانی رو شکل می‌دهند که موقع خوندنشون سخت بود که نیام و در بهخوان قرارشون ندم ، این نوشته‌ها و شخصیت‌هایی که حالا دوست داشتنی تر هستند موفق می‌شوند کاملاً پیام نویسنده رو به مخاطب هدیه دهند و چقدر که این پیام زیبا و حیاتیست : تمام ما با نقش‌های ریز و درشتمان در زندگی انسان‌ها آینده آنها را شکل می‌دهیم، خودکشی یا زندگی کردن ، موفقیت یا تسلیم شدن ، پس چرا فقط یکم باهم مهربان‌تر نباشیم ؟
      

38

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

فرندز؛ دوستان و عاشقانFriends, Lovers, and the Big Terrible ThingFriends, Lovers, and the Big Terrible Thing

به یاد متیو پری...

3 کتاب

خوب نوشتن در این حال سخت و غیرممکنه اما بازم سعیم رو می‌کنم. امروز که با خبر مرگ متیو پری روبرو شدم باور نکردم ، دنبال منابع معتبر گشتم و دیدم دارم ناخودآگاه اشک میریزم ، اشکایی که نمیتونستم کنترلش کنم. برای من متیو پری بیشتر بیشتر از یک بازیگر با استعداد بود ، او همراه با فرندز در سخت ترین روز های زندگیم همراهم بود ‌و در اوج درد باعث قهقهه زدنم می‌شد جوری که حتی با گذشت چند سال از تموم کردن سریال بازم هرچند روز برمیگشتم تا یکی از قسمت هارو نگاه کنم و از دنیای واقعی دور بشم. متیو با وجود بچگی بد ، افسردگی و مبارزه دائمی با اعتیاد باعث خندیدن میلیون ها آدم شد با رقصیدنش ، کنایه ها ، جوک ها ، خندیدن ها ، تیکه کلام معروفش و ... این مرد انقدر خندوندن آدم ها براش مهم بود که در قسمتی از کتابش نوشته بود: ( اگر اون هارو نمی خندوندم حس میکردم دارم میمیرم). کتابش را بخوانید چون این میراث اون برای کمک به دیگران بود. تو باعث کلی لبخند شدی و درست میگفتی ( ما تنها میمیریم). گفتن این ها برام سخته و قلبم رو سنگین کرده اما : تو قوی بودی ، خیلی قوی و الان میتونی بالاخره استراحت کنی. خداحافظ رفیق... پ.ن: بخاطر نداشتن قابلیت پست گذاشتن مجبور شدم این نوشته رو به عنوان یه لیست منتشر کنم.

38

شهر خرسما در برابر شمابرندگان

تریلوژی بیرتاون (شهر خرس)

3 کتاب

وقتی اسم فردریک بکمن را می شنویم ، مطمئنیم که با اثری پر از احساسات و روابط انسانی مواجه ایم ، آثاری که تا مدت ها در ذهنمان ماندگار خواهد بود و ازش نقل قول خواهیم کرد . احتمالا بارها شده که حس کنید یک سریال شما رو وابسته تر به خودش کند تا فیلمی تک قسمتی ، یکی از دلایل این اتفاق رشد کردن ما همزمان با رشد شخصیت اون سریال در طی زمان چند فصله است و نیز در دنیای جادویی آنها بیشتر از یه فیلم باقی میمونیم و هر لحظه دل کندن سخت و سخت تر می شود. تریلوژی شهر خرس نمونه بارز یک سریال شاهکار است که دل کندن ازش نه سخت بلکه غیرممکنه ، تنها تفاوتش نسبت به سریال این است که خود شما کارگردان و مسئول انتخاب بازیگر ها در ذهنتون هستید. در این کتاب خبری از اژدها یا ابرقهرمان و ویلین( ضد ابرقهرمان ) نیست بلکه پر است از آدم های خاکستری که برای کار ها و عکس العمل های خود دلایل قانع کننده ای دارند ؛ ویژگی و نقطه قوت اصلی این کتاب دقیقا همین است اینکه دقیقا شبیه به دنیا امروزیست و امکان ندارد که در این کتاب شخصیتی نزدیک به شخصیت خودتون پیدا نکنید. هرچند همون‌طور که اشاره کردم این سه گانه تماماً از دنیای امروزی الهام گرفته شده اما در آخر کاری با دلتان میکند که جای نامه هاگوارتز به دنبال بلیت اتوبوس به سمت بیرتاون( شهر خرس) باشید. در این سفر پر از اشک و خنده ، درد و شادی ، مرگ و تولد و هرچیزی که از یک کتاب انتظار دارید رو می یابید و در نهایت خانواده ای پیدا میکنید که همیشه در قلب و مغزتان باقی خواهند ماند به گونه ای که هنگام مشکلات یا هر تصمیم کوچک و بزرگی در زندگی از خودتان خواهید پرسید اگر پیتر ، بنجی یا تیمو (شخصیت های کتاب) بودند چه کار میکردند؟ پ.ن: به شکل رسمی اعلام نشده توسط فردریک بکمن اما احتمال داره پیش درآمدی از کتاب در آینده نوشته بشه و به گونه ای ادامه غیر مستقیم این تریلوژی باشه. در زیر ترتیب کتاب هارو مشاهده می کنید :

58

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.