امیرعباس شاهسواری

تاریخ عضویت:

خرداد 1401

امیرعباس شاهسواری

بلاگر
@amirabbasshahsavarii

286 دنبال شده

338 دنبال کننده

                یک فروند کتاب باز و کمی  اهل قلم  و‌  اپسیلونی   تفکر و سر سوزن ذوقی
              
https://eitaa.com/neveshtanijat

یادداشت‌ها

نمایش همه
        سیزدهمین کتاب سال ۱۴۰۴

گفت و گوهای توسعه؛ روایت مقصود فراستخواه از مسأله توسعه در ایران
زیر نظر: محسن رنانی




این دومین کتاب از این مجموعه کتاب های گفت و گو توسعه است، کتاب هایی که به همت پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری نشر طرح نو با دبیری دکتر محسن رنانی به سرانجام رسیده است. 
کتاب به دو بخش اصلی تقسیم شده است، بخش ابتدای آن، ایده های اصلی مقصود فراصتخواه  که قسمت اعظم کتاب است، با زندگی نامه او آغاز می شود، او متولد سال 1335 تبریز است، مهندسی الکترونیک خوانده است و کتاب به ما می گوید که او در دانشگاه های تهران و تبریز و شهید بهشتی در رشته فلسفه و ، الهیات و برنامه ریزی توسعه و آموزش عالی به تحصیل پرداخته است (بنده هر چه سرچ کردم متوجه نشدم در چه دانشگاهی ایشان فلسفه و یا الهیات خوانده اند، پیدا نکردم!)، پدر او به گفته خودش، در خانه شان جلسات مختلف دینی برگزار می کرد، و او از کودکی با مباحث دینی آشنا بوده و کتاب های شریعتی و جلال و ... را می خوانده، در بخش زندگی نامه چیزی ننوشته ولی از قسمت هایی از کتاب که می گوید به کلوپ هایی می رفتیم و... و از شواهد و قرائن خارج از این کتاب(یکی از دوستان کتاب زندگی نامه ایشان که توسط خانم مریم برادران نوشته شده بود، می فرمود) که ایشان سابقه حزب توده ای داشته اند.
مقصود فراستخواه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تبریز جلسات هفتگی قرآن و نهج البلاغه با موضوعاتی چون دین و دموکراسی،دین در عصر حاضر،لنتظارات از نبوت، دین و اخلاق و جامعه مدنی برگزار می کرد و از افرادی چون عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، صالحی نجف آبادی، محمد علی ایازی، شیرین عبادی! دعوت می کرد که در این جلسات سخنرانی کنند!
مطالعات و تحقیقات فراستخواه را می توان در سه طبقه دسته بندی کرد:

۱_ مطالعات اجتماعی و تاریخ اندیشه
۲_مطالعات فکر دینی معاصر
۳_مطالعات علم و دانشگاه

اینها سه حوزه اصلی کارهای دکتر فراستخواه است وگرنه ایشان از هوش مصنوعی تا آینده پژوهی، کتاب دارند. او توسعه در جامعه را امری پایین به بالا می داند که این مهم به وسیله ((کنش‌گران مرزی)) صورت می پذیرد، کنشکر مرزی یکی از مهمترین نظریات دکتر فراستخواه است که آن را از نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس وام گرفته است و مضمون آن این است که در کنش توسعه ای از پایین به بالای جامعه باید افرادی باشند که نه در ساختار حاکمیت مندمج  شده باشند و نه افرادی که هم رنگ جماعت شده و فاقد هرگونه ایده باشند، باید افرادی باشند که لبه ی مرز این دو مهم حرکت کنند و باعث دیالکتیک شوند. تعریف او از توسعه همچون آمارتیا سن، توسعه بمثابه آزادی است. او اما در جلوتر آزادی را با رفاه و برابری یگانه می پندارد و در انتها می گوید باید فکر توسعه ای به وجود آورد و در ادامه نقش n.g.o ها را در توسعه یادآور می شود و از حاکمیت در انجام توسعه یافتگی ناامید است و می گوید: ((عاملان اجتماعی ما برای گشودن مسیر توسعه، لازم است خود را از شیر دولت بگیرند و بیش از این چشم به جادوی دولت نبندند.)) کتاب در ادامه از ارگانیکی بودن زمانمند توسعه در برابر توسعه ایدئولوژیک مکانیکی مبتنی بر تنفر مذهبی، سخن به میان می آورد. او معتقد است که توسعه امری ارگانیک است که نیاز به زمان دارد و در این مرحله از ایماژ سی مرغ_سیمرغ استفاده می کند، سی مرغی که به دنبال سیمرغ می گردند و برای این مهم باید تجربه کنند و ببینند و سرشان به سنگ بخورد تا به نتیجه ای درست برسند. جامعه نیز همینگونه است برای رشد توسعه ای باید زمان داشته باشد و اینجا است که نقش کنش‌گران مرزی بسیار مطرح است.اما حاکمیت با مکانیکی کردن رشد توسعه ای جامعه و با ایدئولوژیک کردن آن باعث تنفر مردم از دین می شود. او توسعه را امری ذهنی می داند وی  در جایی از کتاب می گوید: (( توسعه بیش از آنکه معمای لاینحل تئوریک و علمی باشد، هنر رفتاری و عملی است)) او بیشترین وظیفه را در این تغییر متوجه آموزش و پرورش می داند و معتقد است که ما اگر توجه حاکمیت از وزارتخانه ها معطوف به آموزش و پرورش شود، قسمت عمده مشکلات ما حل می شود. و راهکار ایجاد فضاهای آموزشی غیر حاکمیتی است که باعث رشد توسعه ای ارگانیک شود.
در قسمت دوم کتاب دکتر محسن رنانی به اغتشاش مفهومی او انتقاد می کند و راهکار عملیاتی افکارش را به ما نشان نمی دهد.

از فون هایک نقل شده که هرچه اقتصاد دانی، تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی، تاریخ و دیگر علوم انسانی را بیشتر بداند، اقتصاد دان تر است. درست است که فراستخواه جامعه شناس است اما این امر درباره او صدق می کند. و همین امر باعث شده که کتاب دوم گفت و گوهای توسعه یعنی همین کتاب، از کتاب اول آن که توسعه به روایت محمود سریع القلم است. کتاب اول بسیار بسیط و خطی است و عمق آن چندانی ندارد اما اما این کتاب بسیار بهتر و عمیق تر و نزدیک تر به جامعه ما است و بسیار قابل استفاده است گرچه نقدهای محسن رنانی هم بر آن وارد است
#سیزدهمین_کتاب_۱۴۰۴ #کتاب_هایی_که_میخوانم #گفت_و_گو_های_توسعه #مقصود_فراستخواه #توسعه #نشر_طرح_نو #پژوهشکده_اقتصاد_تربیت_مدرس
#نوشتنیجات

      

20

        دوازدهمین کتاب سال 1404

کی پاپ، انیمه و تیک تاک در ایران

داوود طالقانی را از ارائه اش در برنامه جهت می شناسم که درباره حاج قاسم بود.و بعد از آن چند یادداشت از آن در فرهیختگان از ایشان دیدم. کتاب شرق گرایی، آمده است که پدیده کی پاپ و انیمه و تیک تاک را به عنوان رسانه سه کشور چین و ژاپن و کره جنوبی، بررسی کند. اول از همه بگویم که به نظرم این سه عنوان نباید کنار هم بیاید...چون از جنس هم نیستند، یعنی انیمه و کی پاپ دو سبک هنری هستند و تیک تاک یک پلتفرم است که جنس آن از این دو متفاوت است. پس بررسی این سه کنار یکدیگر به نظرم کار پسندیده ای نیست. نکته دوم این است که در زیر تیتر کتاب هم آمده: کی پاپ و انیمه و تیک تاک در ایران... اما کتاب دارد درباره تاثیر این سه مقوله در جهان و به عنوان نمونه از ایران نام می برد، حالا انیمه و کی پاپ را در ایران بحث می کند، اما به نظرم تیک تاک در ایران موضوعیتی ندارد و بیشتر در آمریکا و اروپا مطرح ، نشان به این نشان که خود کتاب هیچ بحثی راجع به تاثیر تیک تاک در ایران نیاورده است. 

کتاب با یک مقدمه آغاز می شود درباره شرق شناسی و شرق چرا موضوعیت دارد، با اینکه این بخش اطلاعات خوبی دارد اما ارتباطی به دیگر بخش های کتاب ندارد، مثلا طرح ایده ادوارد سعید درباره ی مطالعات پسااستعماری غرب چه ربطی به موضوع کی پاپ دارد؟!!! کتاب با موضوع کی پاپ شروع می شود و اطلاعات خوبی راجع به کی پاپ و گروه بی تی اس و امثال آن و طرفداران آنها که به اصطلاح آرمی یا ارتش کی پاپ می نامند، می دهد. اما در تحلیل آن زبان ناقصی دارد و تنها یک صورت بندی از وضعیت کی پاپ و نفوذ آن در ایران می دهد. در قسمت دوم نیز همین گونه است، اطلاعات خوبی راجع به انیمه های ژاپنی و طرفداران دو آتیشه آنها که اوتاکو نامیده می شوند، می دهد. و اینکه این فرم چه ارتباطی به سنت ژاپنی دارد و چرا از سامورایی به انیمه رسیده ایم و اینکه چه تاثیراتی می تواند داشته باشد مثل آیدول های جنسی نوجوان که در ژاپن رایج است. و در انتها فصل سوم آن که بدترین فصل کتاب است، به شما می گوید که چین ساختاری نئولیبرالی دارد، همین...
به نظرم کتاب می توانست به جای دویست صفحه صد صفحه یا شاید هم هشتاد صفحه باشد. فصل آخر آن حذف شود و از تکرار های زیادی کتاب که در هر فصل تکرار می شود، جلوگیری شود و نهایتا دو یادداشت بلند باشد درباره کی پاپ و انیمه و تاثیر آن بر نوجوان و جوان ایرانی ...تا اینکه بخواهد کی پاپ و انیمه و تیک تاک!! را بررسی کند و بعد بخواهد برای آن درمان هم بدهد ما هنوز در شناخت پدیده و پدیدارشناسی آن دچار خطا و اشکال هستیم، چه برسد به راه درمان آن
اما از مزیت های کتاب می توان به عنوان بدیع فصلها مثل: پیش به سوی گوگوریو جدید و... نام برد.اطلاعات کامل درباره کی پاپ و انیمه.....و از معایب کتاب می توان به پرداختن به سه موضوع که یکی از آنها از جنس دیگری است و تکرار زیاد و ساختار کشکولی کتاب که هم از محمد جواد بادین فکر نقل قول می کند و هم از علی اکبر رائفی پور و نداشتن یک هارمونی خاص و یک فصل بندی درست در کتاب، مثلا همه فصل ها خودش هم درآمد دارد و هم نتیجه ، نرسیدن به یک زبان واحد، داوود طالقانی به زبان خاصی در این کتاب نرسیده است، زبان کتاب دائما بین یک پایان نامه ارشد و یک یادداشت روزنامه ای در تعامل است و این مخاطب را اذیت می کند.
در کل اگر خواستید راجع به کی پاپ و انیمه اطلاعاتی به دست بیاورید، پیش درآمد خوبی است با تمام ایرادات ساختاری اش، البته از شماره 250 مجله دانستنیها، تیرماه 1399 که درباره کی پاپ یک شماره رفتند نیز غافل نشوید
      

22

        یازدهمین کتاب ۱۴۰۴
باغ
پرویز دوایی از روزنامه نگاران قدیم است که  سالهای سال قبل از انقلاب در این مرز و بوم قلم می زده و بعد از انقلاب به چک مهاجرت می کند و ساکن پراگ است و چندین مجموعه داستان و کتاب هایی راجع به سینما از ایشان چاپ شده است.
به نظرم قصه هایش قصه نیست. زندگی است، اکثر داستان های کتاب هیچ فراز و فرود مشخصی ندارد.اما آنچه باعث می شود که بخوانی و صفحات را ورق بزنید، توصیفات بی نظیر و فضاپردازی خاص اش است. به نظرم هرکس که متولد دهه های پنجاه و یا چهل باشد با این کتاب عشق و صفا می کند. من که متولد بعد از انقلابم با این کتاب صفا کردم چون برایم توصیف مهم است. به نظرم بیشتر با ناداستان طرف هستیم تا داستان، بیشتر تجربه شخصی است تا قصه تخیلی و اگر به توصیف و فضاپردازی در داستان علاقه دارید پیشنهاد می کنم که این کتاب را بخوانید

قسمتی از این کتاب: دستش را می گیرم، از سر گلیم بلندش می کنم. می بریمش وسط زمین و آسمان. می برمش تا سر تپه های بلند، کنار جالیز. تا چشم کار می کند سبز، خیارهای نازک خیس. صبح اول صبح، تازه آفتاب زده، بوی گلپر می آید، صدای هوهوی آب. لای یونجه ها می دویم، کفش هایمان نو می شود. روی برگ ها هنوز قطره های آب مانده، هر برگی یک قطره درشت مثل اشک چشم. یکی یک برگ می کنیم. قطره را از این برگ به آن برگ می دهیم. بچه ها چشم بستنی بازی می کنند. توی آلاچیق دشتبان سماور قل قل می کند. طناب رخت بسته اند، ملافه های سفید مثل برف، چشم آدم را می زند. یک گل میمون به دستش می دهم.دو طرفش را زور می دهد، دهن گل باز می شود، می زند به لاله گوشش، لای گل های آبی، یک جور گل های گرد تیغدار، قد سیب، زنبور لول می زند.......

#کتاب_های_۱۴۰۴ #باغ #پرویز_دوایی #نشر_نیلوفر #داستان_کوتاه #توصیفات_بی_نظیر #نوشتنیجات


      

20

        دهمین کتاب 1404
هومان

هومان یک رمان نوجوان کوتاه است که فانتزی است. هومان یک نوجوان است که در شهری به اسم نیهیپ دارد زندگی می کند شهری که توسط شداد ظالم مدیریت می شود. شداد اکثر  آدم ها را به نسناس تبدیل کرده، موجوداتی مسخ شده و مابقی انسان ها هم باید مثل اسب برای شداد کار کنند و تنها به غذای خود می اندیشند(توصیفی است از دنیای مدرن)...رمان جالب است، البته رمان نیست یک داستان بلند است که کشش رمان شدن را دارد و اتفاقا پاشنه آشیل آن همین است. کلی اتفاق را در حجم کمی ریخته است.راحت می توانست یک رمان نوجوان خوب 300 صفحه ای شود.یک چهارم ابتدایی کتاب خیلی خوب بود. ولی هرچه جلوتر می رفت به سرعت اتفاقات اضافه می شد و از فضا پردازی و توصیف کاسته می شد. خیرگی نویسنده و به تبع آن خواننده در ابتدای داستان زیاد است و هر چه جلوتر می رود بهت آن بیشتر می شود.با این حال کتاب خوبی است و به کسانی که فانتزی خوان هستند توصیه می شود. نویسنده آن محمد نصراوی(عجب اسم منسوب عجیبی) ادبیات خوانده است و ارشد ادبیات دارد و مدتی هم به لندن رفته است و در مدرسه هالوی لندن به مطالعه راجع به اتوپیا پرداخته است.  رمان نیز همین حال و هوا را دارد یک هوای  آرمانشهر_پادآرمانشهر دارد. در کل کتاب خوبی است خصوصا برای اقتباس سینمایی و انیمیشنی. حیف و هزاران حیف که فیلمنامه نویسان ما کتاب کم می خوانند و اگر بخوانند هم ایرانی نمی خوانند ولی این خوراک یک سریال انیمیشنی خیلی خفن است. اگر به میازاکی بدهید یک انیمه خوب مثل شهر اشباح از دل آن در می آورد. ای کاش این داستان دوباره نوشته می شد و این بار شرح و توضیح کافی و در چهارصد یا پانصد صفحه و نه برای نوجوان و برای همه...آنوقت اثری فوق درخشان می شد همین حالا هم خوب است ولی در این حجم کم انگار داری آب یخی را می خوری که یخ درون آن از لیوان بزرگتر است و اینطور تشنگی ات را رفع می کند ولی جگرت را خنک نمی کند، تازه نوک دماغت هم یخ می کند!!! 

#هومان #محمد_نصراوی #کتاب #کتاب_های_1404 #مهرک #اتوپیا #نوجوان


      

7

        هشتمین کتاب سال 1404

معمای توسعه (تجربه ماهاتیر و مالزی)

محمد علی افخمی از بانکداران قدیمی و ریاست هیئت مدیره بانک صنعت و معدن و بانک کارآفرین را در کارنامه خود دارد و توسعه یافتگی کشورهایی شرق دور آسیا و حاشیه خلیج، برایش مسئله بوده است و پرسش اش درباره مالزی را در قالب یک کتاب جمع آوری کرده است. او در  قسمت سخن مولف که یک مقدمه خوب است اطلاعات جزئی از اوضاع حال حاضر  اقتصاد مالزی به می دهد و به ما می گوید که جی دی پی مالزی طی بیست سال از 24 میلیارد به 365 میلیارد رسیده است(یعنی 15 برابر) و در همین مقدمه می گوید که آنها به جای جایگزینی واردات به توسعه صادرات روی آورده اند و بیشترین قسمت صادرات آنها مدارهای یکپارچه الکترونیک و نیمه هادی(36 درصد) است. و بعد از زبان ماهاتیر محمد می گوید: ما در مالزی درباره رویکرد استفاده از گاو، بیشتر به دوشیدن شیر او توجه داریم، در حالی که برخی کشورها خود را با شاخ گاو درگیر و با او گلاویز شده اند... و این خلاصه تمام کتاب است.مالزی سیاستی را اتخاذ کرده است که باید در نظم نوین جهانی یک نقش نه اساسی بلکه جای خالی را پر کنیم، و جای خالی چیست؟ تولید مدارهای نیمه هادی برای صنایع هایتک چین و آمریکا که به ترتیب 13 و 10 درصد به آن کشورها صادرات دارد و کمترین منازعه با قدرت های دنیا. در بخش بعدی کتاب زندگی نامه ای از ماهاتیر محمد می خوانیم که چطور از پزشکی که در 32 سالگی مطب زده بود به عالم سیاست ورود می کند و 20 سال نخست وزیر مالزی می شود.در قسمت بعدی کتاب با عنوان ماهاتیر محمد چگونه می اندیشد، اندیشه ماهاتیر بن محمد که چه کارهایی انجام داده است را از زبان خودش می شنویم، اینکه جوانانی را می فرستد که در بهترین دانشگاه های جهان مدیریت بخوانند  و زمانی که ظرفیت دریایی مالزی را می بیند به وزیر مربوطه می گوید که برو  و بهترین بنادر جهان را ببین و تجربه آنها را بیاموز و در اینجا پیاده کن و طی ده سال صادرات خود را از بنادرش،900 برابر می کند و یا چطور صنعت گردشگری خود را متحول می کند که در طی بیست سال درآمد آنها از این صنعت 60 برابر می شود( جالب است بدانید که مالزی مسلمان نشین مثل عربستان شهر ها را به چند صورت تقسیم بندی کرده است، سواحل آزاد است و بعضی از شهر ها پوشش تا حدودی مسئله است و بعضی از شهرها بسیار سفت و سخت است)
در دیگر قسمت های کتاب، سخنرانی های ماهاتیر محمد را در اجلاس های مختلف آورده است، سخنرانی در کنفرانس منطقه ای مالزی،هشتمین اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی، اجلاس گروه 8 در بنگلادش و....او در تمام این سخنرانی ها بر روی وحدت مسلمین خیلی تاکید دارد و اینکه باید مسلمانان که روزی تا اروپا را گرفته بودند، توسعه یافته شوند. او در بعضی از سخنرانی ها از فلسطین نیز دفاع می کند و اسرائیل را محکوم می کند حتی در سخنرانی اش در سازمان ملل دربرابر بربریت میانماری ها و کشتن مسلمانان، موضع می گیرد اما اول اش می گوید که سیاست هر کشور به خودش مربوط است! ماهاتیر محمد مثل الهام علی اف گاو نیست که به اسرائیل کمک کند، اما نهایت حمایت اش مواضع ای است که گاهی به صورت سوسکی و محتاطانه می گیرد و می گوید: سیاست خوب برای هر کشوری این است که از دشمنان اش بکاهد و مثل خمینی کبیر جگر ندارد که بگوید برای من مهم نیست چقدر دشمن دارم یا دشمن من چه اندازه ای است، من از حق دفاع می کنم. مالزی نمی تواند مثل ایران بایستد چون هم بانک چین را در کشور خودش دارد هم بانک آمریکا را و هم دویچه بانک آلمان را و هم بانک ابوظبی و ....و شرکت های بیمه از زوریخ تا مونیخ را در خود جای داده است. پیوست انتهای کتاب تاریخچه مالزی است و اطلاعاتی درباره ی اینکه محصول اصلی کشاورزی مالزی پالم و کائوچو است. یک پیوست هم درباره نظام بانکداری آنها است که آنها دو بانک دارند یک بانک که با بانک سوئیس منطبق است و یک سیستم بانکداری اسلامی که کاملا قیود اسلامی را رعایت می کند . در کل کتاب خوبی است برای اولین مواجهه با مالزی و ماهاتیر محمد و دیدن سوژه تاریخی توسعه مالزی، اما این را باید درنظر بگیریم که دوربین و قاب نویسنده از منظره، قابی است که هیچ عیبی از آن را متوجه دیدگان شما نمی کند، مثلا به شما این را نمی گوید که مالزی عملا ارتش خود را از بین برده است و اگر مخاطره ای برای او ایجاد شود هیچ کنشی جز شل کردن و لذت بردن ندارد، ادوات نظامی مالزی را با سیصد هزار کیلومتر مربع خاک، اگر بخوانید از یک تیپ در یک شهرستان ایران کمتر است، آن هم درزمانه پساترامپیسم که آلمان نیز از کاهش بودجه نظامی خود پشیمان شده و در حال توسعه آن است. در کل راوی این کتاب اگر عبدالناصر همتی بود تفاوتی در ارائه او از مالزی نمی دیدیم.


      

55

        هفتمین کتاب سال ۱۴۰۴

گفت و گوهای توسعه (روایت محمود)

پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس با همکاری انتشارات طرح نو، سلسله جلساتی را ترتیب دادند که با ده تن از صاحب نظرهای حوزه توسعه در ایران که دغدغه و پروژه فکری شان توسعه نیافتگی است، صحبت کنند. دبیر این جلسات نیز دکتر محسن رنانی است که خود از صاحب نظرهای توسعه در ایران است.
اولین کتاب این مجموعه روایت محمود است، محمود که می گویی اگر ادبی باشید سریع ذهنتان به دولت آبادی یا احمد محمود متبادر می شود و اگر سیاسی باشید به محمود احمدی نژاد، اما این محمود آدم تئوریکی است که در لایه پیدا و پنهان سیاست، ظهور و بروز داشته است. دکتر محمود سریع القلم که بعد از دوران دبیرستان به آمریکا می رود تا مقطع دکتری به آمریکا می رود و در سال ۱۳۶۶ به ایران می آید و سال ۱۳۸۵ استاد تمام علوم  دانشگاه شهید بهشتی می شود.
کتاب از دو قسمت تشکیل شده است، قسمت اول ایده اصلی، و قسمت دوم نقد ایده های او توسط محسن رنانی است.
دکتر سریع القلم یکی از علل اصلی توسعه نیافتگی ایران را اقتدارگرایی می داند که بعد از مشروطه تا به امروز همراه ما است. اقتدار گرایی از منظر او یعنی اینکه ما نباید در جهان، فریاد انا رجل سر دهیم او می گوید ((ما به فکر نزاع با جهان هستیم))
((ما به جای سیاست خارجی تقابل گرا و حفظ تمامیت ارزی و بقای نظام سیاسی باید به سمت ریز نگری های جزئی و دقیق و معطوف به توسعه برویم)) او می گوید ما (( هنوز احساس راحتی با جهانی بودن نداریم)) او می گوید(( ما باید به سمت نظم جهانی برویم اما غرور ایرانی آن را بر نمی تابد)).او می گوید ((تفاوتی میان شانگهای و پاریس و نیویورک و فرانکفورت وجود ندارد)) 
او درباره شخصیت اقتدارگرای ایرانی می گوید: (( ایرانی ها مردمانی، دنیا دوست، فخرفروش، خوش گذران، و در تفریح اهل افراط و حسود و نقد ناپذیر و به راحتی و به طرفه العینی به کشور خود خیانت می کنند،  و در یک کلام به شدت خود محور هستند))
او یکی از عوامل توسعه را تخصص گرایی و احترام به علم می داند که در ایران وجود ندارد و یکی دیگر از این عوامل را شکل نگرفتن ساز و کارهای بوروکراتیک می داند

در قسمت نقد و بررسی هم محسن رنانی چندین توهین دیگر بر ایرانیان اضافه می کند و می گوید: ایرانی ها تمسک به ظاهری ادیبانه و اخلاقی و در باطن ریاکار، اقتدارگرا و خودخواه و .... و ایشان می فرماید که راهکار های دکتر سریع القلم هم منجر به توسعه نمی شود و منجر به اقتدارگرایی می شود.

پ.ن: واقعا نمی دانم در جواب این آقایان که اینقدر ساده اندیشانه و بسیط به نظم جهانی نگاه می کنند که شانگهای و پاریس و منهتن و تهران در نظر آنها تفاوتی ندارد باید چه گفت از این بدتر، توهین به انسان ایرانی است برای رسیدن به توسعه ای خیالی که از آمریکا و اروپا در ذهن خود ساخته اند
دکتر سریع القلم بهترین روش تحلیل را مقایسه می داند و در این مقایسه از هیچ تحقیر و توهینی نسبت به ایرانی جماعت فروگذاری نکرده است. و از یک استاد دانشگاه خیلی بعید است این نگاه و وای به حال آکادمی های ما و ریاست جمهوری ما که مشاورانی با چنین دیدگاه هایی دارند.

به هر حال مجموعه خوب و قابل استفاده ای است با اینکه با بخش اکثر نظرها همراه نیستم اما تدوین و مدون کردن این نظرات کاری گرانقدر و گران سنگ است که ما در مقابل آن چیزی برای عرضه ندار یم


#کتاب_هایی_که_خواندم #توسعه #گفت_و_گو_های_توسعه #روایت_محمود #سریع_القلم #کتاب_های_۱۴۰۴ #کتاب_های_توسعه #نشر_طرح_نو


      

3

        ششمین کتاب سال ۱۴۰۴

ملی خرسه و استاد زنبور

این کتاب یکی کتاب اقتباسی است که از رساله کوتاه و بیست صفحه ای فی حاله الطفولیه از فیلسوف شهیر اشراقی، شیخ شهاب الدین سهره وردی الهام گرفته شده است. 
کتاب خوبی بود و داستان خوب روایت می شد ولی به نظرم تعدد شخصیت ها برای کودک، زیاد بود. همانطور که در روساله اصلی که برای بزرگسال است ما تنها یک بط(مرغابی) و سمندر را داریم 
و در اینجا ما شش شخصیت داریم: استاد زنبور و زنبوری و زنبورک و بلی و ملی و رودی گرده دزد
به نظرم هرچه شخصیت کمتر باشد، فهم آن برای کودک ساده تر است و نویسنده راحت تر می تواند مفهوم را به کودک برساند، البته که اضافه کردن شخصیت نیز  از بابت هایی می تواند به نویسنده کمک کند و این دو رویکرد است یا می توانید با سبک کردن بالگرد خود به پرواز کمک کنید یا یک پره به پروانه آن اضافه کنید، به هر حال به نظرم برای داستان کودک باید هرچه می شود شخصیت و نام ها را کمتر کرد. خصوصا که این داستان نمادین و تمثیلی باشد
قصه از جایی شروع می شود که ملی با تمام سختی های پیش رو، عسل می دزدد و می خورد و یک روز که خسته از این کار شده می شنود که استاد زنبوز به سه زنبور دیگر دارد آموزش درست کردن عسل را می دهد و ملی می پرد بین آنها و از استاد زنبور خواهش می کند به او نیز آموزش درست کردن عسل را بدهد و ....
رساله فی حاله الطفولیه درباره طی طریق است و اینکه باید در این راه استاد داشت و به صحبت های او گوش فرا داد.


#کتاب_های_۱۴۰۴ #کتاب #قصه #کودک #داستان_فلسفی #شیخ_اشراق


      

8

        پنجمین سال ۱۴۰۴ 
کتاب را وقتی از فروشنده اش گرفتم گفت خودم و خانم ام خواندیم و متوجه نشدیم چه می خواهد بگوید. من اما با پیش فرض به سراغ کتاب نرفتم، تصویر سازی های زیبایش را بهانه ای برای فهمیدن کردم اما هرچه جلو می رفتم کمتر می فهمیدم  تا اینکه از یک جایی جلوتر متوجه شدم این کتاب برای کودکان نیست حتی برای نوجوانان نیست حتی برای والدین هم نیست حتی اگر خود شیخ اشراق هم بیاید و بخواند واشر سر سیلندر می زند. آخر پدرآمرزیده کتاب کودک که می نویسی یکجوری بنویس که والدین هم متوجه بشوند 
خود نویسنده در حال اشراق نوشته و اصلا متوجه نبوده که یکهو چطور وسط مکالمه گرگ سیاه (شبرنگ ) با عقاب یکهو لاک پشت می آید اصلا خود عقاب چطور می آید وسط مکالمه پوپک و شبرنگ 
یا کرم شب تاب چطور می آید ....خلاصه که داستان های عرفانی به اندازه کافی رمزآلود و سخت فهم هستند آنوقت شما اگر بخواهید چند داستان را باهم قاطی کرده و بر سختی اش بیافزایید به نظرم کار اشتباهی انجام می دهید حتی برای بزرگسالان چه برسد برای کودکان 
نویسنده در ابتدا می گوید این داستان را از با الهام از رساله صفیر سیمرغ و رساله عقل سرخ و رساله آواز پر جبرئیل و حکمه الاشراق سهره وردی، الهام گرفته است.  
قسمت کوتاهی از هرکدام از این رساله ها برای خلق یک زیبای کودک کافی است و ترکیب این رساله ها با قصه های متعدد به قول فارماکولوژیست ها، بالاتر از پنجره درمانی است و به دوز سمی و کشندگی می رسد
      

8

        چهارمین کتاب سال 1404

وقتی کتاب را در کتابفروشی باب الجواد دیدم تردید داشتم که آن را بخرم، زیرا که دنبال کتاب مهاتما گاندی رومن رولان می گشتم ولی این ناگهان خودش را پدیدار ساخت و  دیدن نام یک فقیه نام ناآشنای رازی(از اهالی ری) و بعد تصحیح نام آقای رسول چعفریان به عنوان مصحح و بعد عنوانی که که آن را تا به حال نشنیده بودم، دلیلی بود بر چسبیدن انگشتان دستم بر عطف کتاب و باز کردن کتاب و تورق آن، اما بیش از همه موارد مذکور زیر تیتر فقه فارسی بیشتر از همه من را جذب کرد. بعد از کتاب آقای فلاح زاده دیگر فقه فارسی نخوانده بودم، خصوصا اینکه کتاب مربوط به قرن هفتم است و نثر آن باید شیرین باشد چون تاریخ بیهقی، پس با همه این تفاسیر کتاب را گرفتم و تورق کردم و قیمت 65 هزار تومانی آن همه و همه مجموعه ای را تشکیل داد که این کتاب را بخرم. کتاب به دو قسمت تقسیم می شود.تقریبا نیمی از کتاب مقدمه ای است درباره عالم نام ناآشنای ری شهری یعنی محمد بن حسین بن حسن رازی و مدرسه ری که در کنار مدرسه قم، دو مدرسه مهم فقهی تشیع در تاریخ بوده اند. جناب محمد بن حسین رازی یک متکلم و مورخ شیعه است و کتاب های کلامی از ایشان به جای مانده است ایشان می گوید که مردمان منطقه ری از من خواستند که یک کتاب فقهی فارسی برای آنها بنویسم و من نیز این کار را کردم. قسمت دوم کتا که همان متن فقهی است بسیار کوتاه است با نثری بسیار شیرین که پر از کلمات سره فارسی است. اگر هوس کرده اید که یکدور مباحث فقهی و احکام کوتاه بخوانید که نثری شیرین و دلپذیر داشته باشد بسیار کتاب کتاب مناسبی است البته که باید توجه داشت که برخی از فروعات مربوط به قرن های گذشته است و امروز کاربردی ندارد مثلا در کتاب مکاسب می گوید: روا باشد استخوان فیل فروختن و از آن شانه درست کردن! و یا در باب خمس پس از ذکر این که،سه قسمت از خمس را باید به یتیمان و مسکینان و ابناء السبیل آل محمد داد بعد از آن می گوید: سه قسمت دیگر که حق امام بود، جای حصین محکم کنند، در زیر زمین که چون امام ظاهر شود، گنجها ظاهر می شود! و ...در کل کتاب خوبی است اگر مسئله شما هم نیست بازهم ارزش خواندن را دارد
      

14

        سومین کتاب سال ۱۴۰۴

هانس گئورک گادامر فیلسوفی است که به شدت به قرن بیستم علاقه مند بوده است زیرا که در 1900به دنیا می آید و 2002تشت رحمت را سر می کشد.عمری به بلندای یک قرن و تفلسفی صد ساله باعث شده آثار بسیاری از او به یادگار بماند که همه بر اساس تفکر او مبنی بر هرمنوتیک فلسفی است. او با کتاب حقیقت و روش خود را ماندگار کرد و سخنرانی های بسیاری در موضوعات مختلف انجام داد.مثلا صحبت های او درباره هرمنوتیک و پزشکی را فردی گردآوری کرده و کتاب ((رازوارگی سلامت))را پدید آورده است.
کتاب حاضر به کوشش رابرت پاسلیک استاد زبان و ادبیات آلمانی که علاقه خاصی به هرمنوتیک فلسفی گادامر داشته، جمع آوری شده است.
کتاب مشتمل بر جمع آوری قسمت هایی از مقالات و سخنرانی گادامر است که در بینابین آن دکترپاسلیک به شرح و تقریر آن مباحث می پردازد.

کتاب از سه بخش تشکیل است و هر بخش مربوط به یک شاعر است. بخش او مربوط گوته است. گوته که یکی از پایه گذاران رمانتیسم است و ما ایرانی ها برای علاقه او به حافظ و نوشتن کتابی در این باره او را بیشتر می شناسیم. در بخش دوم راجع به هولدرلین صحبت می کند که یکی از سردمداران ایده‌آلیستیم است. او در جوانی به هگل فیلسوف معروف اواخر  قرن  هجدهم و اویل قرن نوزدهم، در مدرسه ینا، هم بحث و دوست صمیمی بوده است و تاریخ به ما می گوید که او تأثیر عمیقی بر تشکیل اندیشه های ابتدایی هگل جوان داشته است و هنوز نامه نگاری آنها موجود است.اما جدا بر تاثیرش بر هگل و شلینگ، که هردو از قله های ایده آلیسم آلمانی هستند خود او نیز اندیشه های والایی داشته است که در متون او موج می زند. در بخش سوم هم به بررسی آثار ریلکه می پردازد فردی که نیچه تا هایدگر او را ستوده اند و می گویند بر صادق هدایت خیلی تاثیر عمیقی گذاشته است.
در هر سه بخش نویسنده قسمتی از اشعار شاعران را می آورد و قسمتی از تفسیر گادامر را می آورد و در ذیل آن، به بهترین وجه، آن را تقریر و شرح میدهد.

 شعر متاسفانه مثل داستان نیست. چون از دو عنصر محتوا و ریتم ساخته شده است.و در ترجمه ریتم و موسیقی شعر ابدا منتقل نمی شود، لذا ما نثر می خوانیم و هیچوقت از شعر گوته لذت نمی بریم آنطور که باید درست مانند وقتی که این بیت را به انگلیسی ترجمه کنید؛ قیامت قامت و قامت قیامت_قیامت می کند این قد و قامت
ترجمه این بیت به زبانی غیر از زبان مبدا، چقدر خنک است چون موسیقی آن و بازی زبانی زیبای شاعر را متوجه نمی شوند و بسیاری از صناعات ادبی را همینطور،ترجمه شعرهای ریلکه و هولدرلین و گوته برای ما اینگونه است. پس از معانی شعر های آنها لذت بردم در متن اما شعری ندیدم زیرا موسیقی ای نیافتم. این کتاب برای آشنایی حداقلی با این شاعران و تمرین و شناخت تفسیر هرمنوتیکی و امتزاج افق های مفسر و متن و ماتن، کتاب خوبی است.
این کتاب خوب را خانم زهرازواریان نوشته است و دکتر بیژن عبدالکریمی، ویراستار علمی آن است و انتشارات نقش و نگار آن را روانه بازار کرده است
      

41

        این کتاب را اواخر سال ۱۴۰۳ شروع کردم و اوایل ۱۴۰۴ یعنی امروز تمام شد. کتاب یک رمان نوجوان است اگر خیلی بزرگسال هستید و نوجوان درون ندارید و مثل یک انسان پنجاه و پنج ساله دوست دارید یک رمان اگزیستانس و معناگرایانه بخوانید و سیگاری دودکنید و ...اصلا به درد شما نمی خورد، از قیدش بگذرید
اما اگرنوجوان هستید یا مثل من با نوجوان ها زیاد می پلکید و می خواهید در فضایشان باشید، به نظرم انتخاب خوبی است. و این تعریف فارغ از موضوع است. چون فلسطین سریع رگ های غیرت و حمیت را به جوش می آورد و نمی گذارد با مغزی سرد و قلبی گرم، کتاب انتخاب کنید. پس فارغ از قضیه موضوع کتاب، ما با یک رمان خوب و استاندارد نوجوان سر و کار داریم. درست است که ریتم ابتدایی کتاب کند است و یک سوم انتهایی کتاب اوج کشمکش ها است، اما توصیفات و شخصیت پردازی های خوب این خلا را تا حدودی جبران می کند. 
رمان قصه کریم عبودی است نوجوانی عشق فوتبال که در گوشه ای از شهر رام الله و کرانه باختری زندگی می کند و دو دوست دارد به نام هوپر و ....(بیش از این بگویم اسپویل می شود)
و اما حالا رمان را با موضوع اش مورد بررسی قرار دهیم.
به نظرم خوب نتوانسته بود فلسطین را شرح دهد، از طرفی هم خوب توانسته بود، یعنی چی این جمله، یعنی نوشتن داستان درباره فلسطین یک امر سهل و ممتنع است، صعب مستعصب است. شما از یک بریتانیایی چه انتظاری داری، تازه با آن نگاه های نژاد پرستانه و مستشرقی شان که ادوارد سعید در کتاب اورینتالیسم خود آورده
این ها نه‌ فلسطین را، مای شرقی توسعه نیافته را، کلا از بالا به پایین نگاه می کنند. با این حال، من می گویم خانم الیزابت لرد انگلستانی نسبت به جبر جغرافیایی و هزاران مایل دور بودنش از فلسطین خیلی خوب نوشته لااقل از ما که خیلی نزدیک تریم و پنجاه سال است که روز قدس داریم و فلسطین یکی از اولویت های حاکمیتی است، خیلی خیلی بهتر نوشته است. تقریبا من قصه و داستان خوبی در ایران ندیدم که راجع به فلسطین نوشته شده باشد
پس از این بابت خوب است. و از بابت همان نگاه های شرق شناسانه و تجربه نزیسته های نویسنده(البته انتهای کتاب ، ناشر محترم نوشته هیچ کس جز الیزابت لرد که مدتی در خاورمیانه زیسته لایق نوشتن چنین اثری نبود، اولا برادر من هومر که نیست، ایلیاد و هومر سروده باشد، ثانیا کجای خاور میانه زیسته که اوضایش مثل فلسطین است حتی لبنان هم شبیه فلسطین نیست، البته اگر مدتی در قطر یا امارات بوده که آنجا خیلی شبیه است!) که یک جاهایی توی ذوق می زد و انگار یک جاهایی بچه های دروازه‌ ری دارند فوتبال بازی می کنند. اما در کل می گویم رمان خوبی است. در این نبود اثر هنری راجع به فلسطین( اثر زیاد است اثر هنری!)‌کتاب قابل توجهی است. با توجه به بعد مسافت و تجربه نزیسته، نویسنده به خوبی توانسته آن خفقان آمیخته با درد و رنج و ترسی که در کرانه باختری جا خوش کرده را به ما یادآوری کند. به ما یادآوری کند که چرا انسان فلسطینی ۷ اکتبر را رقم زد. به اینکه به مزخرفات امثال مهدی تدینی گوش ندهیم که هفت اکتبر  تله اسرائیل بود. هفت اکتبر یک امر طبیعی و فیزیولوژیک است. ترکیدن دملی چرکین که پر است از تنفر و صداهای فروخفته...ای کاش این کتاب را در نوجوانی ام می خواندم. اساسا ج.ا که فلسطین در اوج اولویت هایش است هیچ طرح آموزشی ای برای بچه هایش ندارد که این امر را بیشتر بدانند. من هنوز با این سنم نمی دانم اردن در کدام قسمت فلسطین است. اما می دانم مکزیک کجای آمریکا است یا کشورهای شمال اسکاندیناوی....در این نبود برنامه ها و اولویت های آموزشی در مدارس، به نظرم این کتاب را بدهید بخوانند دانش آموزان
تا کمی با فلسطین و رنج هایش، با نوجوانان فلسطینی و وسعت وجودیشان بیشتر آشنا شوند که یادشان برود درد های کوچک و فانتزی و صورتی و پفکی خودشان که در برابر دردهای آنها میکروسکوپی است و هیچ است.
یک نکته دیگر که این کتاب داشت قصه خودش را روی عشق های تینیجری بنا نکرده بود. برادر کریم یعنی جمال،  عاشق ویولت بود اما داستان روی این بنا نشده بود. کل تعلیق قصه روی یک چیز دیگر بود و این در حد یک برگ بود از کل درخت داستان. بعدشم طرف انگلیسیه، انتظار دارید مثلا چی بنویسه...اما من آخوند ملبس داستان نویس می شناسم که هر وقت قصه برای نوجوان می نویسه حتما یک عشق تینیجری را محور پیرنگ داستان می گذارد. حالا این خوبه بزرگوار داستان صدر اسلام رو با پیرنگ تینیجری می نویسه...بابا این عشق تینیجری اون زمان نبوده، یک مفهوم آناکرونیزم هستش قوربونت برم...حداقل یک شخصیت تاریخی رو برای فروش بیشتر کتابت عاشق دخترعمه اش نکن برادر، این فوله حداقل از شما که طلبه هستی انتظار نداریم برادر، استاد، از ریش سفیدت انتظار نداریم
این کتاب رو به آن دسته از عزیزان خصوصا طلاب دست به قلم نوجوان نویس که فکر می کنند تنها روش تعلیق، آوردن یک عشق آبکی تینیجری است که نه منتهی به ازدواج میشه نه منتهی به.... می خواهند داستان خود را بفروش کنند توصیه می کنم که بخوانند 
که ببینند می شود انگلیسی بود و یک داستان نوشت که بنای اصلی فرویدیجات نباشد و جذاب باشد و بفروش
نکته آخر ترجمه فوق العاده کتاب بود که واقعا باید به خانم علی پور دست مریزاد گفت


      

28

        من کتاب را نخواندم، اما ۲۹ جلسه ای که استاد یزدان پناه شرح این رساله را می دادند را گوش دادم، پس می توانم بگویم که این کتاب را صوتی گوش دادم. این کتاب، منقح شده این جلسات است.
و شرح رساله ای از شیخ شهید، چاقوی دسته زنجان عرفان، شیخ شهاب الدین سهره وردی است که سرش بوی قورمه سبزی می داد و در جوانی به خاطر زبان سرخش بر بالای دار رفت. این شهید نابغه جوان، در کنار فارابی و بوعلی و ملاصدرا، یکی از چهار فیلسوف  بزرگ ایرانی است و با اینکه ۳۸ سال بیشتر عمر نکرد اما مکتبی فلسفی را پایه گذاری کرد، مکتب اشراق را.سهره وردی با استفاده از آموزه های گنوسی ها و پیروانشان چون فلوطین و آموزه های افلاطون و ترکیب آن با عرفان خسروانی و فهلویون که برای ایران باستان بودند فلسفه اشراق را پی ریزی کرد. در فلسفه شیخ شهاب الدین سهره وردی، نور مهمترین رکن است.من این شب های احیا وقتی به فراز ۴۷ جوشن کبیر می رسم، می گویم فراز شیخ اشراق: یا نور النور یا منور النور یا خالق النور و ....این بزرگوار اهل قصه و داستان هم بوده و چند رساله داستان وار و قصه مانند دارد چون قصه غربت غربی، عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، لغت موران و ....لغت موران یکی از این رساله ها است که ۱۲ قصه دارد، در هرکدام از این قصه ها با زبان رمزگونه یکی از نکات سلوک را شیخ توضیح می دهد. لغت موران را قبلا چندبار خوانده بودم، اما توضیحات استاد یزدان پناه بسیار جامع و کافی بود گاهی آنقدر پر و لبریز می شدم که شعشعه های وجودی ام را چنان منقبض می کرد که در حال ترکیدن بودم(دوستانی که اصوات ایشان را گوش می دهند می دانند که ایشان چقدر تکرار و چقدار پرحجم و زیاد توضییح و تفصیل دارند، خصوصا اگر روحیه دانشجویی داشته باشی و فست فودی و مثل طلبه ها صبر ایوب آموزشی!!نداشته باشی)خلاصه این رساله کوتاه ده دوازده صفحه است.اما تقریر جلسات استاد که کتاب حاضر است، ۳۰۰ صفحه شده است. اما به حق ایشان بسیار مسلط بودند بر موضوع و کر و فر و حاشیه هایشان بسیار جذاب بود و مطلب را مغز پخت می کرد و به عمق جانتان می نشاند. این اولین کتاب سال جدید بود که خواندم و تمام اش کردم و بسیار به شیخ اشراق علاقه پیدا کردم، دوست دارم دیگر کتاب های شیخ اشراق را هم بخوانم حتی حکمه الاشراق را !! خلاصه سالی که با نور شروع شده است انشالله به نور می انجامد
      

21

        کتاب از دو رساله شیخ اشراق فی حاله الطفولیه و یکی از فصول رساله لغت موران از شیخ شهاب الدین سهره وردی، الهام گرفته شده است.
قصه یک کرم شب تاب است که چون از منبع نور دور می شود و به اعماق دریا می رود، دیگر نوری برایش باقی نمی ماند که با قصه ی  فصل ششم از رساله لغت موران شیخ شهید، سهره وردی 
ترکیب شده است. قصه ای که اینطور شروع می شود: وقتی، خفاشی چند را با حربا(آفتاب پرست) خصومت افتاد....تعدادی خفاش با یک آفتاب پرست به مشکل میخورند و بعد او را در آفتاب رها می کنند!
نویسنده استادانه این دو داستان را با یکدیگر ترکیب کرده است.

داستان، داستان روانی است و تصویرگری هم عالی است، اما به نظرم اثر یک عدم هارمونی دارد بین تصویر سازی که کودکانه است و متن که به نظرم بیشتر برای نوجوان است، چه به لحاظ حجم متن چه به لحاظ شوخی ها و بازی ها زبانی اش، اگر این دو هماهنگ می شدند به نظرم کار اثری فاخر از کار در می آمد، حال آنکه الان هم اثری خوب و قابل است

ممنون از نویسنده اش خانم فتحی که اینقدر دغدغه داشته است که اثر رمزآلود و داستانی فیلسوف مکتب ساز ایرانی، شهید راه نور
شیخ اشراق را بازآفرینی کند و به نظرم مسیر درستی است. ممنون از نشر ثالث که انتظار نداشتم چنین کتابی را چاپ کنند حال آنکه من این نشر را با آثار روشنفکرانه اش می شناسم نه آثاری که پای در سنت دارند، از این بابت از ناشر هم بسیار متشکرم

این مسیرها، مسیرهای میمون و مبارکی است و می بینیم افرادی که شاید با ظاهرشان قضاوتشان می کنیم از ما در بازخوانی تراث اندیشه ای خود برای نسل کودک و نوجوان، جلو تر هستند و افرادی که اسم و تمنای سنت را دارند نه سراغ این کتب می روند و نه ناشرهای معروف دل در گرو سنت، چنین آثاری را چاپ می کنند 
و فقط در مرحله دل در گرو سنت باقی مانده اند



      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

        کتاب فوق العاده ای بودد. چینوا آچه به که خود آفریقایی است، تصویری حقیقی از آفریقا به ما نشان می دهد که چطور با آمدن استعمار و سفید پوستان کل اتحاد قبیله ها از هم پاشید. آن چیزی که مدرنیته می خواهد یک دست کردن و یونیفورم کردن همه است، نمی داند که آن قانون که فردی سفید برای سیاه ها می نویسد چقدر مسموم است. البته او خوب می داند و برای اینکه بتواند آنها را تحت سیطره خود قرار بدهد باید این کار را بکند...این رمان آنطور  که باید و شاید در ایران مطرح نشد و این را هم می توان اینطور تحلیل کرد که جریان های ادبی این مملکت خیلی دل در گرو استعمار دارد!!به همین خاطر چینوا آچه به را در سبد افراد نمی گذارد...گرچه اگر خیلی نیک بنگریم این رمان آنقدر چهره بدی از سفیدها منتشر نمی کند.مثلا مستر براوون آدم خوبی بود و جانشین اش مستر اسمیت کمی توی ذوق می زد. بلاخره آچه به هم در آمریکا زندگی کرده و نون دانشگاه براوون را خورده و اگر سختگیرانه نگاه کنیم نظریه پسااستعماری ادوارد سعید هم تمجیدهایی از آمریکا دارد.اما اگر اینقدر سختگیری کنیم هیچ چیز باقی نمی ماند چون همه ما در دل خود از بابت هایی آمریکا را تمجید می کنیم و استعمار را می ستاییم. پس آچه به را می ستایم که خلاف جریان شنا کرده و غیرت و حمیّت خود را نسبت به وطن خود آفریقا از دست نداده است. فارغ از محتوا، فرم هم به صورت عالی در آمده است و شما یک رمان خوب و با کیفیت را می خوانید از فضای قبایل آفریقایی، فضایی که بسیار از شما دور است و ابدا خسته نمی شوید. این کتاب را که جایزه بوکر 2007 گرفته است و  به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است و هشت میلیون نسخه از آن فروش رفته را به شما معرفی می کنم و از شما می خواهم که این کتاب را بخوانید. ترجمه کامروا ابراهیمی از نشر افراز،  بسیار روان و عالی و خواندنی بود.
      

22

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.