وقتی متوجه شدم نویسندهی این کتاب هرگز موفق به تمام کردن آن نشده و از دنيا رفته کمی در خواندنش مردد شدم. حس بد شنیدن حرفی نصفه و نیمه...
با این حال دو عامل باعث شد کتاب را دست بگیرم:
-این کتاب آخرین حرفها و تفکرات یک نویسنده بودو آن هم چه نویسندهای لئونید آندریف👌
- راوی داستان "شیطان" بود. نگاه کردن به انسان از نگاه شیطان به نظرم ایدهی جالبی بود
و در نهایت با ایدهی نویسنده در این مورد که : شاید اینکه انجام کارهای بد و شرورانه را گردن عاملی بیرونی به نام "شیطان" بیاندازیم تنها یک خودفریبی است و همه چیز در درون خود ماست. چه خیر و چه شر. بسیار موافق بودم.
در انتها باید اعتراف کنم از نگاه آندری یف به زن در این کتاب به عنوان یک زن چندان راضی نبودم 😊