سوده عابدی

سوده عابدی

بلاگر
@Soodehlibrary

91 دنبال شده

237 دنبال کننده

                کتاب‌خوان غیر حرفه‌ای
سفیر کتاب‌ِبوکزیستو 
              
Bookishow_

یادداشت‌ها

نمایش همه
        خانم عایده سرور، بانویی که قسمت نشد در امضای کتاب ببینمشان، چون همان روز خبر شهادت پسرشان را به ایشان دادند و به جمع ما نیامدند. بانوی مقاومت و نمونه‌ای بسیار خوب از زن طراز انقلاب اسلامی، بله انقلاب اسلامی، چون این یک تفکر و ایدئولوژی است و محدود به جغرافیا و مرز خاصی نمی‌شود.
کتاب خوش‌خوان و روانی بود با اینکه نویسنده ابتدا باید ترجمه می‌کردند و بعد می‌نوشتند اما متن یک دستی داشت.
اطلاعات خوبی درباره لبنان در پاورقی‌ها آورده شده و خواننده را با حال و هوای داستان و مکان این اتفاقات بیشتر همراه می‌کند.
شخصیت این بانو، جستجو و شجاعت او برای رسیدن به حقیقت و بعد پایداری در این مسیر، مساله‌ای بود که من را تحت تاثیر قرار داد.

نوشتن یادداشت به این کوتاهی برای این کتاب و این بانو و شهید بزرگوار و با کراماتشان، حق مطلب را ادا نمی‌کند.
توصیه می‌کنم اگر از روحیه‌ی حماسی، مقاومت و انقلابی خوشتان می‌آید حتما این کتاب را بخوانید.
      

6

        این کتاب همانطور که روی جلد نوشته یک مجموعه جستار درباره زندگی در  کنار یا در دامان ادبیات و هنر است. 
(جستار به روایت‌هایی شخصی و صمیمی گفته می‌شود که به موضوعی کمابیش تخصصی و علمی می‌پردازد و در عین حال، سختی یک متن علمی را ندارد.)
زیدی اسمیت نویسنده ای که در اوایل جوانی به فردی مشهور با کتابی پرفروش تبدیل شده، اعتقاد دارد که بی ثباتی در عقیده و تغییر باور، می‌تواند اتفاق بیفتد و   لزومی بر پوشاندن آن نیست.
او در این جستارها، بلوغ فکری و رشدی را که در مسیر نوشتن به آن دست یافته به خواننده نشان می‌دهد. 
اسمیت  می‌گوید که زندگی وجوه متفاوتی دارد و ما همیشه، همه‌ی آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم.
جستارهای این کتاب، از نوشتن درباره رمان‌هایش، زندگی خانوادگی‌اش تا بررسی تفکر و نگاه فلسفی دو نویسنده معروف درباره نوع متن و نوع خواننده را در بر می‌گیرد.
به نظر من این کتاب برای مخاطب علاقه‌مند به نوشتن یا به مطالعه جستار،  یا در حالت کلی‌تر مخاطبان نشر اطراف، کتاب جذابی‌ست. 


      

35

        اولش جذاب بود، از جایی به بعد دیگه حوصله‌ی تموم کردنش رو نداشتم. از ریتم، جذابیت و هرچیز دیگری افتاد. حتی همین الان که نوشتم خوانده‌ام، هنوز تو صفحه‌های آخر گیر کردم و نمیخونمش.
داستان زندگی پنج برادر از یک پدر و درواقع داستان مرگ روایت میشه.
این ها همه قراره با یک لولا که داستان محسن مفتاح دانشجوی قرآن خوان سر قبرها هست، و حضور دو روح سرگردان در تاریخ، به هم چفت بشن. و نمیشن. تقریبا از داستان برادر سوم به بعد کتاب افت کرد.
کتابی پر از خون و سیاهی و تباهی و قصه‌ها و امیدهای نافرجام، که راست و دروغ تاریخ را به هم آمیخته تا حرفها و کنایه‌های خودش رو به سیاست و دین و همه چیز بزنه.
و حیف ، حیف از کلمات زیبای قرآن که در قسمتهایی از کتاب آورده شده.
نویسنده البته در مصاحبه‌ای اشاره به علاقه‌ش به فضای گوتیک و همچنین خون و خون ریزی به سبک تارانتینو داره. که این حجم از خون و خشونت توی کتابش رو توجیه میکنه.
فارغ از محتوا، فرم این داستان که ابتدا جذاب شروع میشه، کم کم قوت خودش رو از دست میده. اشتباهات ویراستاری، جابجایی بیش از حد و غیرضروری ارکان جمله و اضافه بودن بعضی جزییات، چیزهایی نیست که بشه ازش چشم پوشی کرد.
      

27

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.