یادداشت حامد محسنی

        من کتاب سیلو رو نخوندم و یادداشت زیر رو بعد از دیدن فصل اول سریال سیلو، برای معرفی سریال نوشتم.  اما فکر کنم برای معرفی کتاب هم بشه ازش استفاده کرد.

-----------

«چی میشه اگه تمام چیزایی که می‌دونی درستن، در واقع فقط یه دروغ بزرگ بوده باشه؟»
این دیالوگ از یه سریالیه که دیشب تمومش کردم و در ادامه بیشتر راجع‌بش صحبت می‌کنم. اما به عنوان مقدمه توو ادامه راجع‌به ۳ تا ایده‌ میگم که این سال‌ها خیلی راجع‌بش فیلم/سریال/انیمه ساخته شده.

۱- ایده‌ی «جهان‌های موازی»
اینکه جهانی که ما توش زندگی می‌کنیم، یکی از جهان‌های ممکنه و همه‌چیز می‌تونست/می‌تونه به شکل دیگه‌ای باشه. معمولاً این ایده با سفر در زمان هم ترکیب میشه. چون این‌ها به نوعی به هم مربوطن. مثلاً سریال Dark با ایده‌ی سفر در زمان شروع می‌کنه ولی ناگزیر در فصل سوم پاش به جهان موازی باز میشه. انیمه‌ی Stain's Gate هم که به نظرم از بهترین نمونه‌های این ایده است.

۲- ایده‌ی «جهان‌های شبیه‌سازی شده»
اینکه دنیایی که ما توش زندگی می‌کنیم واقعی نیست و ما توو یه محیط شبیه‌سازی شده قرار داریم. حالا یا به قصد آزمایش یا هرچیز دیگه‌ای. شاید فیلم Matrix شاخص‌ترین نمونه‌ش باشه. یا سریال 1899 که توو سال‌های اخیر از نتفلیکس پخش شد و بعد از فصل اول دیگه ادامه پیدا نکرد. یا حتی میشه West World رو هم توو همین دسته قرار داد.

۳- ایده‌ی «جهان‌های پشت دیوار» (شاید بعداً یه اسم دیگه روش بذارم)
معمولاً در یه فضای پساآخرالزمانی روایت میشن. جایی که بنا به هر دلیلی، دنیا نابود شده، همه‌ی انسان‌ها از بین رفتن، و فقط یه عده‌ی محدودی زنده موندن و حالا دارن توو یه فضای بسته، مثلاً جایی که دور تا دورشون دیواره، یا داخل یک سیلو، یا... زندگی می‌کنن. بدون اینکه از دنیای بیرون خبر داشته باشن، یا حتی از تاریخ گذشته. شاخص‌ترین و شاهکارترین اثری که می‌تونم برای این ایده اسم ببرم، انیمه‌ی Attack on Titan هستش. و سریالی هم که می‌خوام معرفی کنم توو همین دسته قرار می‌گیره.

-----------

سریال Silo یه درام علمی-تخیلی، دیستوپیایی و پساآخرالزمانیه که توو اون ۱۰ هزار نفر در یه سیلوی ۱۴۴ طبقه‌ای در اعماق زمین زندگی می‌کنند. می‌دونن که دنیای بیرون آلوده است و هوای مسمومی داره و قابلیت سکونت نداره، اما نمی‌دونن چرا. نمی‌دونن سیلو رو‌ کی، کِی و چجوری ساخته. نمی‌دونن دنیای بیرون چه زمانی آماده‌ی زندگی میشه و فقط پذیرفتن که «آن روز امروز نیست». اگه اهل اینجور داستان‌ها باشید احتمالاً حدس می‌زنید که داستان توو چه مسیری قراره پیش بره. اینکه آدم‌هایی پیدا میشن که شک می‌کنن به همه‌چی و می‌خوان حقیقت دنیایی که دارن توش زندگی می‌کنن رو بفهمن.

شاید فکر کنید خب اینکه خیلی تکراری و کلیشه‌ایه. شاید کلی فیلم، سریال یا انیمه با این ایده دیده باشید. ولی به نظرم Silo ناامیدتون نمی‌کنه.
      
280

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.