تاریخ به روایت یک مطلع

همیشه خواندن کتاب‌های تاریخ—به‌ویژه تاریخ معاصر—برایم جذاب بوده. جذاب‌تر که راوی، خودش یکی از سازندگان آن تاریخ باشد. محسن رفیق‌دوست، مردی که زمانی مسئول «وزارت سپاه» بود؛ مجموعه‌ای عجیب که هنوز برایم سوال است چرا سپاه وزارتخانه داشت.

در جلد اول برای تاریخ می‌گویم، رفیق‌دوست از روزهای انقلاب، جنگ و پس‌زمینه‌ی تصمیمات کلیدی کشور روایت می‌کند. گاهی به نظر می‌رسد کمی اغراق می‌کند، اما در مجموع، این کتاب چشم‌اندازی دست‌اول و بی‌واسطه از تحولات معاصر ایران به‌دست می‌دهد.

اگر می‌خواهید تاریخ را از زبان کسی بشنوید که در قلب وقایع بوده، حتماً این کتاب را بخوانید.

      

        
الله‌اکبر از این قلم.

کتاب «سر بر دامن ماه» واقعاً خوش‌خوان و زیباست. روایتی داستانی از زندگی بانویی که کمتر درباره‌اش شنیده‌ایم:
حضرت حدیث (س)، همسر امام هادی، مادر امام حسن عسکری، و مادربزرگ امام زمان (عج).

کتاب نه فقط یک زندگی‌نامه‌ است، بلکه نگاهی لطیف و تلخ به غربت اهل‌بیت در دوره‌ای سخت و خفقان‌ آور دارد.
اگر می‌خواهید ببینید شیعه چه رنج‌هایی کشیده تا به اینجا برسد، این کتاب را بخوانید. آرام و بی‌صدا در جانتان می‌نشیند.

      

        تا حالا چیزی از شیخ احمد قمی موسس اولین مسجد و حسینیه شیعیان در تایلند شنیدید؟ میدونستید ایشون شاگرد بزرگانی چون آیت الله میرداماد و آیت الله میرفندرسکی و شیخ بهایی بودند؟ میدونستید نام و آوازه ایشون همچنان در تایلند هست؟ 
این کتاب در مورد یکی از بزرگان این مرز و بوم هست که کمتر کسی میشناسه ایشونو 
کتاب و سبک نوشتاری اون بیشتر مناسب نوجوانان هست 
ولی برای اینکه شخصیت این عالم بزرگوار رو بشناسید کتاب خوبی هست 
      

        به قسمتی از جنگ پرداخته بود که تا حالا هیچ کس نپرداخته 
در مورد مقنی های یزدی در زمان جنگ هست که کانال های  عبور سربازان ایرانی رو  میکندن
بسیار رمان خوشخوان و  جذابی هست 
      

        به نظرم میتونست بیشتر باشه 
کم حجم بود ولی جالب بود 
از این دید به ایام انقلاب نگاه نکرده بودم
      

        کتابی کم حجم ولی جالب از شهیدی که شاید خیلی ها نمیدونن کی بوده 
شهید محمدرضا مرادی از گروه دستمال سرخ ها و از یاران شهید چمران 
کتاب از زبان مادر شهید هست و زیاد به حال و هوای جبهه ها نپرداخته ولی برای اینکه بفهمیم مادران شهدا چی کشیدن و صبرشون چقدر زینبی بوده خوب هست 
حتما بخوانید و به روح شهدای بزرگ ایران اسلامی درود بفرستید 
      

        خاطرات جانباز شهید علی خوش لفظ از دوران جنگ 
بسیار کتاب شیرینی بود موقع خواندن این کتاب حال و هوای جبهه را کاملا احساس میکنید حتما پیشنهاد میدم که بخونید و لذت ببرید از اخلاص و تقوای جوان های آن دوران 
      

        
«دعا برای ربوده‌شدگان»: روایتی انسانی از خشونتی ساختاری

جنیفر کلمنت در این رمان، با زبانی شاعرانه و خالی از اغراق، دنیایی را روایت می‌کند که در آن دختر بودن خودش یک خطر است. روایت از زبان دختری نوجوان، هم‌دلانه و تأثیرگذار است، اما در عین حال گاهی باعث می‌شود عمق تحلیلی و پیچیدگی اجتماعیِ ماجرا نادیده بماند.

شخصیت‌های فرعی بیشتر در خدمت پیش‌برد روایت‌اند تا دارای هویت مستقل، و همین باعث می‌شود گاهی کتاب به جای یک تجربه چندلایه، تبدیل به مونولوگ روانی یک قربانی شود.

با این حال، «دعا برای ربوده‌شدگان» کتاب مهمی‌ست، نه به‌خاطر بی‌نقص‌بودنش، بلکه چون صدای آن‌هایی‌ست که معمولاً هیچ‌کس برایشان نمی‌نویسد.


      

        واقعا ترجمه بدی داشت اصلا نمیشد بفهمی چه اتفاقی داره میفته شاید اگر ترجمه دیگه ای میخوندم خوشم میومد 
۲۰ صفحه اش رو بیشتر نتونستم بخونم 

      

        گاهی داستان‌ها فقط داستان نیستند، بلکه تکه‌ای از روح انسان‌اند. «تعمیرکار» از آن کتاب‌هاست که با زبان ساده‌اش، حرف‌های عمیقی می‌زند؛ از درد، از جنگ، از سوختن و ساختن. قصه‌ی مردی که می‌خواهد در میان ویرانه‌ها، چیزهایی را تعمیر کند؛ نه فقط وسایل، بلکه آدم‌ها، خاطره‌ها و حتی ایمان به زندگی.
این کتاب یادمان می‌آورد که در دل هر خرابی، جایی برای مرمت هست. کافی‌ست کسی باشد که دلش بلرزد، که نگذرد از کنار درد بی‌صدا.
اگر دنبال یک داستان انسانی، صادقانه و تأثیرگذارید، «تعمیرکار» را از دست ندهید.
      

        نویسنده کتاب رو الکی کش داده بود 
میتونست نصف این باشه 
به جرات میتونم بگم ۱۵۰ صفحه اش اضافی بود 
      

        عجیب ترین کتابیه که میتونید بخونید 
بعد از خوندنش ممکنه یک ساعت به دیوار خیره بشید 
فرض کنید دنیا انقدر هرج و مرج شده که خوردن گوشت آدم ها قانونیه و دولت یه سری جاها رو مشخص کرده که آدم ها رو توشون سلاخی میکنن و بسته بندی میکنن و میفروشن 
یه جورایی نظم در عین بی نظمی 
هی دارم با خودم جهان توی کتاب رو مرور میکنم 
و  اصلا دوست ندارم توی همچین جهانی زندگی کنم 
      

        فقط به نوشتن آخرین جمله کتاب اکتفا میکنم
<<مرگ تمام شد دیگر مرگی وجود ندارد>>
      

        رحمت خدا بر نادر ابراهیمی 
بسیار قلم جذابی داره 
واقعا خوشحالم که این کتاب رو خوندم