کتاب  برای نوجوانان نوشته شده ،اما مناسب برای تمام سنین هست...مگه چند تا کتاب درباره مادر محترم امام حسن عسکری با این نثر شیوا و روان برای مابقی گروه های سنی نوشته شده ، که بخواهیم به خاطر گروه سنی از خیر خواندن کتاب بگذریم!!؟؟؟ 
 کتاب بسیار خوب نوشته شده... سیر حوادث عالیه.... به شرح چندین و چند حادثه تاریخی میپردازه که ما فقط کمی دربارش شنیدیم... 
حتما کتاب رو بخوانید.... برای  کتاب  ۲۸ منبع  ذکر شده، که نشون دهنده مطالعات جانبی قوی برای نوشتن کتاب بوده... 
        

          
کتاب، زندگی «بانو حٌدیث» همسر امام هادی، مادرِ امام حسن عسکری و جده امام زمان (عج) است . زنی که در اوج لطافت و مادری، با اراده‌ای پولادین مقابل عباسیان و فرزندش جعفر ایستاد و اجازه نداد آنان ریشه شک را آبیاری کنند و کمر به نابودی اعتقادات شیعیان ببندند.
این رمان جذاب از زمانی شروع می شود که بانو حدیث به همسری امام هادی(علیه السلام) در می آید و حسادت کنیز دیگری به نام قبیحه که زمانی رفاقتی با او داشته است را برمی انگیزد، دشمنی با بانو حدیث آغاز می شود.
بانو ماجراهای زیادی تا به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام از سرمی گذراند و به عنوان وصی و جانشین فرزندش معرفی می شود.
.
کتاب رمانی مذهبی-آیینی است که از جهت پرداختن به شخصیتی ناشناخته بسیار ارزشمند است اما متاسفانه کمی تا قسمتی!،با اتفاق تلخ حیف شدن سوژه روبرو هستیم! 
علیرغم نثر بسیار خوشخوان و پرکشش کتاب و رفت و برگشت‌های زمانی در سیر داستان که به خوبی و با ظرافت و در جای درست قرار گرفته و گیج کننده نیستند، شخصیت‌های کتاب مخصوصا شخصیت‌های منفی مثل جعفر عمق بسیار کمی دارند و خواننده را با خود عمیقا درگیر نمی‌کنند. اشکالات نگارشی-ویرایشی هم یکی دیگر از نقاط ضعف کتاب است که امیدوارم در چاپ‌های جدید اصلاح شده باشد.
در کل خواندنش را از جهت آشنایی با این شخصیت بزرگوار و اتفاقات تاریخی‌ای که کمتر از آنها اطلاع داریم، توصیه می‌کنم.
.
#سر_بر_دامن_ماه
#فاطمه_دولتی
#نشر_جمکران
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
#روزی_۳۴_صفحه_کتاب_بخوانیم
        

          داشتم بار اربعین رو می بستم. رسیدم به آخرین قطعه و اون هم همراه سفر بود.
طبق معمول دستم رفت در گنجینه و تعدادی کتاب خارج شد. شروع کردم به مرور اسامی و یادآوری اینکه هر کدوم رو چه جور و کجا انتخاب کردم و خریدم.
مردد بودم بین چند تا کتاب تا رسیدم به سر بر دامن ماه
توصیف شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و آغاز ولایت مولا جان مون از زبان همسر حضرت امام هادی علیه السلام، جناب حُدیث ملقب به جده.
گفت چی بهتر از این. بلکه به این بهانه از آقا جان التماس کنم که گوشه چشمی به این حقیر داشته باشند. خوش به حال او که بر دامان ولی امرش سر بگذارد و ...
در سفر که خیلی چسبید. در ساعات شادابی و خستگی با امام مظلومی که بین شیعیان هم غریب است گذشت
اما حال روضه های امسال ۸ ربیع رو خیلی برام متفاوت شد
قلمی روان، داستان محور، مستند و تاریخی.
        

          صدای لنگه در یعنی زهیر از مسجد بازگشته است. ام سکینه چون همیشه به استقبال زهیر می آید. کاسه شیر را بر میدارمتا به مطبخ بروم و یاور باشم برای جمیله، که زهیر گام برمیدارد سوی من و ام سکینه به دنبالش میدود. 
ترس خورده نگاهشان میکنم. زهیر در چند قدمی من می ایستد، صورتش برافروخته است و چشمانش گشاد، بی درنگ فریاد میزند:«نام تو چیست؟» و من به صدایی که می لرزد پاسخ می دهم:«حدیث»  زهیر قدمی دیگر پیش می آید به تشویش می پرسد:«نام خودت را می گویم، پیش از اینکه از دیار خود به مدینه بیایی. حتم نامی داشتی، نداشتی؟»  چه خطایی از من سر زده که چنین از نام و نشانم می پرسند؟ بغضم را فرو میدهم و زمزمه می کنم:«پیش از اینکه کنیز شما باشم نامم سلیل بود.» 
گل از گل زهیر می شکفد و می گوید:«امروز واسطه ای به قصد خواستن تو برای مولایم علی بن محمد آمده بود او گفت مولایم درباره تو فرموده:«سلیل از هر آفت و پلیدی ای منزه است» می دانی چه نصیبت شده؟ نمی دانی، نمی دانی» 


        

          یا صاحب الزمان!اغثنی...
        

          🌱بسم الله الرحمن الرحیم

کتابی که با شیرینی شما را همراه با زندگی امام حسن مجتبی و امام هادی علیهما السلام میکند و دلنشین و لذت بخش در کنار آنها در منزلشان می‌نشینی و به خوبی دوران زندگی و مظلومیتشان را درک میکنی و ذره ذره علاقه و محبت به ایشان با وجودت گره می‌خورد و آه میکشی از اینکه نمی‌شناسی‌شان و آه از این نداری‌شان🥺

اللهم نشکوا الیک من نفسی...😭🌱
        

          سر انگشتان یخ کرده اش را در دست می‌فشارم و او ادامه می‌دهد :(( پس از خلوت شدن اتاق ، مولایم مرا خواند . طنین صدایش هنوز در گوشم است . جده جان  ! چگونه تاب بیاورم این مصیبت را ؟ چرا حرارت این غم کم نمی‌شود ؟ ... ))
        

          زندگی نامه داستانی بانو حدیث مادر بزرگ امام زمان که بیشتر به ایام پس شهادت امام حسن و غیبت حضرت مهدی در آن دوران، سردرگمی شیعیان و ادعاهای جعفر کذاب و سلطه عباسیان می پردازد.
مزیت این کتاب این است که در کنار بیانی ساده و روان  علاوه بر روایتگری حال و هوای آن دوران و سامرا و ....را به خوبی انتقال می دهد و خواننده می تواند به راحتی با محتوای کتاب ارتباط بگیرد.

        

          بسم الله الرحمن الرحیم
بانو حُدیث سلام الله علیها، شبیه برخی دیگر از مادران معصومین، به ظاهر کنیزی است که وارد سرزمین‌های اسلامی گردید و عروس خاندان بنی‌هاشم شد و بالاترین توفیق را یافت که مادر امام باشد.
همسر ابوالحسن و مادر ابامحمد و جده امام عصر بودن کم فضیلتی نیست که بعد فرزندش، وصی امام یازدهم می‌شود.
نویسنده تلاش کرده از بین واقعیت‌های تاریخی حیات این زن تأثیرگذار تاریخ اسلام را بیابد و با قلم توانمندش، روایت کند.
احترام نویسنده در نامبردن از معصومین در روایت داستانی، قابل تحسین است و در بیشتر موارد با ذکر کنیه امام، از ایشان یاد کردند.
روایت آرام، نرم و دوست‌داشتنی این کتاب را بخوانید تا بدانید اسلام، نه تنها ضد زن نیست، بلکه در پیچ‌های تاریخی، این زنانند که تاریخ را هدایت و راهبری می‌کنند.
        

          از ظهرِ برفی امروز غرق هوای سامرا شدم و شیرینی خط به خط این کتاب به قلبم نشست. وسطش چند باری پی کاری از سامرا به خونه برگشتم و بعد دوباره خودمو وسط این قصه دیدم.چه الگو های زنانه ای که تو دل تاریخ کمرنگ شدن.برای همه وقت هایی که پی آرامش می گردیم.اسم کتاب و طرح جلدش زیادی قشنگ نیست؟!
        

          کتاب روایت غیر خطی از زندگی بانو حدیث مادربزرگ امام زمان هست.
فرم و نثر کتاب همان اول توی ذوق می زند.  نحوه ی شروع کتاب و پرداختن به شخصیت ها تصنعی ست. تا آخر کتاب خواننده با غم و شادی شخصیت ها همزادپنداری نمی کند.

سه ستاره را فقط برای محتوای کتاب دادم. جمع آوری احادیث و منابع تاریخی  از سه امام آخر قطعا سخت بوده.
با همه ی این ها جذابیت دانستن از زمانه ای که کمتر شنیده ایم مخاطب را تا آخر کتاب  می برد. 
        

          کتابی درباره زندگی بانو حُدَیث ، همسر امام هادی علیه السلام و مادر امام حسن عسکری علیه السلام  که ایشان به عنوان وصی امام معرفی شدند و با تمام توان از شیعه و اعتقادات شیعه و امام زمان(عج) در مقابل نیرنگ های عباسیان و جعفر کذاب دفاع کردند.
کتاب جذاب و گیرا هست هم از نظر موضوع و هم از نظر محتوا و قلم نویسنده.
قلم نویسنده بسیار عالیه و در عین حال که جذاب هست اصول نویسندگی رو هم به خوبی رعایت کرده و همچنین داستان کاملاً طبق واقعیت پیش میره و اون قسمت هایی که نویسنده از تصورش استفاده کرده انقدری بهش بال و پر نداده که داستان از واقعیت فاصله بگیره و به حاشیه بره ( دو مطلبی که من در بعضی از کتاب های این چنینی میبینم که رعایت نمیشه ، یعنی گاهی انقدر از تصور استفاده میشه که داستان از فضای حقیقی فاصله میگیره و گاهی طرز نوشتن مثل رمان های اینترنتی میشه و اصول نویسندگی اونطور که باید رعایت نمیشه اما تو این کتاب از نظر من این دو مطلب رو نویسنده به خوبی رعایت کرده) و البته که من در حد دانسته های خودم نظرم رو گفتم. 
در کل کتاب به نظر من عالیه و جزء کتاب هایی هست که باید خونده بشه ، خیلی دوستش داشتم انقدر که دلم میخواد برگردم به اون لحظه که کتاب رو برای اولین بار باز کردم و از اول بخونمش‌.
توصیه می‌کنم حتماً بخونیدش.
        

          کتابی بینظیر درباره بانو حُدیث،  مادر امام حسن عسکری و مادربزرگ حضرت قائم(عج)،  بانویی که شجاعانه مقابل دروغگویی ها و ادعاهای پسرش جعفر مبنی بر امامت بعد از امام حسن عسکری می ایسته،  بانویی که وصی موقت بعد از شهادت امام یازدهم میشه❤ بعد مدتها کتابی شیرین و دلچسب
        

          از خواندن این کتاب لذت بردم.
حس و حال داستان برایم جذاب بود اوضاع شروع امامت آخرین منجی را به این شکل تصور نکرده بودم و بانو حدیث را اصلا نمیشناختم. 
        

          فوق العاده جالب و تاثیر گذار  دوران حضرات امامین عسکریین را در قالب داستان روایت کردند انشاءالله که اجرشان را از صاحب الزمان بگیرند
یا علی
        

          زبان نمی‌چرخد...
کلمات را التماسی باید به پهنای اقیانوس...

کتاب خوبی بود
شخصیت ها خوب پرداخته شده بودند ولی میتونست بهتر از این باشد، البته خرده نمیگیرم به اون جون اصل ماجرا چیز دیگری بود و مشخص بود که نویسنده تمام تلاشش رو کرده وقایع اواخر امامت امام حسن عسکری و اوایل ولادت حضرت حجت رو به نمایش بگذاره و به نظرم متن خوبی شده بود،

البته این نکته رو هم بگم که داستان یهو فلش بکهای به حوادثی در زمان‌هایی مختلف می‌خورد که در پاره ای از موارد گیج کننده بود،

این کتاب برای اهلش
کتابی دلی
برای پرواز دادن روح
در حریم ستر ملکوت
آخرین ذخیره الهی بر روی زمین...

سلام علی ال یس..... 
        

          چقدر دلنشین بود ... 
        

          نوشتن دربارۀ این کتاب برای من سخته، چون فکر می‌کنم هرچیزی بگم اغراق‌آمیز به نظر میاد و از طرفی هم کافی و شایسته نیست. خواندم که ببینم چطور می‌شود زندگی‌نامۀ تاریخی نوشت و اگرچه انتظار نداشتم با نثر قدیمی کتاب ارتباط برقرار کنم، متحیر شدم. فصل اول عالی شروع شد؛ پر از تصویر و گیرا و دور از انتظار. ساختار خرده وقایع داستان هم محکم و بی‌خدشه بود و بعضی ماجراهای فرعی چنان نفس‌گیر روایت شده که فقط باید ایستاد و برای نویسنده کف زد. اما چیزی که کتاب «سر بر دامن ماه» رو برای من بی‌اندازه دوست‌داشتنی و دلخواه کرد، پایان‌بندی فوق‌العاده‌اش بود. داستان روی هوا نموند و مشت آخر محکم و مؤثر و به‌جا کوبیده شد.
دم شما گرم خانم دولتی که قلمت آدمو یاد صاحبش می‌ندازه.
        

          عالی بود عالی. شیوه‌ی روایت و زبانش را خیلی دوست داشتم. زندگی و زمانه‌ی امام حسن عسکری ع با تمرکز بر زمان شهادت ایشان و شروع غیبت فرزندشان مهدی از زبان بانو حدیث، مادر بزرگوارشان و مادربزرگ امام زمان عج. 
        

          کتاب «سر بر دامن ماه» زندگی «بانو حٌدیث» همسر امام هادی، مادرِ امام حسن عسکری و جده قائمِ آل محمداست . زنی که در اوج لطافت و مادری، با اراده‌ای پولادین مقابل عباسیان و فرزندش جعفر ایستاد و اجازه نداد آنان ریشه شک را آبیاری کنند و کمر به نابودی اعتقادات شیعیان ببندند.

این رمان جذاب از زمانی شروع می شود که بانو حدیث به همسری امام هادی(علیه السلام) در می آید و حسادت کنیز دیگری به نام قبیحه که زمانی رفاقتی با او داشته است را برمی انگیزد، دشمنی با بانو حدیث آغاز می شود.

بانو ماجراهای زیادی تا به امامت رسیدن امام زمان (علیه السلام) از سرمی گذراند و به عنوان وصی و جانشین فرزندش معرفی می شود.
برشی از کتاب سر بر دامن ماه:
قبیحه، که تاکنون آرام است، برمی‌خیزد، نوزاد را به دستِ کنیزش می‌دهند، در چشم‌هایش برق شادی نمی‌بینم، جا خورده اما خود را نمی‌بازد: «چون زبیده باشم که پایان عمرم را در تنهایی و بی کسی و فقر بگذارنم؟ هرگز چنین نخواهد شد. به والله که پسرم را به تخت می‌نشانم و تا آخرین نفسم بانوی این قصر خواهم بود. این را بدان آنکه بر حق است، بر تخت هم هست. خدای من و تو یکی‌ست.

چه شده که مولای من متوکل چنان در راس است و مولای تو اباالحسن چنین در پستو و حاشیه؟ من مایلم در کنارِ خلیفه مسلمین بایستم نه چون تو همسرِ مردی باشم که برای رسیدن به حکومت و خلافت، دست به شمشیر نمی‌برد.»
سری به افسوس تکان می‌دهم برایش و پاسخ می‌دهم :«به چه حرف پا می‌فشاری؟ به حرف باطل؟ زندگی در زیرِ سایه عباسیان ننگ است. حکومت و خلافت و ثروت، مقام کوچکی‌ست برای مولای من؛ که اگر بخواهد و اراده کند هر چه هست در این خاک و برای اهل خاک، برای اوست.
برگرفته از سایت کتاب جمکران