هو النور
اشاره‌ی زیادش به ترین‌ها رو دوست نداشتم اما اونجایی کا یک صفت انتسابی با ماشین چمن‌زنی حذف شد و اشاره‌ی بعدی به صبت‌های اکتسابی مثل مرتب بودن بود رو دوست داشتم ✨️
۲۸مرداد ۴۰۴/ مطب دندون‌پزشکی 
      

        هو النور
عجیب بود، نمیدونم چی بگم 😂
      

        هو النور ✨️
با محیا قبل از روضه خوندیمش، گفت خیلی دوستش داره✨️
۲۴ مرداد ۴۰۴
      

        هو النور ✨️
قشنگ بود ولی خارج از حالت تعاملی خوانی یک "خب که چی" هه.
تصویرسازی‌هاش رو دوست داشتم
۲۴ مرداد ۴۰۴
      

        هو النور
من نسخه‌ی پرتقال رو خوندم به اسم پوپوکوتالی که متنش به شعر بود، نسخه‌ی علمی فرهنگی به نثره.
جالب بود اما به نظرم مخاطبش عام نیست، مخاطبش بچه‌هایین که دوست خیالی دارن.
      

        هو النور ✨️
امروز با خانم نون عزیزم توی کتابشهر شورای انتخاب کتاب داشتیم برای نردبانچه😂، در نهایت از بین کلی کتابی که از قفسه‌ها در آوردیم لونا رو انتخاب کردیم.
*اولین خرید نردبانچه 
۲۲مرداد ۴۰۴
      

        ✨️هو النور✨️ 
کتاب از مجموعه‌ی پرتوهاست، پرتوها برش‌هایی از کتاب حدیث سحرگاهان هستند. 
من این جلد رو بیشتر برای این گرفتم که راحت‌تر میشه امانتش داد و حالا که این بخش تمام شد حتی بیشتر از قبل مشتاق خوندن بقیه‌ی مطالب قرآنی امام صدر هستم. 
رحمت خدا بر این مرد بزرگ، ان شاءالله هر چه زودتر پرده از راز ربایش ایشون برداشته بشه تا حداقل دل خانوادشون کمی آرام بگیره 💛 
  
۱۳ مرداد ۴۰۴🪸🫧
      

        ✨️هو النور ✨️ 
 
خون انار گردن پاییز است رو بیشتر دوست داشتم اما از خوندن این کتاب هم لذت بردم.
 
۱۳ مرداد ۴۰۴ 🪸
      

        هو النور
حالا که ماشاءالله بچه‌های فامیل بزرگ‌تر شدن سعی میکنم بیشتر هواشون رو داشته باشم. امسال سعی کردم از دبستان رفته‌هامون درباره‌ی اینکه چه حروفی رو یادگرفتن و چیا میتونن بنویسن بپرسم، برای کوچک‌ترها کتاب بخونم و از بزرگ‌ترها بخوام برام کتاب بخونن.

گل سرسبد اتفاقات هم وقتی بود که رفتیم مهمونی و امیری کتابش رو آورد و گفت میخواد برام بخونه و منی که کلی خسته و خوابالو بودم سرا پا ذووووووق شدم برای پسرک کلاس دومیمون.

در نهایت این کتاب رو با امیرحسین، نورا و محمدحسین و با حضور افتخاری امیرعلی و ریحانه که در حال بازی بودن خوندیم.

و البته خود کتاب 😄🙌🏻:
کتاب راجع به نور بود، نور، حیواناتی که نور تولید میکنند، منابع نور، تولید گرما، روز و شب و...
هم ساده هم علمی و هم روون، به نظرم خوب بود.
      

        یک حالت تیم برتونی جالبی داشت
      

        《هو الحق》
تا حالا فن شخص یا فیلمی بودید؟ مثلا پاترهد 
یادتونه چقدر ذوق میکردیم وقتی شخص دیگه ای هم طرفدارش بود و میتونستیم باهاش حرف بزنیم ؟چه ماجراهایی داشت این فن‌گرل یا فن‌بوی بودنه😂🥰
هانا هیلام نویسنده ی این کتاب که خیلی از ما طراحی های طنزش رو توی اینستاگرام یا پینترست دیدم "اما به اسم نمیشناسیمش" توی این کتاب از خاطراتش به عنوان یک فن گفته ، از هری پاتر و توایلایت و ارباب حلقه ها نوشته، ماجراهای خنده‌دار و خجالت آورش رو تعریف کرده و... 😂
کتاب مصوره و پره از آرت های طنزی که خودش کشیده ، 
من که خیلی از خوندنش لذت بردم 😍🌼

بازخوانی۱مرداد ۴۰۴
      

        《هو الحق》
مرلین مونرو، زنی بیشتر از یک بلوند احمق!🌸🌱
من نسخه‌ی صوتی کتاب رو از نشر تیسا گوش دادم. صدای گوینده خوب بود، من راضی بودم.
اما بالا و پایین صدا به شکل غیر استانداردی زیاد بود مثلا گوینده بعد از فریادی بلند صداش رو به شدت پایین میاورد و شما باید مدام دستتون رو روی تنظیم کننده‌ی صدا حرکت میدادید.
من قبلا در مستند باشگاه شهرت و یکی از اپیزودهای پادکست بیوگرافی راجع به مرلین مونرو شنیده بودم اما دیدن زندگی این بازیگر معروف از زاویه‌ی دید خودش برام جالب و جدید بود.
(کتاب تا ماه عسل مرلین مونرو و همسرش جو روایت میشه و اطلاعاتی راجع‌به سالهای آخر زندگی و قتل یا خودکشی بودنِ مرگ راوی به ما نمیده)
ترجمه به نظر من خوب بود.
اینم بگم که کتاب شامل واژه‌ها و مسائلی میشه که برای من عجیب بود سانسور نشدن.
پ.ن: مرلین مونرو زندگی سختی داشته. من کاری به درست و غلط بودن انتخاب‌هاش ندارم اما اینکه با وجود اون همه سختی تمام تلاشش رو برای ساختن یک زندگی خوب میکرده برای من قابل احترام بود. زنی که خیلی‌ها اون رو بلوندی احمق میدونند حجم زیادی از حقوقش رو نه برای لباس‌های زیبا بلکه صرف یادگرفتن حرفه‌ای که بهش وارد شده بود میکرده.
پ.ن۲: حالا که حرفش شد این رو هم اضافه کنم؛ به نظرم پادکست بیوگرافی بین موارد مشابه جزو بهترین‌هاست، فرصت داشتید سری بهش بزنید. اپیزود گوچی، ژاکلین کندی و ماریا کالاس رو به شکل ویژه‌ای بهتون پیشنهاد میدم.
۲۴مرداد ۱۴۰۱🌿🌼
      

        《هو الحق》
من اول یک جلد خوندم بعد دیدم خیلی عجیبه گفتم شاید جلد بعدی رو بخونم بهتر بشه ، هر سه جلد رو خوندم و نشد 😂
یک سری از ایده‌هاشون جالب بود ولی پایان بندی و نتیجه‌گیری‌هاش رو دوست نداشتم
۲۹آذرماه ۱۴۰۰🍂🍁
      

        هو النور
کتاب را فتح المبین خریدم؛ سوغاتی برای خواهرم. در آرامش شروعش کردم و در جنگ به پایان رساندم. نه موقع خرید و نه وقتی شروعش کردم تصور نمیکردم در جنگ به پایان برسد.
دیشب نشسته بودم و میان اخبار حملات نیمه پنهان ماه شهید تولایی را میدیدم، از قسمت‌های ابتدایی همان فصل اول.
انگار پرت شدم به دهه شصت.
کتاب که تمام شد دلم طلاییه میخواست، دوباره نشستن روی آن خاک و بودن در آن فضای عجیب و این بار فکر کردن به جسمی که آنجا ماند و هنوز هم برنگشستست.
...
این جلد رو دوست داشتم، قلم خانم جعفریان در نظرم پخته‌تر از ۲جلد قبل شده و کتاب نکات جالبی داره اما هنوز هم کمه، نیمه پنهان ماه‌ها معمولا پر از وسوسن؛ وسوسه‌ی رفتن و بیشتر خواندن و بیشتر شناختن...
      

        چند وقت پیش یه نگاهی به کتابخونم انداختم و دیدم فقط سه تا کتاب از دوران قبل از کرونا دارم که یکیشون همین چرند و پرند بود
منم درشون اوردم که خونده بشن
چرند و پرند مجموعه نوشته های طنز اجتماعی و سیاسیه دهخداست برای روزنامه ی صوراسرافیل
کتاب خیلی خوب شروع میشه ، طنزه و به دل میشینه، لحن دهخدا و ادبیاتش هم خیلی گیرا و جذابه اما از یه جایی به بعد خیلی تخصصی میشه و باید تاریخ اون دوره رو به شکل دقیق بخونید تا متن کتاب رو درک کنید ، من چند بار خواستم رهاش کنم اما هم عادت به نصفه رها‌کردن کتاب ندارم (متاسفانه😕)هم یه جاهاییش شیرین بود و به دلم مینشست 
در کل به نظرم این کتاب برای مطالعه آزاد خیلی مناسب نیست و بیشتر برای کسانی خوبه که تاریخ اون دوره رو مطالعه میکنن
پ.ن: کتاب من از نشر باران خرد بود و مشکلات ویراستاری نسبتا زیادی داشت که یه جاهایی خیلی اذیت میکردن