ضحی مختارزاده

ضحی مختارزاده

@zoha.mokhtarzadeh

97 دنبال شده

133 دنبال کننده

            ایران حرم است.
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
        کتاب جذابی بود. هرچند نیمه اول جلد سوم، کلی طول دادم تا بخوانم، خیلی هم کش دار شده بود و هم وحشت داشتم که چه بلایی قرار است سر شخصیت های اصلی بیافتد، اما تقریبا از نیمه های کتاب را در سه چهار روز تمام کردم.

این سه گانه موضوع جالب جاودانگی را انتخاب کرده بود. نویسنده داره سعی میکنم به این سوال جواب بده: اگر جاودانگی روح  (مورد ادعای مذهبی ها) روی زمین اتفاق بیافته چی میشه؟

همین اول بگم که زاویه نگاه، چگونگی روایت، شخصیت پردازی و هسته اصلی داستان به ویژه در جلد یک عالی بود. 
در این حرفی نیست، اما مسئله ای که ناراحت ام می کند، اول فردگرایی شدید در این کتاب و به طور ویژه در پایان بندی است. روئن محکوم به بیش از صد سال تنهایی شد! این یکی از هرچیزی بدتر بود، فارادی که اصولاً در تمام طول داستان تنها بود به جز چند مقطع، وضع اون خانم آوایی با تحمل بیش از هزار سال تنهایی از همه ناجورتر، بقیه شخصیت ها کم و بیش، همه همینطور هستند و در این بین تنها زوج واقعی با سرانجام مناسب، گریسون و جرمی بودند. دقت کنید جرمی، با آن وضعیت مسخره جنسیتی که نویسنده نمی دانم به چه علتی این همه در تبلیغ آن کوشید!
درک میکنم که می خواست پایان کتاب زیادی شیرین نشود، اما چرا روئن محکوم به این سرنوشت شد؟!
و دوم، من این طور برداشت کردم که از نظر نویسنده، کلا خانواده با موضوع جاودانگی اصلا جور نیست! 
      

0

        خواندن روایت زندگی این هموطن از کسی که بود، به کسی که شد، خیلی جذاب است.
درست است که شهادت ایشان در موقع خواندن (سه روز پیش) غمگین ام کرد، اما در مجموع یک حس خوبی و خوشحالی در سراسر این جریان برایم جاری است.
فقط فکرش را بکنید، از کار در بازار آهن فروشان به کجاها می توانست برسد؟! با وجود آن همه صداقت و پشتکار و استعداد مطمئنا از لحاظ مالی تامین می شد و کلی هم می توانست به نهادهای مذهبی کمک کند و همه این حرف ها، (طبیعتاً این فکری است که اگر من جای او بودم می کردم و به همان شیوه زندگی ادامه می دادم و احساس هم می کردم که چقدر مقدسم! 😏)، اما خوب، سطح این آدم ها فرق می کند، خیلی عاقل‌تر اند، یک عقل ماورایی
و البته خیلی مهم است که توجه کنیم عقلی که در طول زمان برای خود پرورش دادند تا به جایی که باید برسند، رسیدند.


یاد سردار سلیمانی به خیر، که موقع خواندن این کتاب خیلی به یاد ایشان بودم.  به ویژه به یاد این صحبت که گفتند، «شرط شهید شدن، شهید بودن است».
هادی ذوالفقاری انتخاب کرد! انتخاب های درست کرد تا به جایی که رسید، برسد. مثل خیلی از شهدا، مثل خیلی از بزرگان، کم کم به زندگی اش رنگ شهادت داد، مثل شهید بلباسی، این انسان شریف هم قبل از این که شهید بشود، شیوه زندگی شهیدانه را برگزیده بود. 

خیلی سخت است واقعاً انتخاب مشکلی است، ما فقط این لبخند زیبا و این سرانجام شگفت انگیز را می بینیم، اما باید  تلاش زیاد و سختی های جانکاه که متحمل شد  را هم ببینیم، خیلی خوب و دقیق باید همه آن ها را ببینیم.
 آیا  شیوه زندگی او برای من شدنی است؟ آیا ظرفیتش را دارم؟ آیا از پسش برمی آیم؟
الان که به روی جلد کتاب نگاه می کنم، با دیدن تصویر شهید فقط یک کلمه در ذهنم  نقش می بندد، selfless ،( اصلا نمی فهمم چرا نمی توانم یک کلمه فارسی فکر کنم) عاری از خود(شاید؟!) 
و در عین حال اگر بخواهیم واقع بین باشیم این شیوه زندگی نهایت خودپسندی هم هست، چون از همه چیز دنیا خودت را بالاتر فرض کردی و خودت را شایسته یک جاودانگی دانسته ای، پس او و امثال او، خودشان را از بازی ها و مسخرگی های دنیای امثال من جدا کردند و به چیزهای واقعی (هرچند سخت) چنگ زدند.

      

3

        سردار سلیمانی گفت: شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه هستند.

تمام این کتاب راجع به همین جمله است و چقدر خوب که شیوه تدوین کتاب این گونه بود. 
نویسنده عزیز، پیام دریافت شد و تا مغز استخوان من را سوزاند، در حالی که من هنوز در ابتدای راه در حال گیج زدنم! در حال شک و تصمیم گیری و تعویق انداختن و وقت تلف کردن ام، یک آدم هم نسل من و تقریباً هم سن من، آن راه را رفت و عاقبت به خیر شد
 خدا رحمت کند شهید بلباسی را
خدا خانواده و به ویژه بچه های عزیز این شهید عزیز را  سلامت و موفق و عاقبت خیر دارد
چیزی که این کتاب را برای من بیش از پیش تکان دهنده می کند، این است که این شهید، برای هزار سال پیش نیست، حتی شهید دفاع مقدس هم نیست، شهید امروز است!  این آدم  در فضایی که من زیسته ام ، زیسته است، فقط انتخاب های متفاوتی داشته، به همین سادگی 

  امیدوارم  بتوانم آرزوی محمد بلباسی  عزیزم را که در صفحه ۲۹۱ آمده، به چشم ببینم.
هرچند به تازگی فهمیده ام که علت اتفاقات اخیر در سوریه، محصول  اقدامات ظریف و دولت منفور حسن فریدون  در  توافق آستانه است که همان موقع به شدت مورد انتقاد سردار سلیمانی قرار گرفت و باعث شد که امروز دستیابی به آخرین آرزوی شهید بلباسی، بعید به نظر برسد.
خدایا شر ظریف و امثالهم  را  ان ء شاالله زودتر از سر این ملت کم کن
      

1

        
مثل سخنرانی های آقای شجاعی و واعظان خوب دیگر درباره راه های آزاد کردن روح و مغز و افزایش تمرکز جهت رسیدن به یک زندگی بهتر، در بستر یک داستان(چون همه ما آدم ها عاشق داستانیم)، منتها از دیدگاه یک آتئیست، البته این اوایل کتاب بود در اواخر کتاب در چند جا گفت که مذهب من مهربانی است که قوانین سخت ندارد و دالای لاما چقدر خوب است و این مدل چیزها
نویسنده می گوید: 
مصریان باستان معتقد بودند قلب از مرگ جان سالم به در می برد ودر زندگی پس از مرگ در مورد صاحب خود  شهادت می دهد. ( خداوکیلی چه حرف های آشنایی!)
در جای دیگر در اواخر کتاب نویسنده از خاطره نجات یک بیمار می گوید و احساس خود را بیان می کند و می گوید خدا را شکر کردم که بیمار نجات پیدا کرده. (پس خدا وجود دارد جناب دکتر دوتی؟!!)
در جای دیگر می گوید مذهب من مهربانی است و بعد هم از  رابطه و ارادتش به دالای لاما صحبت می کند

در انتهای کتاب برای چندمین بار به این نتیجه می رسم که انسان ها نمی توانند برخلاف فطرتشان عمل کنند، ما همه به خدا معتقدیم، چه بخواهیم و یا نخواهیم آنچه که با خدا عهد بسته ایم در ذره ذره وجودمان تنیده شده، ما یک بار همگی به وجود او شهادت دادیم و با او عهد بستیم. حالا این که الان مد شده که بخواهیم خدا را فراموش کنیم، بحث دیگری است!!!! 

کلیت و سرتیترهای تعالیم روث به جیمز نوجوان:
قطب نمای قلب
آرام کردن بدن
رام کردن ذهن
باز کردن قلب
شفاف سازی قصد

همان مانترایی که هر روز صبح جناب دکتر دوتی می گویند که روح و جسم شان را متمرکز و قلبشان را آزاد کنند و این حرف ها، ما هم انجام می دهیم، منتها اسمش نماز است و من درآوردی نیست و یک دین پشت آن است و اراده خداوند پشت آن است. 
همان خدایی که جنابعالی به وجه مهربانی اش تاکید دارید. ما به همه وجوح آن خدا معتقدیم ان شاالله 


در مجموع از گوش کردن به کتاب پشیمان نیستم، دانستن نقطه نظرهای آدم های این مدلی هر از گاهی مفید است. در واقع از مطالعه کتاب خوشحالم. کمک کرد در مغزم بعضی مسائل دسته‌بندی شوند

پی نوشت:
روی جلد کتاب به نظرم یک مقدار بی ربط به کتاب است و کمی گمراه کننده! باعث شد من انتظار متفاوتی از کتاب داشته باشم 
      

7

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.