یادداشت زهره سادات خادمی

 سر بر دامن ماه
        سر انگشتان یخ کرده اش را در دست می‌فشارم و او ادامه می‌دهد :(( پس از خلوت شدن اتاق ، مولایم مرا خواند . طنین صدایش هنوز در گوشم است . جده جان  ! چگونه تاب بیاورم این مصیبت را ؟ چرا حرارت این غم کم نمی‌شود ؟ ... ))
      
10

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.