شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
راضیه.الف

راضیه.الف

10 ساعت پیش

        📌آیا شما هم مثل من وویس ها و ویدیو ها و گاهی فیلم ها را با سرعت دو برابر میشنوید و میبینید؟ آیا مدام حس میکنید زمان کم می آورید؟📌

📌 هرچه بیشتر برای «کارایی» عجله میکنیم، روزها سریعتر محو میشوند، انگار کسی زمانمان را میدزدَد! در این شتاب دیوانه وار، چه چیزی را قربانی میکنیم؟ وقت گذرانی و گفتگو با عزیزان، شنیدن نجوای طبیعت، لذتِ حضور در لحظه؟ 

برای خرید چیز هایی که اغلب «نیاز» ما نیست و فقط «خواسته» ماست، اسیر چرخه کار بیشتر» درآمدبیشتر» خرید وسایل بیشتر شده ایم‌. اما آیا این چرخه به ما آرامش میدهد؟ یا در جامعه ای مصرف گرا بیشتر و بیشتر فرو میرویم؟ 

📌مومو به ما میگوید: زمان، همان زندگی است؛ و ذخیره کردنش، تنها شیوه ای فریبنده برای ازدست دادن آن است.  

📌مومو دختری است که پیشینه ای ندارد، معلوم نیست از چه شهری و چه خانواده ای به آمفی تئاتر قصه ما آمده. گویی به هیچ جایی تعلق ندارد و همزمان به همه جا متعلق است:)
در اندک زمانی خودش را در دل اهالی جا میکند، و توانایی بارزی دارد که شاید ما در این دوره و زمانه کمتر به آن میپردازیم: توانایی گوش دادن عمیق. مومو چنان به حرف افراد گوش میکند و در حرف های آنها غرقه میشود که خودشان برای مشکلاتشان راه حل میدهند، ناراحتی هایشان برطرف میشود، دعوا ها را تمام میکنند و بازی ها و داستان های خلاقانه به ذهنشان میرسد. مومو هیچ اظهار نظری نمیکند، نصیحت نمیکند و فقط گوش میدهد........

فضای آرام و شیرین داستان به ناگاه اسیر مردانی خاکستری پوش میشود که برای ذخیره زمان آمده اند: زمان را ذخیره کنید تا بعدها از آن استفاده کنید! سرنوشت مومو و اهالی چه میشود؟ 

📌روایت ساده و پرمعناست و خواننده را به باز اندیشی درباره زمان، کار، پول، رفتار با بچه ها، و معنای زندگی و نحوه زیست در آن دعوت میکند‌. کتاب نوجوانی است که برای بزرگسالان هم جذاب بوده، حداقل برای من که چنین بود. به جز در ابتدای کتاب که کمی کند پیش میرفت باقی کتاب ریتم مناسبی داشت. توصیفات و توضیحاتی که برای مفاهیمی مانند زمان و نحوه ایجاد آن و مردان خاکستری پوش ارائه داد بود، خلاقانه و شاعرانه بود.

داستانسرایی های جیجی، مخصوصا داستان جیجی و مومو را خیلی دوست داشتم. بپو جاروکش هم شخصیت متفکر مهربان عزیزی است که در زندگی هر کس باشد مایه خرسندی است:))

📌مورد جالبی که به نظرم جای فکر دارد، زمانی است که کاری که قبلا با آرامش و علاقه دنبال میشد (مثل قیچی کردن مو، جارو زدن خیابان ....) در نظرِ کننده ی کار پوچ به نظر میرسید و این به دلیل گره زدن کار به کسب درآمد بیشتر و صرفه جویی در وقت و با عجله انجام دادن آن بود.... برای شما پیش آمده که کاری که قبلا به آن علاقه داشته اید در نظرتان پوچ و بی روح جلوه کند؟
      

43

        • پرده جهنم مجموعه ای از داستان های کوتاهی به قلم آکوتاگاوا است که در ابتدا با زندگینامه ی کاملی از نویسنده شروع می شود، زندگینامه ای که باعث به وجود اومدن انس فوق العاده ای با خالق این اثر می شود.

• تصویرسازی و گسترش دنیای داستان در همچنین آثار کوتاهی بزرگترین نقطه قوت این مجموعه به حساب می آید، تصویرسازی که گهگاه به قدری منزجر کننده میشن که حتی خوندنشون آزار دهنده میشه چه برسد به تصور کردنشون.

• فرهنگ ژاپنی و آیین های ژاپنی در این کتاب کاملا قالب است و اکثر داستان ها در فضای  ژاپن قدیم روایت می شود که به خوبی مخاطب رو در دل اون فضا قرار میده.

•با خوندن زندگینامه ای که در ابتدای کتاب آورده شده پنجره ی جدیدی رو به مخاطب باز میشه که کمک میکنه به خوبی داستان و هدف نویسنده درک بشه و شیرینی فهم رو به روان مخاطب میرسونه.

• نوع روایت داستان معمولا به صورت دوم شخص و حالت خاطره گویی همراه است  که ترجمه ی فوق العاده ای که شدیدا به لحن نویسنده وفادار باقی مانده خوندن این پرده ی جهنمی رو به امر شیرینی تبدیل می‌کند.

• نکته ای که باید قبل از انتخاب کتاب به اون توجه داشته باشید این هست که داستان اول این مجموعه آخرین اثر نویسنده پیش از خودکشی هست، اما با تمام این تفاسیر برای شروع به خواندن آثار این نویسنده کاملا انتخاب مناسبی هست.

• پس اگر به دنبال خوندن یک اثر ژاپنی واقعی هستید این کتاب درست ترین انتخاب برای شماست.

پ.ن : در صورت لذت بردن از این کتاب می‌تونید مجموعه داستان کوتاه راشومون از همین نویسنده که توسط نشر امیر کبیر چاپ شده رو خریداری کنید.
      

13

mahsa Mohammadian

mahsa Mohammadian

11 ساعت پیش

        قسمتی که به توصیف خیال پردازی پرداخته بود خیلی زیبا و ملموس بود واسم، چون اونو زندگی کرده بودم.
در اين بيغوله ها آدم هاى خيلى عجيبى زندگى مى كنند. اين ها خيال پر دازند، بله، خيال پرداز. اكر اين كلمه برايتان كافى نباشد و تعريف دقيق ترى بخواهيد مى گويم كه اين ها آدم نيستند، بلكه موجوداتى هستند ميان آدم و حيوان. اين ها اغلب اوقات در جاي، هر كوشهاى، كنج وكنار پنهانى مى خزند، انگارى مى خواهند خود رااز روشنايى روز هم پنهان كنند. وقتى به اين كنج دنجشان رسيدند همان جا مى چسبند، مثل يك حلزون. دست كم از اين حيث شباهت زيادى دارند به جانور جالبى كه هم جانور است هم لانه ى جانور واسمش لاك پشت است. حالا شما خيال مى كنيد چرا اين قدر به اين لاكشان دل بسته اند؟
جهاره يوارى اى كه رنكَش حتماً ازكيك سبز شده و دوده زده و به قدرى غم انگيز است و به قدرى پر از دود سيگاركه آدم در آن خفه مى شود؟ جرا وقتى يكى از دو سه آشناى اين آدم مضحك به ديدندش مى آيد (كه البته همين دو سه نفرهم به تدريج فراموشش مى كنند) اين جور دستپاجه مى شود و خجالت مى كشد و پريشان مى شود وبا او طورى برخورد مى كندكه انگارى ساعتى پيش در همين دخمه مرتكب جنايتى شده است، انگار اوراق بهادار جعل مى كرده يا اشعار تندى مى كَفته تا همراه نامه اى بى امضا به دفتر روزنامه اى بفرستد..
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

کرم کتاب

کرم کتاب

11 ساعت پیش

        شبیه این بود که نشسته باشی پای صحبت یکی از اساتید باتجربه و اون استاد نکات علمی و ریزه کاری های رشته اش رو  دلسوزانه اما جدی، منظم و پرانگیزه برات روایت کنه. نه یک روایت رسمی و خشک و دانشگاهی، بلکه جوری که اون آدم اون نکات رو زندگی کرده، از کتاب بیرون کشیده و با زندگی واقعی اون رو در هم تنیده. این مدل روایت کردن به دلم نشست.

خوندنش علاوه بر روانشناس ها و روان پزشک ها،  به نظرم می تونه برای کسایی که به واسطه ی شغل شون با مردم ارتباط نزدیکی دارند مثل همه ی کادر درمان و معلم ها و... مفید باشه.

این اولین کتابی بود که از یالوم خوندم. (به جز نیچه گریست رو که شروع کردم اما دوست نداشتم و کمی بعد رها کردم). نمی دونم اگر کسی آثار دیگه ی یالوم رو از قبل خونده باشه رضایتش از کتاب به اندازه ی کسی که برای اولین بار از یالوم خونده می تونه باشه یا نه.

تفاوت های فرهنگی و دینی در کتاب هست اما جوری نیست که باعث بشه شما از خوندن کتاب لذت نبرید یا اذیت کننده باشه. با وجود تفاوت دیدگاه ها میشه از کتاب لذت و فایده برد.
      

10

        خواندن چیست؟! در طول تاریخ و در بستر فرهنگ‌های مختلف چه معنایی داشته؟! همین امروز چه اقسامی از خواندن را می‌توانیم از هم متمایز کنیم؟! مدافعان و مخالفان خواندن چطور با یکدیگر مقابله می‌کرده‌اند؟!
کتاب پاسخ «جامعی» به این پرسش‌ها ندارد اما همین که «پاسخ‌هایی» داشته باشد کفایت می‌کند. دوستان نزدیکم می‌دانند که جامعه‌شناسی کمّی و تجربی را برای حل بسیاری از مسائل امروزمان مرجح می‌دانم و اگر قرار است پولی در جایی صرف شود بهتر است صرف آن قسم از کارها بشود، اما این کتاب آنقدر خوب آنچه را که من «جامعه‌شناسی هرمنوتیک» می‌ناممشْ نمایندگی می‌کند که کمی موضع قبلی‌ام را تعدیل کرده است. 
خود خواندن هم مسئله‌ی مهمی است، نه فقط در سطح جامعه بلکه در سطح افراد. ما چگونه خواننده‌ای هستیم و چقدر از آسیب‌های خواندن که در اینجا از آن‌ها بحث شده به دوریم؟! رمان‌خوانی‌های ما چقدر هوسرانی است و چقدر حکمت‌جویی؟! خواندن برایمان درمان است، ابزار است، سبک زندگیست؟! خوب است خواندن‌های خودمان را در آینه‌ی تاریخ ببینیم و نسبت خودمان(نه فقط کتاب‌خوانی‌مان بلکه زیست‌مجازی‌مان) با آن‌ها را بسنجیم. بنابراین خواندن‌ش را برای کسانی که به دنبال آگاهی در مطالعات‌شان هستند توصیه می‌کنم. آگاهی از اینکه در نهایت از خواندن دنبال چه هستیم و ناخواسته در کدام وادی افتاده‌ایم و آیا نیازی هست خود را نجات بدهیم یا نه...
      

32

ستایش

ستایش

13 ساعت پیش

3

سید حسن عمادی

سید حسن عمادی

14 ساعت پیش

        داستان‌های ۲۵ کلمه‌ای
تفنّن جالبی بود.
ترجمه قوی نبود.

به نظر رابرت سووارت وود، گردآورنده‌ی کتاب، بهترین نوع داستان‌نویسی اینه که نویسنده ۵۰ درصد داستان رو بگه و باقی رو به مخاطب واگذار کنه. حتی نویسنده می‌تونه بدون ذکر آغاز و اوج و پایان، و فقط با اشاره به ۱۰ درصد ماجرا یک رمان بنویسه. رمانی که خوندنش ده ثانیه طول می‌کشه.
ادوارد مورگان فورستر در کتاب «جنبه‌های رمان» این سبک رو اینطور توضیح میده:
«پادشاه مرد و سپس ملکه مرد» یک داستان است. «پادشاه مرد و سپس ملکه از غصه دق کرد» یک پی‌رنگ است.
(هر دو نقل قول از پیش‌گفتار کتاب)

اگه ملاک ارزیابی رو همین بذاریم، باز هم بسیاری از داستان‌ها ناموفقه؛ یعنی اشاره‌ها نارسا است، لااقل برای من. (البته تفاوت زمینه‌ی فرهنگی و ضعف ترجمه رو هم نباید نادیده گرفت)

چند نمونه از داستان‌های کتاب:

برای فروش: کفش‌های نوزاد، استفاده نشده

«راپونزل»
پسرها زیر برج مسکونی منتظر هواپیماهای کاغذی ماندند. بعد بر سر اینکه کدامشان باید آن را پیش دخترک برگرداند دعوایشان شد.

متأسفم، اما اینجا برای همه به قدر کافی هوا نیست. به آنها می‌گویم که تو یک قهرمان بودی

پس از هفده روز، دختر کنترل احساساتش را از دست می‌دهد و مرد را «پدر» صدا می‌کند.


(الآن دیدم ترجمه‌ی دیگه‌ای هم از این کتاب منتشر شده: «داستان‌نما»، ترجمه‌ی اسدالله امرایی، نشر قطره)
      

4

Taha. b

Taha. b

15 ساعت پیش

        میکُشم چون دوست ندارم هوش مصنوعی به تو آسیبی وارد کند.... 


گروگانگیری همیشه یک موضوع منحصر به فرد و احتمالا ترغیب کننده برای مطالعه ، حالا همین گروگانگیری ترکیب شده با ژانر تخیلی و موضوع هوش مصنوعی که این روز ها همه یک جور های با این قضیه درگیرن 
علم پیشرفت کرده و ماشین های بدون سرنشین تولید شده، خیابان ها خالی از ترافیک و تصادف های وحشتناک شده ولی در این بین کلی انسان و راننده بیکار شدن 
گروهکی که تصمیم به هک این ماشین ها میگیره 
و حالا یا تولید این ماشین ها متوقف میشه یا چند ماشین که مسافر ها در اون حبس شدن  همزمان و در یک نقطه نابود میشن 

داستانی درمورد انسانیت و تصمیم های درونی، انسان برای نجات خودش تا کجا ها پیش میره و چه دروغ هایی در این راه گفته میشه؟ 
اگر به شما مهلت صحبت برای نجات جونتون رو میدادن فقط وجه مثبتتون رو نشون میدادین یا واقعیت؟ 
این داستان جذاب است چون انسان جذاب است، چون اخلاقیات و درونیات انسان جذاب است

بهش هایی در کتاب افت میکنه و خسته کننده میشه و با فلش بک های نابجایی مواجه هستیم که مخاطب رو از اثر بیرون میندازه ولی هستهٔ تشکیل دهنده ماجرا انقدر جذاب هست که لحظه ای برای خوندنش نشه درنگ کرد 
پایان بندی؟ به شخصه دوست نداشتم 

🔴 در امتیاز دست و دلبازی به خرج دادم 

پ. ن: این کتاب مثل صدای آخر خط همین نویسنده باید با محدودیت سنی مواجه بشه 
      

10

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.