هیوا

هیوا

بلاگر
@hiwawriter

56 دنبال شده

53 دنبال کننده

            سلام دوست کتاب خون من
من هیوا هستم
یه نویسنده و شاعر و در عین حال یه طراح
در حال حاضر دارم اولین کتابمو مینویسم

کتاب هایی که خودم خونده باشمو بهتون پیشنهاد میکنم و مایل به تبادل اطلاعات 
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

نمایش همه

باشگاه امتداد

214 عضو

رنگ زیبای خیال

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی "هزارتو"

650 عضو

زلیخا چشم هایش را باز می کند

دورۀ فعال

📚 فرزند سرنوشت 📚

273 عضو

تصویر دوریان گری

دورۀ فعال

لیست‌ها

نمایش همه

فعالیت‌ها

هیوا پسندید.
          الان که دارم درباره کتاب می‌نویسم، برق رفته‌ است و حدود 45 دقیقه می‌شود که غرق خواندن صفحات پایانی کتاب منصور ضابطیان بوده‌ام. شاید سفرنامه برای خیلی از آدم‌ها که ایده‌آل‌گرا هستند یا دوست دارند وقتشان را صرف خواندن کتب علمی، سیاسی، مذهبی و... کنند، جالب نباشد اما ضابطیان آنقدر صمیمی می‌نویسد که احساس می‌کنی با یک رفیق دو سه ساعتی وقت‌گذراندن هم ایده بدی نمی‌تواند باشد و با او همراه می‌شوی.
من از ضابطیان دو کتاب خوانده‌ام (سباستین - استامبولی) که هر دو برایم بخاطر مقصد مسافر جذاب بودند. سباستین درباره کوبا بود و استامبولی درباره ترکیه و بیشتر شهر استانبول. در مورد کوبا هیچ نمی‌دانستم و فقط تشنه بودم تا کسی برایم کمی از آن تعریف کند اما درباره ترکیه قضیه فرق می‌کرد. مدتهاست که به شکل عجیبی نمی‌توانم در برابر دیدن فیلم و سریال‌های ترکی مقاومت کنم هر چند که دوستان سریال‌بینم تا این موضوع را می‌فهمند شکوه می‌کنند که مگر آدم سریال‌های مثلا نت فلیکس رو ول می‌کنه بره بشینه سریال ترکی ببینه؟! این جمله‌ها را قبلا درباره علاقه‌ام به سینمای هند و بالییود هم با تمسخر بیشتر شنیده‌ام. خب این هم خاصیت بد هنر است که عده‌ای از هنردوستان را از انعطاف می‌اندازد و حاضر نیستند چیزی غیر از هنر را ببینند. بنظر شما قاب دوربین در یک فیلم اهمیت بیشتری دارد یا آنچه از جنس محتوا و فرهنگ یک ملت به شما ارائه می‌کند؟ خودم هم نمی‌دانم شاید جفتش اگر کنار هم بود بهتر می‌شد.
بگذریم برای من مهم بود که ضابطیان استانبول سریال‌های مورد علاقه‌ام را تعریف می‌کند یا تحریف. اما بی انصافی است اگر نگویم که نه تنها با سریال‌هایم تطابق داشت بلکه فراتر هم رفته بود و چیزهایی را از ترکیه نشانم داد که در سریال‌ها نمی‌توان یافت.
من همیشه فرهنگ مافیایی ترکیه را دوست داشتم و سریال‌هایش را دنبال کردم شاید هم از بیرون جذاب باشد و اگر در استانبول با آنها روبه‌رو شوی فرار را بر قرار ترجیح دهی.
اول‌بار سریال معروف Çukur یا همان گودال را دیدم و بعد از آن چند ماهی به دنبال سریالی بودم که به همان اندازه مرا مجذوب خویش کند تا آنکه به طور اتفاقی به این سریال برخوردم Eşkıya Dünyaya Hükümdar Olmaz یا همان راهزنان بر دنیا حکومت نمی‌کنند. جالب است بدانید که قسمت این سریال‌ها به زبان اصلی و نه دوبله چیزی قریب به ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه هستند و تقریبا دیدن ۳ قسمت برابری می‌کند با دیدن یک فصل از سریال مثلا breaking bad. اما آیا این باعث می‌شود تا تسلیم شوم؟ خیر. آیا سبب می‌شود تا بین راه از سریال خسته شوم؟ خیر. آیا موضوع سریال کلیشه‌ای است و می‌توانم ادامه را حدس بزنم؟ بله. و باز هم می‌بینم و غرق می‌شوم.😁
خیلی حرف زدم مرا عفو کنید بخاطر هیجانی که نسبت به ترکیه و فرهنگ و زبانش دارم و از ضابطیان هم ممنونم بخاطر سفری که به ترکیه داشتیم و حال مرا خوب کرد.
        

42