ستایش

تاریخ عضویت:

خرداد 1404

ستایش

@Setayeshh889

2 دنبال شده

0 دنبال کننده

یادداشت‌ها

ستایش

ستایش

15 ساعت پیش

        داشتم این نمایشنامه رو می‌خوندم، حس یه چیزی سنگین رو سینه‌م بود. مثل این بود که یه نفر داره آروم آروم روحت رو خفه می‌کنه. از یه طرف، دلم برای یان می‌سوخت که با کلی امید برگشته بود و آخرش اینجوری شد. از طرف دیگه، از مارتا و مادرش هم بدم میومد، هم یه جورایی درکشون می‌کردم. انگار یه چیزی تو وجودشون شکسته بود که دیگه نمی‌تونستن درست فکر کنن.

یه حس عجیبی داشتم، ترکیبی از غم، خشم، ترس و یه جور سردرگمی. انگار کامو با این داستانش یه سیلی محکم بهم زد و گفت: "هی، حواست هست تو این دنیا چه خبره؟ آدما چقدر می‌تونن تنها و بدبخت باشن؟"

تهش که کتاب رو بستم، حس سبکی نداشتم. بیشتر حس می‌کردم یه بار سنگین رو دوشمه. ولی یه جورایی هم خوشحال بودم که این تجربه رو داشتم. باعث شد به خیلی چیزا فکر کنم، به اینکه چقدر راحت می‌تونیم همدیگه رو نفهمیم و چه فاجعه‌هایی ممکنه از همین سوءتفاهم‌ها به وجود بیاد.

خلاصه، "سوءتفاهم" یه کتابیه که حال آدمو می‌گیره، ولی ارزش خوندن داره. چون باعث می‌شه یه کم بیشتر به خودمون و دنیای اطرافمون فکر کنیم
      

19

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.