معرفی کتاب بدن فراموش نمی کند اثر بسل ون در کولک مترجم اکبر درویشی

بدن فراموش نمی کند

بدن فراموش نمی کند

بسل ون در کولک و 1 نفر دیگر
3.7
11 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

36

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

91

شابک
9786222545291
تعداد صفحات
552
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        کتابی ضروری برای هرکسی که می‌خواهد تروما را به‌خوبی درک کند و راهی برای درمان آن بیابد.
مادامی که احساس کنیم جایمان در قلب و ذهن کسانی که دوستمان دارند امن است، برای به پایان رساندن طرح‌هایمان از کوه‌ها صعود می‌کنیم، دشت‌ها را درمی‌نوردیم و تمام شب را بیدار می‌مانیم. کودکان و بزرگ‌سالان برای کسانی که بهشان اعتماد دارند و نظرشان برایشان ارزشمند است، هر کاری می‌کنند.
اما اگر احساس رهاشدگی، بی‌ارزشی یا دیده‌نشدن کنیم، هیچ‌چیز در نظرمان اهمیت ندارد. ترس کنجکاوی و بازیگوشی را نابود می‌کند. برای داشتن جامعه‌ای سالم باید فرزندانی پرورش دهیم که بتوانند با خیال‌راحت بازی کنند و یاد بگیرند. بدون کنجکاوی امکان هیچ رشدی وجود ندارد و بدون تواناییِ واکاوی شخصیت خود و آنچه برایتان مهم است، ازطریق آزمون‌وخطا، امکان انطباق‌پذیری وجود ندارد.
      

لیست‌های مرتبط به بدن فراموش نمی کند

نمایش همه

یادداشت‌ها

نعیمه خانی

نعیمه خانی

20 ساعت پیش

⛓️‍💥ارتبا
          ⛓️‍💥ارتباط با دیگران می‌تواند نجاتمان دهد؛ می‌تواند نفرینمان کند!
✨️در صفحه صفحه این کتاب داستانی از انسان هایی خواندیم که سراسر رنج بود. رنج برخواسته از دیگری!
♦️برخی از داستان ها انقدر دردآور بودند که خواننده را از انسان ها ناامید می‌کرد!
✨️اما در اعماق این ناامیدی جمله ای از نمی‌دانم کی را به یاد می‌آورم: در این تاریکی تو شمعی روشن کن!
.
.
.
✅️کتاب مناسب چه گروهی است؟
بدلیل اینکه کتاب بطور مفصل عناوین خود را توضیح داده و توضیحات هم تخصصی هستند؛ پیشنهاد مطالعه به عموم را ندارم. درمانگران، دانشجویان حوزه سلامت روان، مددکاران اجتماعی، معلمان، افرادی که در اورژانس کار می‌کنند، محققان علوم انسانی و بطور کلی هر کسی که با انسان آسیب دیده ممکن است برخورد کند و باید وی را کمک کند، مخاطبین این کتاب اند.
اگر کتاب خلاصه تری باشد که همین موضوع را توضیح دهد و اهمیت پرداختن به آن را تبیین کند، برای عموم بهتر خواهد بود.
.
.
.
✳️کتاب چه ها گفت؟
ابتدا در ارتباط با آسیب هایی که افراد تروما‌زده (traumatized) که به آن دچار شدند گفت. روایت سربازان جنگی، قربانیان تجاوز جنسی، قربانیان بر رفتاری های رشدی( در حین رشد کودکی به بزرگسالی)، بازماندگان سوانح طبیعی یا تصادفات و افرادی که در فقر ارتباطی (از نوع معنادار و حمایتی) به سر بردند بازگو شده است.
سپس توضیحی در ارتباط با علائم کلی افراد ترومازده مانند گسستگی، رفتار های تکانشی و خطرناک، خشم های انفجاری، کناره گیری از دیگران و ... را داده است.
بعد از آن سراغ مبانی زیستی و مغزی رفته است. برای مثال توضیح اینکه چه می‌شود که فردی که در کودکی مورد تجاوز گدرش قرار گرفته، در بزرگسالی سراغ مرد های می‌رود که به او تجاوز می‌کنند.
بعد مبانی و تبیین های نظری این علائم را توضیح می‌دهد. چه اتفاقی بر سر روان کودکی که با بدرفتاری مادرش بزرگ شده می‌افتد و از این قبیل مسائل. نبود عشق با آن ها چکار کرده؟ و چه می شود که کاملا بی‌حس می‌شوند.
در بخش پایانی مسیر های رسیدن به بهبود را توضیح می دهد. برخی از راه حل ها کمتر شناخته شده اند (مانند بازخورد عصبی، تئاتر درمانی، سیستم های داخلی خانواده و ...). برخی دیگر راه حل های عمومی تر و از پیش ثابت شده‌ای هستند. مانند ارتباط (از نوع سالم و حمایتی و امن) با دیگری می‌توانند زخم های ارتباط های قبلی را تسکین دهد. یا استفاده از بان بجای کنش. یا تاثیرات ذهن آگاهی و یوگا و از این قبیل.
در بخش پایانی نتایج خوبی در تحقیقات ناشی از روش های گفته شده نشان داده شده است که ما را به باز بودن راه بهبود امیدوار می‌کند. اما ...
⚫️🔴⚫️در این میان از اشتباهات دولت ها در ارتباط با این مسئله نیز گفته شده است که نکته حائز اهمیتی است. چرا که تا زمانی که دولتی برای منافع خودش، جوان هایی را روانه جنگ می‌کند و بعد از بازگشت پکی از قرص به او می‌دهد و می‌گوید این ها را بخور و اگر خوب نشدی مشکل خودت هست (تازه اون قرص ها هم سود مالی برای دولت و شرکت های بیمه و تولید دارو دارد). یا بجای کار فرهنگی و تربیتی، به کودکان قربانی خشونت خانگی از هر نوعش، برچسب ناهنجار بودن می‌زند و باز برای آن ها هم کار مفیدی نمی‌کند.
دنیا تکه ای از بهشت می‌شود اگر قدرتمندان سراغ پیشگیری بروند و مسائل را ریشه ای حل کنند نه اینکه به آدم هایی که خودشان به آن ها آسیب زدنند برچسب های بی‌پایان بززند و بعد در رنج خودشان رهایشان کنند. انسان ها را پر از خشم می‌کنند و بعد آن را گردن نمی‌گیرند؛ "خشم جایی برای رفتن پیدا نمی‌کند و تبدیل به افسردگی، خودانزجاری و اقدامات خودمخرب می‌شود".
        

6