جنگ و صلح (متن خلاصه)

جنگ و صلح (متن خلاصه)

جنگ و صلح (متن خلاصه)

4.5
53 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

14

خوانده‌ام

99

خواهم خواند

116

شابک
9789646138780
تعداد صفحات
532
تاریخ انتشار
1386/6/19

توضیحات

        جنگ و صلح نه تنها بزرگترین رمان تولستوی است ، بلکه به تعبیری بزرگترین رمان جهان است که معتبرترین متن خلاصه آن برای آشنایی علاقه مندان چاپ شده است.


      

یادداشت‌ها

«انسان برا
          «انسان برای خوشبخت‌بودن خلق شده است و اسباب خوشبختی در وجود او و در ارضای طبیعی احتیاجات انسانی او نهفته است و علت بدبختی انسان‌ها نه کمبود بلکه فراوانی است.»

⁉️فیلسوف یا رمان‌نویس؟!

📌پایانِ حمله‌ به مسکو و عقب‌نشینی مفتضحانه ناپلئون و بعدتر پایان حکومتش، کلان‌روایت های این جلد نهایی هستند.

🔹️در یادداشت هایی که برای سه جلد پیشین این کتاب نوشتم به اندازه کافی هنر داستان‌گویی و چیره‌دستی جناب تالستوی را خاطرنشان کردم و از این بابت دِین خود را پرداختم. اما وَجه دیگر تالستوی که کم‌تر اشاره‌ای به آن می‌شود و شخصاً هم در آن یادداشت‌ها به آن کم‌لطفی کردم، حکمت این مرد است. 

◽️تالستوی از جلد سوم کتاب شروع به فلسفه پردازی کرد و گهگاه جلوی دوربین آمد و شروع به ادای مونولوگ های اندیشمندانه کرد. آن مونولوگ ها لابه‌لای داستان گفته شدند و شخصیت ها را عمیقتر ترسیم کردند. اما اینبار آقای تالستوی به این سخنرانی های نسبتاً کوتاه قانع نبود و بعد از بستن پرونده شخصیت ها، به طور مفصل و در بخشی جداگانه در طی ۴۷ صفحه فلسفهٔ خود را ارائه کرد.

🔸️کلمه فلسفه البته بسیار وسیع است و طبعاً حتی تالستوی که چیره‌دست‌ترينِ نویسندگان است می‌داند که در ۴۷ صفحه نمی‌تواند این هدف را میسر کند. این جستار کوتاه ضمیمه می‌شود به هرآنچه ۴ جلد داستان در پی آن بود و آن پاسخی به این پرسش بود: "جنگ ها چگونه رخ می‌دهند و چه کسانی آنها را پیش می‌برند؟'' 
این جستار به راحتی قابلیت چاپ جداگانه و نقد و بررسی های مفصل دارد که این را به اهلش می‌سپارم. 

◾️اما یک سوال در نهایت برای مخاطب حرفه‌ای رمان پیش می‌آید: آیا جنگ و صلح به راستی یک رمان عظیم است؟ یا حماسه‌ای مدرن؛ فرزند ایلیاد و شاهنامه در عصر صنعتی؟
پاسخ همان است که تالستوی گفت: این نوعی داستان‌گویی متفاوتِ روسی است که از زندگی متفاوت روس‌ها نشأت گرفته است.

💠این بود تجربه خواندن رقیب سرسخت جنایت و مکافات برای من. نتیجه نبرد را به بعد از بازخوانی داستان راسکولنیکف موکول می‌کنم:)
        

54

          #جنگ_و_صلح

پنج شب پیش یعنی چهارشنبه ۲۶ بهمن ماه حوالی ده یازده شب بالاخره شنیدن رمان جنگ و صلح را تمام کردم.بخش دوم سخن آخر را رسما جان دادم تا گوش دهم.اما بالاخره با موفقیت و با تحمل رنجها و مرارت های بسیار و شنیدن صداهای نخراشیده و یک عااالمه تپق و سوتی و غلط املایی های فرااااوان به این مهم دست یافتم.باشد که مورد تقدیر واقع شوم🤪😅

جناب تولستوی در این کتاب ماجرای جنگ بین روسیه و فرانسه را به حالتی داستان گونه به زیبایی تمام با یک دوجین شخصیت که در آخرهای داستان این حس را به خواننده منتقل میکند که شخصیت ها روی دستش باد کرده اند و هر کدام را به طریقی راهی دیار باقی میکند به تصویر کشیده است.

کل داستان در بازه ی زمانی ۹ ساله از سال ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۴ حول زندگی پنج خانواده اشرافی در خلال جنگ های روسیه تزاری با فرانسه ناپلئونی روایت میشود.توصیفات افراد،حالات روحی و افکارشان،مکان ها و صحنه های نبرد واقعا زیباست و به خوبی تصویر زنده ای از روسیه آن سالها پیش چشممان می آورد.حوادث نبرد های اوسترلیتز و بارادینو و آتش زدن مسکو همگی با کلمات سحرانگیز تولستوی در مقابل خواننده جان می‌گیرند.

شنیدن این رمان حدود دوماه طول کشید و روزهای زیادی نام شخصیت های این رمان عظیم در گوشم تکرار شد که گمان میکنم حالا حالاها زیر لب گاهی تکرارشان کنم.نام هایی مثل آندره بالکونسکی،پییر بوزوخف،ناتاشا،کنت کوتوزوف،تیموخین و دولوخف و....اسمهایی که تلفظ و آهنگ عجیبشان در ذهنم ماندگارشان کرده است.هر چند اظهار نظر های گاه و بیگاه جناب تولستوی بین متن زیاد بود و رسما آخر کتاب دیگر یک جلسه درس تاریخ فلسفه جنگ و کشورداری بود اما رمان جذابی بود و دوستش داشتم و حتما دنبال فرصتی میگردم تا خودم کتاب را بخوانم.

از کتاب اینجور برداشت کردم که احتمالا  خود تولستوی تمایلات فراماسونری داشته است و فراماسونر ها هم که از عوامل دولت خبیث بریتانیا در دربار های کشورهای دیگر محسوب میشدند.الکساندر اول هم که متمایل به انگلیس بوده و پدرش پل را که تمایل به فرانسه داشته طی توطئه ای به قتل رسانده است.در واقع پل در ابتدا توسط انگلیسی ها به سمت فراماسونری هدایت میشود و لقب استاد اعظم به او میدهند.اما بعدتر با انگلیسی ها به اختلاف میخورد و شیفته ناپلئون میشود.انگلیس هم که منافع خودش را در خطر میدید نقشه قتل پل را طراحی میکند.برای همین در این کتاب اظهار نظرها بیشتر فرانسه ستیز هستند و به شدت در رمان فرقه فراماسونری تحسین میشود تا جاییکه بعضا گاهی تحریف شده و تزیین شده تعریف میشود.

#جنگ_و_صلح
#لئو_تولستوی
#چه_روزا_و_شبایی_داشتم_با_این_رمان
#دی_و_بهمن_۴۰۱
#حتی_شاید_آذر

پ.ن:رفتم چک کردم.از ۱۹ آذر شروع شد خوندن این رمان🥰

🌸سایه🌸

@sayeh_sayeh
        

0

          بعضی وقت‌ها برام عجیبه که چطور یه کتاب می‌تونه به شکل عجیبی موردعلاقه‌ی آدم بشه... چطور می‌تونه انقدر تأثیرگذار باشه و بدون این که حتی خودت بفهمی تو ذهنت حک بشه! جنگ و صلح از این رمان‌ها بود. 
فوق‌العاده بود. نکته‌ی جالب این بود که تولستوی احتمالاً خودش رو در قالب بزوخف می‌دیده... مردی دانا و ساده و کم‌حرف (همون لوین آناکارنینا) و کارهای اون‌ها معمولاً هم شبیه همه... مثلاً هر دو در آزادکردن موژیک‌ها پیشگامند هرچند نظر تولستوی احتمالاً این بوده که موژیک‌ها آمادگی آزادی رو ندارند... مثلاً پی‌یر در جایی به رعیت خودش پیشنهاد آزادی را می‌دهد و او از وضع خودش اعلام رضایت می‌کند. 
تولستوی احتمالاً یکی از اولین کسانی هست که توی هنر داستان‌نویسی به این فکر افتاده که مردم عامه‌ای که اسمی تو تاریخ ندارند چطوری از اتفاقات تاریخ تأثیر می‌گیرند و چطور بر این اتفاقات مؤثرند... البته احتمالاً تولستوی در پایان معتقد بوده نظرش به اندازه‌ی کافی روشن نیست و در فصل آخر شروع به سخنرانی درباره‌ی همین موضوع می‌گنه که کاش نمی‌کرد و می‌ذاشت درک خواننده مکفی باشه.
        

0

          جنگ و صلح
جلد آخر(۴)
تصرف مسکو توسط ناپلئون، سپس گیر کردن ارتش ۶۰۰ نفری او در باتلاق روسیه و فرار به سوی فرانسه مقطعی جالب برای نویسندگان روس و فرانسوی ای است. قرائت های تاریخی مختلفی برای توجیه کارهای ارتشیان و فرمانده ها و پادشاهان وجود دارد ولی تولستوی با برداشتی خاص و ممتاز سعی در یافتن علل و انگیزه های اجزای موثر در صحنه نبرد داشته است و باید اذعان کرد (هرچند در مواردی دفاع او از عزت ملی و سلحشوری و متانت روس ها بر نقل داستانی تاریخی روایت پیشی می گیرد) که با رد دیدگاه بسیاری از تاریخ دانان در قامت پدیده شناسی ماهر و با موشکافی جذاب خود، سعی در به تصویر کشیدن و حفظ قسمتی از میراث تاریخی سرزمین اش دارد.
دست سرنوشت،تقدیر و نیرویی مرموز و ماورای ید انسیان در لابه لای صفحات کتاب موج می زند و پی در پی به انسان تجربه گر نهیب می‌زند که ذهن تجریدی تو قادر به تحلیل تمام زوایای یک اتفاق نیست.

ارزش اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،روان کاوی و تاریخی کتاب عنصر پیشران روایت های کتاب در منظر مخاطبین خاص اش می باشد. 

مطالعه رمان های قطور دل شجاعی می خواهد که به دریا بزند و با طوفان ها و بادهای سهمگین حوادث دست و پنجه نرم کند ولی راه را گم نکند و پس از طی مراحلی به ساحل آرام و امن برسد. تنها در آن زمان است که شهد شیرین آرامش پس از سفری طولانی را در درون خود می یابد.
        

0

          از خودم ناراضی ام.
هر جور حساب میکنم، میتونستم و می‌بایست که این کتاب رو زودتر از اینها میخوندم.
اهل فن ميدونند و امثال من هم به تجربه، آهسته آهسته متوجه میشن که کلاسیک هایی که حسابشون رو پس دادن، تضمینی هستند و بی بدیل.. و خوندنشون ضروری.. 
جنگ و صلح، حجمش زیاده اما ارزشش رو داره، شخصیت پردازی هاش خیلی پیچیده‌ نیست و همزمان اندازه چهار پنج تا رمان حرف زده!.. بنابراین .. 'ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم!' 
.
نقطه روشن ماجرا اما، اینجاست که من این کتاب رو در سال 2024، در اوج تنش نظامی ایران و جبهه مقاومت در مقابل رژیم جعلی خوندم. تقریبا همزمان با حادثه پیجرها شروع کردم، تا امروز که همزمان با آتش بس لبنان تموم شد..
جالب توجه بود، و شمع امیدی در دلم روشن کرد، خوندن ماوقع نبرد 1812 در سال 2024 و نظر به 2024 از منظر 1812...
. 
میپرسید یعنی چه؟ چه ربطی است میان نبرد بارادینو، میان فرانسه و روس به سال 1812، و وضعیت امروز ما.. اسرائیل، مقاومت و سید حسن..؟ 
واقعیت امر، رابطه‌اش خیلی بعیده هستش (به قول خارجی ها :  counterintuitive). اصلا نمیتونیم یک به یک تطبیقش بدیم ولی باید لابلای سطور و تحلیل های جناب تولستوی پی‌اش بگردیم.. و چنین رابطه ای هست!
. 
وقتی در چنین ایامی این کتاب رو میخوندم ، ناخودآگاه بخشی از امیدها و یاس ها و مسائل رو به این کتاب عرضه میکردم.. و نتیجه این کار، به گمان من بسیار رضایت بخش بود.. 
خداروشکر که اگر این کتاب رو در 20 سالگی نخوندم، در موقعیت زمانی مناسبش خوندمش.. 
. 



        

0

اگه تو کل
          اگه تو کل زندگیم فقط یک کتاب رو بخوام به همه معرفی کنم، فکر کنم اون کتاب جنگ و صلح باشه(البته علاقه‌ی افراطی من به ادبیات روس هم بی‌تاثیر نیست.)
این رمان شاهکار از بزرگترین آثار ادبیات کلاسیک و داستان زندگی اجتماعی و سرگذشت پنج خانواده‌‌ی اشرافی در دوران جنگ با ناپلئون بناپارت در زمان تزار الکساندره.
جنگ و صلح یک روایت داستانی از یک دوره‌ی تاریخی بین سال‌های ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۴ در بستر دو جنگ با همه‌ی حوادث و شخصیت‌های واقعی و بعضاً غیر واقعیه.
در توصیف فضای کتاب باید بگم که شما وسط طوفانی از حوادث، شخصیت‌های جدید، احساسات و افکار مختلف، زیر رگبار گلوله، مهمانی‌های رقص، احساسات ظریف دخترهای جوان و افکار فلسفی، تاریخ روسیه و حتی درس‌هایی از جغرافیا نشستید و هر خط از این کتاب خیلی تأمل‌برانگیز و جالبه. شاخ و برگ و توصیفات خیلی زیادن و گاهی ممکنه خسته کننده باشه. مثل اکثر آثار ادبیات روسیه انرژی فکری و حوصله‌ی زیادی نیاز داره، ولی قطعاً ارزشش رو داره. 
در این کتاب میشه گفت هیچکس قهرمان اصلی نیست و قسمت زیادی از کتاب هم جهان‌بینی و دیدگاه‌های تولستوی بیان شدن. 

پ.ن‌: جایزه‌ی رو اعصاب‌ترین شخصیت تعلق می‌گیره به پرنس نیکلای بالکونسکی بزرگ که آدم رو یاد حشمت فردوس می‌ندازه از نوع ترسناک‌تر

نکات ایمنی:
۱. جنگ و صلح بیش از ۵۸۰ شخصیت داره و اگه یک درصد فکر می‌کنید ممکنه یادتون بره، تبریک میگم صددرصد یادتون میره و کاملاً داستان رو قاطی می‌کنید. 
۲. اگه با ادبیات روسیه الفت چندانی ندارید، لطفاً خوندن ادبیات روس رو با این کتاب شروع نکنید.
۳. ترجمه‌ی سروش حبیبی از نشر نیلوفر عالیه

#فاطمه_کنهانی 
        

38