«انسان برای خوشبختبودن خلق شده است و اسباب خوشبختی در وجود او و در ارضای طبیعی احتیاجات انسانی او نهفته است و علت بدبختی انسانها نه کمبود بلکه فراوانی است.»
⁉️فیلسوف یا رماننویس؟!
📌پایانِ حمله به مسکو و عقبنشینی مفتضحانه ناپلئون و بعدتر پایان حکومتش، کلانروایت های این جلد نهایی هستند.
🔹️در یادداشت هایی که برای سه جلد پیشین این کتاب نوشتم به اندازه کافی هنر داستانگویی و چیرهدستی جناب تالستوی را خاطرنشان کردم و از این بابت دِین خود را پرداختم. اما وَجه دیگر تالستوی که کمتر اشارهای به آن میشود و شخصاً هم در آن یادداشتها به آن کملطفی کردم، حکمت این مرد است.
◽️تالستوی از جلد سوم کتاب شروع به فلسفه پردازی کرد و گهگاه جلوی دوربین آمد و شروع به ادای مونولوگ های اندیشمندانه کرد. آن مونولوگ ها لابهلای داستان گفته شدند و شخصیت ها را عمیقتر ترسیم کردند. اما اینبار آقای تالستوی به این سخنرانی های نسبتاً کوتاه قانع نبود و بعد از بستن پرونده شخصیت ها، به طور مفصل و در بخشی جداگانه در طی ۴۷ صفحه فلسفهٔ خود را ارائه کرد.
🔸️کلمه فلسفه البته بسیار وسیع است و طبعاً حتی تالستوی که چیرهدستترينِ نویسندگان است میداند که در ۴۷ صفحه نمیتواند این هدف را میسر کند. این جستار کوتاه ضمیمه میشود به هرآنچه ۴ جلد داستان در پی آن بود و آن پاسخی به این پرسش بود: "جنگ ها چگونه رخ میدهند و چه کسانی آنها را پیش میبرند؟''
این جستار به راحتی قابلیت چاپ جداگانه و نقد و بررسی های مفصل دارد که این را به اهلش میسپارم.
◾️اما یک سوال در نهایت برای مخاطب حرفهای رمان پیش میآید: آیا جنگ و صلح به راستی یک رمان عظیم است؟ یا حماسهای مدرن؛ فرزند ایلیاد و شاهنامه در عصر صنعتی؟
پاسخ همان است که تالستوی گفت: این نوعی داستانگویی متفاوتِ روسی است که از زندگی متفاوت روسها نشأت گرفته است.
💠این بود تجربه خواندن رقیب سرسخت جنایت و مکافات برای من. نتیجه نبرد را به بعد از بازخوانی داستان راسکولنیکف موکول میکنم:)