سارا شهرابی فراهانی

سارا شهرابی فراهانی

@sara_farahani771

138 دنبال شده

138 دنبال کننده

                دوست‌دار کتاب 📚
نویسنده ✒

              
sara_farahani771

یادداشت‌ها

نمایش همه
        این سومین کتابی که از خانم عرفانی خوندم و باید بگم که حالا درسته استادم هستن اما قلمشون رو دوست دارم.😁
کتاب شمرون کناردونم بعد از چند سال هنوز تو ذهنم مونده. این کتاب همون طور که از اسمش پیداست، پر از رنگ، مخصوصا رنگ فیروزه‌ایه.
همین رنگ فیروزه‌ای نشون میده که کتاب اصالت ایرانی، اسلامی داره.
و چه قدر پیوند ایران و اسلام در این کتاب خوب نشسته و بیشترین دلیلی این کتاب رو به خاطرش ستایش می‌کنم همینه.خود اسم سلمان انگار پل ارتباطی بین ایران و اسلامه و غزاله که یاد آور ضامن آهو بودن امام رضاست و ما رو به خط اصلی داستان که رسیدن به مفهوم واقعی زیارته، متصل می‌کنه.
کتاب در رسوندن مضمون اصلیش یعنی زیارت موفقه و همزمان با رشد قهرمان داستان یعنی غزاله مخاطب هم رشد می‌کنه.
نقدی هم اگر بخوام بکنم کمبود کشمکش در نیمه اول داستانه که خوندن داستان رو سخت می‌کنه و شخصیت پردازی‌ها که می‌تونست عمیق‌تر باشه و از تیپ فاصله بیشتری بگیره.پرداختن به جزئیات در این داستان برای من خیلی جذاب بود و بنظرم به رمان رنگ و لعاب خاصی داده بود. اما گاهی می‌‌شد جزئیات رو هدفمندانه تر انتخاب کرد تا در جهت شخصیت پردازی عمیق‌تر باشه.
توصیفات حرم توی این کتاب واقعا دقیق آدم واقعا می‌تونه خودش رو توی حرم تصور کنه و بین صحن‌های مختلف بچرخه و پای به پای غزاله و سلمان زیارت کنه.

      

13

        خانم امیرزاده استاد من هستن و دوست دارم با توجه به شناختی که دارم این نظر رو بنویسم این اثر برای من یه سر و گردن از باقی آثار اساتیدمون بالاتر بود و با توجه به اینکه خانم امیرزاده سه تا پسر دارن این حجم از وقت گذاشتن و دقیق نوشتن واقعا کار سختیه و نمیشه از این موضوع گذشت که این دقیق نوشتن با این حجم از دغدغه چه قدر کار بزرگیه و چه قدر برای مخاطبش ارزش قائل بوده و براش وقت گذاشته.
من معمولا سعی می‌کنم که یک کتاب توی ذهنم ته نشین بشه بعد نظراتم رو راجع به کتاب می‌نویسم.
الان که چند هفته‌ای از خوندن کتاب گذشته، نگاه متفاوتی نسبت به اثر دارم. شاید بیشترین چیزی که تو اثر اذیتم کرد غر زدن‌های مستوره بود. همون مستوره احساسی که در درون همه ما زن ها وجود داره و شاید واقعیه. اما خب من ترجیح میدم رمان یه حرکت رو به جلو باشه نه گفتن از رنج‌هایی که خودم در دنیای واقعی درگیرشون هستم. گرچه گفتن این رنج‌ها باعث همذات پنداری میشه وتاثیرات خوبی هم داره اما من دوست داشتم این بخش‌ها موجز تر نوشته بشه و قسمتی که مستوره تصمیم میگیره شرایط رو بپذیره و تغییر کنه برای من جذاب تر بود. به جز بخش آخر که یکم تو ذوق می‌زد انگار شعار زده شده بود‌ و خواست هدف نویسنده رو در فصل آخر به فرزند آوری و اهمیتش بکشونه.
این فصل به کار نچسبیده بود چون مسئله اصلی داستان فرزند آوری نبود. دغدغه یک زن تحصیلکرده بود از فرزندی که جلوی رشد و دیده شدن مادر رو میگیره و مادر بستر امنی که در مقابل سختی‌های ازدواجش پیشه گرفته بود رو با وجود بچه از دست میده و حالا در تلاشه تا با وجود بچه دوباره این منطقه امنی که در اون آرامش داره رو به نحوه دیگه ای بسازه.
شخصیت امیریل برای من از تمام شخصیت ها دوست داشتنی تر بود. یه نماد خوب از  مرد ایرانی، منطقی، عاشق کار، مرد زندگی، صبور، نیازمند اقتدار، تکیه گاه و کسی که سفت و سخت پای اعتقاداتش وایستاده. سختی‌های زندگی رو پذیرفته و مثل کوه در برابر سختی‌ها مقاومه و در مقابل زنی که شکننده ، به شدت احساسیه و دوست داره در همه چیز ایده آل باشه.
مستوره  مثل یه شاخه نازک در برابر باد که با هر طوفانی کمرش خم میشه و نیاز به حمایت یک مرد داره. ایده آل گرایی مستوره توی جای جای قصه مشخصه. 
همراهی شعر و آیات قرآن با وضعیت مستوره از نقاط قوت این اثر بود که یه جاهایی خیلی به اثر نشسته بود و دلنشینش کرده بود. 
من عاشق قسمت‌هایی بودم که مستوره با جنینش حرف می‌زد و در مورد اون فکر می‌کرد به عنوان کسی که مادری رو تحربه نکرده برام دنیای شگفت انگیزی بود.
یک نقد دیگری که به اثر دارم قضاوتگر بودن راوی بود حالا که بعد از روزها به زندگی مستوره نگاه می‌کنم به مادر شوهرش حق میدم که به اندازه عروس‌های دیگه به این عروسش توجه نکنه چون مادر شوهر ایرانی رو میشناسم که چه قدر براش مهمه که عروسش مورد پسند خودش باشه و خودش در این انتخاب سهیم باشه و متاسفانه ازدواج‌هایی که از عشق به وجود میان این تبعات رو دارن. ما چیزی از مادر شوهر نداشتیم اینکه بدونیم چه قدر راضی به این ازدواج بوده و من با توجه به ناترازی کفیت در بعضی موارد حس کردم که شاید بعضی چیزایی که پسر به راحتی پذیرفته مادر شوهر نتونسته بپذیره که این مشکلات پیش اومده.
و حس می‌کنم میتونم به مادر شوهر مستوره که توران بود حق بدم. و حس می‌کنم مادر شوهر آدم بد ذات و بدجنسی نبود. فقط یک انسان بود با ضعف ها و خوبی‌های خودش.
ولی در کل این مسائل توی زندگی زناشویی همه خانواده خیلی وجود داره و طبیعیه.
برای من داستان بیشتر از اینکه جهانی سوای دنیای واقعیت باشه و چیزهایی باشه که هر کسی نمیتونه تجربه‌اش کنه جهانی بود که در اون زندگی می‌کردم. زندگی ما مردم معمولی بیشتر اینجوریه که بالا و پایین های کم بسامد داره. در صورتی که در داستان و رمان معمولا بالا و پایین های شخصیت‌ها پر بسامد تر و تغییرات بزرگتر هستن.
 در مورد این رمان حرف بسیاره اما به همین بسنده می‌کنم و  خدا قوت میگم به خانم امیرزاده عزیز که با یک کار خوب رنج مادران شاغل رو به خوبی به تصویر کشیده.🌻💚
      

9

        اولین مواجه‌ام با کتاب ماتیلدا با فیلم اقتباسی اون اتفاق افتاد. فیلمی که فضای خیلی شاد و رنگی رنگی داشت و دیدنش برام خیلی  جذاب بود. 
وقتی کتاب رو خوندم متوجه شدم که فیلم یه سری داستان هم به حاشیه اضافه کرده که داستان  جالبی هم بود. بر خلاف همیشه که جزئیات کتاب بیشتره این بار فیلم در یه سری اتفاقات جلوتر بود.
با این حال شخصیت پردازی‌های کتاب مخصوصا شخصیت پدر توی کتاب خیلی بهتر در اومده بود. 
تصویر پردازی‌های کتاب رو هم خیلی دوست داشتم  به تصویر سازی ذهنی کمک می‌کرد. 
این رمان ، رمان کودک و نوجوانه چون اونطور که باید برای بزرگسال باور پذیر نیست.
اما رولد دال اونقدر مهارت قصه پردازی خوبی داره که خیالتون راحت باشه تا پایان کتاب همراهتون می‌کنه.
و با یه کتاب شاد، حال خوب کن و قصه جذاب همراه هستین.
یکی از نقاط قوت کتاب پرداختن به جانوران و موجودات طبیعیه. اینقدر خوب جزئیات زندگی جانداران رو در قالب قصه آورده که حقیقتا کیف کردم.😁
با وجود ایراداتی که به باور پذیری کتاب وارده جهانش رو دوست دارم چون در آوردن جهانی با این حجم از خلاقیت و حال خوب کنی کار راحتی نیست. مخصوصا اینکه از اون کتاباست که تو یه نشست تمومش‌می کنی.🥲


      

11

5

        این کتاب در مورد واقعه‌ی ۱۵ خرداده در محرم ۱۳۴۲،
که به فرموده ی امام خمینی ره  مبدا انقلاب اسلامیه.
اما نویسنده نیومده شعار بده و بگه کی خوبه کی بده؟  وظیفه‌اش رو به درستی انجام داده. وظیفه‌ی اصلی نویسنده داستان گوییه.
اینکه بتونه داستان شخصیت ها رو به خوبی روایت کنه تا خواننده خودش تصمیم بگیره چی درسته و چی غلط. 
داستان حول محور مردی به نام سالار روایت میشه که لاتی در زمان شاه بوده که برای در آوردن پول جلوی مردم انقلابی می ایسته و در این روز اتفاقی میفته که کل زندگیش رو تحت تاثیر قرار میده و...
نثر کتاب روان و پرکششه به راحتی میشه با کتاب ارتباط برقرار کرد و  خوند.
دیالوگ ها و لحن شخصیت ها یکی از نقاط قوت این کتاب که خیلی جذاب و دلنشینش کرده و باعث میشه ما با شخصیت ها احساس نزدیکی کنیم.
پیوند اسطوره های ایرانی و اسطوره های مذهبی در این کتاب به زیبایی شکل گرفته که به داستان عمق میده و اون رو به تاریخ ایرانی اسلامی ما وصل می‌کنه.
کتاب خالی از ایراد نیست ؛ اما کفه‌ی ترازو‌ی نقاط قوتش خیلی بیشتر  سنگینی میکنه.
خلاصه که من همه جوره از خوندن کتاب لذت بردم. امیدوارم شما هم مطالعه اش کنید و لذت ببرید.
نسبت به کیفیتی که کتاب داره کمی مهجوره امیدوارم بتونه بزودی به جایگاهی که حقشه برسه.
⭕️تازه کتاب برگزیده‌ی جایزه کتاب انقلاب اسلامی هم شده.



      

16

        بر خلاف اکثر نادر ابراهیمی‌ خوان‌ها نادر را با این کتاب شروع کردم و وارد دنیایش شدم. سفر به جنگ از  دوربین نادر ادبیات ایران.
دنیای قشنگی بود با اینکه از جنگ گفته بود؛ اما زبان نادر شیرینش کرده بود.
بیشتر از اینکه این کتاب را روایتی از جنگ بدانم؛ آن را مجموعه یادداشت‌ها و تحلیل‌های نادر از جنگ و آنچه در جبهه‌ها به نظاره نشسته بود، می‌دانم.
چیزهایی که نادر را شیفته خودش کرده بود؛ خلوص رزمندگان، شجاعتشان، ایمان وصف ناپذیرشان و...
و چیزهایی که نادر قادر به سکوت در برابرشان نبود؛ کسانی که قصد داشتند پشت نقاب بزدلی، هویت دفاع مقدس را زیر سوال ببرند.
نادر در این کتاب گاهی به هم‌کیشان خودش شبه روشنفکران و روشنفکران تنه می‌زند و تفکراتشان را به باد نقد می‌گیرد. 
چهار امتیاز دادم برای کم بودنش.
بیشتر نیاز داشتم از این دنیا بنوشم. از جنگ و از روایت‌های نادر.
کتاب با شعرهای آهنگران ما را به جبهه‌ها می‌برد. انگار صدای آهنگران که می‌پیچد تن بوی خاک جبهه می‌گیرد و تصویر پوتین‌های گلی و پلاک‌های خونی قاب‌می‌شود جلوی چشممان.
"یک روز به جبهه باز خواهم گشت، هر چند شایسته‌ی آن نباشم و شبه روشنفکری رنجیده و زخم خورده باشم.
آنجا سرم را روی زانوی رزمنده‌ای خواهم گذاشت و خواهم پرسید: مگر این آقایتان حسین با شما چه کرده که اینسان..."
چه بگویم جانا که سخن از زبان ما می‌گویی؟!
براستی این حسین کیست که همه‌ی عالم دیوانه‌ی اوست؟


      

5

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.