احساس میکنم عنوان و طراحی جلد این کتاب بیشتر جنبهی جذب مخاطب و تحریک احساسات برای فروش گیشهای داشته تا بازتابی از محتوای واقعی آن. من منکر وجود انحرافات مطرحشده در کتاب نیستم، اما واقعیت این است که چنین مسائل و آسیبهایی، بهصورت پررنگ یا کمرنگ، در تمام ابعاد زندگی اجتماعی افراد وجود دارند!!!!
با این حال، تمرکز این حجم از انحرافات در یک نفر، آنهم کسی که در جایگاه اول یک کشور قرار دارد، بیتردید منزجرکننده و آزاردهنده است. کتاب را خواندم، اما لذتی از آن نبردم و اشتیاقی برای ادامهاش نداشتم. تنها به این دلیل که عادت ندارم کتابی را نیمهکاره رها کنم، آن را تا انتها خواندم. شاید اگر فقط خلاصهای از آن را در اینترنت جستوجو میکردم، کفایت میکرد.
جدای از روایت اصلی و نقدهایی که به این کتاب وارد شده، چیزی که بیش از همه ذهنم را درگیر کرد و آزارم داد، نقش زنان در این داستان بود. زنانی که نه تنها به خودشان رحم نمیکردند، بلکه دلشان برای همجنسشان هم نمیسوخت، حتی اگر آن همجنس، یک دختر بچهی معصوم باشد:(
اینکه تمام کارهای تشریفاتی و آمادهسازی دختران برای آن مرد، توسط یک زن انجام میشد، برایم بسیار دردناک بود. اگر این نقش را یک مرد ایفا میکرد، شاید قابلهضمتر بود، اما وقتی میدانی که یک زن واسطهی رنج زنان دیگر شده، قلبت بیشتر به درد میآید. اینکه زنی، آگاهانه یا ناآگاهانه، مسیر رسیدن یک مرد به لذتهای کثیفش را هموار کند، چیزی نیست که بتوان بهسادگی از کنارش گذشت.
حتی در آن فضای آشفته و سرکوبگر، حسادت و رقابت زنانه وجود داشت و این شاید تلخترین بخش ماجرا بود.
کاش! زنان بیشتر هوای هم را داشته باشند...
کاش! دستکم خودِ زنان، مدافع حقوق و کرامت جنس زن باشند...
کاش...
@fenjone_man