یادداشت زکیه
1400/5/19
کتاب جنگ و صلح، که شاید بتوان آن را کاملترین رمانِ تاریخ و به نظر برخی منتقدین اوج فکری تولستوی دانست. دارای قریب به ۷۰۰ کاراکتر است که خط شخصیتپردازی هیچکدام از آنها در هیج جای داستان گم نمیشود. این همه نبوغ تولستوی جداً برای من وجدآور و تحسین برانگیز است. داستان در یک مهمانی اشرافی آغاز میشود و نُقلِ نَقل محفل، قدرت و درایت ناپلئون بناپارت است که جوانان اشراف با شوری وافر از او سخن میگویند؛ غافل از آنکه لشکر فاتح ناپلئون به زودی بر سر مرزهای مسکو حاضر میشود. رمان، داستان زندگی و وقایع اتفاقیهی 5خانواده اشراف، در گیر و دار جنگ روسیه و فرانسه است(فرانسه کشوری محبوب میان روسیها بود، که اشراف آن غالبا به زبان فرانسه هم تسلط داشتند). کتاب جنگ و صلح جزییات، بسیار دارد، اما هرچیز سر جای خود است. پس خیالتان آسوده! رشته داستان از دست نویسنده و خواننده خارج نمیشود، و از مطالعه آن خسته و کسل نمیشوید. مثل دیگر آثار تولستوی، این رمان نیز ضمن درونمایه سیاسی و اجتماعی، بحث فلسفی و دینی، رنگ غلیظی دارد، خاصه در این رمان مسئله جبر و اختیار مورد توجه است. تولستوی در جنگ و صلح نمیخواهد قهرمان خاص و ویژهای داشته باشد و این برخاسته از همان «جنگ و صلح» فراگیر و درونی انسانهاست. مطالعه جنگ و صلح را نه به عنوان یک رمان تاریخی، سیاسی، اجتماعی و نه حتی یک متن فلسفی، بلکه (به قول ویرجینیا وولف) به عنوان مجموعهای جذاب از تجربیات انسانی و زیسته، پیشنهاد میکنم. من با ترجمه کاظم انصاری خواندم و به نظرم ترجمه قابل تقدیری بود؛ ولی اکنون در ترجمههای موجود و متاخر از آثار تولستوی، سروش حبیبی چون از متن روسی به فارسی بر میگرداند، بنابراین تعهد بیشتری به متن، و ترجمه دقیق و خوشخوانی دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.