شبکه اجتماعی کتاب‌دوستان

بهخوان فضایی برای کتابخوان‌هاست تا همدیگر را پیدا کنند و دربارۀ کتاب‌ها حرف بزنند.

بهخوان
یادداشت‌های پیشنهادی
 sohaei ✨️

sohaei ✨️

14 ساعت پیش

        بیست و نهمین کتاب امسال ✨️
داستان با قتلی شروع میشه که ۵ سال پیش اتفاق افتاده و سال سینگ، دوست پسر آندی به عنوان قاتل شناخته میشه و سال هم خودکشی میکنه و جسد آندی هیچوقت پیدا نمیشه و پرونده بسته میشه 
حالا پیپا رو داریم که بعد از ۵ سال این پرونده رو به عنوان موضوع یکی از تحقیقات دبیرستان انتخاب میکنه و میخواد ثابت کنه سال بی‌گناه بوده....
روند ماجرا در کل جالبه، تحقیقاتش و اینکه به همه شک میکنی و هر سرنخی که پیدا میشه تمام شک و تردیدا سمت یکی دیگه میره، از یه جایی به بعد یا به همه شک داری یا میگی نه بابا اصلا امکان نداره فلانی باشه و این تصمیم تا آخر کتاب هزار بار تغییر می‌کنه. 
پیپا اصلا وابسته به اصول نیست و هر روشی رو برای تحقيق استفاده کرد که اینشو دوست داشتم، از باج گیری تا دزدکی وارد خونه شدن و اکانت یکی دیگه رو چک کردن و.....
توی کتاب همه چی رو می‌بینیم از خودخواهی و تکبر، دروغ، مهربونی، اهمیت دادن،  همه مدل ادم و رفتاری می‌بینی و قانع میشی چرا هرکسی چرا این کار رو کرد
کتاب جذابی بود و آخرش رو دوست داشتم، یه جاش واقعاااااا ناراحت شدم و این اتفاق خیلی بد بود
در کل دوست داشتم و اینم پایان این کتاب

🔖 بریده ای از کتاب 
"آدم هایی که دوستشان داری جبر ریاضی نیستند که محاسبه شوند، تفریق شوند، یا با یک ممیز بین خودت و آن ها فاصله بیندازی."

پایان کتاب/نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳

نمره ۳.۷۵از ۵ 🌟

      

19

فاطمه عیسوند

فاطمه عیسوند

15 ساعت پیش

        آتش بدون دود نمی‌شود ، جوان بدون گناه‌..
با تعریف هایی که در مجموع از سری هفت گانه آتش بدون داد شنیده بودم ، فکر میکردم بعد گالان و سولماز با داستانی با  سبکِ پایین تر طرفم و یا اینکه اوج داستان در همون جلد اول تموم شده اما نه .. واقعا اینطور نبود.
آتش مقدس روایت آق اویلرِ گالانی بود که اینچه برون رو پایه گذاری کرده بود. پر از درس و فلسفه بود و پر از عشق و نفرت.
از دورویی مردم  و نفاق یاشولی ، از انتظار صبورانه آق اویلر  ، از دوستی زیبای یاماق و آت میش ، از رابطه پدری و پسری که بر هم بودند و باهم ؛ از تمامی آنها لذت بردم
بقولی یکی از دوستان ، آتش مقدس روی آرام کتاب قبل بود
بر خلاف جلد اول که حوادث یکی پشت دیگری اتفاق می افتد اما یک سکوت دلهره آور در سراسر داستان در جریان است ؛ البته گاهی تیری هم در می‌شود و نعشی هم بر زمین می افتد اما هیچ کدام مهم نیستند چراکه آتشی به زیر خاکستر است! اتفاقات اصلی در راه اند .. تاری سخلا که بر زمین افتاد  ، نفسی در این خاکستر دمیده شد تا شعله آن بزرگتر شود..
داستان به تمام معنا دراماتیک ، با دیالوگ های پرمایه و قابل تامل ، روند داستانی منظم ، همه و همه باعث جذابیت بی اندازه این کتاب شدند.
گرچه شعله ی عشقی که بین گالان و سولماز به راه افتاد در این کتاب خاموش بود اما روایت آق اویلر و پسرانش با اینچه برونی ها حال و هوای دیگری دارد.
* پ.ن: پیشنهاد میکنم موسیقی سنتی بی کلام بگذارید و گوش کنید و کتاب رو بخوانید ؛ لیوان چایی در دست،  کتاب به پیش و گوش به جانِ موسیقی ، از زندگی لذت ببرید:)
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

22

فاطمه ادیبی

فاطمه ادیبی

16 ساعت پیش

        بسم الله الرحمن الرحیم 
قصر آبی قصه دختری است که درست تولد ۲۹ سالگی اش جرقه  آغازگر تحولش شد ،،، یک خبر زندگی را به ولنسی داستان هدیه داد و از زندگی سراسر رنج رها شد و شادی و رهایی به او لبخند زد

از نیش و کنایه ها و شوخی های زننده و کنایه دار و سخت گیری‌های بیجا که هیچوقت داس داستان اعتراض نکرد رها شد
دختر داستان حتی تلاش نکرد که ولنسی باشد ،، تلاش نکرد که به دلخواه خویش زندگی کند و لذت ببرد
پیر دختر خطاب شد ،، دختر ما فرسوده شده از روزمرگی های بیخود و اذیت کننده ..‌

اواسط کتاب قصه به اوج غم می‌رسد و حس غم و ناامیدی وجودم رو احاطه کرده بود اما هر چه به سمت پایان کتاب پیش رفتم حس پروانگی بیشتری رو چشیدم 
من میتونم آزاد و رها باشم و لبخند بزنم و زندگی کنم 
گاهی باید دست برداریم از خودی که به زور واسه خودمون و دیگران ساختیم و فقط زندگی کنیم ،، دور از قضاوت و سخن دیگران و لذت ببریم از تک تک لحظه هامون ،، باید خودمون باشیم و بس ..
ولنسی زیبایی‌هایی داشت که هیچوقت کسی ندید 
ولنسی جذاب بود و کسی بهش توجه نکرده بود 
جهت رهایی از قید و بند بیخود خودمون و آدم‌ها 
زندگی در شرایط سخت با مقررات سخت‌گیرانه 
شاید اینطور زندگی دختری را بهم ریزد


عشق، طبیعت، کتاب و رهایی
خدای مهربونم ،، برام معجزه رقم بزن 
معجزه‌ای که مثل ولنسی رها بشم 
از خودم از گیرو دار ها ...
این یادداشت جهت چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته شده است 
      

21

saba

saba

16 ساعت پیش

        بانوی میزبان
فئودور داستایفسکی
ترجمه‌ی سروش حبیبی / نشر ماهی

داستایفسکی در داستان بانوی میزبان، ما رو به ذهن آشفته‌ی مردی به نام اُردینف می‌بره؛ مردی گوشه‌گیر و تحصیل‌کرده که در دنیای کتاب‌هاش زندگی می‌کنه. اُردینف در جست‌وجوی سرپناهی تازه، با زنی مرموز به نام کاترینا آشنا می‌شه؛ زنی که در سایه‌ی پیرمردی خشن و سلطه‌طلب زندگی می‌کنه. عشق وسواس‌گونه‌ای که اُردینف نسبت به کاترینا پیدا کرده، به‌تدریج زندگی‌اش رو درگیر توهّم و اضطراب می‌کنه.

"می‌خواست بگرید اما در سراسر عالم گوشه‌ای نبود که در آن پناه جوید و پنهان شود."
این داستان فضایی گوتیک داره؛ تاریک و سرشار از نشانه‌های روان‌شناختی. «بانوی میزبان» از نخستین نوشته‌های داستایفسکیه که ویژگی‌های یک رمان روان‌شناختی رو داره؛ جایی که تمرکز از رخدادهای بیرونی به جهان درونی ذهن شخصیت‌ها منتقل می‌شه.

طرح داستان در نوع خودش جذاب و رازآلوده، اما روند روایت در بعضی بخش‌ها برای من خسته‌کننده بود.

برخی این اثر را بازتابی از دوران جوانی خود داستایفسکی می‌دونند؛ زمانی که او نیز درگیر تنهایی بوده.

ترجمه‌ی سروش حبیبی با زبان روان به انتقال بهتر فضای مبهم و ذهنی داستان کمک می‌کنه و یکی از نقاط قوت این کتاب به شمار میاد.

درنهایت این کتاب شاهکار نیست و قرار نیست با یه داستان بی‌عیب و نقص روبه‌رو بشید، اما خب ارزش خوندن داره و حداقلش اینه ما رو برای آثار بزرگ داستایفسکی آماده می‌کنه.
      

18

Bibliophilia

Bibliophilia

16 ساعت پیش

        دسته ی چهارم.... 🥹🥲

راستش اوایل که ترند شده بود واقعا حس خوبی بهش نداشتم و زیاد جذبش نشدم و همین طور هم بودم اما بعد یهو تو کتابفروشی دیدمش و گفتم چرا که نه و نمیدونم واقعا خودمم باورم نمیشه کتابی که قصد نداشتم بخونمش رو یهویی تو کتابفروشی برداشتم و خریدم 
اما الان نه تنها پشیمون نیستم بلکه اینجوریم که چرا من اینو زود تر نخونده بودمم😭😭🥺🥺
واییییی نگممم از شخصیت های کتاب 😭😭
یکی از یکی باحال تر....
من به شخصه زیاد خوشم نمیاد ‌که یه کتاب فقط ۴-۵ تا و کلا تعداد کمی شخصیت داشته باشه که خیلی تو داستان باشن و دوسته ی چهارم اینجوری نیست و این یکی از نکاتیه که خیلی دوست داشتم تو این کتاب 
و.....
البته که امکان نداره تو یه کتاب فانتزی حماسی نویسنده آروم بگیره و شخصیت های عزیزمون رو زنده نگه داره 😑😑😑
و اینجوری شد که من عررررررر زدم واسه این کتاببب 😭😭😭
و آخرش هم که واقعا باز تموم میشه و همین دلیل میشه که من بی صبرانه از همین الان منتظر جلد دوم هستم 😂
و البته زیدن جونمممم 😭😭😭❤️❤️
آنقدر که این بشر خاصه و جنتلمنهههههه که قابل توصیف نیست 😭😭
و زیدنی که قرار بود ویولت و بکشه تا انتقام پدرش رو بگیره اما از همون بار اول که میبینش عاشقش میشه و البته ویولت هم قراره از زیدن دوری کنه تا نتونه بکشتش ولی اون هم عاشقش میشه..😭😭❤️‍🩹❤️‍🩹
ولی داستان که به همین سادگی نیست....
در کل این کتاب از نظر من واقعا لایق پنج ستاره و حتی بیشتر هم هست و ارزش خریدن و خوندن رو داره 
      

27

ساخت کتابخانۀ مجازی

ساخت کتابخانۀ مجازی

لیست کتاب‌های متنوع

لیست کتاب‌های متنوع

ثبت تاریخچۀ مطالعه

ثبت تاریخچۀ مطالعه

امتیاز دادن به کتاب‌ها

امتیاز دادن به کتاب‌ها

باشگاه کتابخوانی

باشگاه کتابخوانی

بهخوان؛برای نویسندگان

با در دست گرفتن صفحۀ خود می‌توانید بلافاصله از یادداشت‌هایی که روی کتاب‌هایتان نوشته می‌شود، مطلع شوید و با خوانندگان ارتباط برقرار کنید.

مشاهدۀ بیشتر

بهخوان؛برای ناشران

با در دست گرفتن صفحۀ نشرتان، کتاب‌های در آستانۀ انتشار خود را پیش چشم خوانندگان قرار دهید و اطلاعات کتاب‌های خود را ویرایش کنید.

مشاهدۀ بیشتر

چرا بهخوان؟

کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
کتاب بعدیتان را
       پیدا کنید.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
بدانید دوستانتان
      چه می‌خوانند.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.
کتابخانۀ خود
       را بسازید.