یادداشت نازنین فرامرزی

حسنی دیگه
        حسنی دیگه بلا نبود
 تنبل تنبلا نبود 
تنها تو خاطرات ما 
گوشه گوشه ها نشست 
گیس های اون تمیز شدن 
دل های ما چرکی شدن 
هربار که مرغ نوک طلا 
واه وا صداش میکرد 
خنده هامون هوا میرفت 
چیشد که ما اسیر شدیم
 اسیر رنگ و لعاب شدیم
کجاست خر یورتمه بره 
سواری نده و دولا بره 
خرا همه چموش شدن 
دوهزاری و صد تا یغاز
حرفای عاشقا شدن 
دلم میون قصه ها 
کنار چارپایه اون 
مونده هنوز تو بچگی 
نه فلفلی نه قلقلی 
هیشکی دیگه بچه نموند 
گنده شدیم گنده شدیم 
از قصه ها بیرون شدیم 
# نازنین

      
392

38

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.