یادداشت محدثه سهامی
1404/5/6 - 03:24
داستانی ساده ،کوتاه و کودکانه از کرگردنی که با عشق آشنا میشود...
از عشق سخن باید گفت ؛
به گمانم این جمله را در یکی از آثار نادر ابراهیمی خواندهام و اولین چیزی است که بعد از خواندن این کتاب به ذهنم رسید.
یا به قول صائب :
یک عمر میشود سخن از زلف یار گفت
در بند آن نباش که مضمون نمانده است
هیچ محدودیتی برای نوشتن و قلم زدن از عشق نیست . هر کس میتواند داستان و روایت خود را داشته باشد و اما چگونه میتوان انقدر زیبا ، ساده ، شیرین و بیتکلف عشق را روایت کرد ؟!
آفرین به این قلم زیبا و درود بر این تصویرگری عالی!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
