محمدصدرا

محمدصدرا

بلاگر
@MSadra

124 دنبال شده

113 دنبال کننده

third_oasis
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه
        هر چند می‌توان مرور جامع‌تری برای این کتاب نوشت اما ترجیح می‌دهم به همین کفایت کنم: ای‌کاش جهان به اندازه چیزی که افراد دفتر راه‌حل به‌دست، توصیف می‌کنند زیبا و با ثبات و مسئله زندگی قابل‌حل بود.
کتاب بی‌فایده‌ای نیست، کشکولی از دلداری‌هاست.

در ادامه خلاصه‌ای از بخش اول کتاب که به شرح مشکل می‌پردازد را عینا از گزارش پیشرفتم ذکر می‌کنم. بخش دوم کتاب مروری جامع بر راه‌های ادعایی بود. تصویر این یادداشت هم به یکی از این راه‌حل‌ها پرداخته است.

به دلایلی که در این گزارش به صورت خلاصه عنوان شده ما همواره در معرض از دست دادن موقعیتمان هستیم و این مسئله به شدت ما را مضطرب می‌کند، زیرا همین موقعیت ساخته شده با دستاوردها تنها چیزی است که داریم، یا حداقل فکر می‌کنیم که داریم.

 علل ایجاد اضطراب موقعیت:

### فقدان عشق

سختی‌ای که همراه با احترام باشد یا حتی صرفا همراه با تحقیر نباشد را می‌توان برای مدتی طولانی تحمل کرد.

اینکه افرادی به جمع‌آوری پول فراتر از نیاز مادی می‌پردازند را می‌توان اینگونه توجیه کرد که ایشان برای احترام پول جمع می‌کنند. در واقع این تفکر به ما می‌گوید جایگاه مادی ما در جهان به ما می‌گوید چقدر لایق عشق هستیم و چقدر باید از خود راضی باشیم. 

### انتظارات

انقلاب صنعتی و سرمایه‌داری انتظار افراد از زندگی را افزایش داده‌اند. افراد خود را با سطوحی بسیار بالایی از رفاه مقایسه می‌کنند و در نتیجه از پس انتظارات خود برنیامده و مضطرب می‌شوند. در حالت افراطی می‌توان افرادی را متصور شد که علی‌رغم فقر مادی بخاطر انتظارات پایین از زندگی، از آن لذت فراوانی می‌برند.

### شایسته‌سالاری

پررنگ شدن نقش شایسته‌سالاری در داستان‌های ما از اجتماع و خودمان می‌تواند افزایش اضطراب فقر و فشار بر فقرا را توضیح دهد.

1. در یک نظام فئودالی اینطور گفته می‌شد سختی زندگی اشان، تمام طبقات دیگر به دهقانان وابسته‌اند
2. همچنین طبق آموزه‌های مسیحی، فقر افراد اتفاقی مستقل از جایگاه معنوی و ارزش انسانی ایشان بود.
3. طبق آموزه‌های مارکس، کارگر برتری اخلاقی دارد و سرمایه‌دار جانوری رذل است.

در برابر این داستان‌ها:

1. این ثروتمندان هستند که مفیدند و در آمد فقرا از آنان می‌رسد. رذیلت‌های ایشان به واسطه بازار به فضیلت بدل می‌شود. (ماندویل و اسمیت)
2. با لغو امتیازات موروثی و فراهم کردن آغازی مشابه به طور نسبی، نابرابری‌ها نشان‌دهنده شایستگی‌ها و حافظ شایسته‌سالاری هستند. رفته رفته ثروت حتی به نشانه لیاقتی برای زندگی ابدی هم بدل شد.
3. داروینیسم اجتماعی بیان کرد نه تنها صدقه لازم نیست بلکه مضر هم هست. در این دیدگاه فقرا اشتباهات طبیعت هستند و کمک به ایشان آسیب به نوع انسان است.

### اشرافی‌گری

وقتی وارد جامعه می‌شویم از محبت بی‌قید و شرط خبری نیست و سلسله مراتب قدرت، محبت مشروط را به ما آموزش می‌دهد که همان تعریف خودمان با چیزهایی بیرونی است.

اشراف مظهر اعلای تعریف خود با چیز‌های بیرونی هستند زیرا برتری آن‌ها هیچ ارتباطی به درون ندارد. آن‌ها  برای حفظ این برتری اقدام به خرید کالای لوکس می‌کنند؛ کالاهایی که با گذر بی‌فایدگی آن‌ها آشکار و آشکارتر می‌شود. (از مد افتادن)

### وابستگی

آدم‌ها برای پول کار می‌کنند و هیچ عاملی غیر از موفقیت متضمن نجات (پولدار شدن) ما نیست و به دلایل زیر موفقیت به شدت به شانس وابسته است:

1. استعدادهای ما پایدار نیستند
2. شانس فردی در رسیدن به موفقیت
3. کارفرما: اشاره به رقابت میان کارگران درون بنگاه
4. سوددهی کارفرما: رقابت میان محصولات در بازار
5. اقتصاد جهانی: اشاره به رقابت بین بنگاه‌ها در بازار

به صورت بنیادین بین دو منطق عشق (میل کارگر به دوست داشته شدن) و سود (میل بنگاه به بقا و حداکثرسازی سود) در بنگاه تقابل وجود دارد و کارگر می‌داند که در اوضاع نابه‌سامان اقتصادی، عشق هرگز به سود برتری نخواهد یافت

می‌توان جهانی را تصور کرد که انسان برای بر طرف کردن نیازهای دیگران کار کند و نه سود. (می‌توان؟)
      

2

        وقتی کودک تحت تاثیر ناملایماتی قرار می‌گیرد و برای بروز هیجانات منفی خود از جانب والدین احساس خطر می‌کند، آن احساسات ناخوشایند خود را پنهان می‌کند. این رویه توسط والدینی که به کودک عشق مشروط می‌ورزند پاداش دریافت می‌کند، پس در وجود کودک تقویت می‌شود تا جایی که مانند یک خود دروغین بین کودک و بخشی از احساساتش (که بخشی از وجود کودک هستند) مانعی ایجاد می‌کند. کودک هم برای سرکوب موفق احساسات منفی فراموش می‌کند وجود او شامل چنین بخشی هم هست.

این رویه هرچند تا مدتی می‌تواند کارآمد باشد اما در نهایت از کار می‌افتد. این از کار افتادن ممکن است هنگام استقلال از پدر و مادر، مرگ پدر و مادر، به دنیا آمدن فرزندان یا شرایط دیگری رخ دهد. این حالتی است که بخش فراموش شده و سرکوب شده وجود به حدی تحت فشار قرار می‌گیرد که به صورت بیماری یا تکرار الگو‌ها تلاش می‌کند خود را نشان دهد. تکرار الگوها به این دلیل رخ می‌دهد که کودک ،که حالا بزرگ شده، تلاش می‌کند با شبیه‌سازی موقعیت اولیه راز آن را کشف کند. رازی تلخ که معمولا از جنس درک نشدن، عدم دریافت محبت یا حتی آسیبی از طرف والد یا یک بزرگسال است. این معما فقط  با یک روش حل می‌شود و آن پذیرش عدم دریافت محبت از طرف والد و تجربه کردن احساسات سنگین ناشی از آن است. با تجربه این احساسات می‌توان از چرخه ایجاد موفقیت‌های تکراری رها شد و احساس بی‌معنایی ناشی از سرکوب احساسات را پشت سر گذاشت.

نویسنده در کتاب خود بخش‌هایی را به نقد فروید و یونگ به‌خاطر به رسمیت نشناختن این احساسات و گمراه کردن آن‌ها اختصاص داده است. او بصیرت خود را مدیون نقاشی‌های کودکی خود می‌داند که در برهه‌ای با بازگشت به آن‌ها و مشاهده رنج کودکی خود به اشکالات روانکاوی رایج در آن دوره پی‌برد.

به‌عقیده نویسنده تجربه شرایطی که بالا توضیح داده شد می‌تواند دلیلی اساسی برای تبدیل شدن به یک روان‌درمانگر باشد به همین علت برخی بخش‌های کتاب مستقیما خطاب به این گروه نوشته شده تا تلاش نکنند محبتی که والدینشان از آن‌ها دریغ کرده از مراجعانشان طلب‌کنند یا بکوشند به‌جای تشویق آن‌ها به تجربه احساساتشان، رویه قبلی را تقویت کنند.

همچنین نویسنده با اختصاص قسمتی توضیح داده که مادر چگونه اولین نماینده جامعه و هنجارهای آن برای کودک است و ناکامی کودک در آینده چگونه می‌تواند زمینه‌ساز میل او به ایدئولوژی‌ها و اعمال خشونت بر دیگران باشد. در واقع مولف در یک ادعای بزرگ بقای تمامی نظام‌های ایدولوژیک را نتیجه حفظ چرخه سرکوب احساسات کودکی و انتقال آن به نسل‌های بعد می‌شمارد که البته با توجه به فشار شدیدی که از جانب آلمان نازی بر نویسنده وارد شده و به زندگی شخصی او آسیب‌هایی غیرقابل جبران زده، قابل درک است. او به عنوان یک یهودی سال‌ها مجبور به زندگی با هویتی دروغین بود و حتی همسرش هم او را تهدید به افشای هویت واقعی‌اش برای نازی‌ها می‌کرد. پسر او در کتابی که نوشته و مستندی که چندی پیش منتشر شده به بیان این مسئله می‌پردازد که چه اتفاقاتی در زندگی باعث شد که مادر او رفتاری کاملا برخلاف توصیه‌های خودش داشته باشد.

ترجمه‌های مختلفی از این کتاب با عناوین متفاوت به زبان فارسی در دسترس است. دلیل انتخاب این ترجمه توسط من ویرایش و بازبینی مجدد این نسخه توسط مولف چند دهه پس از انتشار آن است که با تغییرات زیادی، از جمله تغییر در عنوان همراه بوده است.
      

15

36

        این کتاب فرصتی برای آشنایی با معلمی است که واقعاً با عشق به دانش‌آموزان و دانشجویانش ریاضی درس می‌دهد و می‌خواهد با بهره‌مند کردن آن‌ها از ریاضیات اهمیت و زیبایی آن را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخه‌های تفکر انسانی برای آن‌ها روشن کند. پولیا ریاضیات را به‌صورت ابزاری در میان ابزارهای انسانی می‌بیند و می‌خواهد با استفاده از آن فرایند عمومی حل مسئله را هم به دانشجویان آموزش دهد. شاید تفاوت این کتاب با سایر کتاب‌ها و دوره‌هایی که در مورد آشنایی با ریاضیات نوشته شده‌اند همین باشد که در اینجا ریاضیات نه به‌صورت شاخه‌ای مستقل، عجیب و دشوار که تعداد معدودی از عقول برگزیده ورای حفظ چند مسئله و اثبات توانایی فعالیت آگاهانه و هدفمند در حوزه آن را دارند، بلکه به‌عنوان فرصتی در اختیار گونهٔ انسان قرار گرفته است تا با استفاده از آن به حل مسائل بپردازند و از لذت آن بهره‌مند شوند.
روش چهارمرحله‌ای پولیا برای حل مسئله چارچوبی است که معلمان اولاً می‌توانند آن را به دانش‌آموزان آموزش دهند و ثانیاً در همان قالب دانش‌آموزان خود را به‌صورت استاندارد راهنمایی کنند.
۱- فهمیدن مسئله؛ مشخص‌کردن معلوم و مجهول 
۲- فهم ارتباط مسئله و ایجاد برنامه برای حل مسئله 
۳- اجرای نقشه و حل مسئله
۴- بررسی و تجدیدنظر 
ریاضیات می‌تواند برای همه جذاب و مفید باشد و معلمان باید بکوشند همه دانش‌آموزان حل مسئله و روش آن را یادگرفتن و حتی آن را درونی‌سازی کنند.

پی‌نوشت: ترجمه بد یک ستاره از امتیاز کتاب کم می‌کند.
      

7

باشگاه‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک

1

فعالیت‌ها

محمدصدرا پسندید.
در باب منشأ  گونه‌ها
          [از آنجا که من ناشر این کتاب هستم این یادداشت ممکن است جهت‌دار باشد]

دو سال پیش با مجموعه‌ی MACAT از انتشارات راتلج آشنا شدم. برای درس انسان‌شناسی دین نگاهی به مجلد کلیفورد گیرتز کردم. جذاب بود، برای خودم ترجمه‌اش کردم. پس از آن با مشورت حسن عرب و پیمان فرگاهی قرار شد که انتشارات زندگی روزانه و بایگانی به صورت مشترک این مجموعه را منتشر کنند.  مجموعه‌ی مکت درباره‌ی آثار تاثیرگذار و درخشان علوم انسانی و علوم اجتماعی است، البته برخی از آثار مانند این اثر داروین در اصل در حوزه‌ی دیگری نوشته شده‌اند اما تاثیر شگرت و جدی‌ای در علوم انسانی داشته‌اند.
این مجموعه و به صورت خاص این مجلد داروین، نگاهی انتقادی به منشاء گونه‌ها دارد. نکته‌ی جالب برای من بیان ساده و در عین حال علمی و همچنین توجه به بافتار و کانتسکت بود. اینکه در چه فضایی داروین رشد کرد و بالید و این اثر را نوشت. 
در ادامه معرفی رسمی مجموعه‌ی مکتب را می‌گذارم.
با احترام.

کتابخانه‌ی مَکَت
کتابخانه‌ی مکت مجموعه‌ای از تحقیقات دانشگاهیِ بی‌نظیر درباره‌ی آثار دوران‌سازِ علوم انسانی و اجتماعی است ــ کتاب‌ها و مقالاتی که تأثیری بسزا و مقبول خاص و عام بر رشته‌های خود داشته‌اند. منظور از خلق این مجموعه آن است که بیش از چکیده‌ای صرف از آنچه در لابه‌لای صفحات کتابی بزرگ آمده ارائه شود؛ این مجموعه تأثیرات، ایده‌ها و دامنه‌ی نفوذ آن کتاب را روشن می‌کند و می‌کاود. هدفمان آن است که منبعی آموزنده عرضه کنیم که به تفکر انتقادی پر و بال ‌دهد و فهمی بهتر و عمیق‌تر از ایده‌های مهم را بپرورد.
هر مجلد به سه بخش تقسیم می‌شود: تأثیرات، ایده‌ها، و دامنه‌ی نفوذ. هر بخش چهار واحد دارد. این واحدها همه‌ی جوانب مهم اثر و واکنش‌ها به آن را بررسی می‌کنند.
این ساختارِ بخش-واحد استفاده از کتاب‌های کتابخانه‌ی مکت را تسهیل می‌کند، اما ویژگی مهم دیگری هم دارد. از آنجا که همه‌ی کتاب‌های این مجموعه در قالبی یکسان نوشته شده‌اند، ممکن (و بلکه مطلوب!) است که کتاب‌های مکت در امتداد خطوط پژوهشیِ یکسانی متقابلاً به یکدیگر ارجاع دهند. این امر به خواننده مجال می‌دهد تا مسیرهای میان‌رشته‌ایِ جذابی را بگشاید.
برای کمک به خواندن متن، فهرستی از واژگان دشوار و افرادی که در متن از آن‌ها نام برده شده در پایان کتاب گنجانده شده است (این موارد [در اولین کاربردشان] برجسته شده‌اند) ــ همچنین فهرستی از آثاری که از آن‌ها نقل قولی شده آمده است.
مکت، در همکاری با دانشگاه کمبریج، به شناسایی عناصر تفکر انتقادی و نیز فهم شیوه‌هایی پرداخته است که با تلفیق شش مهارت متفاوتْ تفکر ثمربخش را میسر می‌کنند. سه مهارت به ما امکان می‌دهند مسئله را بفهمیم؛ سه تای دیگر ابزارهایی برای حل آن به ما می‌دهند. این شش مهارت به همراه هم الگویی خاص از تفکر انتقادی را به دست می‌دهند.
تحلیل ـ فهم اینکه چطور یک استدلال ساخته می‌شود.
ارزیابی ـ بررسی نقاط ضعف و قوت یک استدلال
تفسیر ـ فهم مباحث معنایی

تفکر خلاق ـ رسیدن به ایده‌های تازه و پیوندهای نو
حل مسئله ـ طرح راه‌حل‌های قوی
استدلال ـ ساختن استدلال‌های محکم

برای اطلاعات بیشتر، بنگرید به www.macat.com
        

23

محمدصدرا پسندید.
A Wizard of Earthsea
          «در آغاز کلمه بود، کلمه با خدا بود، و کلمه، خدا بود.»

داستانِ خواندن این کتاب بهانه‌ای‌ست تا در مورد یکی از موضوعات موردعلاقه‌ و محبوبم یعنی کلمات و جادو صحبت کنم. برای همین این یادداشت بیش از آنکه نقدی بر کتاب باشد، روده‌درازی‌‌ست از قدرت جادویی کلمات. 
ارسلا گویین را نه با داستان‌هایش که با یک مقاله‌ی ۴ صفحه‌ای درخشان می‌شناختم. مقاله‌ای که در آن با استادکاری در مورد ارتباط بین رمان، انسان‌های نخستین، سفر قهرمان، شکار، جمع‌آوری گیاهان و قصه‌گویی زنان صحبت می‌کند. فقط در ۴ صفحه و در همین صفحات اندک هم من را شگفت‌زده کرد و به گریه انداخت. دقیقا بعد از خواندن این مقاله و آشنا شدن با قدرتش در به کارگیری کلمات مطمئن شدم باید مجموعه‌ی فانتزی‌ای که با آن شناخته می‌شود و از قضا در آن از دنیایی صحبت می‌کند که جادو در آن با به‌کار بردن نام کهن و حقیقی پدیده‌ها انجام می‌شود را بخوانم. و این مسئله، بیش از آنکه فانتزی و صرفاً برآمده از تخیل ارسلا گویین باشد، ریشه‌ای کهن و تاریخی دارد. تقریبا‌ً به قدمت اولین اجدادمان که برای یک پدیده‌ نام گذاشتند.

از نظر ارنست کاسیرر، فیلسوف و نظریه‌پرداز آلمانی، انسان‌های نخستین قادر نبودند که مرزی بین واقعیت و نماد قائل شوند. نتیجه‌ی این نگرش، تمایز نگذاشتن بین پدیده و کلمه‌ای که برای آن انتخاب می‌کردند بود. برای مثال اگر یکی از اجداد ما برای باران نامی می‌گذاشت و نام باران را صدا می‌زد این عمل همانند آن بود که خود باران را احضار کند. 
از طرفی از آنجا که در گذشته اکثر کلمات با نیروهای طبیعی یا در واقع خدایان مرتبط بودند، این کلمات ساحتی قدسی پیدا کردند. کم‌کم اتفاقات به‌ گونه‌ای پیش رفت که تکرار یک کلمه، همانند یک ورد جادویی عمل کرد و این تصور را در ذهن گوینده‌اش شکل داد که با تکرار آن کلمه در حال انجام عملی جادویی و البته مقدس است. 
دوباره به مثال باران برگردیم. تصور کنیم که یکی از اجدادمان کلمه‌ی «باران» را بارها و بارها بر زبان می‌راند و از قضا پس از این تکرار ناگهان آسمان شروع به باریدن می‌کند. به همین ترتیب این باور شکل می‌گیرد که با تکرار نام یک پدیده می‌توانیم بر آن تاثیر گذاشته و در واقع عملی «جادویی» انجام دهیم. 
این مسئله، یعنی قدرت جادویی کلمات حتی در کتاب مقدس هم بارها نمایان شده است. مانند همان جمله‌ی معروفی که در ابتدای یادداشتم نوشتم که در آن ساحت مقدس کلمه مشخص است و می‌گوید که کلمه و خدا یکی هستند. 
 و البته این جمله‌ی حقیقتاً جادویی:« خدا گفت: روشنایی بشود و روشنایی شد.» این جمله عیناً همان چیزی است که در مثال باران توضیحش دادم. 

خلق دنیایی جادویی و فانتزی براساس همین مسئله برای من کافی بود تا این کتاب را بخوانم. برای همین کم بودن هیجان آن، اشکالات متعددش در شخصیت‌پردازی و ضعفش در توضیح وقایع آنچنان من را آزار نداد. کتاب را فقط و فقط به خاطر بیشتر خواندن از جادویی کهن و حقیقی شروع کردم و آن را به هر کس دیگری که مثل من شیفته‌ی جادو و اسطوره‌ست پیشنهاد می‌کنم.
        

46