معرفی کتاب زندگی علمی من اثر زیگموند فروید مترجم علیرضا طهماسب کتابعمومیروانشناسیروانکاوی زندگی علمی من زیگموند فروید و 2 نفر دیگر 3.5 2 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 6 خواهم خواند 2 خرید از کتابفروشیها ناشر بینش نو شابک 9786009120345 تعداد صفحات 184 تاریخ انتشار 1398/7/9 توضیحات کتاب زندگی علمی من، ویراستار مجتبی جعفری. یادداشتها محبوبترین جدیدترین علی دستورانی 1400/8/7 فرقی نمیکند که روانشناسی خواندهاید یا نه. اگر اندک مطالعهای در هر بخشی از علوم انسانی داشته باشید، نام زیگموند فروید به عنوان پدر روانکاوی برایتان آشنا خواهد بود. فروید در کتب علوم انسانی احتمالاً پس از چارلز داروین، دومین کسی است که آرائش بر تمام وجوه علمی و فلسفی زمانهاش تأثیر گذاشته است. نام او تا بسیار فراتر از تکستبوکها و مقالات روانشناسی رفته و بر جامعهشناسی، انسانشناسی، علوم سیاسی و ... تأثیر گذاشته است. چه از فروید به خاطر عقاید و آرائش دل خوشی نداشته باشیم و چه او را بسیار ستایش کنیم، نمیتوانیم نادیده بگیریماش. و همین تأثیرگذاری شگرف و ناممکن بودن نادیدهگیری اوست که لزوم درک حداقلی از عقایدش را ایجاب میکند. روشن است که در چنین شرایطی، در مورد فروید باید با احتیاط بسیاری سخن بگوییم. چیزی که البته متأسفانه در جامعهی ما به خوبی صورت نگرفته و افراد با خوانشهای سطحی و ادراک ناقص، القاب و ناسزاهای بسیاری به او نسبت دادهاند و بدون اینکه او را خوانده باشند، قضاوتاش کردهاند و باعث شدهاند تا نام او و نظریهاش، تداعیهایی منفی برای ما به همراه داشته باشد. فروید در این کتاب که آن را به سال 1935، یعنی 4 سال پیش از مرگ خود نوشته است، به شرح مختصری از عمر خود پرداخته و عناصر مهم زندگیاش را یکجا گردآوردی کرده است. او از اینکه چگونه جان تشنهاش برای کسب دانش انسانی را در دوران پیش از دانشگاه با مطالعات فلسفی سیراب میکرده و در دانشگاه به علت یهودیستیزی مطرود و مغضوب شده نوشته است و آنها را سنگ بنا و تکیهگاه مسیر دشواری که پیموده میداند. این کتاب 6 فصل دارد و این 6 فصل در حقیقت 6 مرحلهی مجزا در مسیر پختگی ایدهی روانکاوی هستند. فروید در این مسیر از پزشکی خواندن در دانشگاه وین و کار کردن در آزمایشگاه ارنست بروکه و کلینیک تئودور ماینرت تا شاگردی ژان مارتین شارکو در فرانسه و یادگیری هیپنوتیزم عبور کرده تا سرانجام در 1896، اصطلاح روانکاوی یا Psychoanalysis را برای شیوهی درمانی جدیدش که مشتمل بر تداعی آزاد و تحلیل رویا بود را مورد استفاده قرار داد. اصطلاحی که آغازگر عصری جدید در دانش بشری بود و عینکی بدیع برای نگاه انسان به خودش. او همچنین در این کتاب از خود در برابر پارهای از انتقادات وارد، دفاع میکند و در پاسخ به برخی از این نقدها آبشخورهای فکری و منابع خود را برمیشمارد. مسیری که او پس از قرن بیستم پیمود، در حقیقت بسط روانکاوی و نمایش زوایای آن در تمام وجوه زندگی انسانی بود و برای این منظور فروید دست به مطالعات تاریخی و فرهنگی و ادبی بسیاری زده تا بتواند حرف خود را ثابت کند. او علیالخصوص در فصل ششم این کتاب بسیار به ذکر این نکات اشاره کرده و از آثار شکسپیر تا آثار انسانشناسانهی فریزر برای خود شاهدمثالهایی آورده است. پس از طی این مسیر طولانی، در سطور پایانی کتاب، فروید ماحصل زندگیِ غنیِ خود را به شکلی مختصر بیان کرده است، او فرزند خویش، روانکاوی را شاخهای از علم معرفی میکند و آن را همسنگ و مکمل روانشناسی میداند. در بند پایانی کتاب، او ادعا میکند که بنیاد بسیاری چیزها را گذارده است و پیشبینی میکند که سختیهایی که در این راه متحمل شده، در آینده به بار خواهند نشست و با اینکه نمیداند چند و چون این بار به چه نحو خواهد بود، اما تمام امیدش این است که زمینهی پیشرفتی مهم در علم بشر را فراهم کرده باشد و گویی همین برای او کافی است. 0 1