яσвεят

яσвεят

بلاگر
@sinisterjvd
عضویت

خرداد 1403

23 دنبال شده

165 دنبال کننده

                رابرت یک مهندسِ معلم، سرنوشتی چون جان کیتینگ ؛ محکوم به ادامه؛ در پناه کتابها

              
sinisterjvd
ketab_easy

یادداشت‌ها

نمایش همه
яσвεят

яσвεят

1404/5/19

        شروعی از وسط دل ماجرا بدون ذره ای اضافه گویی از اول داستان متوجه تفاوت نثر این کتاب ، با کتاب سفر به انتهای شب میشه شد چون حداقل فقط از  سلین همین رو خونده بودم.
کتاب خیلی بی پرده است کلمات و گفتاری دارد که از ارشاد به زور عبور کرده و تا به دست مخاطب برسه پروسه ی طولانی داشته مثلا زمانی که سلین مجروح شده و در بیمارستان صحرایی خیلی بی پرده راجع به اعمالی که پرستار انجام میده صحبت میکنه که به کوته نظری و اوج فحشا زمان جنگ جهانی اول میتوان پی برد جایی که همیشه از چشم نظر خرابی ویرانی قتل و غارت در همه ی کتابها حرف زده شده اما در این کتاب جنبه های تاریک و دارک ساید تجاوز ،  Gay به سبک قدیمی به مرور مشاهده می شود .
کاراکتر لسپیناس که پرستار است دقیقا سنبل اون فشار روحی و جسمی غالب شده رو سلین از او نشان میدهد ، اینکه چه لسپیناس هایی که علاوه بر پرستاری و مراقبت ؛ هم بالین سربازان زخمی و دم مرگ می شدند اینکه سربازان را قبل از مرگ به اوج لذت میرسوندند و خیلی موارد دیگه که میخوام بگم اما خب ترجیح میدم خودتون بخونید مطالبی که واقعا رده سنی دارند ...
سلین بی پرده روابط انسانی رو شرح میده قدم به قدم شما را جای کاراکتر خود و اعمال خودش میذاره و دچار خجالت و سرخوردگی و شرم نیابتی میکنه 
بیمارستان صحرایی را یک استریپ کلاب نشون میده و دکتر و پرستار آن را همگی به نوعی گناهکار میدونه و آموزه های دینی مسیحیت را منباب گناهکار بودن افراد رو تقویت میکنه 
گه گاهی هم در دست نوشته های خود جملات را نامربوط ذکر کرده تا خوانندگان اش در آینده نتوانند رمزگشایی صحیحی داشته باشند و منطق خود را به کار بگیرند.
و با این ترفند به ابهام داستان اضافه می کند
سلین در واقع نشون میده با ایمان ترین افراد نیز می توانند توسط او اغوا شوند و بعد از استفاده ابزاری او به گوشه ای پزتاب شوند 
از دید سلین تمامی افراد زن کنار او ، قدرت پنهان روسپی گری را دارا هستند و اوست که این ویژگی پنهان آنها را نمایان می سازد و ذات حقیقی آنها را بر ملا می کند ؛ مثلا کاراکتر آنژل که سلین رابطه خودش را با او به نوعی شرح میدهد که حتی فتیش های روانی وارد بازی می شوند 
از منظر روانشناسی کتاب خیلی نکته دارد و ساعت ها میشه رفتار شناسی کاراکتر هارو بررسی نمود 
در آخر باید به خداقوت گفت به مترجم خانم زهرا خانلو خیلی موشکافانه هم در ابتدا و در انتها شخصیت شناسی داستانهای سلین رو انجام دادند .
      

39

        گودال کتابی مریض ، دارک روانشناختی و سراسر لایه های پنهانی از منظر روانشناسی 
داستان مردی که از یک تصادف به همراه زنش که کشته میشه ،
 فلج تمام بر میگرده 
و گیر مادر زنش می افته 
کتاب ۱۶۸ صفحه است و اذیت و آزار فیزیکی روحی جسمی که به کاراکتر مرد یعنی اوگی چه سمت پرستار چه پسرش و چه مادر زنش وارد میشه تحمل خوندشون هم ذهن آزادی میخواد و روحیه بیخیال 
چون همه ی  این شکنجه ها و در نهایت ...... که نمیگم 
بر سر یک انسان میاد که حتی حیوانات هم این کار رو نمیکنن 
کتاب رو با انگل کره ای پاراسایت مقایسه کردم 
چون اونم اولش گنگه و ژانرش مشخص نیست و تقریبا اواخرش نیست اصلی مشخص میشه 
اینجا هم همین شکلی هست
شما آخرین فردی که حس می‌کنید قراره به این اوگی اذیت می‌رسونه 
مادر زن روان پریش و مریض اون هستش 
حتی همسر این اوگی هم 
ولش کن دیگه نمیگم 
بخوانید اما یادتون باشه ، مثل همیشه میگم گودال کتابیه که کسی نباید بخونتش و بعد خوندن امحا بشه تا کسی دیگری آلوده نشه 
پرت بشه تو دیوار 
سوزونده بشه 😂🫩

      

11

        **********هر خانه داستانی برای گفتن   ‌*************
**********و رازی برای فاش کردن دارد ... *************
خانه پیش از تاریکی یک جنایی فراطبیعی و وحشت که بعد از کتاب کولاک این دومین کتابی بود که حس دلهره رو داخلش تجربه کردم البته اینکه صوتی گوش دادم و افکت ها نیز وجود داشتند را باید در نظر گرفت.
داستان یک خانواده سه نفره خوشحال که به یک عمارت نقل مکان می کنند اما همه چیز خوب پیش نمیره این خانه طبیعی و عادی نیست داستان در دو خط زمانی متفاوت فصل به فصل روایت میشه یک : از زبان پدر و دو : دخترش ۲۵ سال بعد وقتی دوباره به این عمارت باز میگردد اما ؛ اما هنوز عمارت بانبری Baneberry معمایی درون خود دارد . عمارتی که همه ی افراد داخل خودش را کشته . به جز خانواده ای که تازه در داستان دارم ولی چرا ؟
نکته قابل توجه پایان داستانه هر چند که حدس زده بودم این اگر جنایی خون باشید واقعا تشخیص می دهید ولی نه نویسنده فکر اینجا رو هم کرده اصلا نمی تونید حدس هم بزنید قاتل واقعا کیه :) :)
بعد آخرش رو خیلی عجیب در آورده بود یعنی دو برابر وحشت و ترس و دلهره داخلش داره و داستان با یک پایان متوسط تموم میشه.
      

3

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.