جنگ

جنگ

جنگ

4.3
17 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

20

ناشر
نشر نو
شابک
9786004904339
تعداد صفحات
160
تاریخ انتشار
1401/10/14

توضیحات

        در تابستان سال ۲۰۲۱ خبری منتشر شد که جهان ادبیات را به لرزه انداخت. سه اثر این غول ادبی جهان که در روزگار حیاتش مفقود شده بود سرانجام پیدا شد. دستنویس‌هایی که شاید خوانندگان ادبیات بیش از نویسنده مشتاق بودند که پیدا شود. بالاخره انتشارات گالیمار در بهار سال بعد از میان این نسخه‌های دست‌نوشته اولین رمان را چاپ کرد: جنگ. گویی سلین چند دهه پس از مرگ نیز حرف‌های دیگری دربارهٔ جنگ دارد که با جهان بگوید. رمان جنگ روایت لحظات حضور سلین جوان است در جنگ، زخمی شدنش، بستری شدنش، و آنچه می‌توان زوال و سقوط کشور او و دیگر کشورهای درگیر دانست به ورطهٔ توامأن دردناک و مضحک جنگ.
برخی منتقدان ادبی معتقدند که این رمان از دیگر شاهکار سلین یعنی سفر به انتهای شب نیز بزرگ‌تر است. به هر روی، تفکیک و انتخاب میان این هر دو اثر دشوار است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به جنگ

لیست‌های مرتبط به جنگ

یادداشت‌ها

          یادداشت را با نقلی از هگل آغاز می‌کنم:
"جنگ عینِ شدن و صلح همان رکود است."
اولین فریاد که کشیده می‌شود، اولین پرتابه(معادل پیشنهادشده برای موشکِ خودمان) که پرتاب می‌شود یا اولین گلوله که شلیک می‌شود دیگر هیچ‌چیز مثل قبل نخواهد شد؛ همه‌چیز محو و گذشته بی‌رنگ خواهد شد، سایه جنگ که بیاید حیات از نو آغاز خواهد شد. 
مفاهیم و ارزش‌ها دگرگون می‌شوند و انسان‌ها به هیولای نیک‌سیرتی تبدیل می‌شوند که برای ایدئولوژیِ حاکمی که آن‌ها را به جنگ کشانده، مبارزه خواهند کرد؛ گاه این ایدئولوژی مفهوم راستینی مانند وطن و تمامیت ارضی است و گاه دروغی بزرگ مانند برتری نژادی است.
در این رمان هم با همین مقولات مواجهیم: تغییر درونمایه‌های مفاهیم و ایدئولوژیِ نیم‌بندی که در ذهن انسان جا نیفتاده است.

شاید شما هم ادبیاتِ ضدجنگ را با اریش رمارک و کتاب در جبهه غرب خبری نیست، بشناسید اما جنگِ سلین کابوس است، یک کابوس خوب درباره زندگی چند سرباز وسط بحبوحه جنگ جهانی در آسایشگاهی پشتِ جبهه‌ها. روایت داستان اول شخص و تک‌خطی با تصویرسازی‌های بی‌نقصی است که می‌توان در ذهن بازسازی‌شان کرد. دیالوگ‌های کوتاه، پراکنده و عصبی با گویش کوچه-بازاری حس تنش وضعیت جنگی را به‌خوبی تداعی می‌کند.
        

27

          سلین نویسنده ی جنگ است. کتاب جنگ که در همین چند سال اخير در بین دستنوشته های سلین پیدا شده. دستنوشته هایی مربوط به دهه ی سی میلادی. فضای داستان مرا به یاد وداع با اسلحه همینگوی انداخت. جنگ، جراحت، میخانه ها و انسان های آزرده. داستان رمان، داستان جوانی است به نام فردیناند که تنها بازمانده ی لشکرش است که بر اثر حمله ی دشمن همگی کشته شده اند. در اوایل داستان فردیناند در میان کشتگان همرزمش به هوش می آید با توصیفات بی رحمانه ی سلین جسد ها و خون و جراحت ها را روایت می کند. بعد تصویری بسیار فوق‌العاده را روایت می کند که فردیناند در کوپه ای از مردگان لبه ی قطار در حال حرکت نشسته و چیزهایی برای 4 همرزشم که روح هایشان در جنگلی مه آلود مثل جسمشان تکه پاره است تعریف می کند که بنظرم زیباترین قسمت کتاب است. و بعد هم ادامه ی داستان در بیمارستان. سلین با زبان تند و صریحش در این کتاب هم به همه چیز لعنت می فرستد. داستانی از جنگ، جراحت. از زبان نویسنده ی جنگ لویی فردینان سلین. 
        

23

          در آثار سلین، امیال آرمانی و مطلوب را نمی‌بینیم. همه چیز به صورت پست‌ترین شکل خود به تصویر کشیده می‌شود و به سمت اختلال گام برمی‌دارد. من مایوس و سرخورده سلین تمام اصول اخلاقی را زیر پا می‌گذارد تا جامعه‌ای سرد، خشن و افسارگسیخته را به ما نشان دهد. شرایط سیاسی و اجتماعی بهم ریخته و آشفته است. جنگ زشت‌ترین و منفورترین وجه انسان‌ها را عیان کرده است. سلین تارو پود نوشته‌هایش را با گناه، بی‌رحمی، مردمان گناهکار و پست می‌بافد گویی انسانیت ، لطافت روح، آرمان‌های بزرگ و افق‌های روشن وجود ندارد. شاید او می‌خواهد بگوید «از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست» مشکل اینجاست که سلین دیو و دد را نشان می‌دهد اما انسان کامل، قهرمان یا حداقل انسان متعادل را آرزو نمی‌کند. او توانسته احساسات خود را به خواننده انتقال دهد و فضای صمیمی ‌فراهم آورد اما همه اینها برای نشان دادن زشتی‌ها و پلشتی‌هاست. چرا یک آرمان خوب نمی‌تواند خودنمایی کند؟ اگر هم جامعه پر از سیاهی شده و انسانها سرخورده و مایوس، چرا نباید انسان و انسانیت در حد آرزو پایش را به این کتاب باز کند؟ انسان وقتی ناتوان از دست‌یابی می‌شود، می‌تواند رویا بسازد، قهرمان خلق کند. همیشه بعد از سخت‌ترین دوره‌ها و تلخ ترین اتفاقات، روشنی‌ها نمود پیدا می‌کنند. اما در این کتاب نه تنها انسانها، بلکه تمام نهادهای مراقبتی و حمایتی لنگ می‌زنند. گویی هیچ روزنه امیدی وجود ندارد و خواننده مجبور است همانند سلین به افق سیاه و تاریک خیره شود. 
 ارزش‌های اخلاقی شامل کرامت انسان، وجدان کاری، همدلی، ارتباط انسانی، دقت و درستی عمل، امانت و رازداری، صداقت و ... به عنوان ارزش‌های اخلاقی پرستاری شناسایی و تعریف شده اند اما در این کتاب پرستاری که قرار است نقش مراقبتی داشته باشد، خود دچار انحرافات اخلاقی و رفتاری است و نمی‌تواند نقش خود را به درستی ایفا کند. سلین دوربینش را روی لسپیناس  زوم کرده است گویی جز او در این بیمارستان کسی نیست. پزشکی، پرستاری، نیروی خدماتی که رگه‌هایی از شرافت و درستی را در او ببینیم. گویی قرار است فقط بخش تاریک وجود انسانها را ببینیم. فرقی هم نمی‌کند او در چه جایگاهی باشد حتی جایگاه و موقعیتی که شخص قرار دارد نمی‌تواند او را وادار به رفتارهای درست و انسانی کند. 
 وقتی کشیش وارد داستان می‌شود، امیدوار می‌شویم. پیش فرض بر این است که کشیش باید پدری مهربان، ازخودگذشته، پاک، خداشناس، شکیبا باشد؛ که ویژگی‌های نیک دیگری نیز می‌توان به این فهرست افزود. در کتابهای بسیاری مثل برادران کارامازوف، خرمگس و ... کشیش به عنوان فردی فداکار،رهایی‌بخش و از خودگذشته نمایش داده می‌شود؛ ولی در «جنگ» کشیش هم فردی بی مسئولیت و منفعل نشان داده می‌شود. البته هیچ‌کس به کشیش اهمیتی هم نمی‌دهد. گویی از او هم کاری برنمی‌آید. جایی که کاسکاد فریاد می‌زند:« بین آنها بین آن دارو دسته احمق‌ها که به صف شده‌اند تا خفه‌ام کنند یک نفر هست؟» آنجا انتظار داشتیم کشیش کاری کند اما سلین ادامه داستان را این‌گونه روایت می‌کند:«مسلما هیچ‌کس جوابی نداد. کشیش خیلی آرام تا دم در عقب رفته بود. بقیه جرات نداشتند جم بخورند» و اینگونه کشیش هم بدون هیچ کاری از صحنه حذف می‌شود
        

3

          به نام او

🔹️گمان کنم از اولین افرادی باشم که ترجمه رمان تازه‌کشف‌شده لویی فردینان سلین یعنی "جنگ" را می‌خواند و شاید اولین کسی که بر روی آن مرور می‌نویسد.

🔸️سلین را با "سفر به انتهای شب"ش می‌شناسند؛ رمانی که اول‌بار جلال آل‌احمد در کتاب "ارزیابی شتابزده" به آن اشاره کرد و رمان "مدیر مدرسه"اش را متاثر از آن دانست؛ نزدیک سه دهه بعد فرهاد غبرایی آن را به فارسی برگرداند. ترجمه‌ای که پس از چاپ اول تا پارسال ممنوع‌الچاپ بود و در این فاصله محبوبیت زیادی را بین کتابخوانان ایرانی پیدا کرد، و نسخه‌های غیرقانونی زیادی از آن به فروش رسید به‌گونه‌ای که دیگر شاهکارهای سلین مثلِ "مرگ قسطی"، "قصر به قصر" و "دسته دلقکها" را که با ترجمه خوب مرحوم مهدی سحابی در دهه هشتاد منتشر شده بود، به حاشیه راند. در کل سلین از نویسندگانی است که فارسی‌زبانان دیر با آن آشنا شده‌اند ولی به‌واسطه بیان صریح و بی‌پیرایه و نگاه متفاوتش روز به روز بر تعداد طرفدارانش افزوده شد.

🔸️سال گذشته شش هزار صفحه دستنویس از آثار منتشرنشده سلین کشف شد که رمان "جنگ" که در اوایل تابستان امسال در فرانسه منتشر شد، اولین اثری است که پژوهشگران توانستند از بین این صفحات استخراج کنند. سلین این رمان را به‌احتمال قوی در سال هزار نهصد و سی و چهار در حد فاصل انتشار دو شاهکار خود یعنی "سفر به انتهای شب" و "مرگ قسطی" نوشته است. سلین در سال هزار و نهصد و چهل و چهار به‌دلیل شرایط اضطراری سالهای پایانی جنگ جهانی دوم پاریس را ترک می‌کند و این رمان به‌همراه دستنوشته‌های دیگرش در آپارتمانش می‌ماند تا سال گذشته، دهه‌ها پس از مرگ نویسنده پیدا می‌شود.

🔸️جنگ رمان کاملی است، اصلا حس و حال یک رمان نیمه‌کاره را ندارد احتمالا سلین می‌خواسته در بازبینی مجدد مولفه‌های سبکی خود را در آن پررنگتر کند وگرنه داستان کامل است. در اینجا هم به‌مانند بیشتر رمانهای سلین شخصیت اصلی خود اوست؛ یا بهتر است بگوییم که شخصیت اصلی هم‌نامِ با اوست، لویی فردینان دتوش (نام شناسنامه‌ای سلین). سرجوخه دِتوش بیست ساله در جریان جنگ جهانی اول مجروح می‌شود سپس به بیمارستانی منتقل می‌شود. بیشترینه داستان در این بیمارستان و در میان مجروحان می‌گذرد.
بسیاری از مولفه‌های شخصیت مانند سن و مجروحیت در جنگ با زندگی شخصی سلین می‌خواند ولی تفاوتها چنان است که نمی‌توان نتیجه گرفت که شخصیت اصلی خود سلین است و این کتاب زندگی‌نامه او چرا که در مورد دیگر آثار او هم که چنین حالتی دارد نمی‌توانیم چنین اظهارنظری کنیم در واقع نویسنده با استفاده از برخی وقایع زندگی خود و شاخ و برگ دادن به حوادثی که از نزدیک شاهد آن بوده می‌خواهد داستانش را روایت کند و برای باورپذیری هرچه بیشتر از نام اصلی خود استفاده می‌کند ولی این دلیل نمی‌شود که بگوییم که سلین  یک زندگی‌نامه‌نویس است و رمانهایش شرح حال.
در واقع برعکس دیگر نویسنده‌ها عمل می‌کند آنها وقایع و اتفاقات زندگی شخصی خود را به شخصیتهای خیالی نسبت می‌دهند ولی او بسیاری از اتفاقاتی را که حتی در زندگی شخصی‌اش رخ نداده به خود نسبت می‌دهد در واقع به لویی فردینان دتوش.

🔸️ و اما مختصری هم درباره این رمان خاص بگویم و یادداشت خود را تمام کنم. سلین را به بی‌پروایی و صراحت می‌شناسند به‌طوری که عده‌ای او را نویسنده‌ای غیراخلاقی می‌دانند. "جنگ" هم از این قاعده مستثنا نیست به‌غیر از اینکه از تمام آثاری که من از او خوانده‌ام صریح‌تر است‌. فی‌المثل سلین در این رمان از صحنه‌های خشن در جنگ و همچنین روابط جنسی در پشت جبهه‌ها به‌صراحت بیشتری سخن گفته. او در دیگر آثارش با شگردهایی که جزو مولفه‌های سبکی او است این بی‌پروایی‌ها را پوشیده‌تر بیان می‌کند و این موارد آن چنانی که در این رمان به چشم می‌آید در آنها به چشم نمی‌آید. در آن رمان‌ها بیشتر اظهارنظرهای بی‌پروا و خلاف جریان و دشنام‌هایی که او به این و آن حواله می‌کند جلوه می‌کند. البته تلاش مترجم برای قسر در رفتن از قیچی ممیز قابل تقدیر است به‌طوری که تا توانسته به تشبیه و استعاره پناه برده و از افعال و اسامی کهن و منسوخ شده بهره‌مند شده است.

🔹️با وجود همه این سخن‌ها "جنگ" رمانی خواندنی است که می‌توان آن را در رده آثار این نویسنده بزرگ فرانسوی جای داد. نویسنده‌ای که چندان هم فرانسوی نیست و به‌حق تافته‌ای جدا بافته در میان هم‌گنان خود است.
        

30