جواد پزشکی

جواد پزشکی

@javad

132 دنبال شده

69 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        📚 از اولین کتاب‌هایی که در موضوع مهدویت (به صورت نیمی عمومی و نیمی تخصصی) مطالعه کردم.
❤️ کتاب بسیار ارزشمندی که به نظرم خوندنش برای هر مسلمانی میتونه گشاینده مسیرهای پر ارزشی توی زندگی باشه...
📌 اما درباره محتوا، در بخش مهمی از کتاب به مجموعه بیانات و اشارات آیت الله بهجت درباره حضرت ولی عصر پرداخته شده، اما کتاب توی این موضوع محدود نشده و در کنار این مطالب، اشاراتی به تشرفات اشخاص دیگر هم (با ذکر دقیق منابع و روایات) شده است. همچنین یکی از مهم‌ترین وجوه این کتاب، اشاره به برخی از بهترین کتب حوزه مهدوت هستش که برای ما افراد عادی که خیلی تخصصی در این حوزه نداریم، میتونه بسیار راه گشا باشه.
در بخش دیگری از کتاب هم به شبهات و سوالات پر تکرار مطرح شده در حوزه مهدویت پرداخته شده و بر اساس نظرات آیت الله بهجت به آن‌ها پاسخی جامع و مانع داده شده است. شبهاتی که اهل سنت در این حوزه وارد کردن رو هم با شیوه‌ای محکم و با استناد به منابع خود اهل سنت پاسخ داده که از این منظر هم دارای محتوای با ارزشی است.
_____
برخی از گزیده‌هایی که از کتب مهم مهدویت مثل "کتاب غیبت" و "کمال الدین" در این کتاب آورده شده، در نوع خودشون برای کسانی که در این حوزه اطلاعات کاملی ندارن، مناسبه و من به شخصه کنجکاو شدم درباره این کتاب‌های مهم شیعه و نویسندگان اونها مثل شیخ صدوق، شیخ طوسی، علامه حلی و ... بیشتر بخونم.
در آخر باید بگم که خودم با خوندن این کتاب متوجه شده که ما شیعیان چه نعمت‌های بزرگی رو داریم و ازشون بهره می‌بریم که برای اون‌ها باید هر روز شکر گذار باشیم.
ممنون از اینکه این یادداشت رو تا آخر خوندید
_____
💚 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚
      

25

        خلاصه کتاب (جامع و کامل) روی جلدش عنوان شده: انسان بودن در عصر هوش مصنوعی...
نویسنده در این کتاب مجموعه‌ای از مهم‌ترین مباحث در رابطه با هوش مصنوعی و تاثیرات اون بر جامعه بشری رو بررسی کرده ( تأثیرات بزرگی همچون تغییر در شکل حیات بشر) در برخی مباحث هم به مخاطرات بین تعامل انسان و هوش مصنوعی و چگونگی مواجه با اون اشاره کرده...
این کتاب میتونه برای افراد علاقه مند به هوش مصنوعی که با حداقلی از این موضوع درگیر شدن خیلی جذاب باشه، یه جاهایی هم آدمو غرق در فکر میکنه.
به نظرم این کتابو باید همه فعالان حوزه هوش مصنوعی و رباتیک برای یک بار هم که شده بخونن، چیزای زیادی توی این حوزه هست که ما فقط گوشه ای از اون رو امروزه داریم می‌بینیم. به قول نویسنده، این موضوع یکی از مهم‌ترین بحث‌های زمانه ما هستش، و باید زودتر به تاثیرات بزرگ اون فکر کنیم تا غافلگیر نشیم... 
در مورد ترجمه هم باید بگم که مترجم کارشو خیلی خوب انجام داده، به‌خصوص با برخی پانوشت هایی که برای درک بهتر مفاهیم تدوین کرده.
امیدوارم یادداشتم مفید باشه، ممنون از توجهتون 
      

4

        شاید برای نوجوان ها...
اگه علاقه زیادی به دنیای کتاب و کتابخوانی دارید و به قول معروف کتاب باز هستید، این کتاب میتونه یکی از موارد جذاب برای شما باشه. محور اصلی این کتاب درباره شخصی به اسم رینتارو هستش که با پدربزرگ کتابفروشش زندگی میکنه. رینتارو آدم گوشه گیر و درون گرایی هستش که بیشتر اوقات خودش رو با کتابهای پدربزرگش مشغول میکرد تا اینکه با فوت پدربزرگش، کتابخونه به رینتارو میرسه و رینتارو در دو راهی فروش یا نگهداری از کتابها گیر میوفته، تا اینکه یک روز با یه گربه سخنگو آشنا میشه که وظیفش نجات کتابهاست. گربه از اون میخواد تا باهاش توی چند سفر همراه بشه. اینجاست که رینتارو دغدغه‌های کتابخونی رو یکی یکی میبینه. کسانی که یه کتاب خوب رو تنها یه بار میخونن و میندازنش دور، کسانی که شاهکارهای ادبی رو به بهانه های مختلف کوتاه نویسی میکنن، کسانی که کتابها رو فقط برای فروش دوست دارن و...، اینا آدمهایی هستن که رینتارو باهاشون مواجه خواهد شد و گفتگوهای خاص و متفاوتی بین اونها رد و بدل میشه که شاید برای کتاب بازها خیلی جذاب باشه.
در مورد ظاهر، نسخه ای که من مطالعه کردم توسط انتشارات کوله پشتی در 183 صفحه و قطع رقعی منتشر شده، جنس کاغذهای اون هم از نوع بالکی هستش. در آخر هم درباره ترجمه باید بگم که با وجود برخی جملات سنگین کتاب، کاملا روان و قابل فهم انجام شده.
ممنون از توجهتون
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15

        یه رمان تقریبا طولانی اما با کشش بالا.
رمان تاریخی پس از بیست سال روایتگر یه عاشقانه شگفت انگیز و تاریخی بین دو جوان با نام راحیل و سلیم هست که در عشق خود از معاویه به علی (ع) و سپس حسین (ع) رسیدن. این رمان ضمن ایجاد حس دراماتیک و لذت بخش مطالعه یک داستان عاشقانه، خواننده رو با خودش به دل تاریخ صدر اسلام برده و حوادث و وقایع اون روزگار رو در کنار معرفی افراد شاخص بازگویی می‌کنه. اینکه واقعه کربلا چرا رخ داد؟ زمینه‌های ایجاد این اتفاق از چه سالی شروع شد؟ در پس این رمان مورد اشاره قرار گرفته. توی این رمان قطعه‌ای از حوادث صدر اسلام که سبب تنومند شدن درخت فتنه‌ها شد رو میشه فهمید و اینکه چطور این درخت در کربلا به ثمر نشست. نویسنده این کتاب، به صورت خاصی تونسته حوادث تاریخی رو در کنار روایت وصال دو جوان معشوق به تصویر بکشه تا خواننده با اشتیاق بیشتری به مطالعه اون بپردازه. من این کتاب رو به نوجوان‌ها و جوان‌ها پیشنهاد میکنم.
ممنون از توجهتون
      

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

جواد پزشکی پسندید.
حاجی مراد
          به نام او

کتابهای من شبیه دفترچه خاطرات‌اند. اگر اتفاق قابل ثبتی در زندگی من بیفتد در ابتدا یا انتهای کتابهایم ردی از آن پیدا می‌شود. مثلا در اول کتاب «فرهنگ عامیانه» تالیف جاودان‌یاد ابوالحسن نجفی نوشته‌ام که در فلان تاریخ خریداری شد، در همان روزی که شبش گوشی‌ام را در چهارراه سرچشمه تهران دزدیدند. یا انتهای دیوان منحصر بفردی از حافظ که خودم هم کم به سراغش می‌روم شرح یکی از شبهای مهم زندگی‌ام را نوشته‌ام. از این دست خاطرات و نوشته‌ها کم ندارم.

در دوازده آبان ماهی که گذشت وقتی «حاجی مراد» تالستوی بزرگ را تمام کرده بودم و می‌خواستم مروری بر روی‌اش بنویسم، تلفنم زنگ خورد و یکی از تلخ‌ترین خبرهای زندگی‌ام را شنیدم؛ پدربزرگم رفته بود... . با عجله و اضطراب وسایلم را جمع کردم که بروم، ناگهان نگاهم به کتاب افتاد، یادم آمد که بعد از اینکه، نمی‌دانم برای چندمین بار، «مرگ ایوان ایلیچ»  را هم به پایان رسانده بودم خبر مرگ یکی از عزیزانم را شنیده بودم و در پایان کتاب با ذکر تاریخ ثبتش کرده بودم. نام تالستوی همراه شده بود با نام عزیزان و بزرگان زندگی من.

«حاجی مراد» را بیش از ده سال پیش خریدم ولی پیش نمی‌آمد که بخوانمش. وقتی دیدم ترجمه‌ای جدید به قلم آقای صالح حسینی از این کتاب درآمده و چند یادداشت هم ضمیمه آن شده مناسب دیدم کتاب را بخوانم. نسخه صالح را قرض گرفتم تا فقط یادداشت‌هایش را بخوانم چون می‌دانستم متن چنان بد و عجیب و غریب است که توان ذهنی خواندنش را ندارم. شروع کردم به خواندن ترجمه مرحوم همایون صنعتی‌زاده. چند کلامی درباره خود کتاب می‌گویم باز برمی‌گردم به ترجمه.

رمان جزو آخرین آثار تالستوی است شاید آخرین. کتابی که سالها پس از مرگ او منتشر شد و جناب کنت سالها بر روی نوشتتنش متمرکز بود. اثری که مثل تمام آثار متاخر او از ساختاری بدیع برخوردار است. معمار کاخ‌های بزرگ و شکوهمند «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» در سالهای واپسین زندگی‌اش بیشتر نوولا یا داستان بلند نوشت. داستانهایی که در عین سادگی بسیار عمیق هستند و عظمت نه در داستان عجیب و غریبشان یا گره‌‌افکنی‌ها و گره‌گشایی‌های آن بلکه در نحوه برخورد نویسنده با سوژه است. و در این بین مهمترین اثر او در این سال‌ها «مرگ ایوان ایلیچ» است. «مرگ ایوان ایلیچ» داستان خاصی ندارد داستان مقطعی از زندگی یک کارمند طبقه متوسط روسی است که در انتهای داستان می‌میرد و ما هم از عنوان و هم از کلمات ابتدایی اثر متوجه می‌شویم که او می‌میرد. پس نه شخصیت اصلی نه فرجام کارش، نقطه ثقل داستان نیست بلکه پرداخت تالستوی است که سبب می‌شود به «مرگ ایوان ایلیچ» شاهکار بگوییم. به نظر من «حاجی مراد» هم از همین جنس است و در مرتبه بعدی پس از «مرگ ایوان ایلیچ» قرار می‌گیرد.

تالستوی ۵۰ سال پیش از نوشتن «حاجی مراد» او را در جبهه جنگ قفقاز زمانی که دوران سربازی‌اش را می‌گذراند دیده بود و با داستانش آشنا بود و در لابه‌لای نوشته‌هایش به او اشاره کرده بود. داوری او از این سردار تتاری در آن موقع چندان مثبت نبود و خونریزی و سفاکی را به او نسبت داده بود. ولی پنجاه سال بعد او «حاجی مراد» را چنان شکوهمند تصویر کرد و مرگ شهادت‌گونه‌ای را برایش رقم زد که او را در شمار یکی از قهرمانان مهم ادبیات داستانی درآورد. دوست ندارم داستان را فاش کنم پیشنهاد می‌دهم این کتاب را بخوانید و اگر «تاراس بولبا»ی گوگول را هم خواندید این دو را با هم مقایسه کنید. تالستوی در سالهای پختگی از یک بیگانه شخصیت اسطوره‌ای می‌سازد و گوگول در سالهای جوانی از تاراس بولبای اوکراینی که از سرزمین ابا و اجدادی نویسنده است شخصیت حماسی خلق می‌کند. به نظر بنده با همه ارجمندی اثر گوگول، تالستوی گوی سبقت را می‌رباید چرا که فارغ از نگاه‌های نژادپرستانه و قوم‌گرایانه نگاهی کاملا انسانی دارد.

و اما درباره ترجمه. نثر صنعتی‌زاده شسته‌رفته و خوش‌خوان است ولی در ضبط نام‌ اشخاص موفق عمل نکرده و نسخه صالح حسینی با تمام بدی‌هایش این یک امتیاز را بر آن دارد. به نظرم کتاب حتما باید یکبار دیگر آن‌هم از روسی ترجمه شود تا حق مطلب ادا گردد و حتما یک مقدمه درباره مناسبات آن روزهای روسیه و سرزمین قفقاز هم نوشته شود تا مخاطب از شنیدن برخی اصطلاحات مثل «مریدگرایی» در رمان تعجب نکند و سردرگم نشود. ضمنا اگر می‌خواهید به خاطر مقدمه و موخره نسخه صالح حسینی را بخرید باید بگویم که نخرید چرا که هم مقدمه که خود صالح ترجمه کرده و هم موخره که شاگرد خلفش پویا رفوئی ترجمه کرده است چنان نامفهوم است که بیش از آنکه چیزی بر معلومات شما بیفزاید اعصابتان را خرد خواهد کرد.
        

15

جواد پزشکی پسندید.
 هواتو دارم

6

جواد پزشکی پسندید.
پاییز آمد: خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی

1

جواد پزشکی پسندید.
همسایه ها

11

جواد پزشکی پسندید.
پسا فاجعه (خشونت و بازساختن خود)

9

جواد پزشکی پسندید.
بینایی
          این رمان نه فصل دوم کوری بلکه به نظرم برگردان آن است. در کوری مردم سوژه‌اند و قهرمان و در این یکی حکومت و پلیس و پارلمان!
در کوری کار حکومت جداسازی افراد بیمار است و در اینجا جدا کردن خودش از مردم!
نقطه مشترک که بخاطر آن این کتاب را برگردان آن یکی می‌دانم، گرایشات و علاقمندی‌های نویسنده به جامعه آنارشیست است!
یاری‌گری اجتماعی در شهر بزرگی مثل پایتخت که جایگزین نظامات اداره و حکمروایی شهر شده و از قضا بهتر از آب در آمده است.
هر چند کتاب به علت و پیامدهای نهایی رفتار یک‌پارچه شهروندان در انتخابات عجیب نمی‌پردازد.
اما از توصیف شهری بدون حکومت مرکزی که با نظم یاری‌گری جایگزین شده است خوب برآمده است.
در اخر اما نویسنده معقتداست دولت‌ها نه در درک رفتار مردم توانمند‌اند و نه در حل مشکل آنان بلکه در حذف قهرمانان و روشن‌بینان جامعه عمومی.
در نگارش این کتاب هرچند برخی از سبک‌ها و روش‌های سابق نویسنده نظیر بی‌نامی قهرمانان پایدار است اما به جای لحن سرد و التهاب آفرین کوری، اینجا در بسیاری از قسمت‌ها با لحنی طنز‌گونه مواجهیم که تطبیق راز‌آلودی با سیما و سیرت دولت و کارمندانش دارد.
کتاب به اندازه همان نسخه قبلی گیرایی دارد البته در خواندن و کشاندن شما به دنبال خویش
اما در پایان فاصله زیاد است که از نظر من طبیعی است آن‌جا قهرمان مردم اند و اینجا قهرمان حکومت!
پایان مردم تماشایی تر است تا پایان دولت!
        

20

جواد پزشکی پسندید.
شرح الف خمیده
شاعر سرود
چرا ز؟ چرا ه ؟ چرا ر؟ چرا ا ؟ شکسته؟!🥺😭
"شرح الف خمیده" 
کتابی بود در تفسیر همین یک مصرع.
کتابی که از زبان سه راوی خانم به قلم در آمد.
آنجا که خدیجه شروع کرد از گفتن 
از خاطراتش از زندگی‌اش از شیرینی ها از تلخی ها
و 
دیگر آنجا که سرور زنان جهانیان ، بانو زهرای مرضیه سلام الله علیها 
که از زندگانی اش روایت نمود 
او هم مهر وعشق و مادری‌اش را در فراق نبود مادر برای پدرش جبران کرد و آنسان که همچون یک سرباز فدایی وطن امامت به دفاع از مقام شامخ امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام پسر عم و شوی خود روایت نمود 
و سه دیگر بار که اسماء بنت عمیس که روایتگری از رنج و محنت وارد شده بر خاندان رسالت گفت
از اواخر روایتگری های مادرم زهرا علیهاالسلام 
چشمه اشک در چشمانم جاری گشت و آرام‌نگرفت
تا روایت اسماء را شنیدم 
دلم سوخت دلم خیلی سوخت واژه به واژه به همراهی مادرم لعن و نفرین بر عاملین غصب و هتک بیت رسالت کردم 
کتاب در سطح خوبی از تکنیک نویسندگی گام برداشت
اما با روایت بخش دوم که شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها بود و خود حضرت روایت نمودند کمی مشکل داشتم
کمی با اصول نویسندگی متعهدانه فاصله دارد 
کاش همچون‌روایت خدیجه کبری و اسماء بنت عمیس 
بخش دوم را نیز فردی دیگر روایت می‌کرد.
از نویسنده محترم اول بابت خلق این اثر و دوم بابت اهداء این اثر به بنده تشکر و قدردانی میکنم.
          شاعر سرود
چرا ز؟ چرا ه ؟ چرا ر؟ چرا ا ؟ شکسته؟!🥺😭
"شرح الف خمیده" 
کتابی بود در تفسیر همین یک مصرع.
کتابی که از زبان سه راوی خانم به قلم در آمد.
آنجا که خدیجه شروع کرد از گفتن 
از خاطراتش از زندگی‌اش از شیرینی ها از تلخی ها
و 
دیگر آنجا که سرور زنان جهانیان ، بانو زهرای مرضیه سلام الله علیها 
که از زندگانی اش روایت نمود 
او هم مهر وعشق و مادری‌اش را در فراق نبود مادر برای پدرش جبران کرد و آنسان که همچون یک سرباز فدایی وطن امامت به دفاع از مقام شامخ امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام پسر عم و شوی خود روایت نمود 
و سه دیگر بار که اسماء بنت عمیس که روایتگری از رنج و محنت وارد شده بر خاندان رسالت گفت
از اواخر روایتگری های مادرم زهرا علیهاالسلام 
چشمه اشک در چشمانم جاری گشت و آرام‌نگرفت
تا روایت اسماء را شنیدم 
دلم سوخت دلم خیلی سوخت واژه به واژه به همراهی مادرم لعن و نفرین بر عاملین غصب و هتک بیت رسالت کردم 
کتاب در سطح خوبی از تکنیک نویسندگی گام برداشت
اما با روایت بخش دوم که شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها بود و خود حضرت روایت نمودند کمی مشکل داشتم
کمی با اصول نویسندگی متعهدانه فاصله دارد 
کاش همچون‌روایت خدیجه کبری و اسماء بنت عمیس 
بخش دوم را نیز فردی دیگر روایت می‌کرد.
از نویسنده محترم اول بابت خلق این اثر و دوم بابت اهداء این اثر به بنده تشکر و قدردانی میکنم.
        

9

جواد پزشکی پسندید.
تیستو سبز انگشتی

31

جواد پزشکی پسندید.
برداشت دوم

💢جلسۀ این هفتۀ کارگاه بحث مفصلی کردیم دربارۀ الهیات #یهود از ابتدای خلقت تا الان. بحثی مفید اما متفاوت نسبت به مواضع رائفی‌پوری و ماسونی که صهیونیسم را مافیایی و ماورایی به تصویر می‌کشند. برخلاف تصورم مناقشه‌برانگیز هم نشد. تهش یکی از بچه‌ها گلایه کرد چرا در کالبدشکافی اسرائیل نهایتا تا دویست سال پیش عقب می‌روم و دی‌اِن‌اِی الهیاتی جهود و سرریز گفتمان بنی‌اسرائیلی به عالم مسیح و اسلام را نادیده می‌گیرم که به تعبیر خودش، گفتمان یهود گفتمانیست که تنه به تنه گفتمان‌های فرقه‌ای و سازمانی می‌زند و رد پایش در بسیاری از بزنگاه‌های تاریخ هست. 

💢#صهیونیسم پدیده‌ای مدرن است لاجرم ماهیتش هم مربوط به دویست سال اخیر. این منافی اسپرم‌‎های الهیاتی و ادراکات سیطره‌طلبانۀ تلمودی در گفتمان صهیون نیست اما این ماهیت و جنس و هویت اصلی آن تشکیل نمی‌دهد. ماهیت صهیونیسم یک ماهیت تا بُن دندان استعماریست. وقتی در کالبدشکافی صهیونیسم در این لایه بایستیم، تبیینش آنقدر انسانیست و قابل فهم‌ که با یک آتئیست در آن سوی کرۀ خاکی که می‌شود ادبیا و حرف مشترک پیدا کرد؛ تبیین از موضع برخلاف نگاه نطفه‌شناسانۀ الهیاتی نه مناقشه‌برانگیز است و نه پیچیده. سرراست و هلو توی گلو! 

💢بخار معدۀ استعمار آنقدر نامطبوع هست که مشام هر انسانی را بیازارد فرقی هم نمی‌کند که داریم از صهیونیسم در فلسطین سخن می‌گویم یا آپارتاید سفیدها در قعر ا#فریقا یا ظلم کمپانی در امریکای لاتین یا تسمه‌ای که فرانسوی‌ها از گردۀ انسان مظلوم الجزایری کشیدند! تحلیل ماجرا از این موقف آنقدر ملموس و قابل استشمام است که نیازی نیست به بحث‌‎های پاتولوژیک و تئوریک الهیاتی تا ببینیم نظام معرفت‌شناسی بشر از کدام ایستگاه تاریخی دچار اعوجاج شده و تاویل هستی‌شناسانۀ خود را به سازمان #یهود واگذار کرد. این شکلی مخاطب‌مان دیگر محدود به مخاطب شیعی یا حتی اسلامی نیست. 

💢هر جا انسانی باشد بی‌غرض و بی‌مرض، مخاطب ماست. اینها همه را گفتم که این را بگویم؛ #برداشت_دوم از #نشر_هرمس دقیقا در این موضع ایستاده. #عدنیه_شبلی خودش فلسطینیست. #داستان که البته نیمی از آن واقعیت است آنقدر همه‌فهم و فطری بوده که در خود غرب هم بتواند جایی باز کند و کار تا تقدیر در #نمایشگاه_کتاب_فرانکفورت بالا بگیرد. قضیه اما می‌خورَد به هفت اکتبر و آن روی دیکتاتوری تمدن غرب بیرون می‌زند و شبلی هم کوبیده می‌شود گوشهٔ طاق. داستانی سرراست با کسالتی ملایم در ابتدا، تحریک شاخک‌های مخاطب در میانه‌ و در نهایت چَکی که در پایان می‌زند بی ادا و اطوار و شعار.
          
💢جلسۀ این هفتۀ کارگاه بحث مفصلی کردیم دربارۀ الهیات #یهود از ابتدای خلقت تا الان. بحثی مفید اما متفاوت نسبت به مواضع رائفی‌پوری و ماسونی که صهیونیسم را مافیایی و ماورایی به تصویر می‌کشند. برخلاف تصورم مناقشه‌برانگیز هم نشد. تهش یکی از بچه‌ها گلایه کرد چرا در کالبدشکافی اسرائیل نهایتا تا دویست سال پیش عقب می‌روم و دی‌اِن‌اِی الهیاتی جهود و سرریز گفتمان بنی‌اسرائیلی به عالم مسیح و اسلام را نادیده می‌گیرم که به تعبیر خودش، گفتمان یهود گفتمانیست که تنه به تنه گفتمان‌های فرقه‌ای و سازمانی می‌زند و رد پایش در بسیاری از بزنگاه‌های تاریخ هست. 

💢#صهیونیسم پدیده‌ای مدرن است لاجرم ماهیتش هم مربوط به دویست سال اخیر. این منافی اسپرم‌‎های الهیاتی و ادراکات سیطره‌طلبانۀ تلمودی در گفتمان صهیون نیست اما این ماهیت و جنس و هویت اصلی آن تشکیل نمی‌دهد. ماهیت صهیونیسم یک ماهیت تا بُن دندان استعماریست. وقتی در کالبدشکافی صهیونیسم در این لایه بایستیم، تبیینش آنقدر انسانیست و قابل فهم‌ که با یک آتئیست در آن سوی کرۀ خاکی که می‌شود ادبیا و حرف مشترک پیدا کرد؛ تبیین از موضع برخلاف نگاه نطفه‌شناسانۀ الهیاتی نه مناقشه‌برانگیز است و نه پیچیده. سرراست و هلو توی گلو! 

💢بخار معدۀ استعمار آنقدر نامطبوع هست که مشام هر انسانی را بیازارد فرقی هم نمی‌کند که داریم از صهیونیسم در فلسطین سخن می‌گویم یا آپارتاید سفیدها در قعر ا#فریقا یا ظلم کمپانی در امریکای لاتین یا تسمه‌ای که فرانسوی‌ها از گردۀ انسان مظلوم الجزایری کشیدند! تحلیل ماجرا از این موقف آنقدر ملموس و قابل استشمام است که نیازی نیست به بحث‌‎های پاتولوژیک و تئوریک الهیاتی تا ببینیم نظام معرفت‌شناسی بشر از کدام ایستگاه تاریخی دچار اعوجاج شده و تاویل هستی‌شناسانۀ خود را به سازمان #یهود واگذار کرد. این شکلی مخاطب‌مان دیگر محدود به مخاطب شیعی یا حتی اسلامی نیست. 

💢هر جا انسانی باشد بی‌غرض و بی‌مرض، مخاطب ماست. اینها همه را گفتم که این را بگویم؛ #برداشت_دوم از #نشر_هرمس دقیقا در این موضع ایستاده. #عدنیه_شبلی خودش فلسطینیست. #داستان که البته نیمی از آن واقعیت است آنقدر همه‌فهم و فطری بوده که در خود غرب هم بتواند جایی باز کند و کار تا تقدیر در #نمایشگاه_کتاب_فرانکفورت بالا بگیرد. قضیه اما می‌خورَد به هفت اکتبر و آن روی دیکتاتوری تمدن غرب بیرون می‌زند و شبلی هم کوبیده می‌شود گوشهٔ طاق. داستانی سرراست با کسالتی ملایم در ابتدا، تحریک شاخک‌های مخاطب در میانه‌ و در نهایت چَکی که در پایان می‌زند بی ادا و اطوار و شعار.
        

5