معرفی کتاب بامزه در فارسی اثر فیروزه جزایری دوما مترجم غلامرضا امامی

بامزه در فارسی

بامزه در فارسی

3.6
153 نفر |
39 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

276

خواهم خواند

79

ناشر
هرمس
شابک
9789643637231
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1396/10/6

توضیحات

        
در معرفی این مجموعه و کتاب عنوان شده است: ادبیات مهاجرت نوشته های نویسندگان ایرانی است که در غرب خوش درخشیده اند. کتاب های آنان با استقبال رویارو شده، اما سرزمین و میهن خویش را از یاد نبرده اند. «بامزه در فارسی» یادهای نویسنده ای است که خاطره هایش را با چاشنی طنز درآمیخته و زندگی اش را به زیبایی و رسایی برای مان روایت می کند. نگا ه هنرمندانه و شاد فیروزه جزایری به زندگی، یادهای شیرینش از ایر ان و ماجراهای جذابش در آمریکا کتاب را خواندنی کرده است. «بامزه در فارسی» یکی از سه نامزد نهایی جایزه «تربر» و نیز نامزد جایزه «پن» در بخش آثار خلاقه غیرتخیلی شده است.

      

لیست‌های مرتبط به بامزه در فارسی

یادداشت‌ها

          دو معرفی برای یک کتاب
۱- فیروزه جزایری در کودکی و در سالهای پیش از انقلاب همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرده. یک خانواده ایرانی با یک فرهنگ متفاوت در یک موقعیت تازه قطعا اتفاقات جالبی رو خلق خواهند کرد. ناآشنایی به زبان و هیجان تجربیات تازه، مهمان‌داری‌های چند ماهه و... #فیروزه_جزایری_دوما در این کتاب از خاطرات اون سالها نوشته. موقعیت‌های طنز و کمیک که اتفاقاً مخاطب ایرانی رو بیشتر می‌خندونه(این کتاب برای مخاطب آمریکایی نوشته شده و به زبان فارسی ترجمه شده) گاهی البته موقعیت تراژیک می‌شه. اشغال لانه جاسوسی و سخت شدن زندگی ایرانیان در آمریکا و... خانواده جزائری البته خانواده خوش‌شانسی بودن. چون همه اقوامشون به آمریکا مهاجرت می‌کنن و اونجا روابط شیرین خانوادگی رو حفظ می‌کنن. 
#عطر_سنبل_عطر_کاج کتابیه که می‌خندونه و به فکر فرو می‌بره
۲- یک دوره‌ای همه روایت‌های پدرانه #همشهری_داستان شده بود روایت از پدران احمق، ظالم، فرصت‌طلب و... یک بار من اعتراض کردم و گفتن که این طغیان علیه پدرسالاریه. ما هزاران سال تحت سلطه پدرانمون بودیم و حالا داریم انتقام می‌گیریم. احترام به پدر و مادر هم کشکه.(اگه یکی دو روایت بود قابل اغماض بود. ولی اصلا شده بود روش مجله) همیشه فکر می‌کردم اولین نفر کی شروع به این تابو شکنی کرد. حالا حدس میزنم اون یک نفر نویسنده‌ی این کتاب بوده. پدری که مهندس شرکت نفته، اینجا یه پدر فرصت‌طلب، اندگی احمق و ساده‌لوح و... توصیف شده. طبعیتا چهره آشنائیه. مردان و پدران این مدلی همه‌مون دیدیم. اما آیا این روایت پدر ایرانیه؟
فیروزه جزایری نویسنده طنازیه و به خانواده و فامیلش علاقه داره، اما لابلای کلماتش مشخصه که به ایران تعلق خاطر نداره(طبیعیه که نداشته باشه) و البته خودش اعتراف می‌کنه که از مسلمانی هم چیزی نمی‌دونه(باز هم حق داره) 
آدم‌های این کتاب نماینده‌ی مردم ایران نیستن. ولی این کتاب این شانس رو داشته که اونجا دیده بشه و پدر خانم جزایری بشه نماد همه پدرهای ایرانی.
عطر سنبل عطر کاج برای جامعه ایرانی مفیدتره که با سختی و شیرینی زندگی ایرانی آمریکایی(البته سه چهار دهه قبل) آشنا بشه. از اون نظر دوست داشتم کتاب رو. 
ولی اینکه یه مخاطب آمریکایی این کتاب رو خونده نه...
        

13

          خب، یعنی این کتاب رو تا جایی که می‌تونستم طول دادم تا بخونم. کل دوهفته‌ای که از کتابخونه میتونستم بگیرمش، دستم بود. 
از بامزه‌ترین و جالب‌ترین قلم‌هایی بود که تا به حال خونده بودم. یکی از میون چندین حُسنش این بود که داستان‌داستان بود که هر کدوم یه خاطره‌ی نویسنده بود و به همین دلیل با وجود اینکه بین خوندن‌هام فاصله می‌افتاد، از جریان کتاب دور نمیشدم.
ترجمه‌ی روان و خوبش رو هم نباید نادید گرفت. در کل همه چیز در رابطه با این کتاب دست به دست هم داده بودن که بخندی و لذت ببری و نخوای که تموم شد.
 - تکه‌ای از کتاب: "ما یاد گرفته‌ایم هیچ وقت درباره‌ی مشکلی در خانه شکایت نکنیم، مبادا پدر تصمیم بگیرد درستش کند. فرق نمی‌کند یک ایراد خانگی چقدر مشکل‌ساز باشد، کاظم همواره می‌تواند بدترش کند، به رایگان." با خوندن این قسمت واقعاً خندیدم چون توی بیشتر خونه‌های ایرانی همین وضع‌ه و کلکسیونی از وسایل خرابی که به دست پدر، خراب‌تر شده، وجود داره:)))
واقعا کنجکاو و علاقمند شدم چند اثر دیگه‌ی این نویسنده رو هم بخونم. دمش گرررم .
        

5

          از خواندن این کتاب تا حدودی لذت بردم. قلم نویسنده خوب بود. کشش و طنازی خوبی هم داشت. ولی می توانستم بیشتر هم از آن لذت ببرم اگر اصلیت نویسنده ایرانی نبود. البته خیلی بی انصافی است که بگویم اگر خانم جزایری مثلا ژاپنی یا ایتالیایی بود، دیگر جنبه های آزار دهنده ی کتاب اذیتم نمی کرد.
من در این کتاب فقط دو نوع ایرانی دیدم. ایرانی هایی که در تظاهرات علیه شاه شرکت می کنند و خویی ترسناک و کمی وحشی دارند و اعمال زشتی مثل گروگان گیری را انجام می دهند و گروهی دیگر انسان های خوب و صلح طلب ولی ساده و عقب افتاده اند و حتی گاهی تا مرز حماقت هم پیش می روند. دلم برای خانواده ی نویسنده به خصوص پدرش سوخت.
خانواده ی دوما به عنوان مهاجرانی که در این کتاب مطرح شده اند باید نماد ایران باشند. چند نفر در ایران از بزرگترین دل خوشی هایشان جلوه های ویژه ی دزدان دریایی کارائیب است؟ واقعا آن قسمتی که پدر و عمویش نهارشان را از کالا های رایگان خوردند بهم برخورد.
البته اگر این کتاب در ایران چاپ می شد وضعیت فرق می کرد ولی وقتی این کتاب را کسانی بخوانند که اصلا نمی دانند ایران کجای نقشه است راجع به ما چه فکری می کنند؟
الان که فکر می کنم شباهتی می بینم بین این کتاب و "خاطرات صد در صد واقعی یک سرخ پوست پاره وقت". با این تفاوت که در آن کتاب گفته بود چرا مردمش به آن بد بختی رسیدند.
با همه ی این حرف ها خوش حالم که این کتاب را خواندم و از بعضی بخش هایش واقعا لذت بردم.

پی نوشت: با تشکر از خانم توکلی و لیلی البته:))
        

6

           "Funny in Farsi" A Memoir of Growing Up Iranian in America
By "Firoozeh Dumas" 2003
"با مزه در فارسی" اثر خانم "فیروزه دوما (جزایری)" و ترجمه غلامرضا امامی
یکی از شیرین ترین کتابهایی بود که تا حالا خوندم.
در اولین داستان کتاب، نویسنده میگه که در هفت سالگی همراه پدر و مادر و برادر چهارده سالش فرشید از آبادان به کالیفرنیا میره ( قبل از انقلاب)، قبلا هم برادر بزرگترش فرید رفته بوده دبیرستانی در فیلادلفیا و بهمراه عموش و زن امریکاییش زندگی میکرده. پدر که مهندس شرکت نفت بوده و فارغ التحصیل امریکا برای دوسال ماموریت به اونجا اعزام شده بود. 
داستانهای کتاب مربوط به تفاوتهای فرهنگی ایران و امریکا به خنده دارترین شکل ممکن بیان شده که این هم از ذوق و قریحه بانمک نویسنده اس. البته قسمت مربوط به دوران پسا انقلاب و گروگان گیری خنده دار نیست و من قبلا هم از مهاجرین ایرانی شنیده بودم که چه فشاری در اون ۴۴۴ روز احمقانه به ایرانیهای اونجا وارد شد و چه خانواده هایی که از هم پاشیدند. 
فیروزه با پسری فرانسوی بنام فرانسوا ازدواج میکنه که این تفاوتهای فرهنگی فرانسوی و ایرانی هم جالبه.
"واقعیت این است که اغلب آدمها بعد از انجام یک شاهکار، خاطره می نویسند. اما من از خیر شاهکار گذشتم و یکراست رفتم سراغ نوشتن خاطراتم. دلیلش هم این است که من واقعا اعتقاد دارم هرکسی قصه ای دارد و قصه همه مهم است. لازم نیست آدم جایزه نوبل ببرد یا مانکن مشهوری باشد تا خاطراتش را بنویسد، هرچند همه این چیزها، به تنهایی یا باهم، ممکن است از نظر رسانه های گروهی بیشتر ارزش مطرح شدن داشته باشد. من هنوز هم امیدوارم یا جایزه نوبل را ببرم یا در افتضاح کوچکی، البته به روش غیر افتضاحی، درگیر شوم، البته فقط به اندازه ای که عکسم را روی صفحه اول یک نشریه متوسط بزنند."
"من خانواده ای دارم که تنها یک نویسنده موفق دارد؛ پسرعمویم، مهدی، که کتاب محیطهای مهندسی نرم افزارهای فرآیند محور او محبوب همه است، هرچند هیچ کس در حانواده، غیر از خود مهدی، آن را نخوانده است. من که سرچشمه ذوقم خشکیده بود به کالج رفتم، ازدواج کردم، و مادر شدم. همین مساله نشان میدهد که چرا دو دهه بعد، پس از دست برداشتن از آخرین سرگرمی ام، وقتی اعلام کردم می خواهم قصه بنویسم، پدر و مادرم بکلی نطقشان کور شد." 

۲۰۷ صفحه
#بامزه_در_فارسی #فیروزه_دوما #هرمس 

        

0

0

فاطمه

فاطمه

1402/3/1

          اول به اخرش نگاه کردم،پشت جلد کتاب.
کاندید  جایزه بهترین کتاب طنز در امریکا و دوسه تا جایزه‌ی دهان‌پرکن دیگر.
وه وه!
شروع کردم به خواندن!راوی، فیروزه  است دختر ایرانی که در کودکی به همراه خانواده‌اش در دهه‌ی سی به امریکا مهاجرت کرده‌اند.
داستان‌هایی نه چندان منسجم و مرتبط از تجربه‌های زیسته‌‌ی این خانواده ایرانی در دل امریکا و بالطبع تقابل فرهنگ نون بربری و نون تست یا ملموس‌ترش مقایسه‌ی فرهنگ زیرپیراهنی چرک سفید با ترکیب  زیر شلواری در مقایسه با فرهنگ کت و شلوار براق ،به انضمام کراوات.
چرا دست گذاشتم روی این دوتا ؟
چون در نظرم فیروزه آمریکا و فرهنگش را درمقام کت و شلوار و فرهنگ ایران و ایرانی‌ها را ذیل آمریکا قرار داد؛حالا چه فرقی می‌کند زیر پیراهن یا زیرشلواری.
فیروزه موقعیت‌های خنده‌داری خلق کرده بود.تبسم همراه خوانش کتاب بود. انتظاری که براورده نشد این بود که بعنوان یک مهاجر ایرانی گمان می‌کردم حسی غلیظ‌تر از تعلق و وطن دوستی در قلب کتاب نهفته باشد.یکجور دلتنگی شدید  یا فخر عمیق.
هیچکدام را صید نکردم در عوض می‌دیدم که فرهنگ آمریکایی چقدر خوشگل جایش را توی دل فیروزه باز کرده است.
یکجوری با آب  و تاب و پرلعاب از فضیلت‌هلی فرهنگ آمریکایی و محاسن مردمش و خون گرمشان و کلاس و امکاناتشان تعریف می‌کرد که ...
آم راستش من به رئیس جمهور آمریکا حق می‌دهم.ورپریده،من هم اگر جایت بودم معلوم است به چنین کتابی جایزه بهترین کتاب را تقدیم می‌کردم.

++++++
جمله‌ی دوست‌داشتنی‌و فراموش نشدنی این کتاب برای من:
تو نمی‌تونی گذشته رو تغییر بدی،اما گذشته می‌تونه تو رو تغییر بده.

        

47