مریم شفیق

مریم شفیق

بلاگر
@m.shafigh
عضویت

تیر 1404

111 دنبال شده

80 دنبال کننده

                قالَ رَسُولُ اللّه (ص) : اَلْمَـرْءُ عَلى دينِ خَـليلِهِ، فَلْيَنْظُرْ اَحَدُكُمْ مَنْ يُخالِلْ (انسان بر دين دوستش خواهد بود، بنابراين هر يك از شما دقت كند كه با چه كسى دوست مى شود).
              

یادداشت‌ها

نمایش همه

12

مریم شفیق

مریم شفیق

3 روز پیش

        کتابی فوق العاده در مورد تبعیض نژادی بین سیاه پوست ها و سفید پوست ها در آمریکا، بخصوص ایالت می سی سی پی.
داستان مربوط به زمان دوری نیست! بعد از سال ۱۹۵۰ اتفاق میفته و آدم با خواندنش، تازه متوجه میشه که چطور نژاد پرستی در وجود آمریکایی ها ریشه دوانده و غلبه کردن بهش، چقدر براشون دشواره (البته تلاش چندانی هم برای غلبه کردن نمی کنن، حتی با وجود تلاش های مضحک اخیر هالیوود که عملاً از سمت دیگر بام افتادند و نوع جدیدی از نژاد پرستی رو آغاز کردند).
علاوه بر تمام نکات مثبتی که داستان داشت، یک نکته‌ی بسیار جالب در نحوه‌ی روایت کردن رعایت شده بود که اثرش رو نه با صدای بلند، بلکه به طور پنهان در هر صفحه‌ای که ورق می خورد، نشون می داد : تغییر دیدگاه شخصیت اصلی (اسکیتر)!
در ابتدای کتاب، اسکیتر علیرغم تصمیم خطرناک و جسورانه‌ای که می گیره، تصوری از شدت خطر نداره و میگه : مگه میخوان با ما چه کار کنن؟ با چوب بریزن سرمون و کتکمون بزنن؟
ولی تا پایان داستان به چنان درک واضحی از وضعیت سیاه پوست ها میرسه که در هر قدم؛ از ترس، دچار لرزش میشه و احتیاط می کنه که کسی حقیقت رو نفهمه.
پ ن : از این کتاب، فیلمی بسیار دوست داشتنی و خوش ساخت هم تولید شد.
پ پ ن : اخیراً تحقیق مختصری در مورد مسئله‌ی برده داری کردم و نکته‌ی جالب - و البته حرص درار - این بود که تو صفحات وب مثل ویکی پدیا، تمام نقاشی های ارائه شده مربوط به بازار های شرقی و حرم سرای سلاطین بود در حالیکه برده داری و نژاد پرستی هیچ وقت با شقاوتی که در غرب اجرا شد، در شرق وجود نداشت.
      

16

مریم شفیق

مریم شفیق

6 روز پیش

        متاسفانه سیستم امتیاز دهی برای ابراز میزان تنفرمون نسبت به برخی کتاب ها، کافی نیست!😂
این کتاب رو با احتمال جنایی بودن، خریدم و نمی تونم بگم تنها موضوعی که نداشت، جنایی بود چون کلاً موضوعی نداشت!
بعداً هم تلاش کردم در نقد ها و نظرات دیگران، علت مشهور شدن این کتاب و نویسنده‌اش رو پیدا کنم ولی باز هم به جای خاصی نرسید بجز اینکه اونایی که موفق به تمام کردنش شده بودن، توصیه کرده بودن : صبر پیشه کنید!
انصافاً اینجانب صبر پیشه کردم ولی حلوا نشد که نشد!😄
خلاصه که، بعضی نویسنده ها چنان با ذکر جزئیات  - و به اصطلاح فضا سازی - مشغول میشن که یادشون میره مخاطب به این همه فضا نوردی نیاز نداره و گاهی باید پاش به زمین قرص و محکم داستان اصلی بخوره.
پ ن : چند وقت پیش در حال تصمیم گیری برای مطالعه‌ی کتاب "سرگذشت یک ندیمه" بودم و با توجه به محتواش، تقریباً داشتم منصرف می شدم که ناگهان یادم اومد چرا اسم نویسنده‌اش برام آشناست و همین بود تیر خلاص!😁
      

12

مریم شفیق

مریم شفیق

7 روز پیش

        اخیراً یادداشتی بر گزارش پیشرفت یکی از کاربران بهخوان، در اعتراض به عشق ورزی عجیب و غریب روسی دیدم (نام این کتاب را هم ذکر کرده بودند) و حق را تا حدی به ایشان دادم.
چرا جناب تولستوی، بعد از به تصویر کشیدن سعادت زناشویی واقعی در زندگی پی یر و ناتاشا (جنگ و صلح) باید چنین کتابی بنویسد؟
آیا پس از گذر عمر، دچار نا امیدی از سعادت زناشویی شده بود یا صرفاً تضاد شخصیتی و اختلاف سن شدید کاراکتر های کتاب، به چشمش نمی آمد؟
ترجیح میدهم تصور کنم دلیل دوم، صحیح است و سعادت زناشویی را همچنان در زندگی دلپذیر و غیر کلیشه‌ای ناتاشا و پی یر ببینم. نوعی زندگی زناشویی که در آن؛ پس از گذشت چند سال، بقدری همدلی و هماهنگی بین زن و مرد برقرار می شود که منجر به شکل گیری تله پاتی می گردد.
پ ن : از دلایل مخالفتم با صحت مطالب این کتاب، نگفتن "دوستت دارم" توسط نقش اول مرد است با این تصور که گفتن این جمله چیزی را تغییر نمی دهد. ولی به گفته‌ی پیامبر اکرم، جمله‌ی "دوستت دارم" از طرف مرد هرگز از قلب زن بیرون نمی رود پس کاریست لازم و قطعاً موجب تغییر!
      

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

نمایش همه

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.