یادداشت نرگس عمویی
1401/5/19
خب، یعنی این کتاب رو تا جایی که میتونستم طول دادم تا بخونم. کل دوهفتهای که از کتابخونه میتونستم بگیرمش، دستم بود. از بامزهترین و جالبترین قلمهایی بود که تا به حال خونده بودم. یکی از میون چندین حُسنش این بود که داستانداستان بود که هر کدوم یه خاطرهی نویسنده بود و به همین دلیل با وجود اینکه بین خوندنهام فاصله میافتاد، از جریان کتاب دور نمیشدم. ترجمهی روان و خوبش رو هم نباید نادید گرفت. در کل همه چیز در رابطه با این کتاب دست به دست هم داده بودن که بخندی و لذت ببری و نخوای که تموم شد. - تکهای از کتاب: "ما یاد گرفتهایم هیچ وقت دربارهی مشکلی در خانه شکایت نکنیم، مبادا پدر تصمیم بگیرد درستش کند. فرق نمیکند یک ایراد خانگی چقدر مشکلساز باشد، کاظم همواره میتواند بدترش کند، به رایگان." با خوندن این قسمت واقعاً خندیدم چون توی بیشتر خونههای ایرانی همین وضعه و کلکسیونی از وسایل خرابی که به دست پدر، خرابتر شده، وجود داره:))) واقعا کنجکاو و علاقمند شدم چند اثر دیگهی این نویسنده رو هم بخونم. دمش گرررم .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.