معرفی کتاب قاره سبز اثر undefined

 قاره سبز

قاره سبز

3.9
23 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

52

خواهم خواند

17

شابک
9786004415255
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1402/2/19

توضیحات

متاسفانه توضیحاتی برای این کتاب یافت نشد.

لیست‌های مرتبط به قاره سبز

یادداشت‌ها

عین راء

عین راء

8 ساعت پیش

          چند صفحه اول کتاب و فصل آخرش، میخکوبم کرد. و برای منی که خاطرات سفیر، شش چمدان، قلاب را باز کن و شاید این طرف و آن طرف چند مطلب پیرامون بیرون از مرزهای این کشور خوانده ام، مابقی کتاب در حکم تکرار را داشت، تقریبا! نه اینکه چیز جدیدی نباشد که بود اما چند صفحه اول و فصل آخر، جدای از بقیه کتاب بود برای من. تکرار می کنم برای من! یعنی برای خیلی ها این مطالب قطعا نو و مهم است.

یکی از نکات جالب خاطره نویسی های این سبکی، یعنی کتاب هایی مثل خاطرات سفیر و این کتاب، این است که نویسنده شان زن است! یعنی من ندیدم نویسنده ی مرد وارد این عرصه بشود خیلی. چرا! در برخی کتاب ها گوشه ای از خاطرات ذکر شده. یا حتی خاطرات سفر محدود مثل نیم دانگ پیونگ یانگ. اما خاطرات سفر بلندمدت را در ذهن ندارم که کسی مفصل نوشته باشد به جز الماس سیاه! که الان یادم افتاد. نویسنده اش خاطرات آفریقا را نوشته. شاید هم من ندیده ام ولی به هر حال این که خانم ها به این امر اهتمام بیشتری دارند، شکست بدی برای آقایان است و می بایستی تجدید نظر کنند در این مسیر. 

نویسنده گاهی بیش از آن که دیده ها را منتقل کند، تحلیل ها را منتقل می کند و این هم از جهاتی خوب است و از جهاتی بد. شبیه مداحی که وسط دعا هم ترجمه می کند و هم روضه می خواند، برای عده ای دلچسب است و برای عده ای نه. البته که به هنر مداح هم ربط دارد! اینجا هم نویسنده با توجه به توضیحاتی که داده مشخص است که می دانسته باید توضیح بدهد و مدام در حال توضیح دادن است. 

نویسنده دلسوز و دلنگران این آب و خاک است. این از تک تک کلمات و زحمات نویسنده مشخص است. و خوشحالم برای زیستن در عصر چنین مردمانی.

فصل ها کوتاه، داستان ها بدون تعلیق تقریبا، پست های شبکه های مجازی را کمی مرتب شده در این جا بازگو کرده اند و شاید اگر کمی داستان و تعلیق به آن افزوده می شد، جذابیت آن هم بیشتر می شد. با این حال جذابیت؟! دارد حتما. خیلی. مخصوصا قسمت آخر کتاب. صفحه 166 برای کتابی که من در دست داشتم چاپ نشده بود و دقیقا گره کار همانجا باز می شد و اوج فیلم را از دست دادم! 

اینکه یک یادداشت به این بلند بالایی برای کتابی می نویسم و به فرهیخته بودن نویسنده و نوشته هایش مستقیم و غیر مستقیم اشاره می کنم فکر کنم به اندازه کافی گویای زیبایی و جذابیت کتاب باشد. با این حال، من شش چمدان و قلاب را باز کن را از این کتاب بالاتر می دانم. آن دو کتاب ناشناخته اند! اما به نظرم از این کتاب جذابیت بیشتری دارند و خصوصا قلاب را باز کن برای هویت زن، فوق العاده عمل می کند. ولی این کتاب، حتما و قطعا جزو کتاب های دوست داشتنی است و در ذهنم خواهد ماند.

مطالعه این کتاب برای دانش آموزان متوسطه دوم به بالا لازم است حتما. خیلی ذهنیت ها را درست می کند. خصوصا که نویسنده هم تیزی قلم را به سمت ایران گرفته هم به سمت خارج ایران. و البته از هر دو هم تعریف می کند. و نکته جالب توجه اینکه تقریبا تا اینجایی که من خوانده ام، خیلی ها به تجمل گرایی ایرانیان اذعان دارند. نکته منفی که هنوز هم خیلی ها زیر بارش نمی روند و مصرف در حد نیاز را خساست می دانند.
        

0

          کتاب خیلی شیرین و دلپذیری بود. به معنای کلمه ازش استفاده کردم. و خوشحالم کتابی به جز خاطرات سفیر از آخر پیدا کردم که به دوستان پیشنهاد خواندن آن را بدهم.

این کتاب به نظرم دو تا ملاحظه دارد که به عنوان عیب آن مطرح نمی‌شود، چون حقیقتا نویسنده در محیطی متفاوت با محیطی که ما رشد پیدا کرده‌ایم، تربیت پیدا کرده است.

۱- کم رنگ بودن فضایی به نام خانواده
۲- تاکید و توصیه فراوان به خانم ها جهت کسب مهارت های متنوع و گوناگون و حتی ناهمگون مخصوصا در فضای بیرون از خانه

خواندن این کتاب برای خانم‌های مذهبی خیلی مناسب نیست، چون ممکن هست دچار سوتفاهم بشوند که اگر این راه و روش موفقیت است پس این مسیری که ما داریم زندگی می‌کنیم چی هست !! 😉

ولی خواندن این کتاب را به دختر خانم های بالای ۱۸ سال غیرمذهبی شدیدا پیشنهاد می‌کنم و حقیقتا هم نبود همچنین کتاب مستدل عقلی و تجربی به شدت احساس می‌شد. 

قسمت قابل توجه داستان‌هایی که در این کتاب مطرح شده است از هزاران منبری که امثال ما می‌روند قطعا مفیدتر و موثرتر می‌باشد.
        

8

          بسم الله

نکات تازه و جالبی درباره فرهنگ و سبک زندگی غربی آموختم که هم دربردارنده نکات مثبت زندگی آنان بود و هم نکات منفی، و مقایسه بین فرهنگ خودمان و آنان هم در لابلای خاطرات کتاب خواندنی و مفید بود که چگونه برخی نقاط قوت خودمان را ضعف می پنداریم درحالیکه در غرب برایشان چنین اعمال و ارزش هایی خیلی پسندیده محسوب میشود و بالعکس!

از خواندن این کتاب و دیگر کتاب های از این دست، متوجه می شویم که آنچه رسانه های ما(چه غربگراها و چه دیگران) درباره غرب گفتند، واقعی نیست، و  آنچه رسانه های آنان درباره ایران و اسلام گفتند، نیز ناقص و تحریف شده است متاسفانه! 
و بر عقیده ی چندساله ی خودم استوارتر شدم که هیچ انسان و علم! و حکومت و رسانه ی بی طرفی اساسا وجود خارجی ندارد، حتی #بهخوان  هم عدم بی طرفی خود را با یادداشت های پیشنهادیِ گزینشی که به نمایش می‌گذارد، نشان داده است! زیرا همه از دید و عینک فکری و فرهنگی و فلسفی و محیطی که پرورش یافتیم که کورکورانه و یا آگاهانه قبول کردیم، به دنیا و مسائل آن نظر می کنیم، و خب البته کی گفته است این بی طرف نبودن ضعف یا رذیلت است؟ اگر آگاهانه و عاقلانه و منصفانه باشد، همان طور که راوی کتاب اینچنین نشان داد، به زندگی آدم هدفمندی و رضایتمندی و به امید خدا آرامش می بخشد.
        

6

          کتاب روایت‌های پراکنده سرکار خانم دکتر مریم نقاشان از دوران تحصیلش در آلمان است. او در این روایت‌ها، سعی کرده تا هم دید ناصحیح نسبت به غرب را اصلاح کند هم از ایران آنطور که واقعیت دارد بگوید. در بخش اول، این اصلاح دید ناصحیح هم مربوط به تصورات پوشالی و خیالی بخشی از جامعه مربوط به آزادی ها یا برخی مناسبت ها و اتفاقات خیلی مثبت و به طور کل "غرب همه چیزش خوبه" است هم مربوط به نکات مثبتی از قوانین و سبک زندگی در آنجا که میتواند برای ما الگو باشد. و در بخش دوم هم تلاش میکند تا برای همکلاسان یا همسایه ها و دوستانش در آلمان، سیاه نمایی های رسانه ها در مورد ایران را اصلاح کند.
20 صفحه پایانی کتاب با عنوان فصل من، روایت دوران نوجوانی و اوایل جوانی خود خانم نقاشان است که ابتدا فضای خانوانده خود را تصویر کرده و سپس نحوه رسیدن خود به حقانیت اسلام و حجاب و نماز و روزه و فهم اصل اسلام را بیان کرده است. 
بخشی که به شخصه برای من جذابتر از قسمت اصلی کتاب بود.
کتاب برای کسانی که فضای غرب پرستی دارند، می‌تواند خوب و اثرگذار باشند تا بیشتر با واقعیت زندگی در آنجا آشنا شوند.
        

7