بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

علیِ مهدی قلب

@ali_mahdighalb

118 دنبال شده

118 دنبال کننده

                      کارشناسی علوم سیاسی 

یه کتابفروش خرده پا!
                    
ali_mahdighalb
eitaa.com/ali_mahdighalb

یادداشت‌ها

نمایش همه
                بسم الله

💯 کتابی فوق العاده و علمی که ویژگی های خاص درون گراها و چگونگی رشد افرادی با این روحیه در اجتماع رو به خوبی و با استفاده از تحقیقات روز #روانشناسی توضیح میده، 
👌 کتابی که خوندنش در درجه اول برای کسانی که فکر میکنند #درونگرا هستند بسیار لازمه چون یجورایی با خوندن این کتاب اعتماد به نفس بیشتری نسبت به توانایی های ذاتی خودشون پیدا میکنن

🔻 و در درجه دوم برای برون گراها هم خوندنش بسیار لازمه تا بتوانند درون گراها رو بهتر درک کنند و بهتر در تعامل و ارتباط و زندگی با آنها عمل کنند و نیز به این نکته هم پی ببرند که بین صفاتی  چون: خجالتی، افسرده، ضد اجتماع، گوشه گیر و انزواطلب با درونگرایی تفاوت وجود داره و نباید به درون‌گراها چنین برچسب هایی بزنند!

🔰 درونگراها با شناخت از روحیات و اخلاقیات خودشان اگر در جهت توانایی هایشان قدم بردارند، میتوانند به اندیشمندانی متفکر، عمیق، نویسندگانی خلاق، هنرمندانی برجسته و حتی رهبرانی بزرگ در جامعه و جهان تبدیل بشوند!

        
                بسم الله

روایت مجاهدتی مقدس، آغازی بر پایان وابستگی به دشمن در ملزومات اساسیِ نظامی، و آغازی بر آمادگی جهت نابودی رژیم صهیونیستی.
پر از درس ها و عبرت ها، از عدم اعتماد و اتکا به هیچ کشوری در مهم ترین و حیاتی ترین مسائل یک کشور، تا آموختن لزوم رسیدن به خوداتکایی و خودکفایی در همین حیاتی ترین مسائل.

عبرت اینکه دنیای امروز دنیای موشک و حرف زور و قدرت است و چه بهتر که این قدرت در طول اراده خدا قرار گیرد نه در خدمت هوس و قدرت طلبی انسانهای مستکبر!
 که در گفتگو و مذاکره هم پشتوانه قدرت واقعی، توان گفتگو را به مذاکره کننده  میدهد، کما اینکه خود مرحوم هاشمی رفسنجانی هم در سالهای جنگ این عبرت را تجربه کرده بود و پیگیر جدی شلیک موشک ها بود، اما امان از  کور شدن، کور شدنی که تجربه ملموس خود فرد را برایش به حجاب تبدیل میکند، امان از پوشیده شدن حقایق در نزد آدمی، امان! 

خلاصه که علاقه مندم یه ۱۰ سال دیگه، جلد دومی منتشر بشه که سالهای بعد از ۶۵ هم در داستان موشکی ایران روایت بکنه...

😊 پ،ن: فهمیدم در جمع بین کوتاه ترین فرصت های ممکن، با وسیع ترین فرصت های ممکنی که در اثنای کارهای سربازی در محل خدمت ممکنه رخ بده، در عرض دو ماه میشه ۶۰۰ صفحه کتاب خوند! 
تازه وقت های خالیِ داخل منزل که به کنار، چند برابر بیشتر از اوقات کاره!

👌📚 خلاصه که همیشه وقت #کتابخوانی است، بهانه نیاوریم😄

        
ویدئو در بهخوان
                بسم الله

این شخصیت اینقدر بزرگوار و مخلص بود که این کتاب به نظر من بخش کوچکی از فعالیت های مخلصانه ی او برای خدا رو روایت میکنه‌.

من نوه ایشان هستم، و توفیق داشتم چندسال پایانی عمرشون رو باهاشون زندگی کنم، باوجود اینکه بالای ۹۰ سال سن داشت، چنان فعالیت و کار و تلاش در زمینه های مختلف(بیشتر فرهنگی و کمک به مردم) انجام میداد که واقعا خیلی از ما جوونا اینقدر نمی تونیم فعالیت کنیم، اندازه ده تا جوون فعالیت داشت.

 یه بار ازش پرسیدم چطور شد که اینقدر عاشق خدا شدید و با جون و دل کاری که احساس تکلیف میکنید، انجام میدید؟  بهم گفت که در جوانی خدا گره از کارم باز کرد(تو کتاب بهش اشاره شده) و از اون موقع عاشق خدا شدم، ماها هم زیاد از این گره گشایی ها تو زندگی مون داشتیم، ولی او نعمت و لطف خدا رو در جایی که باید، دید و فهمید و خدا هم به کاراش برکت داد، همه چیز به نکته بینی ما برمی گرده...


معروفه شبیه به این جمله رو میگن که شیران روز، فروتنان شب در پیشگاه خدایند، نصف شب ها که نماز شب میخواند، یواشکی نگاه میکردم چقدر عاشقانه و از سوز دل توی قنوتش دعا می خوند و اشک می ریخت و روزها به کمک مردم نیازمند می رفت و در پی فراهم کردن برنامه های فرهنگی و آماده کردن شرایط برای برنامه همیشگی اش در جمعه ها بود که به سربازا سر بزنه. انرژی روزانه رو از تضرع شبانه میگرفت...

الان که خودم سربازم، می فهمم که چه کار بزرگی میکرد که میرفت به سربازا سر میزد، قصه میگفت، از دین میگفت، براشون طنز میگفت و خوراکی  و کتاب و هدایای دیگه بهشون میداد تا روحیه بگیرند، 
کاری که میتونه الگویی برای فرماندهان نظامی باشه که مخلصانه(نه نمایشی و مقطعی و برای پرکردن رزومه خدمت به سرباز!) هر چند وقت یکبار بصورت منظم با سربازا خوش و بش کنند و روحیه بدن و پای درد دلشون بشینن. 

 یادش گرامی.

🙏🌹 باتشکر از زحمتکشان «رسانه بیداری اهواز» و «واحد تاریخ شفاهی اهواز»، بخصوص نویسنده و محققان و مصاحبه کنندگان کتاب که در چاپ این کتاب تلاش فراوان کردند.

 در پیوست هم گزارش کوتاهی که شبکه خوزستان در زمان حیات ایشان پخش کرد، ارسال کردم.
        
                بسم الله

در دوران دانشگاه یکی از اساتید ما که دکترای روابط بین الملل داشت و مدتی رایزن فرهنگی سفارت ایران در کشور سنگال بود، حرف تلخ و کمی جبرآمیز درباره عدم توسعه یافتگی آفریقایی ها گفت که مبتنی بر واقعیات تاریخی این قاره نیز هست، واقعیات دردناکی که گوشه ی بسیار کوچکی از آنها در این کتاب منعکس شده است. 

حرف استاد این بود:
چون در دوران استعمار، قوی ترین و باهوش ترین افراد سیاهپوست توسط استعمارگران اروپایی به کار و بردگی گرفته شدند و خیلی هاشون کشته شدند، و بعدها افراد بدربخورشون هم با وجود تبعیض های نژادیِ همچنان پابرجا در کشورهای اروپایی ساکن شدند، نسل کنونی آنان، افرادی ضعیف از لحاظ بنیه جسمی و هوشی هستند که باید سالها تلاش کنند تا بتوانند به پیشرفت درخوری برسند! (البته مصادیقی هم در این باره که‌ در سنگال مشاهده کرده بودند بیان کردند)

درسته کمی این سخن جبرآمیزه، و بالاخره اگر اراده کنند با همت خودشان و کمک کشورهای آزاد و حامی مستضعفین می توانند اوضاع خود را دگرگون کنند، ولی این واقعیت تلخ درباره تلف شدن استعداد نسل های گذشته شان، غیرقابل انکار است. 
و همین مسئله باید به ما در شناخت ماهیت رفتار ظاهری و انسان دوستانه با باطن وحشی و خونخوارِ کشورهای اروپاییِ توسعه طلب و دنباله روان جدید شرقی آنان! کمک کند و در نوع مواجهه و روابطی که با آنها داریم، در نظر گرفته شود.
        
                بسم الله

سیر تحولات در این جلد بسیار سریع بود، و مهم ترین اتفاقات تاریخ معاصر ایران بصورت خلاصه بیان شد(که جا داره حتما درباره این تحولات عمیق تر مطالعه کنیم)، از رقابت روس و انگلیس برای نفوذ در ایران تا تلاش های امیرکبیر برای خودکفایی ایران و کنارزدن امثال او توسط استعمارگران برای منافع خود.

بی اطلاعی شاهان قاجار از اوضاع جهانی و خوشگذرانی و عیش و نوش و تجملات اشرافی آنها، در فریب همیشگی شان از قدرت های خارجی موثر بود.
 و فریب  مشروطه خواهان از حمایت انگلیس نیز نکته مهمی بود،  چون انگلیسی ها به دنبال آزادی و مشروطه واقعی در ایران نبودند بلکه این حمایت تنها برای کوتاه کردن نفوذ روسیه بود، همان گونه که حمایتشان از رضاخان هم به همین دلیل و برای قبضه کامل حکومت ایران تحت نفوذ خودشان بود. هرچند این بار با شیوه خودکامگی باشد!

افسوس اصلی در سیر تحولات این جلد، واگذاری امتیازهای مختلف قاجارها به روس و انگلیس بود که موجب نابودی کشاورزی و کمبود مواد غذایی و قحطی و نیز تعطیلی کارگاه های داخلی و بیکاری کارگران ایرانی و در یک کلام تبدیل ایران به کشوری مصرفی و وابسته به کالاهای وارداتی خارجی ها میشد، دردی که نسل های آینده از  فروپاشی اقتصاد داخلی در آن دوره به ارث بردند که تاکنون همچنان ته مانده های آن درد را حس میکنیم،  دردی که این وابستگی را با  دادن هزینه برای استقلال و عزتمان در بخش هایی که واقعا توان علمی و انسانی و انگیزه داریم، در حال درمان آن هستیم.

داشتن نگاه آینده نگر در قراردادهای بزرگ کشور و پیش بینی تاثیری که بر نسل های آینده خواهد گذاشت، باید از مهم ترین معیارها بین مسئولان تصمیم گیر و تصمیم ساز کشور برای اینگونه قراردادهای بین المللی و حتی تعریف پروژه های بزرگ ملی باشد.
        
                بسم الله

مهم ترین و درس آموزترین مطلب کتاب، ابتدا خودسازی خود رهبر انقلاب هند، یعنی گاندی و بعد توصیه مردم به خودکفایی و استقلال است، این که گاندی ابتدا با دستان خود برای خودش با دستگاه سنتی ریسندگیِ هندی لباس تولید داخل می دوزد و می پوشد و بعد به اطرافیان هم به همین کار توصیه و دستور میدهد و در ادامه مردم را در جریان خودکفایی پیرو خود می سازد.
این روشی است که قرن ها پیش امیرالمومنین (ع) به آن امر فرموده بود که حاکمان باید ابتدا خود عامل به دستوراتی که میدهند باشند تا مردم بصورت واقعی پیروی او را بکنند.

نکته دوم اهتمام تحسین برانگیزِ گاندی به وحدت هندوها و مسلمانان بود، که متاسفانه در این مورد نتوانست بخاطر سیاست خبیث انگلیسی ها که همان «تفرقه بینداز و حکومت کن» است، جامه عمل بپوشاند و پاکستان(اکثر جمعیت مسلمان هند آن زمان) از هند جدا شد و سپس هند استقلال یافت، و گاندی خود ۵ ماه پس از استقلال هند، قربانی همین هدف وحدت آمیز خود شد، و توسط یک هندوی افراطی که مخالف چنین وحدتی بود، کشته شد.
او بین هندو و مسلمان می خواست وحدت و صلح برقرار کند، آیا چنین وحدتی بین خود مذاهب اسلام هم اکنون آسان تر از آن چنان وحدتی نیست؟ که اگر روزی حداقل فقط مسلمانان غرب آسیا و شمال آفریقا وحدت واقعی پیدا کنند، هیچ قدرتی امکان زورگویی و تحمیل فشار به آنها را نخواهد داشت...
        

باشگاه‌ها

نمایش همه

همخوانی کتاب

111 عضو

زیتون سرخ (خاطرات ناهید یوسفیان)

دورۀ فعال

باشگاه همخوانی تخصصی

38 عضو

تفسیر سوره صف

دورۀ فعال

تاریخ و تمدن

33 عضو

تاریخ تحولات سیاسی ایران: بررسی مولفه های دین - حاکمیت - مدنیت و تکوین دولت - ملت در گستره هویت ..

دورۀ فعال

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 400

بسم الله مهم ترین عبرت نهضت مشروطیت، لزوم دشمن شناسی است. بی توجهی سران نهضت به استعمار و نقش آن در انحراف حرکت عدالت‌خواهانه و قانون خواهانه ملت ایران باعث شد که راه نفوذ عناصر وابسته به استعمار باز شده و عناصر مشکوکی نظیر اردشیرجی سرجاسوس انگلستان، و عضو لژ بیداری، حسینقلی خان نواب فراماسون و از وابستگان و عوامل سرویسهای اطلاعاتی انگلستان، سید حسن تقی زاده، محمدعلی فروغی، حیدرخان عمواوغلی، علیقلی خان سردار اسعد، جعفرقلی خان سردار بهادر و... در بدنه نهضت رسوخ و سرانجام آن را به انحراف بکشانند. انحراف و شکست مشروطیت که صادق ترین هواداران خود را قربانی کرد صحت دیدگاه و دشمن شناسی شریعت خواهان و در راس آنان شیخ شهید را به اثبات می رساند. همین امر از سوی دیگر اشتباه دیگر شریعت خواهان در همکاری با عناصری که هیچ سنخیتی بین آنان و رهبری روحانی نهضت وجود نداشت را ثابت می کند. عبرت دیگر توجه به نقش واسطه ها و توطئه دشمن در ایجاد اختلاف و درگیری بین رهبران نهضت است. عناصر واسطه و نفوذی در بین رهبریت روحانی نهضت با اقدامات زیرکانه خود، منجر به بروز اختلاف و شکاف بین روحانیون شد و آنان به جای حفظ وحدت در بین صفوف خود به جان یکدیگر افتادند و دشمن نیز ابتدا با سکوت و یا همراهی آنان مشروعه طلبان را سرکوب و سپس به سراغ خود آنان آمد. ترور سید عبدالله، سرکوبی ستارخان، انزوای سید محمد طباطبایی، مرگ مشکوک آخوند خراسانی و... همگی حکایت از نقش تخریبی عناصر واسطه در جریان نهضت می باشد.

پست‌ها

فعالیت‌ها

گزارش سالانه بهخوان
 حضور توی فضای بهخوان، البته مزایای پر شماری داره : استفاده از تجربیات دیگران، نظرات دیگران و تهییج شدن به مطالعه بخشی از اون مزایا هستند. امّا کنار همچین مزیتی، به نظرم کاربران بهخوان همواره در معرض آسیب مقایسه هستند. خیلی ساده بگم، وقتی می بینیم آدمی بسیار پر مطالعه است و هر چند روز یا هر هفته داره یه کتاب ثبت میکنه، خودمونو تحت فشار بزاریم که بخوایم هر طور شده تعداد بیشتری کتاب بخونیم و خودمونو آدم پر مطالعه تری معرفی کنیم. این اتفاق می تونه اثر بدی روی مطالعه ی ما بزاره و کمیت محوری کیفیت مطالعه مون رو ویران بکنه. 

خودم رو اهل کتاب خوندن به معنای واقعی کلمه نمی دونم، امَا نمی تونم علاقه مو به خوندن انکار بکنم. به عنوان یه آدم علاقه مند، تجربه به من میگه مطالعه ی خوب فاکتورهای زیادی داره. قطعا اوّلین فاکتور خود کتاب هست که داریم چه کتابی رو می خونیم، نویسنده ش کیه موضوعش چیه و تناسبش با احتیاجات من چیه. همون طور که اصالت دادن به پول، به عنوان یه هدف که ذاتاً مطلوب هست، اصالت دادن به کتاب هم به عنوان یک کالای آصیل که ذاتا مطلوب هست غلطه. منظورم از مطلوب بودن بالذات این که فکر کنیم ما اون چیز رو می خوایم به خاطر خودش نه به خاطر یه چیز دیگه. باید حواسمون باشه پولو میخوایم برای برطرف کردن احتیاجات مون و گرنه خود پول به خودی خود مطلوب نیست، اگه همه ی احتیاجات مادی مون براورده شده باشه. همین مطلب درباره ی کتاب هم هست: کتاب رو می خونیم تا بهتر زندگی کنیم، تا جواب سوالامون رو بگیریم، و گرنه خود کتاب به خودی خود یه سری کاغذ و جوهرن که بهم چسبیدن! برای همینه که بی سواد بودن پیامبر هیچ نقصی براش نیست:‌وقتی همه چیزو می دونی، چه نیازی هست کتاب بخونی؟ بنابراین حرفم اینه کتاب خوندن باید «احتیاج محور» باشه. گرچه شاید گاهی ما واقعا احتیاج به خوندن بعضی چیزها مثل رمان داشته باشیم، یعنی نتیجه ی حرفم لزوما نفی رمان خوندن یا شعر خوندن نیست.

مطلب دوم کیفیت مطالعه است. دیگه الان یقین دارم که اگه آدم بعد مطالعه ی یه کتاب نظام مند یه خلاصه یا تقریر ازش ننویسه و مضامین اصلی کتاب رو یادداشت نکنه، تقریبا فقط داره ور می ره! چون تازه وقتی وارد مرحله ی نوشتن میشیم تازه وارد سطح متفاوتی از مطالعه میشیم که یه جور مباحثه کردن و دیالوگ برقرار کردن با نویسنده است. تازه اون وقته که داریم یکم درباره ی مطالبش فکر می کنیم و بین اون مطالب و خودمون نسبت سنجی می کنیم. واقعا با این مطلب که بزرگان گفتند که باید حداقل کتاب های خوب رو دو بار خوند بسیار موافقم. غیر اون کاری به جز وقت تلف کردن یا پر کردن رزومه نکردیم و هم به نویسنده ظلم کردیم و هم به خودمون که ذهن مون رو شبیه سوپر مارکت کردیم.

امسال خدارو شکر توفیق داشتم بخش زیادی از آثار شهید مطهری (ره) رو مطالعه بکنم. حقیقتش فکر می کنم باید بار دیگر این سیر رو تکرار کنم و این دفعه یه جمع بندی مکتوب از مجموع  آثار ایشون به دست بیارم. حقیقتش حس می کنم بسی بعیده که یه نفر تمام آثار ایشون رو بخونه و شبهه یا سؤال اعتقادی براش باقی بمونه. بلکه همچین آدمی کاملا توانا میشه که با افکار مخالف معارضه کنه و بینی شون رو به خاک بماله. مسئله ی مطالعه ی آثار شهید مطهری فقط مسئله ی خوندن آثار یه آخوند نیست که داره درباره ی مسائل مذهبی حرف می زنه، چون گستره ی مطالب ایشون شامل جهان شناسی انسان شناسی ذهن شناسی و بسیاری از مسائل کلان دیگه میشه. 

در آخر، فکر می کنم هیچ کدوم از سیر های مطالعاتی که برای آثار ایشون ارائه میشه باب میل شون نباشه، چون خودشون توی کتابهاشون سیر مطلوب شون رو ارائه میدن و اگر خدا توفیق بده یه روزی سیر مطالعه ی پیشنهادی خودشون برای مطالعه ی آثارشون رو می نویسم که با کتاب های آشنایی با منطق و اصول فلسفه و روش رئالیسم شروع میشه. قطعا ایشون معتقد هستند که اول باید آثار فلسفیشون خونده بشه و این رو میشه از ارجاعات مکرر شون به مطالعه ی اصول فلسفه استنباط کرد.