عین راء

عین راء

@einra

9 دنبال شده

15 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
عین راء

عین راء

5 روز پیش

        کتاب از دو بخش تشکیل شده است. بخش عمده کتاب صحبت های شهید مطهری در جمع طلاب است و بخش آخر کتاب، یادداشت های ایشان پیرامون همین مطالب که مطالب یادداشت ها خیلی مسئله اضافه تری بر صحبت ها نداشت البته. 

سه کتاب اخیری که خوانده ام مربوط به جلد 31 و 32 مجموعه آثار شهید مطهری بود و در هر سه هم به گمانم مباحثی ناقص را جمع آوری کرده بودند. این سبک از کتاب ها اگر چه که می تواند برخی نکات مفید را به همراه داشته باشد ولی نگاه جامعی که معمولا شهید مطهری به انسان می دهد را نمی دهد و همین هم باعث دلزدگی می شود و اذیت شدن! این کتاب هم مثل مسئله ملیت و انحطاط و ترقی تمدن ها، ناقص بود؛ هر چند حاوی مطالب فوق العاده مفید. خوش خوان تر از کتاب انحطاط بود و زود تمام شد ولی باز هم چندان به دل من نچسبید.

کتاب را که خواندم به نبوغ شهید مطهری بیشتر پی بردم. قبل از انقلاب مباحثی را مطرح می کند که برای الان هم کاربردی است. هر چند که مجال بسط نظراتش را پیدا نکرد. 

مطالعه کتاب برای کسی که خالی الذهن است خوب است واقعا ولی کسی اگر اطلاع داشته باشد از برخی مسائل حکومت، کتاب را چندان دلچسب نمی یابد، اگر چه که حاوی مطالب و نکات ارزشمندی است. حتی برخی مطالب پاورقی هم برای من جذاب بود و لازم. 

مطالعه آن برای دانشجو به بالا مفید است.
      

0

عین راء

عین راء

1404/1/26

0

عین راء

عین راء

1404/1/24

        فکر نمی کردم انقدر زود تمام بشود. به خودم آمدم دیدم کتاب تمام شده است. 

من همیشه به این فکر می کردم که چطور دلشان می آمده و جرئت می کردند به خانواده شهدا خبر شهادت را بدهند؟! بدتر اینکه برای تسلیت و دلداری بروند؟! توی این کتاب جوابش را پیدا کردم. قاعده ی شهید دادن با از دست دادن مال و اموال متفاوت است.

عاشقانه هایش را چه قدر دوست داشتم. چه قدر دلچسب بود. اینکه سبب مسلمان شدن کسی بشوی. اینکه آن مسلمان، خیلی مسلمان باشد. اینکه این واقعه ضمن ازدواج باشد. اینکه هنوز آن مسلمان، بعد از سالها، تو را دوست داشته باشد. واقعا جذاب است. نیست؟!

حمید حسام باز هم گل کاشت. نمی دانم خاصیت قلم اوست یا داستان جذاب است یا هر چیز دیگری! نمی دانم. کتاب خوش خوان و خوش حال کننده تحویل می دهد. من دست گرفتم که شروعش کنم فقط، نمی دانستم به این زودی تمام می شود. 

خستگی ناپذیری این مادرشهید واقعا ستودنی بود. خجالت کشیدم از خودم. 

روزهای اول انقلاب چه قدر جذاب بوده. چه قدر شخصیت آقای بابایی جذاب بوده. و چه قدر «چه قدر» های دیگری که در این کتاب ریخته.

خواندن کتاب برای همه خوب است. زن و مرد. خصوصا آقایان. خجالت بکشند از تنبلی. خصوصا خانم ها. الگوی دم دست پیدا کنند.
      

0

عین راء

عین راء

1404/1/23

        کتاب در نقد و توهین به نظام آموزشی است. کینه نویسنده کتاب نسبت به نظام آموزش و پرورش نه عجیب ولی بی مثال است که فکرش را هم نمی کردم کسی این حجم از مطالب را در بد بودن آموزش و پرورش بنویسد.

 نویسنده خود از سمپادی هاست به گمانم. اجحاف هایی که در طول دوران تحصیل به خود و دیگران شده است را گرفته و آن را به همه جا تعمیم داده و یک نظام سیاه آموزشی را ترسیم کرده. 

 تقریبا کلمه ای از ستایش و خوبی کسی در این کتاب یافت نمی شود. در مقدمه هم نویسنده سعی کرده بگوید که حرف هایی که می زند ممکن است مثال نقض هایی داشته باشد ولی در کتاب مکرر کل نظام آموزش و پرورش را زیر سوال می برد. عبارت هایی مثل حداقل پنجاه سال عقب تر از نظام آموزشی کشورهای صنعتی را برای نظام آموزشی به کار می برد که نشان می دهد خیلی به مقدمه اش نباید توجه کرد. 

 اینکه گفتم کینه اش بی مثال است، بی جهت نبوده که فکر کنید کسی از این نظام آموزشی استفاده کند و با سواد بشود و بعد یک خوبی از آن به زبان نیاورد و با همان سوادی که در این نظام آموزشی یاد گرفته، کتابی بنویسد برای کسانی که در این نظام آموزشی تحصیل کرده اند. کمی انصاف بدهیم خیلی دیگر سیاه نمایی شده و همه چیز را به همه چیز ربط داده.

 راستش خیلی هم متوجه نشدم، کتابی با تیراژ ده نسخه، و با چنین موضوعی چرا نوشته شده و چه هدفی را دنبال کرده. 
	
 به گمانم نویسنده وقتش را تلف کرده. ارزش نداشت این ها را بنویسد و از آن نتیجه گیری های کلی کند. این نوع نوشتن به درد شبکه های اجتماعی می خورد که زیر هر پست، عده ای درد دل کنند و به نویسنده دلداری بدهند و همین. یعنی جایی که هم مخاطبش دنبال یاد گرفتن چیزی نیست و هم نویسنده اش دنبال فرادهی چیزی نیست. به درد این جور فضاها می خورد نه کتابی که نویسنده باید سر تک تک کلمات فکر کند و مخاطب هم برای یادگیری جلو آمده. 

 خیلی از حرفهایی که نویسنده نوشته جواب دارد. گاهی اشتباه فردی بوده و گاهی نویسنده اقتضائات کار اجرایی را درک نکرده. 

خواندن کتاب برای معلم ها بد نیست البته. می توانند ذهنیت دانش آموزان را بدانند.
      

0

عین راء

عین راء

1404/1/20

        زن آقا، یحیی و ملداش، هر سه روایت تبلیغ یک روحانی در روستا هستند و خاطره هایش. اولی روایت همسر یک طلبه است و واقعی و دوتای بعدی احتمالا رمان باشند اما خالی از واقعیت؟! فکر نکنم.

ملداش روایت کوبنده تری دارد نسبت به یحیی و زن آقا. نویسنده واگویه های یک روحانی در مقاطع مختلف را به تصویر کشیده و همین هم به کوبندگی رمان افزوده است. 

ساده، شفاف و روان. حکایت داستان این سه خصلت را دارد. فضای روستا با فضای سادگی آمیخته است و همین مکان، برای رقم خوردن یک داستان ساده و شفاف و روان مناسب بوده انگار. 

حکایت محبت ها و دل بریدن ها، حکایت گناهان و حکایت سختی ها، بغض داشت بیشتر مواقع و البته، گاهی هم خنده ای چاشنی کار بود. 

روایت داستان هرچند با صراحت ولی از دایره حیا خارج نمی شود به نظرم و همین هم نقطه قوت ماجراست. برخی نویسندگان می خواهند صریح باشند، رکیک نویسی می کنند! نویسنده عنان قلم را گرفته و ضمن صراحت، حیا را از دست نداده. همین مسئله هم باعث می شود که بتوانی کتاب را به بقیه توصیه کنی، البته به نوجوان شاید نه. دانشجو بهتر است به گمانم. 


داستان آموزندگی دارد. حکایتِ غل و زنجیرهایی که به گردن ما انداخته شده و باید برداشته شود. 

داستان کوتاهی است. سریع تمام شد و از آن هایی بود که دوست نداشتی تمام شود. 

گاهی که از سختی های کار روحانیت می نویسند، نمی دانم کتاب را به کسی معرفی کنم یا نه؟! از سختی گفتن و شنیدن، گاه انسان را آماده می کند و گاه هراسان! اولی خوب است و دومی نه. این کتاب هم از سختی ها نوشته است و نمی دانم معرفی ش بکنم یا نه ولی اگر کسی دوست داشت بخواند، کتاب قشنگی است به گمانم.
      

0

عین راء

عین راء

1404/1/19

        مقدمه کتاب یک سخنرانی از مقام معظم رهبری (مد) پیرامون جایگاه خواص بود که من نخوانده بودمش. به شدت جذاب بود. 

کتاب پیرامون جایگاه خواص در جامعه و بررسی تاریخی عملکرد خواص در صدر اسلام و جمهوری اسلامی نوشته شده است. 

کتاب یک دست نیست! یعنی حداقل از نظر من، فراز و فرودهای زیادی داشت. یک بار در جامعه شناسی غور می کردیم و یک بار در لا به لای متون تاریخی صدر اسلام و بعد از آن هم در مجلات دهه هفتاد و هشتاد! همین تنوع شاید به گمان عده ای مزیت باشد ولی به نظر من که کتاب را دچار ناهمسانی مطالب کرده بود. گاهی اوجِ اوج و گاهی هم ملال آور. حداقل برای من. گاهی حس می کردم این کتاب برای زمان خودش نوشته شده و متعلق به دهه هشتاد است و گاهی حس می کردم چه قدر خوب نوشته شده و انگار برای همین الان است. خلاصه که این فراز و فرود ها چندان خوشایند نبود. 

بخش صدر اسلامش، آن زمانی که کلامی می شد برایم جذاب نبود و برعکس، زمانی که تاریخی می شد به شدت جذاب می شد. در مورد بخش جمهوری اسلامی اش هم با اینکه بی خبر نبودم از اوضاع کشور ولی برخی مطالب برایم جدید بود و جالب. 

حس کردم نویسنده تمام دوندگی اش را انجام داده تا نگذارد کسی کج برود. دغدغه اش قابل ستایش است، هر چند که به موفقیت کامل نرسد این کتاب و البته که به گمانم موفقیت هفتاد درصدی را خواهد داشت. یعنی کسی این کتاب را بخواند متوجه جایگاه خیلی مطالب از جمله مبارزه با آمریکا و مسئله عدالت می شود. 

کتاب، کتابی گاه ملال آور و گاه به شدت جذاب بود. خواندنش کار هرکس نیست ولی اگر کسی بخواند قطعا چیزهای خوبی گیرش خواهد آمد.
      

0

عین راء

عین راء

1404/1/16

        همه چیز کتاب بیش از حد خوب بود. فانتزی بودن کتاب. سرعت وقایع. نوجوانانه بودن. نقطه زنی. مفهوم داشتن. جذابیت. غیرقابل پیش بینی بودن. تعلیق. همه چیز! همین اول کار بگویم که بعد از خواندن آشباریا و خواندن این کتاب، واقعا مشتاق خواندن بقیه آثار نویسنده شدم و او را نویسنده ای زبردست دیدم. نمی دانم کتاب کار خود او به تنهایی ست یا یک تیم دارد این مسئله را پشتیبانی می کند، هر چه که هست، باید خدا قوت گفت.

داستان دقیقا برای قشر نوجوان است. با همان مختصات فانتزی پسندی نوجوانانه. یک گوشه کتاب البته قابلیت پیش بینی داشت ولی به جز آن یک گوشه، بقیه مطالب اصلا قابل پیش بینی نبود. حداقل برای من. و این غیرقابل پیش بینی بودن، فوق العاده کرده بود این اثر را.

نقطه کانونی مفهومی که کتاب بر آن تمرکز کرده بود، فوق العاده بود. زمانی که دیالوگ یک خطی یکی از شخصیت ها در مورد مفهوم مرکزی کتاب را خواندم، تازه فهمیدم نویسنده چه هوشمندی ای داشته. یک خط مقصودش را صریح گفت و رد شد و بعید می دانم خیلی ها متوجهش بشوند. نه اینکه مطلب سخت یا گم بود! نه. آن چنان بین مطالب دیگر پیچیده شده بود و روند داستان جذاب بود، که اصلا نمی فهمی کِی مطلب را به خوردت می دهند. 

آشباریا آموزش سواد رسانه به نوجوان بود و این کتاب، یک کتاب با اینکه سواد رسانه دارد اما معرفت شناسانه است بیشتر به گمانم. یعنی همه خصوصیات یک نوجوان مطلوب مثل شجاعت و پیگیری و ذکاوت و ... را برای شخصیت اول در نظر گرفته به علاوه ی روند داستان که به سمت واقع گرایی در حرکت است و از نسبی گرایی گریزان. 
مطالعه آن و معرفی آن به نوجوانان و بقیه سنین توصیه می شود.
      

0

        کتاب به صورت درهم تنیده ای سیر رشد شخصیت نوید نجات بخش و شرکتش را به تصویر می کشد. 

داستان کتاب، ابعاد مختلفی دارد. اصلا کتابی تک بعدی نیست! اصلا. برای همین مدام گیر می کنی که کجای نوشته ها را یادداشت کنی و در کدام قسمت یادداشت هایت قرار دهی؟!

من فکر نکنم تا به حال کتاب های روانشناسی موفقیت را خوانده باشم. اگر اسمش را درست گفته باشم! کتاب هایی که روی جنبه روانی موفقیت افراد کار می کنند و سعی می کنند به لحاظ روانی افراد را آماده پیشرفت و موفقیت کنند. از این سنخ کتاب ها فکر نکنم خوانده باشم. این کتاب به گمانم در همین حیطه دسته بندی می شود. منتهی نه با ادبیات بی دینی و خودبنیادی مرسوم! که کاملا رنگ و بوی مذهبی دارد. به حدی اسم خدا در این کتاب آورده شده که اگر قسمت های اقتصادی اش را حذف کنی خیال می کنی نوید نجات بخش واعظ و روحانی است! 

قاعده و قانون هایی که در کتاب بیان شده، قاعده هایی است که گاه تجربه کرده ایم و گاه ترسیده ایم که تجربه کنیم. تیغ تند کلام نوید نجات بخش روی گردن همه قاعده های مرسوم و عرفی است که دست و پاگیر شده اند. هر جا حس کند که می تواند قواعد را بشکند، شک نمی کند و می شکند. او ساختارشکنی ساختارمند است! ساختارش چیست؟! همان که در پاراگراف قبل گفتم. دین!

تجربه فعالیت در کار تولیدی را داشتم ولی اولا انقدر از نزدیک درگیر نشده بودم و همه جانبه و ثانیا در این سطح که نوید نجات بخش آن را توصیف می کند. یعنی در کارهای کوچک مشارکت کرده ام اما آن چه نوید نجات بخش تصویر می کرد ورای همه یافته های قبلی من بود. 

هر جا سر وکار نوید نجات بخش با کارهای دولتی افتاده بود، اذیت شده بود انگار. به جای برخی بخش ها. کتاب شرح دردهای اوست در مسیر پیشرفت و واقعیتش من هم انقدر از نزدیک این ها را تجربه نکرده بودم و هم خیلی ناراحت شدم بابت برخی مسائل. 

کتاب پر از ایده است. در زمینه های مختلف.

آن چه که بیش از همه در این کتاب موج می زند رنگ وبوی خداست و بعد از آن تکیه بر خدا و خودباوری.

راستش در مورد برخی مسائل مطرح شده در کتاب هم تا از نزدیک نبینم نمی توانم آن را به تمامه باور کنم. 

آن چنان مبهوت محتوای کتاب شدم که به کلی ساختار و شکل کتاب را فراموش کردم! نگارش کتاب هم انگار به همان سبک نوید نجات بخش است! یعنی هم می فهمی اش هم نمی فهمی اش! در نهایت هم محتوا چنان سیطره دارد که نوبت به ساختار کتاب نمی رسد.

کتاب را در دو کلمه خلاصه می کنم: سهل ممتنع!

کتابی است که حتما جوان و نوجوان ما باید آن را بخواند. هرچه زودتر، بهتر. ما نیازمند تربیت چنین فکر ها و چنین پشتکارهایی هستیم. خدا توحید، خودباوری و پشتکار را در این مملکت زیاد کند...
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

عین راء

عین راء

1403/7/21

0

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.