خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون

خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون

خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون

4.3
150 نفر |
59 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

24

خوانده‌ام

288

خواهم خواند

86

شابک
9786002540768
تعداد صفحات
336
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خاتون و قوماندان:
"سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی، مجاهد مخلص و فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانه‌ی او خانم ام‌البنین. حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به‌ آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آنها جداً تاثیرگذار است، ولی از سوی دیگر حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه‌ی افغانها است."

کتاب «خاتون و قوماندان» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی ،ام‌البنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. مریم قربان‌زاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج مهاجر شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است. این اثر اینک توسط نشر ستاره‌ها به انتشار رسیده است. ام البنین حسینی دختری از سرزمین بامیان افغانستان است که جنگ و درگیری باعث می‌شود در کودکی با خانواده به ایران مهاجرت کند. زندگی آن‌ها به عنوان یک خانواده مهاجر با مشکلات و سختی‌های زیادی همراه است. پدرش از میان خواستگارهای فراوان ام البنین بر روی جوان مجاهدی دست می‌گذارد که از دار دنیا تنها خدا را دارد. زندگی این زوج مهاجر از همان ابتدا با دلتنگی و تنگدستی همراه است. علیرضا ماه‌های متمادی در افغانستان به جنگ مشغول است و ام البنین در ایران با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند. اما عشق و صبری که این دو نثار یکدیگر می‌کنند کمک می‌کند از تمام این سختی‌ها تنها خاطره‌ای خوش باقی بگذارند. مجاهدت ام البنین در تمام این سال‌ها چیزی کمتر از جهادهای علیرضا ندارد. او در این پانزده سال مجبور می‌شود سه بار به افغانستان مهاجرت کند، زخم‌ها و دردهای یک مجاهد را تیمار کند و در بدترین اوضاع اقتصادی و در دوری همسر سه کودک خردسال را بزرگ نماید. «خاتون و قوماندان» تصویری ماندگار از انسان‌هایی است که در سخت‌ترین لحظات با قدرت ایمانی زیبایی می‌آفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیز‌ترین داشته‌های زندگی خود گذشتند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون

نمایش همه
Ati

Ati

7 روز پیش

خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون
بریدۀ کتاب

صفحۀ 227

علیرضا کارت پرواز نداشت ، اما تا آخرین مرحله‌ی ورود به محوطه‌ی فرودگاه با ما آمد . طوبی رهایش نمی‌کرد. گوشه‌ی کت پدرش را چسبیده بود و نمی‌گذاشت از ما جدا شود. علیرضا نگران طوبی بود. پیوسته به من و پدرم اشاره می‌کرد که جدایش کنیم، اما طوبی ماجرا را فهمیده بود. حاضر نبود چند میلی متر هم از پدرش فاصله بگیرد. خوراکی و شیرینی هم فایده نکرد. رزمنده ها منتظر علیرضا بودند. مستاصل شده بودیم. تاخیر چند ساعته برای پرواز های منطقه‌ی جنگی طبیعی بود و ما می‌دانستیم که باید چند ساعتی منتظر باشیم. اما علیرضا نمی‌توانست بماند. متوسل شدم به حضرت رقیه . علیرضا ناچار بهانه کرد که باید برود سرویس. طوبی گفت : (( نه! تو می‌خواهی فرار کنی!)) _ نه ! برو بغل آقا جونی. من زود برمی‌گردم. راضی شد و پدرم او را بغل گرفت. به محض اینکه پدرم طوبی را بغل گرفت، گردنش کج شد روی شانه‌ی پدرم و خوابش برد. هنوز پاهای طوبی در آغوش علیرضا بود که خوابش برد! معجزه‌ی حضرت رقیه را اینجا دیدم. سه ساله‌ی امام حسین طاقت بی تابی یک دختر سه ساله برای پدرش را نداشت.

1

لیست‌های مرتبط به خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون

نمایش همه

یادداشت‌ها

          وقتی که عشق به دفاع از حرم مرزها را در می‌نوردد و بند پوتین عشاق را محکم می‌کند
. 
کتاب "خاتون و قوماندان" داستان زندگی شهید علیرضا توسلی قوماندان _فرمانده_تیپ فاطمیون از زبان همسرش ام‌البنین حسینی هست. 
این کتاب که در دو فصل ایران و سوریه تنظیم شده، به شرح خاطرات همسر شهید از زمان کودکی تا ازدواج با شهید توسلی و شهادت او می‌پردازد. 

وقتی که کتاب "خاتون و قوماندان" را می‌گشایید، علاوه‌بر آشنایی با روحیه جهادی و متواضع در مقابل پروردگار توسط شهید توسلی، عطر دل‌انگیز بوسراغ و ادویه‌های افغانستانی مشامتان را نوازش می‌دهد. با خلق و خو و روحیه و فرهنگ مردم کشور همسایه، آشنا و در دل پارچه‌های رنگارنگ و لباس‌های محلی مردم گم می‌شوید. 

این کتاب به ما نشان می‌دهد که اگر عشق به اهل‌بیت در زندگی جاری باشد، دیگر فرقی نمی‌کند اهل ایران باشی یا افغانستان. بند پوتین‌هایت را محکم می‌کنی و در راه دفاع از حرم عمه سادات اگر لازم باشد از بذل جان خودت هم دریغ نمی‌کنی. 

"خاتون و قوماندان" که با زاویه دید من راوی به بیان خاطرات می‌پردازد، لحنی بسیار خودمانی و صمیمی داشته، به‌طوری که مخاطب خود را در حال خواندن حس نمی‌کند؛ بلکه انگار در حال شنیدن روایت‌هاست، شنیدنی مستقیم و بی‌واسطه از خود را راوی.
همچنین در نمایشگاه بین‌المللی کتاب امسال، از تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب رونمایی شد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
ستون خانه شد جای ثابت علیرضا. همیشه همان‌جا می‌نشست و لم می‌داد و پیاله تخمه را به سرعت برق تبدیل به تلی از پوست می‌کرد. اجازه می‌داد بچه‌ها از سر و کولش بالا بروند و دور ستون چرخ بزنند و بدوند و از لابه‌لای دست و پای بچه‌ها اخباری ببیند یا فوتبالی تماشا کند و من از داخل آشپزخانه این صحنه نادر را ببینم. تصویری که هرچند ماه یکبار در زندگی من به نمایش در می‌آمد. و با تمام وجود حس می‌کردم که یک خانواده‌ایم: یک پدر لمیده، بچه‌های پرسر و صدا، تلویزیون روشن، کاسه تخمه و من هم دستم به آرد و خمیر که برای شام بولانی سرخ کنم و گرم‌گرم سرسفره بگذارم. علیرضا چه بود چه نبود، ستون خانه‌مان بود. 

کتاب "خاتون و قوماندان" در سال ۱۳۹۸ به‌قلم مریم قربانزاده و توسط انتشارات ستاره‌ها در ۳۳۴ صفحه منتشر شده است.

        

4

          شهدای فاطمیون و زینبیون واقعا شهدای غریبی هستند! حتی برای چون منی که با فاطمیون و مدافعان حرم بیگانه نیستم، شهید علیرضا توسلی(ابوحامد) گمنام بود.شهیدی که از موسسین و پیشگامان گردان فاطمیون و فرمانده آن بوده است. و خدا میداند که اگر فاطمیون نبودند، سرنوشت سوریه و ایران به کجا می رسید!
کتاب خاتون و قوماندان از زبان و نگاه هسمر شهید علیرضا توسلی، سرکار خانم ام البنین حسینی نوشته شده است. کتاب صفحه آرایی خوب، قلم روان و روایتی جذاب دارد. اگر چه که تایپو گرافی روی جلد را نمی پسندم!
روایت در دوبخش است از پیش از ازدواج بنین تا ازدواج و زندگی مشترک و بخش دوم   از اعزام علیرضا به سوریه! روایت از نگاه همسر ابوحامد است. و نگاه خیلی بومی و شخصی است. همین نقطه قوت و ضعف اثر است. ما از نگاه یک زن مهاجر افغان در ایران هم چیز را میبینیم . آداب و رسوم افغان ها، فضای بلخ و کابل، نسبت ها و مناسب ها و از همه مهمتر عوالم شهید علیرضا توسلی را! همه این ها را از نگاه زنانه و همسر شهید میبینیم و زیباست و چشم نواز و خواندنی و کاملا مخاطب با بنین همراه می شود. اما خب به نظرم ابعاد شخصیتی ابوحامد، مغفول می ماند. البته که خب کتاب قرار نیست همه ابعاد شخصیتی یک نفر را نشان دهد، خود کتاب هم چنین ادعایی ندارد. و البته کتاب تو را مشتاق تر می کند که بیشتر ازعلیرضا توسلی بدانی...
شخصیتی که قطعا به دلیل مبارزات جهادی در افغانستان، و فرماندهی فاطمیون درای نبوغ خاصی بوده است...او که بی ادعا در این فاصله یه دهه کارگری ساده بوده است. 
آن چیزی هم که در جای جای کتاب لمس می کند، خلوص، بی ادعایی و مشقت و زحمت فراوان خانواده های مدافع حرم است! آن چیزی که شنیده بودیم ولی برایمان ملموس نبود و از آن غافل بوده ایم
        

19