این کتاب رودرشب میلاد پیامبر درقطاری که عازم مشهد بود  خواندم....علیرغم علاقه ای که به زندگی شخصی و خانوادگی  شهدا دارم  متاسفانه این روایت  آنقدرها جذاب و دلنشین نبود. 
      

        سیطره شاهکاری دیگر از کیانوش گلزار راغب
که بی اندازه جذاب و خواندنی است..‌خاطرات نادر کیانی نفوذی در گروهک  خائن ووابسته کومله که بااستفاده از  ضعف های مختلف ناشی  از فقر فرهنگی و اقتصادی  مردم ساده دل کرد آنها رابا هر حقه وکلکی دردام خود می انداختن وبه عناوین مختلف از آنها سو ئ استفاده میکردند...حکایت عجیب وجذابی بود وقابل تعمق ...کاش قومیت های ایران زمین  این تعصب قومی را کنار بگذارند ودل به آباد کردن مام میهن بدهند ...کتاب خوبی بود ...حتما بخوانید💙
      

        خاطرات سیزده سال زندگی بانو‌ام البنین حسینی همسر شهید مدافع حرم ازتیپ فاطمیون با فرمانده علیرضا توسلی یا همان ابوحامد که به قلم بسیار خوب خانم مریم قربان زاده روایت شده بسیار جذاب و خواندنی بود ...خداوند در قرآن میفرماید ای کسانی که ایمان آوردید باور کنید....خانم حسینی بنظرم مصداق باور  صد هستند....این باور به قلب کمتر کسی بااین ضریب  می نشیند😭 امیدوارم راه شهدا پررهرو باشدوآرامش قرین زندگی خانواده و بازماندگان شهیدان باشد تا روزی که اجر این صبوری را ازدست خدای جابر دریافت کنند.
      

        این کتاب ادامه زندگی دیما همسر شهید مدافع حرم است در دوران سخت کرونا...علیرغم اینکه فکر میکنم که  خانم غفاری  در این داستان بیشتر درگیر وصف شرایط کرونایی شده ولی ایده جالبی بود
که این خانم  در اقدامی  عجیب  (عجیب باتوجه به فرهنگ زنان بعد فوت همسر) اقدام  به ازدواج مجدد میکند که همراهی  برای  بزرگ کردن فرزندان  شهید درکنار خود داشته باشد...بقیه اش را خودتان بخوانید🌹
      

        دیما نام همسرشهیدمدافع حرمی است که علاوه بر غم فقدان یار مشکلات مربوط به سه فرزند قدونیم قد شهید راهم باید مدیریت کند.مسئولیت پذیری وصبراین مادردراین داستان علاوه براینکه اشک خواننده راجاری میکند ستودنی است ...نامه های پراز مهری که برای همسر شهیدی که اوراناظر زندگی خود و فرزندانش  می بیند
بسیار تلخ  ولی خواندنی است...کاش یادمان بماند که فقط شهدا برسرما حق ندارند ...مادران و همسران و فرزندان شهدا هم  کم سختی نمی کشند بعد از شهدا...قدر شناس آنها هم باشیم
      

        امروز برابرعیدقربان ۱۴۰۳ درراه بازگشت از سفر مشهد این کتاب را در اتوبوس خواندم...مااجرای مرد مهربانی که همیشه نسبت به وقایع عاشورا تردید داشته وفکر میکرده  راویان  کربلا بزرگ نمایی کرده‌اند تااینکه به دلایلی درسوریه ماندگار میشود وبه چشم خود میبیند که سپاهیان یزید درهردوره ای هستن....کتاب خوبی است 
وسیر تغییر و تحول این  آقا بسیارجالب بود.تشکراز جناب عزتی پاک
      

        من به خواندن خاطرات آزادگان علاقه بسیار دارم ودرهر فرصتی که کتابی در این باره ببینم هم میخرم وزود هم مشغول خواندنش میشم (تواولویت مطالعه قرار میدم)این کتاب هم خاطرات طلبه آزاده عبدالکریم کریم پور هست ...کتاب پر از خاطرات  غمناک وپررنج آزادگانه...بنظرم هرزگاهی یادآوری اینکه شهدا وآزادگان چه حق بزرگی برمادارن برای همه لازم که نه واجبه
      

        بالاخره موفق به خواندن این کتاب شدم.قشنگ بود.داستان بخشی اززندگی ی دختر۱۶ ساله که توسط آلمانها اسیر وبه اردوگاه آشوویتس فرستاده میشه وبعد ازجنگ هم توسط روسها محکوم میشه وبه زندان سیبری منتقل میشه.صبوری ومهربانی این آدم درسخت ترین شرایط زندگی ستودنی وآموزنده است ولی نکته جالب این کتاب برای من حجم وحشیگری این جماعت بشدت متمدن اروپاییه چه اون موقع که توآلمان اسیر بوده وچه وقتی که به زندان شوروی سابق میره..این حجم از وحشیگری باادعای دفاع ازحقوق بشر بشدت متناقضه!
بخونین که متوجه بشین من چی میگم.
      

        اگرچه نو قلم است ولی بسیار خوب قصه رادرمی آورد...پرهیجان وباورپذیر ...هم اشک به چشم میدهدوهم خنده برلب... به امید موفقیت های روزافزون برای آقای اکبرخانی
      

        یک رمان پلیسی امنیتی ایرانی ولی مهیج...انقدر که شروع مطالعه باشماست ولی دیگه نمیتونی کتاب روبذاری زمین...‌بی صبرانه منتظر جلدهای  بعدی این تریلر هستم
      

        برده سور کتاب خاطرات یداله  خدادادمطلق معلمی است که با فراخوان آموزش پرورش برای جبران کمبود نیروی آموزشی راهی کردستان میشود اما از بد حادثه زمانی که کردستان موردهجوم گروهک های فاسد ووابسته ضد انقلاب با حکومت مرکزی بود این معلم گرامی به همراه ۷نفر ازدوستان وهمکارانش به اسارت این جنایتکاران وابسته درمی آیند وبه مدت نزدیک به دوسال درزندانهای کومله ودمکرات اسیر بودند وچه خاطرات تلخی را پشت سرگذاشته اند...نویسنده توانا وخوش قلم جناب کیانوش گلزارراغب نیز درهمان زمان اسیر این زندان بوده اندوبعد ازنوشتن کتابهای ارزنده شنام وعصرهای کریسیگان خاطرات خدادادمطلق را به تحریر درمی آورند...‌خواندن این کتاب را به همه ایرانیان عزیزتوصیه میکنم که یادآوری باشد که آرامش وامنیت امروز ما مرهون رشادت ها واز خودگذشتگی های مردان بزرگ این سرزمین بوده است...درود برارواح طیبه این شهیدان علی الخصوص شهید شجاع و آزاده ابراهیم علی اصغر لو که روایت رفتارهای شجاعانه اش دراین کتاب درسی برای همه ما باشد.
      

        فکر نکنم هیچوقت این شهید عزیز روفراموش کنم😭
      

        بسیار زیبا ولی بسیار غمگین...هنوز که هنوزه مظلومیت آیدین روح وروانم را بهم میریزد😭