معرفی کتاب عزرائیل: کهنه سرباز اثر نیما اکبرخانی

عزرائیل: کهنه سرباز

عزرائیل: کهنه سرباز

نیما اکبرخانی و 2 نفر دیگر
4.3
149 نفر |
72 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

25

خوانده‌ام

295

خواهم خواند

98

شابک
9786226837972
تعداد صفحات
296
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

         تریلر عزرائيل برای شما لایه‌های پنهان و عمیق جنگ، سیاست و امنیت را برملا می‌سازد. 

مجموعه جذاب عزرائيل شامل داستان‌هایی با موضوعات امنیتی، سیاسی و جاسوسی است. داستان‌هایی که از زمان پیروزی انقلاب تا کنون روی می‌دهند. این اثر با ویژگی‌هایی که دارد شما را میخکوب می‌کند و فضایی تازه را که تاکنون تجربه نکرده‌اید به شما می‌شناساند.

حمیدرضا هدایتی سرگرد حفاجا و علی علیزاده قاتل مرموز شخصیت‌های اصلی این کتاب‌اند که در تعقیب و گریزی از شرق تهران تا نیکوزیای قبرس می‌روند. داستان از چند قتل در تهران شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌کند
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عزرائیل: کهنه سرباز

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به عزرائیل: کهنه سرباز

نمایش همه
مرگ ایوان ایلیچقماربازحماسه‌ی سجادیه؛ تویی به جای همه

بهترین کتاب هام در سالی که گذشت

8 کتاب

انتخاب این لیست که شاید آثار متنوعی درونش چیده شده باشه مهم ترین و اولین دلیل انتخابشون زمانی بوده که مطالعه کردم. یعنی بهترین زمان ممکن. من خیلی به این موضوع اعتقاد دارم که هر کاری اگر زمان خودش به فعل برسه به بهترین نتیجه منجر میشه. در واقع بعد از خوندن این آثار همین حس به بنده تداعی شد که "چه خوش موقع" 👌🏻 حالا بماند که چه قدر کتاب بوده و هست که زمان خودشون خونده نشدن و دارن خاک میخورن اما مطمئنم کتابا به آدما چند بار فرصت خونده شدن رو میدن فقط کافیه یه دفعه شو حواسمون باشه و فرصت رو از دست ندیم. دومین دلیل هم بابت انتخاب این لیست منتخب محتوای مناسب بود و ایده آل حقیر بود: _عمق و کشش داستان _ عدم وجود ریتم یکنواخت _ اهمیت بیشتر بطن داستان نسبت به ظاهر داستان _قابل پذیرش بودن (حتی اگر تخیلی باشه) _ متناسب با واقعیات و حقایق جامعه باشه سومین دلیل هم کوتاه و در یک جمله بخوام بگم پایان بندی درست و مناسب همین.

7

پست‌های مرتبط به عزرائیل: کهنه سرباز

یادداشت‌ها

          عزرائیل، داستانی مبتنی بر جهان‌های موازی
این‌بار می‌خواهم این رمان را از منظر ادبیات ژانر نگاه نکنم. می‌خواهم پایش را بکشم به جریان اصلی ادبیات، حتی ادبیات نخبگانی!
چون این داستان بلد است چگونه با مخاطبش حرف بزند. در جهان داستانی که نویسنده خلق کرده است، کلمه در چرخه تصویر و روایت و دیالوگ می‌چرخد و میان قصه و فرم تناظر یک‌به‌یک برقرار است. یعنی علی‌رغم مضمون مهیج، نویسنده به هیچ عنوان جانب ادبیات و هنر را رها نمی‌سازد تا پیامی بدهد یا شعار ارزشمندی اعلام کند. نویسنده، مخاطب را در گوشه میدان هایپررئالیسم سخت، گیر می‌اندازد بعد در خلال هر ضربه‌ای که می‌زند، نقبی وجودگرایانه هم به انسان می‌زند اما ساده از آن رد می‌شود. یعنی کلمات ساده، داستان کاملی می‌سازند.
اگر چه بارزترین خصوصیت داستان همان‌گونه که انتظار می‌رود، خلق هیجان زیاد است اما موازی با آن، نویسنده به درون ذهن‌ها می‌رود و در ذهن هر کدام از شخصیت‌هایش یک جهان مستقل می‌سازد. در جهان ذهنی شخصیت‌های رمان دیگر قصه تریلر نداریم بلکه با جهانی پر از بارزه‌ها و خصوصیات منحصر به هر انسانی مواجه‌ایم که دربرابر خشونت پیچیده در پیرنگ داستان، کنش‌گر هستند و از آن واکنش دریافت می‌کنند و این رابطه در کل داستان برقرار است.
نویسنده شخصیت‌هایی ساخته است که هر کدام به طریق و سلوک خود با یک واقعیت واحد ارتباط برقرار می‌سازند. اگر چه شاید بدیهی باشد که هر شخصیتی منش خود را دارد اما ساختن این منش یا خط مشی در قالب یک جهان مستقل داستانی و بعد بیان آن به زبان ساده، کار بسیار دشواری است.اما عزرائیل مخاطب را در میدانی می‌اندازد که دائما در پارادوکس احساس‌هاس گوناگون وظیفه و وجدان و عاطفه گیر می‌افتد. جهان‌های موازی در داستان عزرائیل مخاطب را  با سوال های مدام مواجه می‌سازد. مخاطب آنقدر در این قصه سرد و گرم می‌چشد که وقتی داستان  تمام شد، درذهن مخاطب تمام نشود و منتظر گانه‌های بعدی باشد. همه چیز البته در یک پیرنگ مستقل تمام می‌شود اما ته نشین شدن قصه در ذهن مخاطب سبب ایجاد کشش به ماجراهای بدی می‌گردد.
نکته دیگری که درباره عزرائیل وجود دارد این است که با این‌که داستان بر اساس اراده و قدرت مردانه ترسیم شده است. با این حال داستان توانسته است مخاطبان زن را نیز جذب کند.اما نویسنده توانایی خوبی در پردازش واقعی از شخصیت مردانه دارد.
نکته بارزی که در داستان عزرائیل به چشم می‌خورد. مفهوم تجلی است. تجلی به معنای آشکار شدن. در داستان کهنه‌سرباز از چندگانه عزرائیل تجلی موقعیت‌ها به موقع است. برداشت من از تجلی صحنه‌های داستان کمی فراتر از یک تعلیق معمولی است. تعلیق در پس پیرنگ داستان حرفه‌ای است و نویسنده برای ساخته و پرداخته کردن داستان به لایه‌های عمیق امنیتی و نظامی تسلط پیدا کرده است و به موقع می‌تواند آن را به طرح داستان بکشاند. اکبرخانی در عزرائیل فقط به خلق قصه مهیج فکر کرده است. به نظر من این خیلی مهم است که نویسنده در یک داستان رسالت خود را خوب تشخیص بدهد. به همین دلیل است که مضمون به فرم می‌رسد و بدون این که نویسنده حسی را القا کند، مخاطب داستان را حس می‌کند و در صحنه‌‌های آن سهیم می‌شود.
ویژگی خاص آقای نیما اکبرخانی در بیان تمام داستان‌هایش، صراحت لهجه است. حرفش را صریح می‌زند و لقمه را نمی‌پیچاند و باز هم مثل یادداشتن در مورد زلزله ده‌ریشتری از همین نویسنده، قلم اکبرخانی را به لحاظ فرمی شبیه به احمد محمود می‌دانم. هر دوی این نویسنده‌های گران‌قدر، بیش از هر چیزی برای قصه پردازی به واقعیت فکر می‌کنند و در بیان آن با احدی تعارف ندارند.
اگر درباره خصوصیت فرمی قصه نیز بخواهم حرفی بزنم، عزرائیل در دو خط روایی مستقل آغاز می‌گردد اما از آن‌جا که این داستان مبتنی بر پیرنگ مشخص و روشن است، نویسنده می تواند این دو خط موازی روایی را در نقطه مناسب بهم پیوند بزند و انسجام داستان را حفظ کند. که البته این نکته از ویژگی‌های ادبیات ژانر است و نویسنده به خوبی به‌ آن واقف بوده است.
کهنه‌سرباز در جزئیات اتفاق می‌افتد. به این مفهوم که POV نویسنده، چیزی را از قلم نمی‌اندازد بلکه صحنه‌ها را جوری می‌سازد که نیازی به توضیح و گفتن نباشد. همین ویژگی البته منجر به صحنه‌هایی می‌شود که شاید از توان و طاقت مخاطب خارج شود و او نتواند تمام واقعیت بی‌کم و کاست و صریح داستان را تحمل نماید.
نکته‌ی آخرم درباره عزرائیل این است که اگر مخاطب بخواهد در جریان گره‌افکنی‌ها و گره‌گشایی های فرعی داستان در مسیر پیرنگ اصلی باشد و پاسخ سوالات خود را بیابد باید به دیالوگ‌های قصه توجه زیادی داشته باشد. همان گونه که گفتم، عزرائیل خوب حرف می‌زند. یکی از بارزه های این خوب قصه گفتن، دیالوگ‌های داستان است و شاید بتوان به همین علت داستان را دیالوگ محوری دانست که پیچ‌های داستانی و حوادث مهیج زیادی دارد.
        

23

عطیه ع

عطیه ع

1401/10/16

          #کتاب.خواندم 
#عزراییل
وقتی نظرات رو میخونی گاهی‌باید‌نگاه کنی ببینی محاطبت مرده یا زن؟
اگر سنی ازش نوشته سنش رو درک کنی 
و اگر میتونی از ردپای توی حرفاش بفهمی چه سبکی دوست داره نوع هدفمندی کتاب رو شروع کنی 
من ولی توجه به این‌مطالب نکردم
نظرات درمورد کتاب خیلییییی‌عالی بود
ولییی کتاب رو شرو کردم به خوندن ۲۰ صفحه اول کتاب(البته شماره ی صفحه الکترونیکیش) حیلییی گنگ بود و خسته کننده
هی میخواستمش بذارم‌زمین ولی میگفتم اینقد خوب گفتن خببب چرا اینجوریه؟؟
کتاب‌یک جاهایی سبک توصیفیش عالی‌نیس معلومه نویسنده قهار نیس چون یک جاهایی سخت تو رو باخودش همراه‌میکنه مخصوصا اولای کتاب
ولی وقتی‌معما مطرح میشه داستان جون میگیره
ولی وقتی فصل بعدیش تو شخص اول متهم‌ و ماجراهاش رو میشناسی قضیه یکم لوث میشه
ولیییی بازم جذابیت داره
و دوست داری ببینی تهش چیه
ک خب چون کتاب چن جلدیه و ظاهرا فقط جلد اولش‌اومده
نداشتن ادامه و باز بودن مطلب برای اینچنین داستانی منو کلافه میکنه چون باید مطلب توی ذهنت بمونه تا بتونی از بقیه ی داستان لذت ببری
نه اینکه بعد ماه ها جلد دو بیاد و تو بگی خب ک چی و انگار یگ غذایی ک از دهن افتاده میشه
ولی درکل اگر ادم حساسی هستید یک جاهایی واقعا نحوه ی شکنجه و یا توصیفات رو باااا جزییات ریییییییز میگه و این خیلیییی برای کسی ک دل نازک باشه دل ریش کننده اس
ولی در کل خوب بود و ارزش خوندن داشت
فققط یک سوال ک خیلیی دلم میخواست مطمعن بشم اینکه ایا روایت داستان واقعیه یا ساخته ی ذهن‌نویسنده؟؟
چون گزارش هایی با کار کردن با افراد واقعی رو میده و اسم‌میاره 
و اینجاش یکم برام سوال دار بود
        

9

          #عزرائیل
داستانی امنیتی_جاسوسی که به طور موازی و همزمان هم  سالهای انقلاب و جنگ را روایت میکند و هم حادثه های پیش آمده در همین سالهای نزدیک،کندو کاوی در اتفاقات چهل سال گذشته در ایران. محور اصلی داستان بحث نفوذ و خیانت است که البته در جلد اول این تریلر هنوز فرد خائن معرفی نشده است.

بازجوی ویژه حفاجا حمید رضا هدایتی به دنبال علی علیزاده فردی که معماهای زیادی پیرامون خود دارد هست تا دستگیرش کند و کتاب در واقع تکیه اش حول ماجرا های علیزاده از ابتدای تولد تا امروزش هست. 

جذابیت و کشش داستان بالاست و بخاطر هیجان بالای حوادث خواننده را پا به پای خود می‌کشاند.خواندن صحنه های شکنجه واقعا دردناک است و روح را می آزارد اما همزمان این فکر که برای ایران عزیز چه بسیار افرادی که شکنجه های وحشتناکی را متحمل شدند ما را نسبت به مبارزان انقلاب قدرانتر میسازد.توصیف ها به قدری زنده اند که من چند جمله در میان درد شکنجه ها را در ناخن هایم حس میکردم😖

به عقیده من در شخصیت پردازی افراد داستان متعلق به یک شاخه نظامی مخصوص از لحاظ اعتقادی ضعف هایی وجود دارد و عدم اشاره به المان های مذهبی _البته نه به صورت توی ذوق زننده بلکه زیرکانه_باعث میشود در ذهن مخاطب معمولی غیر مذهبی سوال های زیادی مطرح شود که چرا این افراد هیچ التزامی به احکام ندارند و فرق آن فرد نظامی با منی که هیچ ادعای اعتقادی ندارم در چیست؟میشد با چند اشاره کوچک فضای فکری شخصیت های شاغل در رده های مختلف نظامی را به خواننده شناساند تا شائبه بی اعتقادی روی شانه شخصیت های داستان سنگینی نکند و البته ذهن خواننده را آزار ندهد که چرا هیچ عملی که مبین تفاوت این افراد عضو نیرویی خاص باشد دیده نمیشود!!!حالا اعتقاد به کنار، دایم به خنگ بودن یکی از شخصیت ها هم اشاره میشود.اگر نه اعتقاد مذهبی نه هوش بالا ملاک نیست پس ویژگی خاص برای گزینش این افراد چیست؟تنها بزرگی جثه؟

ایده داستان و قلم نویسنده خوب بود.اشاره های گاه و بیگاه به شهدای جنگ تحمیلی و نحوه شهادتشان و ارجاع های تاریخی در رابطه با منافقین هم جذاب بود و حس واقعی بودن را تا حدی به خواننده منتقل می‌کرد.


#عزرائیل
#نیما_اکبرخانی
#کهنه_سرباز
#بهمن_۱۴۰۱

🌸سایه🌸

@sayeh_sayeh
        

1