شمارو مهمون آخرین غزل این مجموعه میکنم که پشنهادم میکنم بخونید 💚🌱
 
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر
باهمه گرمیم ... بادلهای تنها بیشتر

دردرا با جان پذیراییم و باغمها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر 

بم که بودم فقربود و عشق اما روزگار
زخم غربت بردلم آورد این جا بیشتر 

هرشب عمرم به یادت اشک میریزم ولی 
بعد حافظ خوانی شبهای یلدا بیشتر 

رفته ای اما گذشت عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز...فردا بیشتر 

زندگی تلخ است ازوقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر 

هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هرقدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر 

بربخار پنجره یک شب نوشتی : عاشقم
خون انگشتم برآجر حک کنم : ما بیشتر 
      

        یه مجموعه ی ۶ جلدی به اسم طعم شیرین خدا ...
کتاب خوبیه و حرفایی رو توش میخونی که متوجه میشی خدا رو جور دیگه ای بهمون فهموندن ... 
      

        یادداشتم رو به تعبیر جالب دکتر صدر از مرد و زن ( پدر و مادر ) اختصاص میدم روحش شاد 🖤 
فاصله ی مرد و زن فاصله ای جنسی نیست ، فاصله شان درجایگاهشان است. مرد در امپراتوری مردانه اش قدم میزند ، باهیبتی مقتدرانه و درعین حال آمیخته با بیم . زن اما در جایگاه تثبیت شده ای قرار ندارد . عشق ورز است و به دنبال ابراز عشق . به همین دلیل بسیاری از مردان زنان را نمیشناسند یا اورا کنیز خود میدانند یا ازااو میترسند . 
با این وصف یک چیز در نگاه اکثر مردان ثابت است : تحسین درونی قدرت لایزال زن .
چهره ی فرشته آسایش. قداستش . قلب بزرگش . قدرت جسمی فراوانش . شکیبایی تمام نشدنی اش . 
ماهیت عشق برگرفته از زن است ، چون میتواند مادر شود . چون فرزندش را درکانون جهان قرار میدهد و دنیارا در قلبش .
زن برای عشق ورزیدن به فرزندش زیبا شده . برای هرچروک اضافه ای که پس از هرشب بیخوابی برصورتش نقش میبندد . 
زیبایی زن ورای زیبایی رنگ و آب است . برآمده از چشمانی هوشیار و قلب تپنده ای است که اطرافیانش را می پاید . 

پدر سنگینی زندگی اجتماعی را بردوش میکشد . او به قانون و تجربه اعتقاد دارد و با مقام و منصب و پول تعریف میشود .
اما زن 
نه به مقام نیاز دارد ، نه منصب و پول . او مادر است و از روز اول که پستان دردهان بچه ی گریانش میگذارد تا واپسین دم کنار فرزندش است . اورا درآغوش میکشد و برایش از زندگی میگوید .
پدربودن یعنی
نقش بازی کردن . مثل تو.
اما مادربودن معمایی است حل نشدنی .مثل مهرزاد . 
پدر همیشه از فرزند پیشی میگیرد و جلو میرود . اما مادر بافرزندش بزرگ میشود . نه جلو می افتد نه عقب .
« زن میتواند گرفتار چنگ تقدیر شود ، اما نه گم‌میشود نه ناپدید » 

(( مردان جهان را دراختیار دارند و زنان ابدیت را )) 
❤️🌱
      

        یه رمان پلیسی یا امنیتی یا جنایی ...
داستان جالبی بود 
نوع نوشتنش خیلی رک و راحت بود 
از اواسط کتاب بیشتر مایل بودم که یکسره بخونم ببینم تهش چی میشه
و یک پایان باز که آماده اس برای جلد دوم 
البته مثل اینکه جلد یک و نیم داره و واقعا اسمش جلد یک و نیمه (: 
 
❤️💚🌱
      

        کتاب بیشتر جنبه فان و سرگرمی داره .
نویسنده روی یک سری از احساسات و حالات و اتفاقات مختلف ، اصلطلاحات خاصی رو نامگذاری کرده که جالبه و بعضیاش آدمو به فکر فرو میبره 
درکل جنبه سرگرمی برام داشت. 
یکبار خوندنش؟ اره میشه لا به لای روزمره زندگی خوندش ولی فقط یبار 
      

        هرکدوم از ما توی زندگی مون موقعیت هایی رو تجربه میکنیم که برامون دردناکن . بهش میگن زخم های قلب ...
اغلب این زخمها بزرگترین فرصت برای رشد رو به ما میدن .

درکل میشه گفت کتاب نسبتا خوبی بود یکبار خوندنش خالی از لطف نیست 
میخوام ۱۰  الفبای قلب رو که توی کتاب بود رو بنویسم و تمام :

شفقت ( C : Compassion)  »»» شناخت رنج‌دیگری با تمایل به کاهش آن رنج‌ 

کرامت ( D : Dignity) »»» امری ذاتی درهر فرد است و سزاوار تصدیق است دیگران هم مثل من هستند آنها هم شادی میخواهند

اعتدال ( E : Equanimity) »»» داشتن خلق و خوی یکنواخت حتی درمواقع سخت

بخشش ( F : Forgiveness) »»» یکی از بزرگترین هدیه هایی که میتوان به دیگری داد 

قدرشناسی ( G : Gratitude) »»» شناخت موهبتی است که در زندگی با وجود همه دردها از آن برخوردارید 

فروتنی ( H : Humility) »»» صفتی است که عمل به آن برای خیلی ها سخت است 

صداقت ( I : Integrity) »»» مستلزم قصد است و به تعریف ارزش هایی نیاز دارد که برای شما مهم است

عدالت ( J : Justice) »»» شناختن میل درونی ما برای اجرای حق است 

مهربانی ( K : Kindness) »»» داشتن نگرانی برای دیگران بدون هیچ تمایلی برای منفعت شخصی 

عشق ( L : Love) »»» وقتی آزادانه داده شود ، همه و همه چیز را تغییر میدهد 

🌱💚❤️
      

        « انسان ها کنشی عمل می کنند ، نه واکنشی » 
برای بار دوم خوندمش و پیشنهاد میکنم معلمها حتما این کتاب رو بخونن چون دیدگاه های جالبی بهمون میده .
در جامعه ای که برای یافتن شغل مطلوب باید رقابت کرد ، ارائه فرصت های آموزشی برابر ضروری است .
مفید باش 🌱❤️
      

        توضیح دادن « ذن » تقریبا غیرممکنه درست مثل طعم هلو . ساده ترین راه برای درکش ، تجربه کردنشه (: 
گربه درطول سفرش چندین حیوان رو ملاقات می‌کنه و با گفتن داستان هایی براشون میخاد بهشون کمک کنه و درعین حال داره با این کار به خودش هم کمک میکنه. 
تمام زندگی ها به هم متصله وقتی ما به دیگران سود میرسونیم حتما خودمون هم سود میبریم . 
کتاب جالبیه با تصویرگری های باحال 
خوندنش هم راحت و آسونه میشه لابه لای زندگی یا کتابای سنگین یه استراحتی به خودت بدی ❤️🌱
      

        ( با تاخیر خیلی زیاد یادداشت)
کتاب جالبی بود 
میتونید هرجایی از کتاب رو باز کنید و بخونید و لزومی ندار صفحه ها رو به ترتیب بیاید جلو 
بعضی از صفحه هاش واقعا جملاتی داره که ممکنه دقیقا تاثیر خیلی خوبی بذاره 
🌱❤️
      

        کاملا به خودتون بستگی داره که بتونید باهاش ارتباط برقرار کنید یا نه 
از ۱۰۰درصد ، ۷۹ درصد خوشم اومد و تونستم باهاش برم جلو 
شاید به یکبار خواندنش بیارزه 
🌱
      

        میشه نمره ی متوسط رو به این کتاب داد 
بعضی از توضیحات جالب و کاربردی و بعضی نیز بدردنخور 
🌱❤️
      

        « بینتی ۱ ، ۲ ، ۳ » مجموعه کتابی تخیلی همراه با تعبیرات مدرن .
رمان در مورد دختری است که برای رسیدن به خواسته اش تصمیم به ترک قبیله خود و مقابله با رسومات دیرینه میکند ...
قلم نویسنده روان و گیراست .
خواندنش را پیشنهاد میکنم؟ شاید یکبار بله .
❤️🌱
      

        حقیقت اینه که هرکسی بدون نقشه و برنامه ، بالاخره یه کاری میکنه 
گاهی وقت ها دوروبرمون فقط حرف از نفرته اما تواین دنیا خیلی بیشتر از اون چیزی که تصور کنی ، عشق هست (: ❤️
کتاب خیلی باحالیه ، به شدت مناسب هدیه دادنه و میتونه هر جمله اش یه انرژی باحال باشه برای آدمای مختلف در هر بازه سنی
پیشنهادش میکنم 🌱
      

        این کتاب نسبت به دو کتاب قبلی خیلی روان تر و بهتر بود و داستانش نقاط روشن و تاریک بیشتری داشت .
در کل مجموعه سه کتاب « بنونی » « رزا » « پان » رو تقریبا دوست داشتم ولی اینکه پیشنهاد بدم به دیگران رو نمیدونم (: 

خوب باش 🌱❤️
      

        داستان جالبی داشت . این کتاب ادامه ی کتاب « بنونی » بود . هرچی به پایان داستان نزدیک تر میشدم ، میدیدم که هریک از شخصیت های داستان چیزهایی رو پنهان کرده بودند .
فقط یخورده ارتباط با ترجمه کتاب بعضی جاها سخت میشد .
ادامه داستان در کتاب « پان » نوشته شده  که باید بخونم تا نظر کلی رو درمورد این مجموعه سه جلدی بگم . 

خوب باش 🌱❤️