بسم الله
خیلی خوب بود
خیلی خیلی خوب😭😭😭
اهمم خب از اول شروع میکنیم
بسم الله
کتابو تو نظر های پیشنهادی بهخوان پیدا کردم. برخلاف همیشه خلاصه ها و نظرهارو نخوندم و پابرهنه پریدم وسط کتاب. با توجه به چند صفحه اول و جلدش هییچ امیدی بهش نداشتم. فکر میکردم یکی از اون کتابای بیمزه درباره ماجراجویی های بچگانه ی چندتا پسره که اصلا به سلیقه ام نمیخوره و حتی قرار نیست زحمت یاد گرفتن اسمای شخصیت هارو به خودم بدم.
ولی سخت در اشتباه بودم.
بعد از سه چهار بخش احساس کردم "نه، شخصیت پردازیش واقعا خوبه" و جلوتر که رفتم دیدم نه، واقعا خیلی بیشتر از این حرفاست.
روند داستان عالی و پر از شگفتانه بود(و خیلی بیشتر از "ماجراجویی های بچگانه ی چندتا پسر"). کل ماجرای درواقع دربازه زمانی یک روز اتفاق میافته ولی پرش های زمانی وسطش بسیار هنرمندانه است به طوری که درآخر احساس میکنید یه عمر با این شخصیت ها زندگی کرده اید. داستان همیشه چیزی داره که از شما مخفی کرده و دقیقا جای مناسب رازشو با شما به اشتراک میذاره.
پر از مفاهیم عمیق و زیبا درباره زندگی، دوستی، خانواده، تلاش... اگر نسخه چاپیشو داشتم قطعا رنگارنگ میشد.
شخصیت هاش...
شخصیت هاش انقدر خوب و واقعی و دوستداشتنی بودن که قراره همیشه گوشه ای از قلبم براشون باشه(مخصوصا برند یجایی درست بغل نایلز(دوتاخفن)).
توفر و نقاشی هاش و ابر قهرمان هاش، استیو و رفتار های قابل پیشبینی و در عین حال تعجب آورش و احساسات قابل لمسش، خانم بیکسی و موهای صورتی و تتوی نداشته و بیکسیگفته هاش
و برند...
و اما پایانش...
احساس میکنم از بس پایانهای آبکی و پایانهای باز و پایانهای "در قسمت بعدی مجموعه همراه ما باشید"ی خوندم به یه پایان واقعی و خوب عادت ندارم. و البته اینکه که پایانش خیلی واقعی و متناسب داستان بود هیچی از دردناکی ماجرا کم نمیکنه...
و اگر به ترجمه ی فوق العاده اشاره نکنم قطعا بی انصافی کردم.(هرچند تلاشش برای سانسور خیلی رومخ بود. تبدیل مشروبات به نوشیدنی انرژی زا؟ شاید باهاش کنار بیام. ولی مگه پسرای کلاس شیشمی حق ندارن معلمشونو بغل کنن؟ تازه اونم در بلاد کفر! چرا اونارو حذف کردیددد)
مطمئنم روزی برمیگردم سراغش و دوباره همینقدر ازش لذت میبرم.
پ.ن: چقدر نوشتن کار سختیهه و چقدر من درش ناتوانم!