یادداشت gharneshin

gharneshin

gharneshin

دیروز

        (( سرباز‌هایی با یونیفرم لاجوردی، سبز مثل سیب، که مثل گوشتی که به سمت هاونی بزرگ می‌رود، سوار بر گاری‌ها سوی قتلگاه می‌رفتند، برای هیچ‌. ))
سلین در این رمان کاملا صریح، بی‌رحمانه، و بی‌پرده تاریک‌ترین چهره‌ی جنگ را به مخاطب نشان می‌دهد. بدون شعار، و بدون ساختن معنا و مفهومی برای جنگ، پوچی این اتفاق را از زبان سربازی ساده، شهروندی معمولی، شخصیتی که نه می‌خواهد قهرمان باشد و نه تاریخ‌ساز، بلکه فقط می‌خواهد زنده بماند، بیان می‌کند.  او تمام تاثیر‌های روانی و جسمی که جنگ روی یک فرد می‌گذارد را به خوبی در داستان به تصویر می‌کشد.
قلم سلین رک، بی‌رحم، ساده و طنز است. او در تاریک‌ترین بخش‌های داستان‌ هم خنده بر لب خواننده می‌آورد. 
اولین تجربه از سلین بسیار جذاب و لذت‌بخش بود. 
(( جنگ به من دریایی بخشیده بود، برای خودِ خودم، دریایی خروشان، دریایی پرهیاهو توی سر خودم. زنده باد جنگ! ))
      
22

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.