🎭 محمد رضا خطیب 🎬

🎭 محمد رضا خطیب 🎬

کتابدار بلاگر
@mrkh
عضویت

بهمن 1400

41 دنبال شده

995 دنبال کننده

        کارگردان و بازیگر 🎭 🎬
سرپرست گروه هنری دلآرته 🎨
کارشناسی ارشد کارگردانی - هنر و معماری تهران
کارشناسی مهندسی کشاورزی - دانشگاه فردوسی مشهد 
۱۱ تیر ۱۳۷۲ الی ؟؟

کارگردان نمایش های :

❗ مهمانخانه چی - به اجرا نرسید .
🔥 خواب - بهمن ۱۳۹۸ پردیس تئاتر شهرزاد
🔥 تراژدین اجباری - آبان و آذر ۱۴۰۰ خانه نمایش مهرگان
🔥 تله تئاتر توپ لاستیکی - تماشاخانه شانو
 
مشاور کارگردان نمایش های:

💥 زندانی خیابان دوم - به کارگردانی فرشید جوانشیر- فروردین ۹۸ پردیس تئاتر مستقل مشهد
💥 خیال آشوب - به کارگردانی امیر دشتی - آذر ۱۴۰۳ تماشاخانه سیمرغ تهران 

بازیگر سریال های :

🎬 مرکز مشاوره به کارگردانی محمدرضا یکانی
🎬 سالهای فیروزه ای به کارگردانی امیرعباس مجذوبی پخش از شبکه ۲ سیما


بازیگر نمایش های :

🎭 روز و زمین - دی ۱۳۹۲ تالار رودکی مشهد 
🎭 شایعات - بهمن ۱۳۹۴ تالار رودکی مشهد 
🎭 کسی نیست مرا به خاک بسپارد - اسفند ۹۴ تالار رودکی مشهد 
🎭 زندانی خیابان دوم - فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ - پردیس تئاتر مستقل مشهد 
🎭 خواب - بهمن ۱۳۹۸ - پردیس تئاتر شهرزاد تهران
🎭 تراژدین اجباری - آبان و آذر ۱۴۰۰ خانه نمایش مهرگان تهران 
🎭 توپ لاستیکی -  تماشاخانه شانو تهران

      

یادداشت‌ها

نمایش همه
        کپسولی باقی مانده از جنگ جهانی دوم !

کتاب از این جمله برای توصیف کره شمالی استفاده کرده . جمله ای که خیلی آدم رو به فکر فرو میبره و حتی باید بگم یک جمله کاملا هنرمندانه ست چون علاوه بر فکر فرو بردن ، وضعیت اونجا رو برای ما محسوس میکنه ...

مجموعه تاریخ جهان نشر ققنوس واقعا از همه لحاظ بی نظیره . ساده و کوتاه و مختصر درباره موضوعات و دوره های تاریخی و کشور های مختلف جهان نوشته که راحت در یک الی دو نشست خونده میشه  و یک نگاه اکستریم لانگ شات رو از اون موضوع به شما ارائه میده . 

کتاب پر از توضیحات اضافه و تصاویر جالب از موضوعه که مثل یک مجله میتونه شما رو سرگرم کنه . چند سال پیش کل این مجموعه رو میشد با ۶۰۰ هزار تومن خرید که من نخریدم و امروز حسرتش رو میکشم ...

برگردیم به موضوع ! کره شمالی کشور عجیبیه... تحت کنترل شدید دولت و حکومت کمونیستی در حال اضمحلاله... چیزهایی از اون کشور می‌شنویم که حتی تصورش هم وحشتناکه ...
این کتاب از ابتدا شروع میکنه که چی شد که کره شمالی به اینجا رسید و تبدیل به همچین هیولایی شد .

تاریخ دو کره یکیه... حد اقل ابتدای تاریخش رو ما خوب می‌شناسیم... به خاطر سریال جومونگ که حد اقل ده هزار بار از صدا و سیما پخش شده... کشور گوگوریویی که جومونگ تاسیس کرد همین کشور کره شمالی فعلیه. 

شبه جزیره کره تا جنگ جهانی دوم یک کشور بودن ... از سالها قبل حکومت گوچوسون ( چوسان قدیم ) در شبه جزیره کره تاسیس شده که در درگیری با کشور هان از چین نابود میشه. 
بعد از نابودی این سلسله ، کشور شیلا در جنوب شبه جزیره تشکیل میشه و بعد از مدت کوتاهی دو کشور گوگوریو و بکجه هم به این کشور اضافه میشن و دوران ۳ پادشاهی در کره به مدت ۷ قرن ادامه پیدا میکنه. 

بعد از ۷ قرن شیلا به کمک چینی ها ، گوگوریو و بکجه رو نابود میکنن و شبه جزیره کره رو متحد میکنن اما بعد از ۲ قرن یک بار دیگه دو کشور بکجه و گوگوریو از نو تشکیل میشن و دوران سه امپراتوری جدید که ۵ دهه دوام میاره آغاز میشه که در نهایت با برتری گوگوریو برای همیشه شبه جزیره متحد میشه و تحت عنوان کوریو ( که امروز نام کره هم از این اسم برگرفته شده) چند قرن به حیات خودش ادامه میده . در این بین چند دهه ای مغول ها کوریو رو تحت اختیار خودشون میگیرن اما با از بین رفتن مغول ها ، کوریویی ها بار دیگه اعلام استقلال میکنن اما با کودتای ژنرالی با نام ای سونگ کی در سال ۱۳۹۲ ، کوریو از بین میره و کشور چوسان ( که امروز کره شمالی ای ها همچنان خودشون رو چوسان می نامند ) جایگزین این کشور میشه و تا قرن ۱۹ همچنان بر شبه جزیره مسلط باقی می‌مونن...

استعمار ژاپن در قرن ۱۹ که با فتح و نابودی چوسان همراه بود و بعد جنگ های جهانی و رقابت شوروی و آمریکا،  باعث تقسیم کره به دو قسمت شمالی و جنوبی میشه که قسمت جنوبی تحت الحمایه آمریکا و قسمت شمالی تحت الحمایه شوروی قرار میگیره.  با نابودی شوروی ، کره شمالی یکه و تنها ، امروز مدعی ایجاد حکومتی سوسیالیستی در جهانه .

در این کتاب این موارد به خوبی شرح داده میشه و جنگ کره و وضعیت اقتصاد و خاندان کیم هم به خوبی به تحریر در اومده .

در نهایت اینکه کره شمالی،  حاصل یک دیکتاتوری بزرگ و مثل یک کپسول باقی مانده از جنگ جهانی دوم تحت یک ایدئولوژی مرده ست که امروز جز قدرت نظامی تقریبا چیزی نداره. 
مردم به شدت تحت کنترل زندگی میکنن و اوضاع به سامانی نداره ...

شاید در آینده ، روزی یک بار دیگه دو کره متحد شدند و تاریخ جدیدی رو ساختند...

باید منتظر موند و دید...
      

26

        النگوی عشق !

روس ها یک بار دیگه منو شگفت زده کردن. در عجبم که هر بار یک اثر روسی میخونم حتی از یک نویسنده نسبتا گمنام ولی باز هم با یک اثر جذاب رو به رو میشم...

فکر میکردم این نویسنده دیگه حتما خیلی کارش خوب نباشه اما خوندنش واقعا منو متعجب کرد. 

کتاب با مقدمه مترجم درجه یکش ، حمیدرضا آتش برآب شروع میشه که بر خلاف بقیه مقدمه هاش خیلی طولانی و عمیق نیست و فقط به معرفی نویسنده اکتفا کرده.  

در بخش بعدی داستان که خیلی هم طولانی نیست شروع میشه. طبق معمول رمان های روسی با یک خونه ساحلی ( به جای ییلاقی ) رو به رو میشیم و یک زوج پولدار و مهمون های تیپ روسی ای که در بقیه رمان هاشون به کرات دیدیم...

در ادامه بانوی اول خونه ، نامه ای دریافت میکنه همراه با یک النگوی یاقوت . در نامه یک فرد بیگانه که گویی ۹ ساله داره سایه به سایه خانوم خونه میاد و بهش ابراز علاقه میکنه ، اینبار هم ابراز علاقه زیادی کرده ... 

داستان درباره عشقه ... واقعا نمیشه درباره این حس حرف زد. از اول تاریخ تا امروز بارها و بارها درباره عشق نوشتن و حرف زدن اما هنوز هم نمیشه درباره این حس حرف زد...
یکهو به خودت میای میبینی یکی از یه جای دیگه ، یه شهر دیگه،  شده تمام وجودت‌‌... شده تمام زندگیت... بدون اون نمیتونی زندگی کنی...
اصلا عجیبه ... این حس خیلی عجیبه ...

با قول دامبلدور در هری پاتر ، وای به حال کسانی که در زندگی شون عشق رو تجربه نکردن یا بی‌ عشق زندگی میکنن...

عجیبه این عشق 🌸

اثر کوپرین واقعا زیباست . یک تراژدی به تمام معناست... زیباست ... واقعا زیباست...

واقعا باید بخونید ... توصیه اکید میکنم که بخونید .

موخره کتاب به همراه تصاویر کوپرین هم به کتاب ارزش بیشتری داده.


      

36

        مدئای کجا؟ 

مده آ ، یکی از بهترین و بحث برانگیز ترین آثار ادبی جهان و یکی از بهترین نمایشنامه های تاریخه که اوریپید بزرگ اون رو نوشته . اثری که در زمان خودش باعث شد که اوریپید در جشنواره دیونوسای شهر مقام سوم رو کسب کنه . هرچند در اون برحه زمانی خیلی به اثر اهمیت داده نشد اما در قرن ۱۹ به شدت مورد استقبال قرار گرفت و صحنه‌ های تئاتری جهان رو تسخیر کرد . 

مشخصا وقتی یک اثری اینقدر بزرگ باشه ، خیلی ها دوست دارن که از روی این اثر اقتباسی انجام بدن یا چیزی بر اساس اون بنویسن.

نویسنده این کتاب که خیلی هم توسط مترجم مورد تمجید و توصیف قرار گرفته ، این اثر رو مورد اقتباس قرار داده. 
اثر به منهتن قرن بیستم آورده شده و مده آ و یاسون تبدیل به مهاجرانی شدند که به آمریکا مهاجرت کردند .

بیس داستان همونه . مدئا پول‌های پدرش رو دزدیده و با یاسون فرار کرده و حالا که به منهتن اومدن ، یاسون با دختر یک پولدار ریخته روی هم ...

اما نکته ای که عجیبه اینه که اثر خوب اقتباس نشده. اصلا نمی‌فهمیم که رابطه منهتن با مدئا چیه؟ اصلا چرا باید مدئا بیاد منهتن؟ ارتباط این قصه با آمریکای قرن بیستم عملا مشخص نیست. 

داستان هم خیلی جاها باگ داره. پدر زن یاسون ( کرئون تراژدی ) چرا اینقدر علاقه داره دخترش رو به یاسون بده با اینکه میدونه زن داره. وقتی یاسون یه مهاجر بی پول و پله ست... از این مدل باگ ها داستان زیاد داره...

در کل برعکس مدئای سنکا که اقتباس خوبی بوده و مده ژان آنوی که اقتباس بدی نبود ، این اقتباس واقعا بده و ارزش خوندن آنچنانی ای نداره ...

توصیه می کنم خود تراژدی مده آ رو اگر نخوندید حتما بخونید چون اثر اوریپید حالا حالاها رو دستش نمیاد...
      

22

        ادیبان مشروطه چی !

درباره کلیت کتاب در یادداشت جلد اول مفصل نوشتم. کتاب به بررسی ادبیات نمایشی و سبقه اون در ایران میپردازه . 

در ادامه جلد اول که به آشنایی ایرانیان با ادبیات نمایشی غرب نخستین تلاش ها در زمینه نوشتن نمایشنامه پرداخت در این جلد به ادامه اون تلاش ها در دوره مشروطه میپردازه جایی که همه چیز تحت تاثیر این جنبشه...

در ابتدا به صورت مختصر درباره مشروطه نوشته و بعد به سراغ معرفی کسانی میره که دست به تاسیس روزنامه زدن... جالبه که در بین اون ها یک روزنامه مخصوص تئاتر هم تاسیس شده و همین نشون دهنده اهمیت و تاثیر این هنر نو پا در ایرانه...

در بخش بعدی به اولین کسانی که دست به نوشتن نمایشنامه در دوره مشروطه زدن میپردازه که در این زمینه هنرمندان خطه آذربایجان روسیه خیلی فعال بودند... 

در همین دوران گروه های تئاتری در پایتخت و چند شهر دیگه از جمله تبریز و رشت و مشهد و اصفهان پا می‌گیرند و سعی میکنن آثاری رو به روی صحنه ببرند...

در بخش بعدی نمایشنامه نویسان ایرانی اون دوره معرفی میشن که آثارشون کاملا تحت تاثیر مشروطه ست و در آثاری که می‌نويسن به تبلیغ مشروطه و مبارزه با دوره استبداد میپردازن ‌..

در قسمت بعدی ، نخستین تلاش ها برای نوشتن نقد تئاترها در روزنامه ها و مجلات و خاطرات معرفی میشن که در نوع خودش خیلی جالب و جذابه...

بخش بعدی به اقتباس و ترجمه آثار اختصاص داره که با مولیر فرانسوی شروع شد. تا سالها مولیر تنها کسی بود که آثارش در ایران ترجمه میشده و بعد کم کم الکساندر دوما و شکسپیر هم به مولیر اضافه میشن...

اقتباس ها در این دوره خیلی وفادار به متن نیست و برای اینکه خوانندگان و احیانا بینندگان ارتباط بیشتری با آثار بگیرن ، اسم مکان ها و اشخاص فارسی میشده ...

تمام موارد فوق با ذکر مثال شرح داده میشه که کتاب رو غنی تر کرده...

در آخر هم سه متن نمایشی از اون دوره هم به صورت کامل در کتاب قرار داده شده که گرچه متن های قوی ای نیستند اما از لحاظ تاریخی اهمیت دارند...

در کل کتاب در زمینه تاریخ ادبیات نمایشی در ایران خیلی کامل و جامع داره پیش میره...
      

29

        اسطوره بر صحنه !

با خوندن نمایشنامه هراکلس ، تمام نمایشنامه های باقی مانده از یونان باستان رو خوندم. باید اعتراف کنم که نمایشنامه هراکلس از دستم در رفته بود و فکر میکردم خوندم ( با نمایشنامه فرزندان هراکلس اشتباه گرفته بودم ).

باز هم با یک اثر درخشان از اوریپید بزرگ طرفیم ! اثری در نهایت زیبایی و به معنای واقعی کلمه تراژدی !

راستش نمیدونم درباره چی باید بنویسم. اینقدر نکات این اثر زیاده که فکر کنم اگر بخوام در مورد هر کدوم شون پنج سطر هم بنویسم تا فردا صبح طول بکشه. 

هراکلس ، یکی از اساطير و شاید محبوب ترین اسطوره در یونان باستان و رومه. اسطوره ای که تا حدودی یادآور رستم شاهنامه ست. قبلا هراکلس رو در نمایشنامه های زنان تراخیس از سوفوکل و هیپولیت از اوریپید دیده بودیم و اینجا ، در این تراژدی طولانی ( طویل ترین تراژدی باقی مانده از یونان باستان ) با داستان خودش طرفیم. داستانی که کاملا اوریپیدی و کاملا تراژیکه. 

طبق معمول آثار اوریپید ، داستان با نقل مقداری از گذشته و زمینه داستان از زبان آمفتریون پدر هراکلس ، شروع میشه . از همین سطور اول مشخصه که سر و کارمون اینبار خیلی به اساطیر یونان افتاده. این روند بارها و بارها تا آخر نمایشنامه تکرار میشه. ما تقریبا همه اساطیر مربوط به هراکلس رو تا پایان نمایشنامه میخونیم . از تولد هراکلس تا خان هایی که میگذرونه و بقیه اساطیری که اگر اشاره بکنم اسپویل میشه ، همه شون در این اثر هستند.
پس خوبه که قبل از خوندن این نمایشنامه کمی با اساطیر یونان و مخصوصا اسطوره هراکلس آشنا باشید. 

داستان با کودتا و غصب حکومت آغاز شده که قراره توسط جباری که حکومت رو قبضه کرده ، فرزندان و همسر و پدر هراکلس کشته بشن. زاری و ندبه و امید به اومدن هراکلس برای نجات اشخاص نمایش و همچنین سنگدلی جبار قصه ، اثر رو تبدیل به یک تراژدی سنتی کرده اما با اومدن هراکلس دقیقا چرخشی که ارسطو مد نظرشه اتفاق میفته...

بعد از اومدن هراکلس ، داستان به سمت اتفاقات خونین و مرگبار پیش میره و در نهایت ما شاهد بدبختی و محنت هراکلس بر روی صحنه هستیم .

اثر به خوبی ما رو با یک تراژدی اوریپیدی مواجه میکنه. امضای اوریپید کاملا پای اثر گذاشته شده. از نحوه نوشتن دیالوگ ها که با ترجمه بسیار خوب غلامرضا شهبازی همراه شده تا صحنه اومدن خدایان بر روی صحنه که به طرز عجیبی سینمایی روایت میشه. 

گفتگوها و دیالوگ ها بسیار جذاب و دلنشینه. اثر به شدت قصه گوئه،  نقش همسرایان خیلی کم شده و دخالت آنچنانی ای در قصه ندارن و روده درازی هم نمیکنن...

تعلیق و شخصیت پردازی و کشمکش در بالاترین درجه خودش قرار داره و انگار اوریپید تمام نظریات ادبی و هنری قرن های ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ رو بلد بوده و ازشون استفاده کرده تا اثری خلق کنه که به دل مخاطبش بشینه . 

اثر اوریپید تونسته به خوبی ما رو از طریق اسطوره هراکلس با خودمون مواجه کنه. آیا فقط ما بدبختیم؟ آیا امید مرده؟ آیا خدا مسئول بدبختی ماست و هزاران آیای دیگه ای که اوریپید ما رو باهاش مواجه میکنه ...

اگر میتونستم ۴۵ تا ستاره به این اثر میدادم چون هر طوری که حساب میکنیم با یک اثر خوب طرفیم. مگر آدم از یک اثر هنری چی میخواد و چه انتظاری داره؟
سرگرم میکنه ، داستان میگه ، پشت همه این ها ما رو انسان بهتری میکنه ‌‌‌... 

اوریپید از ۲۵۰۰ سال پیش تا ابدالدهر با همین آثاری که خلق کرده زنده میمونه... ما در ۲۰۲۵ میلادی این اثر رو میخونیم و شاید در ۲۲۲۵ میلادی اثری از ما نباشه اما همون روز باز هم اوریپید با هنرش زنده ست ...

یاد و خاطره اوریپید گرامی باد.
      

39

        ادبیات ناب روسی ...

روسیه پهناور رو بیشتر با غول های نثر روسی می‌شناسند.  غول هایی که در قرن ۱۹ تا تونستند در مکتب ناتورالیسم در ادبیات ، آثاری درخشان بیافرینند که تا سال های سال ماندگار باشه. اما شاید بد نباشه بدونیم که روس ها در شعر هم دستی بر آتش داشتند و شاعرهای خوبی رو هم پرورش دادند ...

وقتی پای شعر وسط میاد ما ایرانی ها یه جور دیگه سرمون رو بالا میگیریم ، چون اینقد شاعر خوب و درجه یک داشتیم و داریم و اینقدر در این حوزه ابر شاهکار خلق کردیم که تا این کره خاکی وجود داره ، هیچ کشوری به پای ما نخواهد رسید. 

اما اگر گاهی نگاهی به صنعت شعر در کشورهای دیگه بندازیم ، در و گوهر های زیادی رو می تونیم صید کنیم که گرچه به پای آثار ما نمی رسند اما قطعا در جهان و جای خودشون ، آثار درجه یکی هستند .

شعر در روسیه مثل نثر عمرش از همون دو قرن بیشتر نیست . کلا ادبیات روسیه عمری دو قرنی داره و جای تحسین همین‌جاست که در همین دو قرن تا تونسته شاخه ادبیات رو پر بار کرده. 

محققین دوره شعر روسیه رو به عصرهای طلایی و نقره ای و برنزی تقسیم کردند.  در عصر طلایی از اواخر قرن هجدهم و کمی زودتر از نثر ، شعرا دست به آفرینش زدند و با پوشکین و لرمانتاف به اوج رسیدند اما این عصر طلایی خیلی زود جای خودش رو به نثر و غول هایی مثل داستایفسکی ، تالستوی ، چخوف و گورکی داد . عصر نقره ای شعر روسی هم از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم طول کشید که شعرای بزرگی مثل یسنین ، مایاکوفسکی ، آنا اخماتوا،  پاسترناک و... دست به آفرینش زدند و در نهایت عصر برنزی که به شعر امروز روسیه اطلاق میشه .

کتاب حاضر ، مهم‌ ترین شعرا و مکاتب و سبک ها و ترجمه آثار این دوره ها رو براتون به ارمغان آورده. از همون اول با سرآغاز همه آغاز ها یعنی پوشکین شروع میکنه و با لرمانتاف ادامه میده تا به امروز میرسه...

ابتدای هر بخش شرحی کوتاه از زندگینامه شعرا نوشته شده و بعد منتخبی از شعرها هم ترجمه شده که بعضی هاشون واقعا زیبا و دوست داشتنی هستند . 

به عنوان مثال شعر زیبای 

و باورت باشد ای دوست
که همای دلربای سعادت برخواهد آمد 
و بر تخته پاره های استبداد بدسرشت 
نام تک تک ما را خواهند نوشت 

از پوشکین و شعر بسیار زیبای مرگ شاعر از لرمانتاف هم نقل شده .

ترجمه حمیدرضا آتش برآب هم بی نظیره و توصیه میکنم اگر به شعر علاقه دارید،  این کتاب رو هرگز از دست ندید.
      

41

        سرزمین لاجوردِ فردوسی !

ادبیات ایران یکی از درخشان ترین و در زمینه شعر قطعا بهترین ادبیات جهانه. یعنی ما اگر فقط فردوسی و شاهنامه رو داشتیم ، می تونستیم در جهان بهترین باشیم حالا به فردوسی ، خیام و عطار و سعدی و مولانا و حافظ و دو کرور آدم و هنرمند درست و حسابی دیگه رو اضافه کنید تا ببینید که چقدر ادبیات مون بزرگ و ستودنی یه. انسان هایی که هر کدوم گوشه ای از ذهن و روح فرهنگی ما رو گرفتن و به اونا غنا بخشیدن...

خیلی از بزرگان ادبیات جهان با خوندن ترجمه ( که طبیعتا اون حس و حال متن اصلی رو نداره ) عاشق ادبیات ما شدن و براش سر و دست شکوندن .

یکی از همین افراد سرگی یسینین ، شاعر بزرگ روسیه ست. کسی که از دیار پوشکین و لرمانتاف و مایاکوفسکی میاد ... غول هایی که ادبیات جهان بهشون افتخار میکنه . اما یسنین عاشق ایران و ادبیات ما شده بود و منظومه " در مایه های ایرانی " رو برای این دیار و به عشق ادبیات پارسی نوشته.

حقیقتا با خوندن تک تک سطور این کتاب لذت بردم و افتخار کردم ... افتخار به این که یک خارجی و اون هم روس ، اینطوری عاشق ایران بوده. بارها با دیدن اسم سعدی و فردوسی و حافظ ، با دیدن اسم خراسان و زعفرون و شیراز و تهران توی شعرهاش به ایرانی بودنم افتخار کردم...

اونجایی که میگه :

اگر شعر نمی گویید 
پس
اهل شیراز نیستید.

چقد لذت بخشه این تبادل فرهنگی ... چقد زیباست که من پارسی حرف میزنم و پارسی رو میفهمم... چقدر زیباست که یک روس از دیار پوشکین از خراسان ، وطن من می نویسه .

این زیبایی ادبیات و هنره. کاش میتونستیم روی این تبادل فرهنگی ، روی این زیبایی کار کنیم. این که به جهان نشون بدیم که ما از دیار حافظ و فردوسی ایم نه .... بگذریم 🙃

کتاب با ترجمه و تحقیق بی نظیر حمیدرضا آتش برآب در اومده. ترجمه بی نظیره و حس شعرها کاملا منتقل میشه .

در ابتدا مثال هایی زده میشه از اینکه بزرگان ما چطوری توسط غول های ادبیات جهان ستایش می شدن. نمونه هاشو در بریده کتاب ها گذاشتم. ویکتور هوگو ، پوشکین ، لرمانتاف ، گوته ، بورخس و شکسپیر و... ( اسم ها رو ببینین تورو خدا ) با شاعران ایرانی آشنا بودن و ازشون تاثیر گرفتن...

این ترجمه هایی که از شاهنامه و بقیه آثار به زبان های دیگه انجام شده ، باعث آشنایی اروپایی ها و آمریکایی ها با ادبیات ایران شدن... در روسیه هم که مهد ادبیات بوده،  ترجمه شعرهای ایرانی خیلی مورد توجه بوده .

یسینین با خوندن همین ترجمه ها عاشق ادبیات ایران میشه . اکثر ترجمه و شعرها رو میخونه. میگن با خوندن حافظ پا میشده و راه می‌رفته و در یک جهان دیگه سیر می‌کرده. چند بار به باکو و تفلیس و ... میاد تا بتونه ایران رو ببینه و ۶ بار تلاشش برای رفتن به ایران ناکام میمونه...

بارها در نامه هاش می نویسه که میخوام تهران و شیراز و توس و مشهد رو ببینم ... میخوام ببینم راز ماندگاری این آثار غنی ایرانی چیه... اما شاعر هیچوقت ایران رو نمیبینه ...

در همین سفرها با دختری از دیار باکو آشنا میشه . شعر " شاهانه ! تو شاهانه منی ... " رو در این منظومه برای اون میگه... دختری که اونو ایرانی میبینه...

کتاب تقریبا دو سومش شرح زندگی و عشق و علاقه و تحقیق روی شعرهای این منظومه ست. این که توضیح بده عشق یسنین به ایران از کجا اومده و چقد عمیق بوده. این که شاهانه کی بوده و...

جدی میگم... خط به خط کتاب رو بلعیدم... قورت دادم و لذت بردم...

تصاویر بسیار زیبا از یسنین هم زینت بخش صفحات کتاب بود. 

در بخش آخر هم منظومه در مایه های ایرانی با ترجمه ای بسیار خوب و زیبا اومده که شامل ۱۵ شعره  ( قرار بوده ۲۰ تا بشه که عمر شاعر قد نداده ) ... شعرهایی با حال و بو و رنگ و عطر و طعم زعفرون... رنگ ایرانی...

شاعر در ۳۰ سالگی توسط اتحاد لعنتی جماهیر کثافت شوروی به دار زده میشه و تا دهه ۳۰ و ۴۰ جزو شاعران ممنوعه بوده... شاعری که ایران رو دوست داشت و ایران رو ندید و مرد ...

روحش شاد 

این کتاب توسط نشر بی خرد و منحوس هرمس اجازه تجدید چاپ نداره و به گروگان گرفته شده و امیدوارم به زودی با انتقال اون به یک نشر دیگه مثل پارسه دوباره تجدید چاپ بشه تا همه از این کتاب زیبا لذت ببرن...

زنده باد ایران 
زنده باد ایرانی


      

14

        درخشان ... !!

واقعیتش ، اول با شک و تردید سراغ این اثر رفتم. با توجه به این که قبلا " خوشه های خشم " رو از این نویسنده بزرگ خونده بودم ، فکر کردم که شاید اون کتاب سترگ ، روی قضاوتم درباره این اثر کوتاه تاثیر بذاره اما با چنان ادبیات و قصه و هنری درگیر شدم که الان نیم ساعتی از پایان کتاب گذشته و همچنان فکرم مشغوله...

جان استاین بک رو با خوشه های خشم و موش ها و آدم ها میشناسن اما باید اذعان کنم که اثر کوتاه و جیبی حاضر که به همت نشر ماهی منتشر شده در زمره آثار درخشان ادبیات ضد جنگ به شمار میره.

ادبیات ضد جنگ قدمتی به طول تاریخ داره ، از هومر و آریستوفان و اوریپید بزرگ گرفته تا همین جنگ ۱۲ روزه اخیر ، در نکوهش جنگ نوشتن و باز هم می‌نويسن و می‌سازن. 

کتاب با یک جمله درخشان شروع میشه ، جمله ای از جنس شروع " داستان دو شهر " دیکنز ، " آنا کاری نینا "ی تالستوی ، " آخر بازی " بکت و " بیگانه " آلبرکامو ...

از همون جمله اول شما مطمئن میشید که با اثر درجه یکی طرفید ، قرار نیست با یه ادا بازی تکنیکال رو به رو بشید . قرار نیست بیانیه فلسفی ای صادر بشه. قرار نیست شعاری داده بشه بلکه قراره حس تولید بشه و هنری خلق بشه...

داستان درباره فتح شهر کوچیکی در جنگ جهانی دوم توسط آلمانی هاست و تلاششون برای کنترل شهر و برخورد و مقاومت سرد مردم در برابر این نیروها ... لحظه به لحظه کتاب قصه ای برای تعریف کردن داره ... آدم ها خلق شدن و ساخته شدن و حس میشن . از شهردار گرفته تا سربازان آلمانی و حتی مردمی که نمی‌بینیم شون...

اره درسته ، ما حتی با سربازان مهاجم هم سمپاتی داریم... 

🌸 در اواسط کار ، منو یاد نمایشنامه درخشان خاموشی دریا  انداخت. جایی که سرباز آلمانی فریاد میزنه و جوابی نمیشنوه ...
هر کاری هم که بکنه ... اون فاتحه و بقیه مغلوب ... چیزی که انسانیت و انسان بودن رو در درجه چندم اهمیت قرار میده ...

اثر کوتاه اشتاین بک ( یا به شکلی که کتاب نوشته استاین بک ) درخشانه و توصیه می کنم حتما بخونید. ترجمه هم عالی و خوبه و اذیت نمیکنه ...

بخونید و لذت ببرید و لعنت بفرستید به همه کسانی که طالب جنگن و جنگ رو فضیلت میدونن ... 
      

38

        هنر تنها چیزی ست که با آن می شود کثافتی به نام "زندگی" را تحمل کرد .

این سخن از نیچه ست و من بهش عمیقا باور دارم. بارها و بارها زندگی منو تحت فشار گذاشته ، خسته شدم ، بریدم ، طاقت ادامه زندگی رو نداشتم اما وقتی رفتم کتاب " تاریخ هنر گاردنر" رو ورق زدم یا یک فیلم خوب دیدم یا یک کتاب خوب خوندم ، امیدم برای ادامه بیشتر شده و حتی انگیزه بیشتری گرفتم ...

هنر ، هیچ کارکردی هم نداشته باشه ، حد اقل میتونه زندگی رو برای ما آسون تر کنه... از زیبایی ها لذت ببریم . احساسات مون تحریک بشه و انسان بهتری بشیم.

حالا این هنر چه تاریخی داره؟ بشر از کجا فهمید که استعداد خلق زیبایی رو داره؟ از کجا شروع کرد؟ چی شد که هنر به اینجا رسید ؟

تاریخ هنر یعنی خود هنر . شاید فکر کنیم مثل شاخه های دیگه وقتی تاریخ هنر یا فلسفه رو میخوایم بخونیم ، خیلی ارتباطی با خود شاخه نداشته باشه اما به نظر من تاریخ هنر و تاریخ فلسفه دقیقا خود هنر و فلسفه هستند.  شما ناچارا باید در سیر تاریخی حس و عقل ، با نظریه ها و آثار آشنا بشید. 

اگر می‌خواهید تاریخ هنر رو کامل بخونید که پیشنهادم قطعا تاریخ هنر گاردنره اما کتاب حاضر که توسط نشر نی منتشر شده یه جور دیگه دلربایی میکنه ...

قطع کتاب خشتی و بزرگ و شبیه دایره المعارف هاست. رنگی و پر از عکس و نقاشي که خودش میتونه ساعت ها شما رو سرگرم کنه . 

از ۴۰ هزار سال پیش تا سال ۲۰۱۵ منتخبی از آثار برجسته هنری اعم از نقاشی و سفالگری و دیوار نویسی و کتابت و... رو آورده و درباره شون داستان پردازی کرده. 

یعنی شما هم آثار هنری رو میبینید و باهاشون آشنا می شید ، هم داستان میخونید.

تصاویر با کیفیت چاپ شده و داستان هاش هم واقعا گیرا و جذابه. به نظرم حتی یک نوجوون هم میتونه این کتاب رو راحت بخونه ...
خوندنش اصلا کاری نداره چون اکثرش تصویر و نقاشیه...

قبلا یک بار تا اواسط کتاب رو خونده بودم و یادداشت کوتاهی براش نوشته بودم اما نتونسته بودم کاملش کنم که امروز تونستم کتاب رو کامل بخونم...

توصیه می کنم این کتاب رو اصلا از دست ندید ...
      

43

        باشد که از باد و باران نیابند گزند ...

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی ، اتفاقی عجیب و نو در تاریخ فرهنگ ایران و جهان بود. اثری که تونست هویت ما رو با قصه شکل بده و تاریخ ما رو به ما یاد آوری کنه ...

نکته ای که حائز اهمیته اینه که فردوسی وقتی شاهنامه رو سرود ، میدونست که چنان کار عظیمی رو انجام داده و چیزی رو ساخته که با باد و باران خراب نمیشه. اون با " کلمه " تونسته بود بنای مستحکمی رو پایه گذاری بکنه. 

اما تاریخ نشون داده که همین کلمات هم با اندک باد و بورانی از بین رفتند.  امروز اثری از خداینامک نیست. اثری از شاهنامه ابومنصوری نیست. اثری از هزاران تراژدی و کمدی یونانی نیست ولی چرا شاهنامه تونست از پس هر تهاجم و دشمنی و کتاب سوزی ای جون سالم به در ببره؟

دلیلش همین عرق ملی و علاقه ایرانی ها به تاریخ و هویت و فرهنگ شون بود. هر کسی از راه رسید نسخه ای از شاهنامه رو خرید یا با حفظ کردن اون سعی کرد اونو به نسل های بعدی منتقل کنه . در این بین نباید از نقش نقالان و داستان پردازان به سادگی گذشت. 

کسانی که داستان های ایرانی و شاهنامه رو سینه به سینه نقل کردند و باعث شدند که پیرمردها و پیرزن ها در زیر کرسی ها در شب های طولانی و سرد زمستون اونو برای جوون تر ها نقل کنند.

کردهای غیور هم مثل هر ایرانی دیگه ای دست به سرایش داستان هایی به زبان کردی و با اقتباس از شاهنامه زدند که بَرزو نامه یکی از این داستان هاست.

برزو ، پسر سهراب و نوه رستمه.  داستانش در کتاب " راحه الارواح " و " برزونامه کهن " کامل ثبت شده . در این کتاب ما به نوعی ادامه اون داستان رو شاهد هستیم .

برزو و فرامرز بر سر اینکه چه کسی سپهسالار لشگر ایران بشه با هم به مشکل می‌خورن و رستم بهشون میگه هر کس بتونه پولادوند دیو رو شکست بده میتونه سپهسالار ایران بشه ... 
این کتاب داستان نبرد برزو با پولادوند دیوه ‌‌‌... پای افراسیاب هم بعدا به داستان باز میشه ...

این کتاب برای علاقه مندان به ادبیات عامیانه و داستان های شاهنامه میتونه بسیار خوندنی و جذاب باشه. سراینده اصلی این داستان مشخص نیست اما به همت نشر ققنوس در ۹۶ صفحه منتشر و در دسترس قرار گرفته...

توصیه می کنم این ادبیات رو جدی تر بگیرید و بخونید...این داستان ها گنجینه هایی هستند که تا ابد در ادبیات داستانی ما خواهند درخشید...

باشد که از باد و باران نیابند گزند ...
      

39

        جامع و کامل ...!

تا سالها بهترین منبع برای تاریخ نمایش و ادبیات نمایشی در ایران کتاب " نمایش در ایران " استاد بیضایی بود که همچنان به نظرم یک منبع مختصر و مفید در این مقوله ست که هر کسی می تونه بخونه و لذت ببره. 

کتاب حاضر ، یک کتاب ۵ جلدی نوشته جمشید ملک پوره که قراره در ۵ دوره از نخستین کوشش ها در دوره قاجار تا انقلاب ۱۳۵۷ درباره ادبیات نمایشی در ایران بنویسه.

جلد حاضر ، جلد اول این مجموعه ست که تحت عنوان نخستین کوشش‌ها،  به اولین تلاش های ایرانی ها در دوره قاجار برای نوشتن نمایشنامه و آشنایی مردم ایران با این فن شریف که در فرنگ " دراما " نام گرفته ، میپردازه .

کتاب خیلی جامع و کامل نوشته شده . از همون اول بررسی میکنه که چرا ما ایرانی ها ادبیات مکتوب نمایشی تا قرن ۱۳ هجری نداشتیم . 

اولین برخورد ایرانی ها با مقوله نمایش و ادبیات نمایشی ، فن شعر ارسطوئه . در این بخش ملک پور به خوبی توضیح میده که  به دلیل عدم آشنایی مترجمین فن شعر با تراژدی و کمدی و نمایش و نداشتن نمونه عملی در ایران،  موقع ترجمه،  این متن رو متوجه نمی شدند ‌.
سعید هنرمند در مقدمه فن شعر بوطیقای ارسطو ، به طور جامع و کامل این مسئله رو باز میکنه ...

اساسا آشنایی با ادبیات مکتوب و کتاب و نثر و تماشا و تماشاخانه،  در سفرهای ایرانی ها به فرنگ در دوره قاجار شروع شد. 
اولین کوشش ها با نوشتن نثر آغاز شد. سفرنامه هایی مثل سیاحتنامه ابراهیم بیگ و چند اثر دیگه آغازی بر تلاش های ایرانی ها برای نثرنویسی بود . بعد از اون که نثر نویسی در ایران کمی جا افتاد ، طبیعتا سفرهایی که به خارج و فرنگ کردن،  باعث شد که به تقلید از سیاحان غربی ، اون ها هم دست به نوشتن سفرنامه بزنن...

ایرانی هایی که در اون دوره تقریبا از جهان عقب مونده بودن ، با سفر به اروپا،  متوجه شدند که غرب چقد پیشرفت کرده و ایران چقد عقب مونده... یکی از چیزهایی که در اروپا باعث جلب توجه ایرانی ها شده بود ، تماشا و تماشاخانه بود .

در این بخش کتاب ، سفرنامه افراد زیادی رو که در دوره قاجار به خارج رفتن رو بررسی میکنه و گزیده سفرنامه های اون ها رو نقل میکنه که درباره تماشاخانه های روس و انگلیس و فرانسه و اتریش ، چه چیزهایی نوشتند.

در این زمان بود که به همین واسطه ایرانی ها با درام آشنا میشن. درامی که میتونست انتقادی باشه و از حکومت بازخواست کنه.

اولین کسی که در شرق نمایشنامه نوشت ، اون هم به سبک غربی ، کسی نبود جز یک ایرانی به اسم فتحعلی آخوندزاده که در دوره فتحعلیشاه دست به نگارش ۵ نمایشنامه و یک داستان بلند تحت عنوان تمثیلات زد . نمایشنامه ها به زبان ترکی بودند که توسط میرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه شد. همین تمثیلات ، باعث شد که میرزا آقا تبریزی دست به نگارش ۵ نمایشنامه به فارسی بزنه که همین نمایشنامه ها تبدیل به  نخستین درام ها به زبان فارسی بشن.

در دو بخش ، کتاب به تفصیل به آثار  و افکار و نثر و تحلیل همه نمایشنامه های این دو متفکر دوره قاجار میپردازه. 

کتاب در هر صفحه مثال ها و بریده هایی از آثار رو چاپ کرده که به طور عملی هم مخاطب با این نوشته ها آشنا بشه. 

درسته که این آغازی بر ادبیات نمایشی در ایران بوده اما ما تئاتر داشتیم. در بخش بعدی،  ملک پور به بررسی نمایش های ایرانی مثل تعزیه ؟ تقلید و بقال بازی میپردازه که بسیار شیرین و خوندی اند. در ادامه به یک متنی بر میخوریم که از روی یک بقال بازی نوشته شده که کتاب به خوبی این متن رو هم تحلیل میکنه تا نشون بده که تئاتر ایرانی چطوری با کمدی های فرنگی پیوند میخوره...

در بخش بعدی ما وارد نهضت ترجمه میشیم... در مدرسه دارالفنون دست به ترجمه آثار نمایشی فرنگی و مخصوصا مولیر میزنند. دلیلش اینه که شرایطی که مولیر در زمان لویی چهاردهم در فرانسه زندگی می‌کرده تا حدودی شبیه به شرایط ایران دوره ناصری بوده ... کتاب به طور مفصل به بررسی آثار مولیر ، دلایل ترجمه،  مترجمین و جریانی که این ترجمه ها در ادبیات ایران ساخت ، میپردازه ...

و در آخر جلد اول سه نمایشنامه به طور کامل که شامل سه نمایشنامه سرگذشت مرد خسیس از فتحعلی آخوندزاده ، حکایت زمان خان حاکم بروجرد از میرزا آقا تبریزی و حکایت طبیب اجباری از مولیر ترجمه میرزا حبیب اصفهانی ، میشه رو آورده که مخاطب بخونه و با چکیده نخستین کوشش ها در دوره قاجار آشنا بشه...

در کل جلد اول بسیار جامع و کامل و خوب نوشته شده و جای خالی کتابی در سبک و سیاق تاریخ تئاتر اسکار براکت ( که جامع ترین کتاب تاریخ تئاتره و متاسفانه از تاریخ تئاتر ایران یک خط هم در اون نوشته نشده ) رو پر کنه...
      

16

        زیر پوست شهر...!

سال ها پیش ، حدودا ۱۲ سال پیش ، عده ای از دوستانم در مشهد تصمیم گرفتن که این اثر از بیضایی رو به روی صحنه ببرند و همین باعث شد که من نمایشنامه رو تهیه کنم ولی فرصت خوندنش رو پیدا نکردم تا امروز که به بهانه تقدیر از استاد بیضایی و انتشار نسخه ترمیم شده از فیلم " غریبه و مه " تصمیم بگیرم به سراغ این اثر برم. 

اثری که به نظرم یکی از بهترین نمایشنامه های نوشته شده ایرانی و شاید حتی بهترین اثر استاد بیضایی باشه ( با احترام به مرگ یزدگرد ) . 

چیزی که همیشه درباره بیضایی جلب توجه میکنه ، زبان پارسی شیوا و نثر جذابش در آثارشه که شاید گاهی خوندنش رو سخت میکنه اما اینجا بیضایی ، نثر و زبون کوچه و بازار جنوب شهر رو استفاده کرده و شخصیت هایی ساخته که اینقدر ملموس و واقعی اند که انگار هر روز داریم می‌بینیم شون. شخصیت هایی همپایه آثار غولی مثل چخوف ... 
بیش از همه شخصیت پردازی ، قصه خوب و نثر و لحن و زبان بیضایی در این اثر منو شیفته خودش کرد . 

افرا یا روز می‌گذرد،  نوشته بهرام بیضایی یکی از مهم‌ ترین و بحث‌ برانگیز ترین آثار نمایشی استاده که هم از حیث ساختار دراماتیک و هم از نظر مضامین اجتماعی ، سیاسی و تاریخی ، جایگاه ویژه‌ای در تئاتر معاصر ایران داره. این اثر اولین بار در اوایل دهه هشتاد به روی صحنه رفته که با استقبال ویژه ی مخاطبان و واکنش‌های متفاوت منتقدان رو به‌ رو شده‌.

نمایشنامه داستان چند روز از زندگی خونواده‌ایه که در نقطه‌ ای بحران‌زده از جامعه ایرانی به سر میبرن. محور داستان بر دختر جوونی به اسم افرا متمرکزه،  شخصیتی که همزمان بار سنت و مدرنیته ، فردیت و جمع ، گذشته و آینده رو به دوش نحیف خودش میکشه . افرا  از نسلیه که در میان فشار های خونوادگی و اجتماعی و حکومتی گرفتار میشه و امکان برآورده شدن  آرزوها و رویا هاشو  از دست میده. واقعا باید یک بار مقاله یا پستی مجزا درباره " زن در آثار بیضایی " بنویسم و منتشر کنم .

 نمایشنامه با طرح یک موقعیت به ظاهر خونوادگی شروع میشه و کم کم عمق پیدا میکنه و به بررسی تضادهای طبقاتی و بی‌عدالتی اجتماعی و بحران اخلاق و کمرنگ شدن امید در جامعه میرسه.

استاد بیضایی به‌ جای اینکه صرفا به روایت خطی داستان تکیه کنه ، روایت رو چند لایه میکنه . بعضی وقتها روایت در سطح درام خونوادگی باقی میمونه  و بعضی وقتها هم در پس‌ زمینه، تاریخ و سیاست و سرنوشت جمعی ایران ها پر رنگ میشه. این هم‌ نشینی لایه‌ های فردی و اجتماعی ، همون ویژگی همیشگی آثار استاد بیضاییه که اونو از خیلی از نمایشنامه‌ نویس های ایرانی  متفاوت کرده. 

بیشترین چیزی که در اثر باعث حیرت زدگی میشه،  شخصیت پردازی به شدت خوب اثره. شخصیت ها همونطوری که ویژگی فردی دارن ، نمودهای اجتماعی خوبی هم براشون میشه پیدا کرد . 
همه شون جذاب و خوب و درست نوشته و از کار در اومدن.

اثر به شدت قصه گو و درگیر کننده ست و حجم کم اثر هم میتونه باعث بشه که در یک نشست خونده بشه.  توصیه می کنم افرا رو حتما بخونید ، چون قطعا از خوندنش لذت خواهید برد.
      

32

        روایتی از استبداد 

این روزها که بهخوان طبق معمول به کما رفته ، فعالیت های ما هم خیلی دیده نمیشه اما خب این یادداشت رو می نویسم تا برای کتاب باقی بمونه. امیدوارم این باگ های بهخوان و این به کما رفتن ها ( که این دفعه بیشتر طولانی شده ) یک روزی تموم بشه . 

ایوان کلیما رو نمی‌شناختم،  جز چند کتاب قطوری که ازش در کتابخونه و کتابفروشی ها دیدم. این کتاب رو هم اوایلی که طاقچه رو نصب کردم ، خود طاقچه بهم هدیه داد. 
اصلا و ابدا نمیدونستم درباره چیه اما وقتی شروع کردم به خوندنش قدم به قدم شگفت زده تر شدم .

نویسنده ابتدا از دوران کودکی خودش در اردوگاه های نازی ها میگه و بعدا از زندگی تحت حکومتی کمونیستی ...

ابتدای کتاب وضعیت خودش و اسرای اردوگاه های آلمانی رو تعریف میکنه که واقعا دردناکه ...

در قسمت بعدی سلسله نوشته هاش درباره حال و هوای زندگی افراد در یک جامعه کمونیستی و توتالیتر رو تعریف میکنه. از وضعیت اقتصاد و مذهب و سانسور گرفته تا انقلاب و واکنش افراد و هنرمندان و توده مردم در برابر این حکومت...

و در بخش آخر هم به زندگی و تحلیل آثار کافکا همشهری خودش میپردازه که اون هم در نوع خودش جالبه.

من ارتباط خیلی زیادی با این کتاب گرفتم و در کنار کتاب هایی مثل " قلعه حیوانات " و " ۱۹۸۴ " از جورج اورول ، نمایشنامه " فرشته نگهبان " و مقاله " قدرت بی قدرتان" از واسلاو هاول و کتاب های " در برابر استبداد " از تیموتی اشنایدر و " آداب دیکتاتوری " از بهترین کتاب هایی بود که درباره حکومت های توتالیتر خوندم...

یک چیز از این کتاب ها مشخصه و اون هم اینکه حکومت های توتالیتر همه شون فکر میکنن که حق با اون هاست و توتالیتر نیستند و با بقیه دیکتاتور ها فرق دارن اما چیزی که مشخصه اینه که هرچیزی ، پایانی داره ... پایانی که خیلی زود میاد... اون هم از جایی که هرگز فکرشو نمی‌کنند...
      

29

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نشده است.

چالش‌ها

این کاربر هنوز به چالشی نپیوسته است.

لیست‌ها

نمایش همه
عروسک خانهپدر عروسی خون

رپرتوار شماره ۱ هامارتیا ( آشنایی با زبان درام )

45 کتاب

💫 بارها و بارها با این سوال رو به رو می شدم که نمایشنامه خوانی رو از کجا باید شروع کرد یا این که چطوری نمایشنامه بخونیم؟ یا حتی سوالی اساسی تر : ❓ چرا باید نمایشنامه خوند؟ 💥هر بار به دنبال این بودم که برای کسانی که خیلی با این سبک ادبی آشنا نیستند یک لیست درست کنم که وقتی کسی گفت میخوام نمایشنامه بخونم ، این لیست رو بهش بدم و بگم اینا رو بخون. اما این لیست باید یک سری ویژگی ها هم میداشت. ⚠️ اول اینکه لیست سختی نباید می بود . مثلا نباید ادیپ یا هملت رو بهش معرفی می کردم. چون وقتی کسی هنوز با نمایشنامه آشنا نیست ، ممکنه خوندن این آثار علیرغم شاهکار بودنشون باعث بشه که شخص درک درستی از این اثار نداشته باشه در نتیجه عطای نمایشنامه خوانی رو به لقاش ببخشه. 📍 دوم اینکه این لیست باید علیرغم ساده بودن یک نمای کلی از ژانرهای مختلف نمایشی رو هم در بر میگرفت که شخص علاوه بر خوندن نمایشنامه و علاقه مند شدن بهش ، بتونه یک دید کلی به ژانرهای نمایشی داشته باشه. 🙄 اما درست کردن این لیست هی عقب میفتاد و هربار که شخصی ازم میخواست که بهش نمایشنامه برای شروع معرفی کنم ، دوباره با خودم میگفتم که ای کاش درست کردن لیست رو پشت گوش نمینداختم. 🌸 پارسال بود که با افتتاح باشگاه 🎭 هامارتیا 🎭 ، این لیست هدفمند ساخته شد. در باشگاه نمایشنامه خوانی هامارتیا قرار بر این شد که کنار هم نمایشنامه بخونیم و درباره این آثار به گپ و گفت بشینیم. 🤔 اما همخوانی تنها کافی نبود و نیست. در هامارتیا ابتدا به این پرداختیم که چرا باید نمایشنامه خوند؟ فرق نمایشنامه با رمان و داستان کوتاه چیه. 💡 به این پاسخ رسیدیم که نمایشنامه یک گونه ادبی کاملا مستقله که سوای تئاتری که بعدا میشه از روش ساخت ، درباره ش قضاوت میشه. خیلی ها فکر می کنند که نمایشنامه رو باید فقط در اجرا دید و نباید خوند که این یک دیدگاه کاملا اشتباهه. نمایشنامه رو میشه مثل یک داستان خوند . تئاتری که از روی این نمایشنامه ساخته میشه یک اثر مستقل و جداست و سوای نمایشنامه باید درباره ش قضاوت کرد. 🎭 نمایشنامه یک اثر دراماتیک و عمل محوره. در نمایشنامه شما با گزارش اعمال کاراکترها طرفید. نمایشنامه نویس برعکس رمان و داستان نویس از توصیف بی بهره ست. در رمان شما به راحتی به افکار کاراکترها پی میبرید چون نویسنده میتونه راحت تمام درونیات و ذهنیات کاراکترها رو برای شما تشریح کنه اما در نمایشنامه این درونیات و ذهنیات باید از طریق گزارش اعمال کاراکترها به مخاطب رسونده بشه. در نتیجه نمایشنامه خواننده فعال تری نیاز داره. 🎧 ما در هامارتیا ابتدا در یک جلسه آنلاین به بررسی فرم و محتوا پرداختیم و نمای کلی ای درباره فرم در آثار هنری ارائه دادیم. سپس با خوندن هر نمایشنامه به گپ و گفت نشستیم. درباره درام و آنتاگونیست و پروتاگونیست و نقاط عطف و اوج و... صحبت کردیم. در باشگاه در کنار آثاری که خوندیم سعی کردیم با فیلم ها و نقاشی هایی که در تاریخ هنر ماندگار بودن به پرورش حس اعضای باشگاه بپردازیم. کسانی که در باشگاه هامارتیا عضو شدند امروز قطعا آشنایی ای حتی کوتاه درباره فرم ، اثر هنری ، حس ، ناخوداگاه هنری و... رو پیدا کردند و امروز در مواجهه با یک اثر هنری منفعل نخواهند بود. 💫 هدف ما در رپرتوار اول ( کلمه فرانسوی که معنای اون برنامه یا لیسته ، تماشاخانه های بزرگ در سراسر جهان ، ابتدای هر سال یک لیستی از آثار نمایشی ای که اون سال قراره در اون تماشاخانه به اجرا بره ، منتشر می کنند که به این برنامه رپرتوار گفته میشه ) این بود که اعضا نمایشنامه خوانی رو شروع کنند و با زبان درام و نمایشنامه آشنا بشند و از رپرتوار دوم بریم سراغ تراژدی های یونان و مرحله به مرحله با تاریخ نمایش جلو بیایم و در کنار خوندن نمایشنامه ها و تحلیل سیر درام در تاریخ از فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ تئاتر هم حرف بزنیم. 💠💠 در باشگاه هامارتیا قراره بیش از 1500 اثر نمایشی در قالب 20 و اندی رپرتوار همخوانی بشه. نمیدونم چقدر طول بکشه اما تا جایی که بتونیم پیش خواهیم رفت. تمام اثار نمایشی ایرانی و خارجی در باشگاه هامارتیا برنامه ریزی شده. 🧑‍🏫 در رپرتوار اول برای آشنایی با زبان درام 40 اثر نمایشی رو خوندیم ( در هنگام نوشتن این لیست اثر 38 رو در حال همخوانی هستیم ) و یک دید کلی درباره نمایشنامه ها به دست آوردیم ، در این همخوانی آثار ۲ درام نویس رو به صورت کامل همخوانی کردیم . 🤩 مارتین مک دونا و آنتون چخوف ( سیر هامارتیا باعث شد که نظرها درباره چخوف عوض بشه ، کسانی که ابتدا با چخوف ارتباط نمی گرفتند ، وقتی با هامارتیا همراه شدند، چخوف تبدیل به یکی از نویسندگان مورد علاقه شون شد ) بلاخره ابتدا باید بدونیم نمایشنامه چیه و زبان درام چه زبانیه و بعد که شناختیمش بریم به دنبال این که چطوری به وجود اومد و چه سیری رو طی کرد. این رپرتوار برای شروع نمایشنامه خوانی در باشگاه هامارتیا خونده شده. در انتهای هر رپرتوار لیست همخوانی اون رپرتوار منتشر خواهد شد. 💥 لازم به ذکره که ما در هامارتیا علاوه بر نمایشنامه هایی که میخونیم، بعضی از آثار نمایشی رو برای مطالعه بیشتر با هشتگ #متمم قرار می دیم ، این آثار یا اقتباسی از آثاری هستند که در حال خوندن اونها هستیم یا آثار کم اهمیت تری هستند که گذاشته میشن تا هرکسی اگر دوست داشت اونها رو بخونه ، خوندن این آثار در دوره همخوانی گروه نیست و فقط و صرفا برای مطالعه بیشتره . در این لیست شما بعد از اثر شماره ۴۰ می تونید متمم ها رو هم ببینید و اگر دوست داشتید اونها رو هم مطالعه کنید. اگر شما هم به ادبیات دراماتیک علاقه دارید ، خانواده بزرگ 305 نفره 🎭 هامارتیا 🎭 ( در روز ایجاد لیست ) با آغوش باز پذیرای شماست تا با ما در این مسیر جذاب همراه باشید :

126

بریده‌های کتاب

نمایش همه

پست‌ها

این کاربر هنوز پستی منتشر نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.