یادداشت 🎭 محمد رضا خطیب 🎬
دیروز

روایتی از استبداد این روزها که بهخوان طبق معمول به کما رفته ، فعالیت های ما هم خیلی دیده نمیشه اما خب این یادداشت رو می نویسم تا برای کتاب باقی بمونه. امیدوارم این باگ های بهخوان و این به کما رفتن ها ( که این دفعه بیشتر طولانی شده ) یک روزی تموم بشه . ایوان کلیما رو نمیشناختم، جز چند کتاب قطوری که ازش در کتابخونه و کتابفروشی ها دیدم. این کتاب رو هم اوایلی که طاقچه رو نصب کردم ، خود طاقچه بهم هدیه داد. اصلا و ابدا نمیدونستم درباره چیه اما وقتی شروع کردم به خوندنش قدم به قدم شگفت زده تر شدم . نویسنده ابتدا از دوران کودکی خودش در اردوگاه های نازی ها میگه و بعدا از زندگی تحت حکومتی کمونیستی ... ابتدای کتاب وضعیت خودش و اسرای اردوگاه های آلمانی رو تعریف میکنه که واقعا دردناکه ... در قسمت بعدی سلسله نوشته هاش درباره حال و هوای زندگی افراد در یک جامعه کمونیستی و توتالیتر رو تعریف میکنه. از وضعیت اقتصاد و مذهب و سانسور گرفته تا انقلاب و واکنش افراد و هنرمندان و توده مردم در برابر این حکومت... و در بخش آخر هم به زندگی و تحلیل آثار کافکا همشهری خودش میپردازه که اون هم در نوع خودش جالبه. من ارتباط خیلی زیادی با این کتاب گرفتم و در کنار کتاب هایی مثل " قلعه حیوانات " و " ۱۹۸۴ " از جورج اورول ، نمایشنامه " فرشته نگهبان " و مقاله " قدرت بی قدرتان" از واسلاو هاول و کتاب های " در برابر استبداد " از تیموتی اشنایدر و " آداب دیکتاتوری " از بهترین کتاب هایی بود که درباره حکومت های توتالیتر خوندم... یک چیز از این کتاب ها مشخصه و اون هم اینکه حکومت های توتالیتر همه شون فکر میکنن که حق با اون هاست و توتالیتر نیستند و با بقیه دیکتاتور ها فرق دارن اما چیزی که مشخصه اینه که هرچیزی ، پایانی داره ... پایانی که خیلی زود میاد... اون هم از جایی که هرگز فکرشو نمیکنند...
(0/1000)
نظرات
دیروز
اینکه نوشتین سلسله نوشته ها یعنی کتاب به صورت چند جستار مجزا از هم نوشته شده؟! ممنون از شما بابت یاداشت کامل وجامعی که نوشتین برقرار باشید⭐🔥
1
3
🎭 محمد رضا خطیب 🎬
دیروز
3